19 آبان 1384
اهمیت:
رأی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران در تاریخ 2/7/84 از جنبههای متعددی کمسابقه و از لحاظ مقامات ایرانی غیر منتظره بود. هر چند که در مورد مواضع کشورهای عضو در شورای حکام با توجه به سوابق روابط و گرایشهای آنها پیشبینیهایی میگردید، اما رأی موافق هند به قطعنامة صادره علیه ایران بسیاری از ناظران را شگفت زده نمود. بررسی علل و شرایطی که موجب گردید هند علیرغم روابط نزدیک و رو به توسعة خود علیه ایران رأی دهد، موضوع این مقاله میباشد.
تحلیل:
در آستانه برگزاری اجلاس شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد ایران فعالیتهای دیپلماتیک ایران شدت گرفت و یکی از کشورهایی که مورد توجه قرار داشت کشور هند بود. توجه خاص به هندوستان جنبههای زیر را در برمیگرفت:
- در پی به بن بست رسیدن مذاکرات هستهای با سه کشور اروپایی انگلستان، آلمان و فرانسه و در تعقیب سیاست نگاه به شرق دولت آقای احمدینژاد، از هند به عنوان یکی از کشورهایی که میتوانست به جرگة کشورهای طرف مذاکره با ایران بپیوندد، نام برده میشد.
- روابط با هند طی ماههای اخیر وبه ویژه باشروعمذاکرات جدیپیرامون کشیدن خط لولهگاز از ایران به هند نزدیکتر شده بودو مقامات عالیرتبه دو کشورملاقاتهای متعددی با یکدیگر داشتند.
- سفر هیئتی به ریاست آقای علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به هند وملاقات ایشان با مقامات ارشدهندی این امیدواری را ایجاد کرده بود که هند از ایران و آژانس حمایت خواهد کرد.[1]
با این حال، با مروری دقیقتر به موضعگیریها و اظهارات مقامات هندی روشن میشود که بنابر شواهد زیر خوشبینی مسئولین ایرانی شاید چندان واقعبینانه نبوده است:
- هندیها از انجام ملاقات بین مانموهان سینگ، نخست وزیر هند، با آقای احمدینژاد در نیویورک و در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد طفره رفتند.
- اظهارات دو پهلوی نخست وزیر هند در خصوص برنامة هستهای ایران و ضرورت بازگشت ایران به ادامة مذاکرات با سه کشور اروپایی قابل تأمل بود.
- توسعه روابط هند با آمریکا در زمینة مسایل هستهای و اشتیاق هند به بهرهبرداری از فرصت جهت برقراری روابط استراتژیک با آمریکا مسئلهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
به نظر میرسد هند در یک ارزیابی از شرایط و با در نظر گرفتن ”هزینه و فایده“ به تصمیم نهایی خود رسیده است. عوامل اصلی در این تصمیمگیری به قرار زیر میباشند:
- هر چند نظام جمهوری اسلامی ایران مواضع دوستانهای نسبت به هندوستان داشته است، اما توجه به سوابق گذشتة ایران مبنی بر همکاری با ارتش پاکستان در سالهای قبل از انقلاب اسلامی در ایران و در حالی که دولتی با مواضع دوستانهتری نسبت به پاکستان بر سر کار آید، تهدیدات، امنیت ملی هند از ناحیة پاکستان مضاعف خواهد شد. البته دراین نتیجهگیری تبلیغات جهانی غرب در مورد خطر هستهای ایران برای کشورهای همسایه و منطقه نیز بیتأثیر نبود.
- سیاست هستهای هند که همواره در برخورد با سیاستهای آمریکا قرار داشته است در یک فرصت طلایی قرار گرفت و آمریکا برای جلب حمایت هند علیرغم تعهدات خویش در ”ان.پی.تی“ و سیاستهای گذشتة خود در مخالفت با برنامة هستهای هند، پیشنهاد همکاری در زمینة فن آوری هستهای و ساخت نیروگاههای هستهای جدید به هند را نمود که میتواند نقطه عطفی در روابط استراتژیک هند با آمریکا محسوب شود.[2]
- فشارهای اسرائیل بر هند که از اواسط دهة 1990 نوعی همکاریهای استراتژیک را با این کشور آغاز نموده نیز در تصمیم هند نمیتواند بیتأثیر بوده باشد.
