21 شهریور 1383
اهمیت:
طرح پیشنهادی آریل شارون، پس از کشمکشهای فراوان و رایزنیهای سیاسی بسیار در بین سران هیأت حاکمه اسرائیل، بالاخره از تصویب کابینه گذشت. شکست طرح شارون در رأیگیری داخلی حزب لیکود و مخالفت سرسختانه احزاب راست افراطی (اتحاد ملی و ملی – مذهبی) با این طرح و اصرار شارون بر تصویب آن، باعث گمانهزنیهایی در مورد چرخش تندروهایی چون شارون به سمت واقعبینی شده است. اهمیت این طرح که خروج اسرائیل از تمامی شهرکهای نوار غزه و 4 شهرک در کرانه باختری را شامل میشود، زمانی دو چندان میشود که این طرح از سوی شخصی عنوان میشود که زندگی سیاسی خود را وقف توسعه شهرکهای یهودینشین واشغال هر چه بیشتر سرزمینهای فلسطینی نموده است. آیا تقابل و رویارویی شارون با موتلفین راستگرای خود نشانه انشعاب و شکاف در جبهه راست اسرائیل میباشد؟ در صورت ایجاد این شکاف، این مسئله ممکن است چه پیامدهایی برای روند تحولات خاورمیانه داشته باشد؟ دیدگاه واشنگتن در این باره چیست؟ اینها سؤالاتی است که در این گزارش نگارنده در پی پاسخ به آنهاست.
تحلیل:
در تقسیمبندی سنتی احزاب در اسرائیل، اردوگاه چپ با محوریت حزب کارگر در مقابل راستها با محوریت حزب لیکود قرار دارد. چگونگی توافق با فلسطینیها و نحوه دستیابی به صلحی پایدار با همسایگان عرب برای تضمین امنیت و بقای اسرائیل، همواره مهمترین موضوع مورد اختلاف بین دو دیدگاه حاکم در اسرائیل بوده است. حزب لیکود مهمترین حزب در جناح راست اسرائیل است که از بدو تأسیس در سال 1973 توسط بگین تاکنون، در رقابت سیاسی با رقیب چپگرای خود یعنی حزب کارگر قرار داشته است. لیکود به لحاظ اعتقادی به اتحادیه ملیگرایان افراطی وابسته است و از نظر اقتصادی محافظه کار و لیبرال میباشد. سیاستهای راهبردی لیکود در داخل اسرائیل همواره بر چند محور استوار بوده است. غیر قابل تردید دانستن حق همیشگی ملت یهود در سرزمین موعود (اسرائیل)، اعتقاد راسخ به حق دولت اسرائیل در حاکمیت بر کرانه باختری و نوار غزه، جلوگیری از تشکیل دولت مستقل فلسطینی، شناسایی بیتالمقدس (اورشلیم) به عنوان پایتخت اسرائیل و عدم شناسایی ساف به عنوان دولت مستقل فلسطین.
حزب کارگر که نماینده احزاب چپ و میانهرو میباشد، با طرح شعار صلح در برابر زمین، خواستار دستیابی به صلح با فلسطینیها و اعراب در قبال عقبنشینی از تمام یا بخشی از سرزمینهای اشغالی میباشد، در حالی که لیکود همواره مخالف هر نوع عقبنشینی از مناطق اشغالی بوده است و در راستای ایجاد اسرائیل بزرگ به توسعه شهرکها در اراضی اشغالی علاقهمند بوده است و با شعار صلح در برابر امنیت، برقراری هر گونه صلحی را منوط به تعهد طرف فلسطینی به قائل بودن امنیت برای اسرائیل و شهروندان یهودی میدانسته است. شارون رهبر حزب لیکود که در سال 1973 به حزب پیوست، همواره و در مقاطع مختلف، عاملی برای رشد و گسترش شهرکهای یهودینشین در مناطق اشغالی و مشوقی برای مهاجرت یهودیان شوروی سابق به اسرائیل بود. با آگاهی از سابقة شارون و سیاستهای لیکود طی چند دهه اخیر میتوان دریافت که تقابل و رویارویی شارون با همفکران راستگرای افراطی خود در لیکود و مخالفت سرسختانه تندروهای عضو حزب اتحاد ملی و ملی- مذهبی با طرح وی نشان از تقابل و صفآرایی جدید در اسرائیل دارد.
