20 تیر 1384
اهمیت:
ایران به عنوان یکی از اعضای اوپک و به دلیل نیاز به درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت، به شدت تحت تأثیر فرآیندهای جهانی بوده و نیازمند حضور فعال در عرصه جهانی نفت میباشد. مقام دبیرکلی از سمتهای کلیدی اوپک محسوب میشود و یک دبیرکل توانمند و مجرب میتواند به اوپک تحرک بیشتری ببخشد. از سوی دیگر، اوپک سازمانی است که اولاً در مورد سیاسیترین و استراتژیکترین کالای جهان فعالیت میکند و ثانیاً در بعد داخلی نیز فعالیت آن به مهمترین کالای صادراتی کشور و به عبارت دقیقتر به شاهرگ اقتصاد کشور مربوط میباشد. با توجه به اهمیت این مسئله برای اوپک و ایران، چه راهکارهایی برای ایران در رابطه با دستیابی به مقام دبیرکلی اوپک وجود دارد؟
تحلیل:
مسئله انتخاب دبیرکل اوپک از سال 1983 یعنی با پایان یافتن یک دوره دبیرکل شدن کلیه کشورهای عضو، همواره یکی از مسائل مورد اختلاف میان کشورهای عضو بوده است. براساس تعریف مندرج در کتاب اطلاعات کلی منتشره توسط دبیرخانه اوپک، ”دبیرکل نماینده رسمی و قانونی سازمان و رئیس اجرایی دبیرخانه اوپک است“. دبیرکل به صورت دورهای و برای دو سال تعیین میشود. دوران دبیرکلی اوپک را میتوان به دو دوره تقسیم کرد: دوره اول از زمان تأسیس این سازمان تا پیروزی انقلاب اسلامی و دوره دوم از زمان بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تاکنون.
در دورة اول، دبیرکل اوپک بر مبنای حروف الفبای نام کشورهای مؤسس معرفی و مشغول به کار میشد. اولین دبیرکل این سازمان آقای دکتر فؤاد روحانی (1964-1961) از ایران انتخاب شد و سپس دبیر کل از اتباع سایر اعضای مؤسس به ترتیب عراق، کویت، عربستان و ونزوئلا انتخاب گردید.
پس از اتمام دوره اول و همزمان با بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به بحث درباره تکرار روند چرخشی انتخاب دبیرکل پرداخته شد که در این صورت نوبت دبیرکلی به ایران میرسید. اما به دلیل جنگ بین ایران و عراق، کشورهای عربی با دادن پست دبیرکلی به ایران مخالفت کردند. نکته قابل توجه این است که در دوران جنگ تحمیلی و حتی پس از آن تفکر انتخاب دبیرکل اوپک خارج از منطقه خلیج فارس بر این سازمان حاکم شده است و حتی در دوره قبل نیز با وجود اینکه ایران، عربستان و عراق نامزدهایی را معرفی کردند. اما ونزوئلا توانست دبیرکلی اوپک را دور از انتظار همگان از آن خود سازد. همزمان با بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران کشورهای عضو اوپک تفسیر دوگانهای از لغت چرخشی کردند. برخی از کشورها[1] به حمایت از انتخاب دبیرکل براساس ”چرخش الفبایی“ و برخی دیگر[2] به طرفداری از انتخاب دبیرکل براساس ”چرخش تاریخی“ پرداختند.
با خاتمه جنگ تحمیلی نیز مخالفت با رویه چرخشی دبیرکل ادامه یافت و از سال 1988 تاکنون در مورد نحوه انتخاب دبیرکل، عملاً اصل شایستگی و لیاقت (طبق ماده 28 اساسنامه اوپک) اعمال گردیده است. براساس این ماده، انتصاب دبیرکل با رأیگیری از اعضا انجام میگیرد (اجماع). انتخاب دبیرکل بدین روش برای کشوری همچون ایران که درگیر مسائل سیاسی با برخی از کشورهای عضو، و همچنین کشورهای غربی میباشد، مسیر بسیار دشواری است.
گرچه دبیرکل در تصمیمگیریهای اصلی اوپک حق رأی ندارد، اما در واقع اوست که زمینة تصمیمگیری را فراهم میکند. بنابراین، کشوری که سمت دبیرکلی را در اختیار داشته باشد، توان مضاعفی در دیپلماسی نفتی خود و تأثیرگذاری بر تصمیمات اوپک دارد. اما آنچه که نقش دبیرکلی را برای ایران و دیگر کشورهای عضو اوپک با اهمیت کرده است، کسب پرستیژ در اوپک و در سطح جهانی میباشد.
با توجه به اهمیت انتخاب دبیرکل برای اوپک و ایران، اعضای اوپک تمایلی به پذیرش دبیرکلی ایران نشان ندادهاند و احتمال قبول آن دور از انتظار به نظر میرسد، زیرا این نگرانی وجود دارد که دبیرکلی ایران به پیچیدهتر شدن اوضاع اوپک و تحریک حساسیت کشورهای غربی و آمریکا که از مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران به شمار میآیند، منجر شود. بیتردید، آمریکا به خاطر کسب و کار شرکتهای نفتیاش در میان کشورهای عربی اوپک نفوذ زیادی دارد و میتواند از آن به عنوان اهرمی برای رد نامزد ایرانی معرفی شده استفاده نماید. گرچه رایزنیها نقش تعیین کنندهای در انتخاب دبیرکل دارد، اما اختلافات موجود بر سر پرونده هستهای نیز شانس انتخاب نامزدی از ایران را کاهش داده است.
