15 دی 1388
چکیده
عراق به صورت سنتی یکی از کشورهای تأثیرگذار در زمینه ایجاد امنیت یا بیثباتی در منطقه خلیج فارس بوده است. با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای ذاتی عراق، این کشور همچنان قادرست این نقش دوگانه را ایفا کند. مشخصههای عراق جدید و ورود این کشور به همکاریهای منطقهای امید به تأثیرگذاری مثبت آن کشور بر ثبات و همگرایی منطقهای افزایش داده است. عراق جدید با نظام سیاسی دموکراتیک و سیاست خارجی متفاوت نسبت به گذشتة خود، واقعیت نوینی در سطح خلیج فارس ایجاد کرده است که میتواند به شکلگیری الگوی جدیدی از امنیت منطقهای مبتنی بر همکاری و تعامل بازیگران بومی منطقه کمک کند. مسئلهای که تاکنون به دلیل سیاستهای مبتنی بر رقابتهای منفی و موازنه قدرت در منطقه تحقق نیافته است.
عراق به صورت سنتی یکی از کشورهای تأثیرگذار در زمینه ایجاد امنیت یا بیثباتی در منطقه خلیج فارس بوده است. با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای ذاتی عراق، این کشور همچنان قادرست این نقش دوگانه را ایفا کند. مشخصههای عراق جدید و ورود این کشور به همکاریهای منطقهای امید به تأثیرگذاری مثبت آن کشور بر ثبات و همگرایی منطقهای افزایش داده است. عراق جدید با نظام سیاسی دموکراتیک و سیاست خارجی متفاوت نسبت به گذشتة خود، واقعیت نوینی در سطح خلیج فارس ایجاد کرده است که میتواند به شکلگیری الگوی جدیدی از امنیت منطقهای مبتنی بر همکاری و تعامل بازیگران بومی منطقه کمک کند. مسئلهای که تاکنون به دلیل سیاستهای مبتنی بر رقابتهای منفی و موازنه قدرت در منطقه تحقق نیافته است.
اهمیت بین المللی خلیج فارس
خلیج فارس در معادلات بینالمللی از منظرهای مختلف اهمیت عمدهای دارد. این منطقه برای قدرتهای بزرگ جهانی همواره اهمیت ژئواستراتژیک داشته است و با پیدایش نفت و گاز و تأثیر آن در اقتصاد مدرن بر اهمیت اقتصادی این منطقه نیز افزوده شده است. در قرون گذشته، قدرتهای اروپایی ازجمله پرتغال و انگلستان در خلیج فارس حضوری مستمر و تاثیرگذار داشتند و بعد از خروج انگلستان از منطقه در ابتدای دهه 1970، آمریکا اصلیترین نقش آفرینی را در خلیج فارس بر عهده گرفت. در مقطع کنونی نیز آمریکا سعی دارد تا مانع از ورود سایر قدرت های بزرگ به خلیج فارس شود و این منطقه را به حوزه نفوذ انحصاری خود تبدیل کند.
اهمیت خلیج فارس به ویژه پس از اشغال عراق توسط آمریکا و استمرار بحران و بیثباتی در آن کشور، باعث پیوند و اتصال ثبات و امنیت منطقه به امنیت بینالمللی شده و این مسئله توجه مداوم قدرتهای بینالمللی به خلیج فارس را برانگیخته است. نکته حائز اهمیت دیگر نقش مهم کشورهای صادر کننده نفت در تأمین امنیت انرژی در سطح جهانی است که همچنان امنیت این منطقه را با امنیت بینالمللی در پیوند قرار میدهد. بر این اساس، خلیج فارس همواره یکی از اصلیترین مناطق مورد رقابت قدرتهای بزرگ جهانی تلقی شده است.
