آشنایی با کاندیداهای انتخابات ریاست¬جمهوری 2012 آمریکا

Print E-mail
سید قاسم منفرد
09 اسفند 1390

چکیده

ايالات متحده آمریکا داراي نظام رياستي و دو حزبي است و رئيس‌جمهور بايد در اين كشور مستقيماً از سوي مردم انتخاب شود. براساس قانون اساسي آمریکا كه در آن اصل بر تفكيك قوا و هم‌عرض بودن قواي مجريه و مقننه است، حيات هر يك از دو قوا به يكديگر ارتباطي ندارد. از اين رو، رئيس‌جمهور عملاً از سوي مردم و از طريق انتخابات مستقيم برگزيده مي‌شود. نحوه انتخابات در آمریکا به اين شرح است كه پس از مبارزات انتخاباتي مقدماتي در درون هر يك از دو حزب دموكرات و جمهوري‌خواه و تعيين نامزدهاي هر يك از احزاب، مردم آمریکا در قالب ايالت‌هاي مختلف، رئيس‌جمهور را انتخاب مي‌كنند. در سال 2012، آمریکا شاهد دو انتخابات تعیین­کننده ریاست­جمهوری و میان دوره­ای کنگره خواهد بود. گسترش دامنه بحران اقتصادی و بروز تنش­های داخلی در قالب جنبش «وال­ استریت را اشغال کنید»، بر میزان اهمیت و حساسیت این انتخابات افزوده است. نوشتار حاضر بر آن است تا ضمن ارزیابی مختصر ساختار نظام انتخاباتی و
پایگاه­های اجتماعی هر یک از دو حزب اصلی در آمریکا، به معرفی نامزدهای جمهوری­خواه در انتخابات
ریاست­جمهوری سال 2012 مبادرت ورزد.

مقدمه

رقابت‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري آمریکا كه هر 4 سال يك بار برگزار مي‌شود، شامل چهار مرحله است: انتخابات مقدماتي در انجمن‌هاي حزبي براي تعيين نامزدها، تشكيل كنوانسيون‌هاي ملي براي تعيين روش‌هاي مشترك و معرفي نامزد رسمي هر يك از دو حزب در انتخابات عمومي، رقابت دو نامزد رسمي در سراسر كشور براي شش تا هشت ماه و مجمع انتخاباتي كه تعداد اعضاي دو ايالت در آن مجمع برابر با تعداد نمايندگان آن ايالت در دو مجلس كنگره است. به طور سنتي در آمریکا ابتدا يك انتخابات مقدماتي درون حزبي به ترتيب در ايالت‌هاي آيووا، نيوهمپشاير، ميشيگان، نوادا، كاروليناي جنوبي، فلوريدا و سپس در ساير ايالت‌هاي پرجمعيت برگزار مي‌شود و نتيجه اين همه‌پرسي به نوعي نتيجه انتخابات را مشخص مي‌‌كند. در واقع، در آمریکا نخست رقابت ميان نامزدهاي هر حزب برگزار مي‌شود و در نهايت، نامزد برتر هر حزب براي رقابت با حزب رقيب معرفي مي‌شود. تا ماه نوامبر 2012، نامزدهاي اصلي دو حزب در دو مرحله تعيين خواهند شد: نخست، انتخابات مقدماتي در ايالت‌ها كه عموماً به صورت رأي‌گيري مستقيم از شهروندان برگزار مي‌شود و سپس گردهمايي‌هاي بزرگ دو حزب كه در آن نمايندگان اعزامي ايالت‌هاي مختلف در آن شركت و نامزدهاي اصلي هر حزب را براي انتخابات رياست‌جمهوري تعيين مي‌كنند. البته در انتخابات سال 2012، باراک اوباما همچنان به عنوان نامزد اصلی حزب دموکرات باقی مانده است.

ساختار نظام انتخاباتی در آمریکا

بر‌گزاري انتخابات رياست جمهوري آمریکا در‌‌ چهار مرحله انجام می­شود. انتخابات رياست جمهوري كاملاً حزبي بوده و نامزدها، نمايندگي حزب متبوع خود را برعهده دارند.