گذشته از موضع آمریکا، مشکل دیگر ایران در اوپک برای دستیابی به سمت دبیرکلی، به کشورهای عربی، از جمله عربستان، امارات و ... باز میگردد. مسائل بین این کشورها با ایران چند بعدی است و علاوه بر حس رقابت و دشمنی، نوعی حس حسادت را نیز شامل میشود. حس رقابت و دشمنی کشورهای عربی حتی پیش از انقلاب اسلامی نیز مشهود بود، چرا که عربستان توانست سه دوره سمت دبیرکلی را از آن خود نماید در حالی که ایران در آن سالها نیز نتوانست به حق خود دست یابد. یکی دیگر از چالشهای ایران با کشورهای عرب عضو اوپک، که بازتاب آن را در مخالفت آنان با دبیرکلی ایران میتوان مشاهده نمود، چالش در زمینه سیاستهای نفتی است. سیاست نفتی اعراب مبتنی بر عرضه حداکثری نفت و افزایش تولید است. در حالی که ایران به دنبال کسب منافع ملی در چارچوب اوپک و کسب در آمد است.
رقابت کشورهای عربی اوپک با ایران برای کسب این سمت از یک زاویه تعجب برانگیز است. انتخاب دبیرکل بر حسب اجماع نظر کارشناسان نفتی و براساس صلاحیت و شایستگی فرد معرفی شده صورت میپذیرد. در حالی که در آخرین مرحله، رقیب اصلی نامزد ایران برای دبیرکلی اوپک یعنی ”هادی نژاد حسینیان“، نامزد کویت، عدنان شهابالدین، مدیر بخش تحقیقات دبیرخانه اوپک بوده است. این در حالی است که نامزد کویت به هیچوجه صلاحیت آئیننامه اوپک (شرایط سنی، 15 سال کار مدیریتی در سطح بالا که 10 سال آن باید در صنعت نفت باشد) را دارا نبوده است. وی در سازمان انرژی هستهای و یونسکو فعالیت داشته و دو سالی بیش نیست که وارد صنعت نفت شده است.
نتیجهگیری:
1- انتخاب دبیرکل اوپک از ایران نه تنها ارتقای وجهه ایران در عرصه بینالمللی را به دنبال دارد، بلکه اداره دبیرخانه اوپک در اختیار ایران قرار میگیرد و لذا تحقیقات در دبیرخانه به سمتی هدایت میشود که مورد نظر ایران است. اما با توجه به اختلافات موجود میان ایران و آمریکا از یک سو و رقابت، حسادت و حتی دشمنی برخی کشورهای عربی با ایران از سوی دیگر، دستیابی به این سمت برای ایران با مشکلاتی مواجه میباشد.
2- راهکارهای پیشروی ایران برای دستیابی به سمت دبیرکلی اوپک عبارتنداز:
- از دید کلان باید جایگاه ایران در نظام بینالملل و رابطهاش با قدرتهای بزرگ و کشورهای عضو اوپک، خصوصاً کشورهای عربی، تعریف شود.
- سعی در سوق دادن انتخاب دبیرکل به سمت روش چرخشی (اعم از تاریخی یا الفبایی)؛ چرا که احتمال پذیرفته شدن ایران در نوبت اول یا نوبتهای نزدیک آینده بیشتر خواهد بود. اگر چه از آنجا که در صورت به کار بستن این روش، امکان انتخاب دبیرکل بیصلاحیت و نالایق و در نتیجه تضعیف این سازمان وجود دارد، استفاده از این روش با تردیدهایی مواجه میباشد.
- در صورت ناکامی ایران در دستیابی به حق خود به دلیل کارشکنی اعضای عرب اوپک، ایران نیز باید به نامزد معرفی شدة اعراب رأی ندهد و از این طریق مانع خدشهدار شدن پرستیژ ایران در داخل و خارج گردد.
3- علیرغم اینکه کسب سمت دبیرکلی اوپک، پرستیژ زیادی برای ایران در عرصة جهانی و نفت به دنبال دارد، اما هدف اصلی ایران باید حضور در بخشهای مدیریتی اوپک و تأثیرگذاری بر جلسات و تصمیمات اوپک وهمچنین اتخاذ دیپلماسی فعال نفتی بخصوص در ارتباط با سایر اعضای اوپک باشد. همان طوری که از عملکرد ایران در اوپک بر میآید، مسئولان باید سعی کنند در این راستا منافع ملی ایران را تأمین نمایند. درغیر این صورت نه تنها حساسیت در داخل نسبت به این موضوع برانگیخته میشود، بلکه باعث میگردد با هر بار پذیرفته نشدن نامزد معرفی شده از جانب اعضا به نوعی به پرستیژ ایران لطمه وارد شود.