جبهه مخالفان
با اخراج دو تن از وزرای کابینه، تقابل شارون و معاونش اولمرت و حامیان طرح وی با تندروها، جنبه عملی پیدا کرد. شارون با اخراج این دو نفر توانست طرح خود را که قبلاً در رأیگیری داخلی لیکود شکست خورده بود با 14 رأی موافق در برابر 7 رأی مخالف، به تصویب برساند. بنیالون و آویگدور لیبرمن دو وزیر اخراجی برای توجیه مخالفتشان با طرح، به تورات استناد میکنند و مخالفت خود را در راستای رسالت دینی خود و تحقق ایده اسرائیل بزرگ قلمداد مینمایند. این دو خروج اسرائیل از غزه را هدیهای از سوی اسرائیل برای تروریستهای حماس میدانند. در صف منتقدین طرح شارون علاوه بر اعضای احزاب اتحاد ملی و ملی – مذهبی (NRP)، نتانیاهو، وزیر دارایی، شالوم وزیر خارجه و لیونات، وزیر آموزش از حزب لیکود نیز قرار دارند. شارون پس از برخورد با مخالفتهای تند مخالفان، طرح خود را مورد بازبینی قرار داد و خروج از غزه و 4 شهرک کرانه غربی را تا پایان سال 2005 و طی 4 مرحله اعلام نمود. هم اکنون دولت ائتلافی شارون در اسرائیل به دو گرایش تقسیم شده است. عدهای موافق طرح و عدهای دیگر مخالف آن هستند. آنها بین ماندن و یا رفتن از کابینه نیز با یکدیگر اختلاف دارند. بزرگترین رقیب و مخالف شارون در کابینه نتانیاهو نخستوزیر سابق است. اتحاد ملی افراطیترین حزب ملیگرای اسرائیل به شمار میرود به طوری که مواضع آن را میتوان نژادپرستانه تلقی کرد. در این میان فتوای خاخام آوادیا یوسف، رهبر روحانی حزب مذهبی شاس مبنی بر مغایرت طرح یک جانبه خروج از غزه با تورات، بر رأی منفی شماری از اعضای حزب لیکود که پایبند به موازین شرعی هستند، مؤثر بود اما تأثیری بر اکثریت اعضای سکولار لیکود نگذاشت.
با وجود اعلام طرحی جدید توسط شارون پس از شکست طرح اولیهاش، افراطیون راستگرا از مخالفتهای خود دست برنداشتند. افراطیها نشان دادند که با هر طرحی که حاوی عقبنشینی از سرزمینهای فلسطینی و به ویژه بر چیدن شهرکها باشد، مخالفت دارند.
مخالفت سرسختانه راستهای تندرو در این جریان، نشان از آن دارد که تندروها توانایی سازش با ابتداییترین ملزومات صلح با فلسطینیها را ندارند. در شرایطی که رفع مخاصمه با فلسطینیها برای هیأت حاکمه اسرائیل و افکار عمومی اسرائیلیها به صورت اولویتی راهبردی وامنیتی در آمده است، تندروها حاضر به تجدید نظر در اصول و مبانی ایدئولوژیک و راهبردی گذشته خود نیستند. افرادی چون شارون، اولمرت و دیگر اعضای موافق طرح در جناح راست اسرائیل را میتوان در شمار واقعبینهای میانهرو نام برد. میانهروی نه از آن حیث که آمادگی هر گونه سازش، مذاکره و امتیازدهی با اعراب و فلسطینیها را داشته باشند بلکه از آن رو که آنها به جناح میانه و چپ در اسرائیل بیش از گذشته قرابت فکری پیدا کردهاند. آنها نمیتوانند با افراطیونی مثل ریولین (رئیس کنست)، افی ایتام (رهبر ملی – مذهبیها)، و سایر تندروها، برنامه مشترکی را دنبال کنند. از همینرو، جدایی آنها احتمالی است که نمیتوان آن را از نظر دور داشت.