1-انتخابات مقدماتي: نامزدها معمولاً خود را جهت شركت در مبارزات انتخاباتي معرفي مي‌كنند و يا از سوي حزب براي اين كار در نظر گرفته مي­شوند. در اين صورت طرفداران احزاب بايد از ميان چندين فرد داوطلب در انتخابات درون حزبي، يك نفر را جهت شركت در انتخابات معرفي كنند.

2- كنوانسيون‌هاي ملي: در تابستان سال برگزاري انتخابات، كنوانسيون‌هاي ملي احزاب برپا مي‌شود. تمام گرايشات و تشكل­هاي داخلي هر حزب مي­بايست در اين مجمع شركت كرده و طي يك دوره يك ماهه، هيئت‌هاي شركت­كننده از ميان نامزدهاي موجود، فرد مورد نظر خود را جهت شركت در مبارزات نهايي معرفي نمايند. در اين بين حزب رئيس­جمهور پيشين، مجدداً او را جهت مبارزات انتخاباتي بر مي‌گزيند.

3-  رقابت انتخاباتي: تا روز برپايي انتخابات، كانديداها با حمايت احزاب و طرفداران، مبارزات وسيع و همه جانبه انتخاباتي خود را آغاز مي­كنند. حجم گسترده‌اي از اين رقابت­ها مربوط به تبليغات است كه اين مسئله نيز در جاي خود رابطه مستقيمي با منابع و توان مالي و پشتيباني احزاب دارد.

4- هيئت­هاي انتخاباتي:[1] براساس قانون اساسي فدرال، رئيس­جمهور مي­بايست از طرف يك كالج يا هیئت انتخاباتي انتخاب شود. هر ايالت، كالج انتخاباتي خاص خود را دارد و تعداد آن برابر با تعداد نمايندگان آن ايالت در كنگره (مجلس نمايندگان و سنا) مي­باشد. هرچند تعداد نمايندگان ايالات در مجلس سنا به طور يكسان، دو نفر براي هر ايالت در نظر گرفته شده است، اما تعداد اعضاء مجلس نمايندگان براساس جمعيت هر ايالت مي­باشد.

 

 

q    نوع نظام سیاسی: ریاستی، فدرالی و مبتنی بر ساختار دو حزبی؛

q    مراحل برگزاری انتخابات ریاست­جمهوری: دو مرحله؛ انتخابات درون حزبی (گردهمایی حزبی/ انتخابات مقدماتی)، انتخابات سراسری؛

q    تعداد هیئت­های انتخاباتی: 538 نفر؛

q    هر کاندیدا برای احراز مقام ریاست جمهوری، حداقل به 270 رأی از مجموع 538 رأی نیاز دارد؛

q    تعداد هیئت­های نمایندگی هر ایالت به اندازه مجموع نمایندگان آن ایالت در سنا و مجلس نمایندگان است: تعداد اعضای مجلس نمایندگان آمریکا: 435 نفر / تعداد اعضای مجلس سنای آمریکا: 100 نفر؛

q    تعداد کل نمایندگان و ابرنمایندگان در مجمع ملی حزب دموکرات آمریکا:

تعداد نمایندگان حزبی: 2118 نفر

تعداد ابرنمایندگان: 825 نفر

مجموع تعداد نمایندگان 4234 نفر

هر نامزد حزب دموکرات برای احراز مقام نامزدی حزب در انتخابات سراسری به 2118 رأی نیاز دارد.

q    تعداد کل نمایندگان و ابرنمایندگان در مجمع ملی حزب جمهوری‌خواه آمریکا:

تعداد نمایندگان حزبی 1917 نفر

تعداد ابرنمایندگان 463 نفر

مجموع تعداد نمایندگان 2380 نفر

هر نامزد حزب جمهوری­خواه برای احراز مقام نامزدی حزب در انتخابات سراسری به 1191رأی نیاز دارد. در سیستم انتخابات مبتنی بر الكترال كالج، هر نامزدی (دموكرات و جمهوری­خواه) كه در یك ایالت برنده شود، كل آراء هیئت­های نمایندگی در آن ایالت را از آن خود خواهد كرد. به عبارت دیگر برنده اكثریت آراء مردم در هر ایالت در انتخابات عمومی، تمام آراء الكترال كالج آن ایالت را از آن خود خواهد كرد (اما برخی مواقع لزوماً اینگونه نیست). برای انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا، یك كاندیدا باید نصف به علاوه یك رأی از 538 رأی هیئت­های نمایندگی (الكترال كالج) را به دست آورد. بنابراین یك كاندیدا با 270 رأی الكترال كالج، می­تواند برنده شود. استثنایی كه وجود دارد اینكه همواره كسی كه در انتخابات عمومی یك ایالت برنده شده است، ممكن است تمام الكترال كالج­های آن ایالت را اخذ نكند (نمونه، انتخابات سال 2000 كه بوش به ­رغم اخذ تعداد آراء عمومی كمتر توانست با اخذ 271 الكترال كالج بر الگور پیروز شود. در حالی كه الگور حداقل توانسته بود 200 هزار رأی مردمی بیشتر از بوش به دست آورد).

نكته دیگر اینكه، هرگاه هیچ یك از نامزدها نتوانند حداقل الكترال كالج یعنی 270 رأی را به دست آورد، انتخاب رئیس­جمهور بر عهده كنگره خواهد بود. براساس قانون اساسی، در این حالت، مجلس نمایندگان از طریق رأی­گیری باید با حداكثر آراء رئیس­جمهور را انتخاب نماید. در این رأی­گیری هر ایالت فقط دارای یك حق رأی می‌باشد. در این حالت معاون رئیس­جمهور نیز توسط سنا انتخاب می­شود و هر سناتور فقط یك حق رأی دارد. در صورتی كه در جریان رأی­گیری مجلس نمایندگان باز هم رئیس جمهور مشخص نشود، وظیفه رأی­گیری بر عهده سنا خواهد بود.

تعداد آراء هیئت­های انتخاباتی هر ایالت (الكترال كالج­) برای تعیین نهایی رئیس­جمهور آمریکا[2]

ایالت

تعداد آراء (الكترال كالج)

ایالت

تعداد آراء (الكترال كالج)

آلاباما

9

ماساچوست

12

آلاسكا

3

میشیگان

17

آریزونا

10

مینسوتا

10

آركانزاس

6

میسوری

11

كالیفرنیا

55

مونتانا

3

كارولینای شمالی

15

نراسكا

5

كارولینای جنوبی

8

نوادا

4

كلرادو

9

نیوهمپشایر

4

كانكتیكات

7

نیوجرسی

15

داكوتای شمالی

8

نیومكزیكو

5

داكوتای جنوبی

3

نیویورك

31

دلور

3

اوهایو

20

واشنگتن دی سی

3

اكلاهاما

7

فلوریدا

27

اورگون

7

جورجیا

15

پنسیلوانیا

21

هاوایی

4

رودآیلند

4

آیداهو

4

تنسی

11

ایلینویز

21

تگزاس

34

ایندیانا

11

یوتا

5

آیوا

7

ورمونت

3

كانزاس

6

ویرجینیا

13

كنتاكی

8

واشنگتن

11

لوئیزیانا

9

ویرجینیای غربی

5

مین

4

ویسكانسین

10

می سی سی پی

7

وایومینگ

3

مریلند

10

جمع

538

پایگاه اجتماعی احزاب سیاسی آمریکا

q    ایالت‌های مرکزی و جنوبی عمدتاً تحت نفوذ جمهوری­خواهان و ایالت‌های غربی، شمالی و شمال شرقی تحت نفوذ دموکرات‌ها قرار دارند.