موقعیت راهبردی منطقه خلیجفارس، بازارصدور کالا، تجهیزات نظامی و ذخایرعظیم انرژی از مشخصات و مختصات مهم این منطقه است. موقیعت راهبردی خلیجفارس به لحاظ پیوند سه قارة اروپا، آسیا و آفریقا است. بازار کالا، خدمات و تجهیزات نظامی، بیشتر معطوف به کشورهای شمال و جنوب خلیجفارس است که با جمعیتی بیش از 100 میلیون نفر، از درآمد سرشار نفت برخوردارند. خلیج فارس حدود 750 میلیارد بشکه از ذخایر اثبات شده نفت جهان را دراختیار دارد. این رقم حدود 65% از کل ذخایر شناخته شدة نفت در جهان را تشکیل میدهد. خلیجفارس همچنین 2560 تریلیون فوت مکعب ذخایر گاز طبیعی، یا به عبارتی 30% مجموع ذخایر گاز طبیعی شناخته شدة جهان را داراست. وجود ذخائر عظیم انرژی بر نقش این منطقه در امنیت انرژی و جایگاه آن در تأمین و صدور انرژی به بازارهای جهانی، بسیار افزوده است. کشورهای خلیج فارس در چند سال اخیر روزانه بیش از 22 میلیون بشکه نفت خام برای بازارهای جهانی تولید کردهاند.
روندهای جدید بینالمللی از جمله جهانی شدن و انقلاب ارتباطات باعث تغییرات جدی و قابل توجهی در کشورهای منطقه خلیج فارس در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و تا حدی سیاسی شده است. این تغییرات میتواند الگوی روابط و تعاملات کشورهای منطقه را نیز با تحولاتی همراه سازد و آن را به سوی اقدامات همکاریجویانه بیشتر هدایت کند. علاوه بر این، نقش جدی سه بازیگر اصلی منطقهای یعنی ایران، عراق و عربستان سعودی در تأمین ثبات و امنیت خلیج فارس همچنان تداوم خواهد داشت.
امنیت خلیج فارس: تعریف مفهومی
امنیت خلیج فارس از دید پژوهشگران و صاحبنظران مسائل خلیج فارس از تعریف واحد و یکسانی برخوردار نیست. کشورهای ساحلی خلیج فارس نیز بر بایدهای متفاوتی برای تأمین امنیت منطقه و کشور خود تأکید میکنند. بدین لحاظ لازم است تعریف مشخص و روشنی از امنیت خلیج فارس در وضعیت کنونی – صرف نظر از بایدهای مطرح شدة کشورهای منطقه – ارائه شود تا بحثهای بعدی در زمینه نقش عراق در ثبات و امنیت خلیج فارس به صورت دقیقتر و روشنتری مطرح گردد.
الگوی حاکم بر امنیت خلیج فارس – دست کم در یک دهه اخیر – بر توازن قدرت میان ایران و عربستان سعودی مبتنی بوده است. البته در این موازنه، نقش پر رنگ ایالات متحده آمریکا در حمایت از کشورهای شورای همکاری غیر قابل انکار است. این الگو بر مبنای کاهش و پیشگیری از بروز تضاد، تعامل حداقلی، پیشگیری از گسترش ناامنیهای عراق به خلیج فارس و فروپاشی ساختار کنونی امنیت در منطقه استوار بوده است. نقش برتر امنیتی ایالات متحده آمریکا در این منطقه، امکان نقشآفرینی و تعامل کشورهای منطقه را تقلیل داده است. بدین ترتیب، میتوان ساختار امنیتی خلیج فارس در دهه اخیر را "توازن مبتنی بر تعامل حداقلی" نامید. در اینجا با توجه به اینکه هدف پرداختن به نقش عراق جدید در امنیت خلیج فارس است، تصور بر آن است که الگوی حاکم بر امنیت خلیج فارس با ورود عراق جدید میتواند به الگوی "توازن مبتنی بر تعامل حداکثری" تبدیل شود و به تدریج تمامی کشورهای ساحلی خلیج فارس را در تعاملی سازنده گرد هم آورد. مبنای این مدل تأمین بومی امنیت خلیج فارس میباشد که از طریق سازوکارهای اقتصادی و تجاری میتواند به تحکیم پیوندها و تأمین امنیت پایدار در این منطقه منجر گردد. در«توازن مبتنی بر تعامل حداکثری»، کشورهای منطقه براساس الگوی مشارکتی، نقش تعیین کننده و کانونی دارند و قدرتهای فرامنطقهای میتوانند در راستای اهداف امنیتی کشورهای منطقه مشارکت سازنده داشته باشند.