- ارزیابی واکنش ایران با توجه به گزینههای محدودی که در پیشرو دارد و به ویژه احساس نیاز از سوی ایران برای تحقق سیاست نگاه به شرق، این اطمینان خاطر را به هندیها داد که با دادن رأی مثبت منافع عمدةشان به ویژه در زمینه تأمین انرژی و در خصوص طرح خط لوله گاز برای کشور مورد تهدید قرار نخواهد گرفت. علاوه بر این، با ورود هند به روابط استراتژیک با آمریکا امکان حضور مجدد هند در بازار نفت عراق که در پی تجاوز رژیم صدام به کویت قطع شده بود، مجدداً امکانپذیر خواهد گردید.
- هند از ابتدا از منتقدین ”ان.پی.تی“ بوده است و از اینرو به این معاهده نپیوست و از فعالیت در چارچوب ”ان.پی.تی“ نیز استقبال نمیکند.
- نکتة آخر و مهم این است که هند اینک به عنوان یک قدرت هستهای شناخته شده و به باشگاه کشورهای هستهای ملحق گردیده است. اعضای این باشگاه همانگونه که در گذشته نیز نشان دادهاند از موقعیت انحصاری خویش به شدت دفاع میکنند. هند به عنوان یک عضو تازه وارد به این باشگاه ضمن اعلام وفاداری خود به این اصل سعی داردتا باجلب ضایت آمریکا به اهداف دیگر خودیعنی رسیدن بهجایگاه یک قدرت بزرگ جهانی و عضویت دائم در شورای امنیت نائل گردد.[3]
البته در نقد سیاست هند برای دادن رأی مثبت به قطعنامه علیه ایران با توجه به منافع آن کشور نیز مواردی ذکر شده است که به اهم آنها اشاره میشود:
- ایران همواره نزدیکترین دوست هند در جهان اسلام بوده است.
- در ماه دسامبر 1992 و در پی تخریب مسجد بابری توسط هندوهای متعصب، ایران هر چند به طور رسمی به هند اعتراض نمود، اما از دامن زدن به موج اعتراضات خودداری کرد.
- ایران درسال 1994درقضیه کشمیر و در حالی که حکومت بینظیر بوتو در پاکستان تلاش داشت تا قطعنامهای را در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد علیه هند به تصویب برساند نه تنها از حمایت پاکستان خودداری کرد بلکه آن کشور را وادار نمود تا قطعنامة خود را مطرح نسازد.
- در پی فروپاشی شوروی و بیثباتی در افغانستان، ایران با ایجاد گذرگاهی به هند برای دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی کمک شایانی نمود.
- ایران در مبارزه با طالبان و در جهت کمک به ”اتحاد شمال“ در افغانستان، هند را وارد همکاریهای خود در این زمینه نمود.
- ایران همواره نسبت به تأمین انرژی مورد نیاز هند موضع سازندهای داشته است و هند جزو معدود کشورهای غیر اسلامیاست که مورد توجه ایران برای صدور نفت و گاز بوده است.
- در سال 1998 و در پی آزمایشات هستهای در هند و در حالی که آمریکا و کشورهای غربی مبادرت به برقراری تحریمهای تجاری علیه هند نمودند ایران به حمایت از هند برخاست و هرگز برنامة هستهای هندوستان را مورد انتقاد قرار نداد.
- در مبارزه با تروریسم ایران همکاری خوبی با هند داشته است و چندی قبل یکی از اعضای هندی لشگر طیبه را دستگیر و به مقامات هندی تحویل داد.[4]
نتیجهگیری:
رأی مثبت هند علیه ایران در اجلاس شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بار دیگر بر این نکته تأکید داشت که کشورها براساس محاسبات دقیق و در جهت تأمین هر چه بیشتر منافع ملی خود گام برمیدارند. این امر ضرورت دقت و توجه بیشتر را به نقش کشورها در سیاست بینالمللی و جایگاه هر یک با توجه به متغیرهای موجود در محیط بینالمللی به ویژه در مسائل حساس و راهبردی مانند برنامة هستهای ایجاب میکند. ظاهراً هند در دو راهی منافع منطقهای و منافع بینالمللی قرار گرفت و در نهایت راه دوم را برگزید.
گر چه این مورد سابقه بدی در پرونده هند نسبت به ایران خواهد بود لیکن با توجه به اهمیت وزنه هند دست ایران برای اقدام تلافیجویانه خیلی باز نیست. نکتة مهم دیگر توسل به مهارتهای دیپلماتیک است که هندیها به بهترین وجه از آن برای پیشبرد اهداف خویش بهرهبرداری نمودند. هر چند رأی هند علیه جمهوری اسلامی ایران بسیار ناخوشایند بود، اما این امر میتواند به منزلة هشداری برای دستگاه سیاست خارجی کشور باشد تا در آینده بر اساس واقعیتهای موجود در جهان به تنظیم سیاستهای خویش بپردازد.