q    به لحاظ اجتماعی؛ طبقات بالای جامعه، اقشار مرفه و پردرآمد، سرمایه­داران، کارفرمایان، صاحبان صنایع، پروتستان‌ها، افراد مذهبی، ثروتمندان نفتی، زمینداران، کشاورزان، نظامیان و افراد تحصیل کرده و دانشگاهی عمدتاً طرفدار جمهوریخواهان هستند.

q    طبقات متوسط جامعه، طبقات پایین جامعه، کارمندان جزء، گروه‌های لائیک، کارگران، بیکاران، اقلیت‌های قومی و نژادی، گروه­های ذینفوذ نظیر یهودیان، سندیکاهای کارگری، نوجوانان، جوانان و زنان در آمریکا عمدتاً از دموکرات‌ها حمایت می­کنند.

کاندیداهای جمهوری­خواه انتخابات 2012

ليست نامزدهاي حزب جمهوري‌خواه

میشل باکمن

از ایالت مینه­سوتا

نیوت گینگریچ

از ايالت جورجیا

جان هانتسمن

از ايالت یوتا

ميت رامني

از ایالت ماساچوست

گری جانسون

از ايالت نیومکزیکو

ران پل

از ایالت تگزاس

ریک پری

از ایالت تگزاس

ریک سنتروم

از ایالت پنسیلوانیا

بادی رومر

از ایالت لوئیزیانا

 

میت رامنی؛ متولد 1947 دیترویت ، فارغ‌التحصيل از مدرسه بازرگاني هاروارد، مدرسه حقوق هاروارد و دانشگاه بيربنگام بوده و استاندار ايالت ماساچوست طي سال‌هاي 2006 ـ 2002، نامزد سنا در سال 1994 و کاندیدای ریاست­جمهوری سال 2008 بوده است. میت رامنی که فرمانداری ایالت ماساچوست را در کارنامه خود دارد، تیمی متشکل از دیپلمات­ها و مقامات ارشد امنیتی دولت سابق آمریکا را برای رقابت­های انتخاباتی خود برگزیده است.[3] در بین ۲۲ مشاور ویژه وی اسامی مایکل چرتاف، وزیر امنیت داخلی سابق، اریک ادلمن، دیپلمات کهنه کار و دستیار دیک چنی و الیوت کوهن، مشاور کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه سابق دیده می­شود. مایکل هیدن، رئیس پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سی آی ای) و کوفر بلک، رئیس اسبق بخش عملیاتی سی آی ای هم به تیم مشاوران میت رامنی پیوسته­اند.[4]

ریک پری؛ متولد 1950 و فرماندار جمهوری‌خواه ایالت تگزاس است. وی طی سال‌های 2002، 2006 و 2010 به عنوان فرماندار تگزاس انتخاب شد.[5] پری در سال 1971 از دانشگاه تگزاس در رشته علوم دامی فارغ­التحصیل شده است. از سال 1972 تا 1977 در نیروی هوایی آمریکا خدمت کرده، طی سال‌های 1990 تا 98 کمیسر کشاورزی ایالت تگزاس بود و از سال 1999 تا 2000، به عنوان معاون فرماندار تگزاس فعالیت می‌کرد.

ران پل؛ متولد 1935 از ایالت پنسیلوانیا، پزشک و سیاستمداری ۷۳ ساله است که از دهه ۱۹۷۰، عضو مجلس نمایندگان آمریکا بوده است. وی در سال 1960، در نیروی هوایی ایالات متحده خدمت کرده است.[6]

میشل باکمن؛ متولد 1956 از ایالت آیوا، وکیلی محافظه­کار که 3 دوره نماینده ایالت مینه سوتا در مجلس نمایندگان آمریکا بوده است. وی از چهره­های پرنفوذ جنبش تی پارتی است. وی نماينده مردم مينه‌سوتا در مجلس نمايندگان آمریکا بوده و داراي مدرك دكتراي وكالت است. موضوع تز دكترايش راجع به لزوم مسيحي شدن قانون اساسي آمریکا به صورت دين سالاري بود. باكمن در سياست خارجي به شدت هوادار اسرائيل است. گفته مي­شود حمايت افراطي او از اسرائیل، به اين دليل است كه او مدتي را در اين كشور به اشتغال مشغول بوده است. او به شدت مخالف طرح بيمه اجباري اوباما است. وی عضو کمیته فرعی در سیاست بین­المللی پول و تجارت می­باشد. بخشی از تجربیات سیاسی وی عبارتند از: نماینده مجلس نمایندگان ایالات متحده در سال 2007، معاون رهبر اقلیت مجلس سنا از مینه­سوتا در سال 2006 و سناتور ایالت مینه­سوتا از سال 2000 تا 2006 است.