نقش های متفاوت عراق در ثبات خلیج فارس
کشور عراق از زمان تأسیس تاکنون نقشهای متفاوتی ایفا نموده که بر وضعیت امنیت خلیج فارس تأثیرات عمدهای برجای گذاشته است. عراق در دوره پادشاهی با مشارکت در پیمانهای منطقهای مانند پیمان بغداد سعی کرد تا نقشی همکاریجویانه در تأمین امنیت منطقه داشته باشد. اما این نقش آفرینی بیش از آنکه نقشی مستقل باشد در چارچوب ائتلافات و همکاریهای بینالمللی و به خصوص در قالب سیاست ها و رویکردهای انگلستان در منطقه خاورمیانه بود.در این دوره روابط همکاری جویانهای میان عراق و کشورهای منطقه از جمله ایران و عربستان سعودی وجود داشت .
با کودتای عبدالکریم قاسم در سال 1958 و ایجاد نظام جمهوری در عراق، این کشور از پیمان بغداد خارج شد و یک سیاست خارجی تهاجمی در منطقه اتخاذ نمود. عراق در این دوره به جرگه کشورهای رادیکال عربی پیوست و تلاش کرد تا رهبری جهان عرب را برعهده گیرد. این تغییر در عراق باعث ایجاد تنشهایی در روابط این کشور با همسایگان وکشورهای منطقه و در نتیجه تاثیرگذاری منفی بر ثبات و امنیت خلیج فارس شد.
حاکمیت رژیم بعث در عراق از سال 1968 و اتحاد این کشور با شوروی باعث دو قطبی شدن منطقه
خلیج فارس و رقابت های استراتژیک بین آمریکا و شوروی در دوره جنگ سرد شد. بر این اساس، عراق واجد نقشی منفرد و متفاوت در خلیج فارس شد که مانع هرگونه همگرایی و همکاری منطقهای جدی بین سه بازیگر اصلی منطقه یعنی ایران، عراق و عربستان سعودی بود. عراق در دوره بعث نقشی منفی و مخرب در ثبات و امنیت خلیج فارس ایفا کرد و سیاست خارجی تهاجمی رژیم صدام از جمله حمله به ایران و کویت به تشدید ناامنی و بیثباتی در منطقه منجر شد.
رویکرد و حمایتهای برخی از قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در جنگ عراق علیه ایران موجب تقویت سیاست تهاجمی عراق و حمله آن به کویت گردید. نکته مهم دیگر آنکه رفتارهای عراق بهانههای لازم برای حضور نظامی قدرتهای فرامنطقهای در خلیج فارس را مهیا ساخت که خود به مانعی برای شکلگیری همکاریهای منطقهای تبدیل شد.
در تبیین دلایل رفتار تهاجمی و تجاوزکارانه عراق در دوره بعث و جنگ با ایران و کویت میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
- تنگنای جغرافیایی عراق و ضرورت دسترسی به آبهای بینالمللی؛
- جاهطلبی حاکمان عراق؛
- مبانی فکری حزب بعث عراق؛
- تحریکات خارجی منطقهای و فرامنطقهای؛
- سوء تفاهمات حاکم بر روابط دو جانبه؛
- فقدان ساز و کارهای همکاری امنیتی منطقهای.
عراق جدید: تعاریف و سناریوها
عراق جدید وضعیت سیاسی در حال گذاری را طی میکند و نظام سیاسی و سیاست خارجی آن در حال شکلگیری است. به طور کلی، میتوان رویکرد عراق به امنیت منطقه را در آینده با دو سناریوی متفاوت برای سیاست خارجی این کشور در سطح منطقه تعریف نمود. بر اساس تعریف یا سناریوی نخست، به دلیل برخی از عوامل داخلی و فشارهای خارجی، به ویژه از جانب کشورهای منطقه، عراق جدید تفاوت بنیادینی با رژیم بعث از منظر تعریف جایگاه منطقهای و سیاست خارجی خود نخواهد داشت. در این نگاه، عراق همچنان کشوری خواهد بود که در پی ایفای نقشهایی مانند رهبری جهان عرب و کسب جایگاه هژمونیک در سطح منطقه است. بر این اساس، سیاست خارجی عراق همانند گذشته بر محورهایی مانند استیلاجویی، رویکرد تهاجمی و تکیه بر قدرت نظامی و تجاوز استوار خواهد بود. چنین نقش و رویکردی بدون تردید نه تنها هیچ گونه کمکی به بهبود ثبات و امنیت منطقهای نمیکند، بلکه به تداوم رقابتهای منفی و موازنهسازیهای مخرب گذشته و تأثیرگذاری منفی بر امنیت منطقهای منجر میشود.