اگر شارون بخواهد با تندروهای حزب خود کنار آید، روز به روز در بحرانی که گریبان او را گرفته بیشتر فرو میرود. یوسف لیپید، رهبر حزب سکولار شینوی، اعلام کرده است که سلطه تندروها بر لیکود را تحمل نخواهد کرد. با خروج احزاب اتحاد ملی و ملی مذهبی از دولت ائتلافی، شارون اکثریت پارلمانی خود را از دست داد. شارون میتواند با احزاب افراطی مذهبی مانند شاس ائتلاف کند که با توجه به اظهارنظر رهبر شاس در مورد طرح شارون این کار امکانپذیر نخواهد شد و در صورت وقوع، حزب سکولار شینوی ائتلاف را ترک خواهد کرد. یک راه دیگر پیش روی شارون ائتلاف با حزب کارگر است. رأی منفی اعضای حزب لیکود مبنی بر ائتلاف با حزب کارگر در چند روز قبل، موضوع ائتلاف احزاب کارگر و لیکود را منتفی ساخت. در پی این رأی، حزب کارگر خواستار انتخابات زودرس شده است. شارون اخیراً خبر از طرح اسرائیل برای ساخت 1000 خانه در اراضی اشغالی کرانه باختری داد. طرحی که با انتقاد کاندالیزا رایس مواجه شده که آن را مغایر با نقشه راه میداند اعلام ساخت 1000 خانه در این مقطع زمانی، تلاش برای جلب نظر منتقدان از سوی شارون میباشد.
شارون باید تصمیم استراتژیک خود را اتخاذ کند. آیا میخواهد از ائتلاف با نیروهای تندرو مذهبی خارج شود یا خیر؟ آیا در اجرای برنامه اعلام شده خود پیش خواهد رفت یا آنکه تعدیلاتی در آن را میپذیرد که تغییر جوهری در آن ایجاد نماید.
شارون اگر روزی عنوان میکرد که سرنوشت نتساریم (شهرکی کوچک در نوار غزه) همانند سرنوشت تل آویو برای اسرائیل است، امروز مجبور به ارائه طرحی میشود که به موجب آن ارتش اسرائیل از نتساریم و دیگر شهرکهای اراضی اشغالی فرا خوانده میشود. هیأت حاکمه اسرائیل دریافته است که نگهداری 7500 شهرکنشین در غزه در بین 3/1 میلیون عرب فلسطینی، دیگر نمیتواند در چارچوبهای امنیتی اسرائیل تعریف شود.
تأثیر تحولات جدید برفرآیند صلح
نگاه فلسطینیها به شارون همواره خصمانه و همراه با سوء ظن بوده است. بخشی از افکار عمومی فلسطین این طرح را نیز در راستای اهداف شوم اسرائیل میدانند. طرح شارون علاوه بر خروج از غزه و بخشی از کرانه باختری، عدم بازگشت آوارگان به موطن اصلی خود را نیز شامل میشود. فلسطینیها بر این باورند که شارون با نادیده گرفتن تمامی قطعنامههای شورای امنیت و توافقات صورت گرفته در صدد الحاق سرزمینهای فلسطینی به خاک اسرائیل برای همیشه است. اما بخش دیگری از فلسطینیها که در یک دهه اخیر تاکتیک خود را برای رسیدن به آرمانهای فلسطین، از طریق مذاکره و امتیازگیری گام به گام دنبال میکردند از این طرح استقبال نموده و خروج ارتش اسرائیل از غزه را اولین گام برای تشکیل دولت مستقل فلسطین میدانند. آنها این تصمیم شارون را نتیجه مقاومت سرسختانه فلسطینیان به شمار آورده و بر این باورند که شارون در برابر فشار فلسطینیها مجبور به تسلیم شده است. با توجه به مقاومتهای سرسختانه در مقابل شارون و از دست دادن اکثریت پارلمانی و با انجام انتخابات زودرس، احتمال قدرتگیری مجدد جناحهای میانهرو و چپ در اسرائیل مطرح است. امری که در کل میتواند به روند صلح تحرک بخشد. وضعیت امنیتی نوار غزه پس از خروج اسرائیل همواره دغدغه خاطر آمریکا، اسرائیل، مصر و دولت خودگردان بوده است. آنچه همه این طرفها بر آن اتفاقنظر دارند لزوم جلوگیری از تسلط حماس بر نوار غزه است. هر کدام از این طرفها، نگرانیها و دغدغههای مربوط به خود را دارند.