نیوت گینگریچ؛ متولد 1943 از ایالت پنسیلوانیا، نويسنده، استاد دانشگاه و تاريخدان است. وی در سال 1971 در مقطع دکترا از دانشگاه تولان در رشته تاریخ فارغ­التحصیل شده است. گینگریچ، بانی جریان نئومحافظه­کاری در آمریکا در دهه 90 است. او در سال ۱۹۹۴، توانست با متحد کردن جمهوریخواهان، برای نخستین بار در طی ۴۰ سال، کنترل کنگره را از دست دموکرات­ها خارج کند. گینگریچ ۴ سال رئیس مجلس نمایندگان آمریکا بود و در این مدت بارها بیل کلینتون را دچار مشکل کرد. گینگریچ برای ده دوره در مجلس نمایندگان آمریکا از سوی حزب جمهوری‌خواه و از ایالت جورجیا حضور داشت و به مرور توانست خود را از حاشیه به هسته مرکزی حزب برساند. وی همچنین حضور فعالی در موسسات وابسته به حزب محافظه­کار مانند موسسه اینترپرایز و موسسه هوور دارد[7] و در حال حاضر عضو ارشد موسسه اینترپرایز است. از سال 1999 تا 2011، تحلیلگر سیاسی شبکه خبری فاکس نیوز بود. وی طی سال­های 1979 تا 1999، عضو مجلس نمایندگان آمریکا بوده است. او همچنین عضو گروه ضدتروریسم شورای روابط خارجی آمریکا و عضو هیئت مشاوران بنیاد دفاع از دموکراسی بوده است.

جان هانتسمن؛ متولد 1960 از ایالت کالیفرنیا، سیاستمداران میانه­رو است که پیش از ورود به سیاست، مبلغ مذهبی بوده است. هانتسمن که ۵۱ سال سن دارد، از سال 2009 تا 2011، سفیر ایالات متحده در پکن بود؛ پیش از آن از سال‌های 2005 تا 2009، به مدت دو دوره فرماندار ایالت یوتا بوده است. هانتسمن در میان سیاستمداران جمهوری­خواه به داشتن نظرات میانه‌روتر شناخته می­شود.[8] در کارنامه فعالیت­های سیاسی او همکاری با 4 دولت دیده می­شود. در دهه 80 وی به عنوان دستیار در دولت رونالد ریگان فعالیت داشت. همچنین معاون وزیر بازرگانی دولت بوش و طی سال‌های 1993-1992، سفیر آمریکا در سنگاپور بود. در سال 2001، مسئولیت راه­اندازی مذاکرات تجارت جهانی در دوحه قطر و همینطور هدایت الحاق چین و تایوان به سازمان تجارت جهانی را بر عهده داشت. وی فارغ­التحصیل رشته سیاست بین­الملل از دانشگاه پنسیلوانیا است.[9] در سابقه حرفه­ای هانتسمن، عضویت در انجمن هیئت مدیره انجمن آسیا در نیویورک، عضویت در صفحه سیاست آسیایی موسسه بروکینگز و عضویت در هیئت مدیره مرکز مطالعات استراتژیک و بین­المللی اقیانوسیه و اداره ملی تحقیقات آسیا دیده می­شود.

ریک سانتروم؛ یک نامزد تقریباً ناشناس محسوب می­شود. وی فار­غ­التحصیل رشته حقوق از دانشکده دیکنسون است.[10] وی مدیریت کمیته حمل­ونقل مجلس سنا و نویسندگی در شبکه خبری فاکس نیوز را در کارنامه حرفه­ای خود دارد. وی همچنین از سال 1990 تا 94، عضو مجلس سنای آمریکا بوده و تا سال 2006، به عنوان سناتور در آن مجلس حضور داشته است.

گری جانسون؛ متولد 1953 در شهر مینوت در داکوتای شمالی و فارغ­التحصیل از دانشگاه نیومکزیکو است.[11] او یک تاجر است که طی سال‌های 1994 تا 2002، فرماندار نیومکزیکو بوده و بنیانگدار یکی از بزرگ‌ترین شرکت­های ساخت و ساز در نیومکزیکو می­باشد. او در سال 1971، از مدرسه عالی ساندیا در آلبوکرک فارغ­التحصیل شد و دارای مدرک کارشناسی رشته علوم از دانشگاه نیومکزیکو است. وی معتقد به کوچک­سازی دولت و تعدیل هزینه­های دولتی می­باشد.[12] جانسون از سال 1996 تا 2011، عضو مجلس نمایندگان آمریکا بوده است.

بادی رومر؛ متولد 1943 از ایالت لوئیزیانا، فارغ­التحصیل رشته بازرگانی از دانشگاه هاروارد است. وی از سال 1988 تا 1992، فرماندار ایالت لوئیزیانا بوده و بر آن است تا در مبارزات انتخابی کنونی، بر مسائلی همچون اصلاح امور مالی تمرکز نماید. او از سال 1980 تا 1988، عضو مجلس نمایندگان آمریکا بود و در دهه ۱۹۸۰، چهارده بار به عنوان نماینده‌ حزب دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا حضور یافت؛ اما از سال ۱۹۹۱ به عنوان عضوی از حزب جمهوری‌خواه مطرح شد.[13]

نتیجه‌گیری

فضای کنونی آمریکا حاکی از آن است که آینده هر دو حزب سیاسی، در جریان انتخابات پیش رو تا حدود زیادی مبهم و نامشخص است. چالش مالی که در دوران حکومت جمهوری­خواهان آغاز شد، در حال حاضر تبدیل به یک بحران اقتصادی گسترده شده است. هم دموکرات­ها و هم جمهوری­خواهان هیچ­ یک راهکار و افق روشنی برای بهبود وضعیت کنونی پیش رو ندارند. در حال حاضر کاندیداهای جمهوری­خواه برای باز پس­گیری قدرت از دموکرات­ها، در مناظره­های تلویزیونی برای جلب نظر طیف­های خاصی از جامعه بحث­هایی را مطرح می­کنند که به نظر می­رسد بیش از آنکه قابلیت عملی داشته باشد، جنبه سیاسی داشته و متاثر از فضای رقابت­های انتخاباتی می­باشد. آنچه مسلم است اینکه موضوع بحران اقتصادی، بیکاری، مسئله افزایش مالیات­ها و چگونگی ارائه خدمات اجتماعی و بهداشتی، از جمله مهم‌ترین مسائل جامعه آمریکا به شمار می­رود. در چنین فضایی، به نظر می­رسد که در انتخابات 2012، آمریکا با نوعی بحران مشارکت سیاسی و عدم اقبال عمومی به انتخابات مواجه باشد؛ چرا که نه جمهوری­خواهان با مطرح کردن مجدد رویکردهای تهاجمی، چشم­انداز روشنی را برای مهار بحران ارائه داده­اند و نه دولت اوباما تاکنون توانسته است راهکار عملی موثری برای این چالش بیابد. لذا به نظر می­رسد طبقات متوسط و ضعیف جامعه آمریکا در ساختار دو حزبی حاکم، دستخوش نوعی سرخوردگی سیاسی - اجتماعی شده باشند. در حال حاضرجمهوری­خواهان تلاش می­کنند تا با برجسته کردن موضوعات مرتبط با سیاست خارجی و امنیت ملی، تا حدودی افکار عمومی جامعه را به سمت موضوعات دیگری هدایت نمایند.