طرح شارون خارج از چارچوب نقشه راه تنظیم شده است. نقشه راه راهحلی را پیشنهاد میکرد که مبتنی بر قطعنامههای 242، 338، 1397 شورای امنیت و اصول و مبانی کنفرانسهای مادرید واسلو بود، و در آن تشکیل دولت مستقل فلسطینی مدنظر قرار گرفته بود، این در حالی است که اساس طرح شارون خارج از قطعنامهها و توافقات گذشته است. مخالفت تندروهای راستگرا در اسرائیل علاوه بر تقابل با همفکران و موتلفان خود، با سیاستهای منطقهای واشنگتن نیز در این مقطع همسویی ندارد، بوش با حمایت خود از طرح شارون، تصور چنین مقاومتی را از تندروهای اسرائیل نداشت. ایالات متحده در راستای طرح خاورمیانه بزرگ در تلاشی گسترده در صدد جلب حمایت متحدان عرب در منطقه برای اجرای راهکارهای اصلاحی در داخل کشورهای آنها برآمده است. حاکمیت ایالات متحده فارغ از تصدی دموکراتها یا جمهوریخواهان، خود را متعهد به پاسداری و حفظ امنیت و ثبات اسرائیل میداند، اما در فضای جدید بینالمللی و در راستای تثبیت موقعیت هژمونیک خود در منطقه نمیخواهد هزینه بیشتری برای حمایت از تندروهای رادیکال پرداخت کند. واشنگتن شاید در آینده تلاش نماید تا تندروها و افراطیون در حاشیه باقی بمانند و به هرم قدرت سیاسی نزدیک نشوند.
نتیجهگیری:
حزب لیکود در اسرائیل از بدو تأسیس در سال 1973 در ائتلافی محکم با افراطیون مذهبی به سر میبرده است. وجه تمایز لیکود که نمایندگی احزاب راستگرا در اسرائیل را به عهده دارد با حزب کارگر نماینده میانهروها و چپها تاکنون چگونگی دستیابی به صلح با فلسطینیها واعراب بوده است. راستگرایان، صلح با فلسطینی ها را منوط به تعهد طرف مقابل به قائل بودن امنیت برای دولت و ملت یهود میدانستند و چپها همواره راه دستیابی به صلح را از طریق عقبنشینی از اراضی اشغالی دنبال میکردند. شکست طرح شارون در رأیگیری داخلی حزب لیکود و مقاومت شدید تندروهای متعلق به احزاب اتحاد ملی و ملی مذهبی که مؤتلفین حزب لیکود در تشکیل کابینه بودند نشان از آرایش جدید نیروها در جبهه راست اسرائیل دارد. شارون و مدافعان طرح وی در هیأت حاکمه اسرائیل با دست برداشتن از افکار و ایدههای ایدئولوژیک خود چون اسرائیل بزرگ و سرزمین موعود، خروج از غزه را در راستای تأمین امنیت اسرائیل میدانند. این در حالی است که مخالفان طرح وی، با استناد به تورات و تعهدات دینی، خروج از غزه را مغایر با موازین شرعی قلمداد میکنند.
این رویارویی و صفبندی جدید در هیأت حاکمه اسرائیل، شارون و مدافعان طرح وی را در حزب لیکود بیشتر به میانهروها نزدیک واز تندروها دور میکند. برخی فلسطینیها به طرح شارون مظنونند و آن را در راستای استیلای بیشتر اسرائیل میدانند، اما برخی دیگر خروج از غزه را گامی برای تشکیل دولت مستقل فلسطین قلمداد میکنند. شارون با ارائه این طرح خواست پروندة نقشه راه را برای همیشه ببندد. واشنگتن متحد مهم و استراتژیک اسرائیل از طرح شارون حمایت کرده و اجرای آن در راستای دستیابی به اهداف منطقهای خود در چارچوب خاورمیانه بزرگ و تلاش برای ایجاد صلح بین اسرائیل و فلسطینیها میداند و از اینرو، آمریکا نمیتواند با افراطیون مخالف هرگونه مصالحه با فلسطینیها موافق باشد.