در تعریف یا سناریوی دوم، عراق کشوری دموکراتیک و متشکل از گروههای قومی - فرقهای متنوع و هویتی معتدل خواهد بود. عراق جدید در این نگاه تفاوتهایی اساسی با گذشته خواهد داشت و نقش منطقهای همکاریجویانه و سازندهای را ایفا خواهد کرد. بر این اساس، عراق از سیاست تهاجمی پیشین فاصله میگیرد و سیاست خارجی مسالمتجویانه، صلحآمیز و مبتنی بر همکاری با کشورهای منطقه را در پیش خواهد گرفت. این رویکرد نه تنها به تأثیرگذاری مثبت عراق بر ثبات منطقهای خلیج فارس میانجامد، بلکه به افزایش تمایل و خواست سایر بازیگران منطقه برای شکلدهی به ترتیبات امنیتی همکاریجویانه و مشارکتی کمک فزایندهای میکند.
چالشهای عراق جدید
با سرنگونی صدام و فروپاشی رژیم بعث، عراق وارد مرحله جدیدی از حیات سیاسی خود شد. از سال 2003 تاکنون دولت عراق درگیر ناامنیها و بیثباتیهای داخلی عمده ای بوده و فرصت و توانمندی چندانی برای نقشآفرینی منطقهای نداشته است. اما با بهبود تدریجی شرایط امنیت داخلی عراق، این کشور با توجه به ظرفیتها و پتانسیلهای خود میتواند تأثیرگذار باشد.
با توجه به عدم توقف کامل ناامنی و بیثباتی در عراق و تداوم پارهای از منازعات و خشونتهای داخلی در این کشور، هر گونه انتظار در خصوص نقشآفرینی مثبت و سازنده عراق در امنیت خلیج فارس منوط به برقراری ثبات و امنیت در این کشور است. دولت جدید عراق هزینهها و تلاشهای بسیاری را مصروف امنیتسازی در این کشور کرده است، اما دخالت عوامل داخلی و خارجی تداوم ناامنی و خشونت را در پی داشته است. بر این اساس، همکاری جدی و عملی کشورهای منطقه مؤلفهای اساسی در ایجاد امنیت و ثبات در عراق است که نتایج آن در ثبات منطقهای سرریز خواهد شد.
در شرایطی که دولت عراق نیازمند حمایت و مساعدت میباشد، برخی از کشورهای منطقه نه تنها از نظام سیاسی جدید در عراق حمایت نکردهاند، بلکه برای جلوگیری از ورود عناصر شورشی و تروریستها به این کشور نیز اقدامی به عمل نیاوردهاند. حتی گزارش های بسیاری در خصوص حمایتهای پنهان و یا سازماندهی شده از خشونتها و گروههای تروریستی از سوی برخی از کشورها و گروههای عربی وجود دارد. این مسئله باعث سردی روابط عراق با این کشورها شده است و انتقاد مقامات عراقی از رویکرد این دولتها درقبال تحولات عراق را در پی داشته است.
عراق در شرایط جدید در روابط خارجی خود با چالشهای مختلفی مواجه است که میتواند بر امنیت و ثبات منطقه تأثیر بگذارد. به برخی از این چالشها در سه سطح اشاره میشود:
الف ) چالشهای نظامی – امنیتی
- منشأ خارجی بخشی از تهدیدات امنیت داخلی عراق؛
- وابستگی سرویس امنیتی و اطلاعاتی عراق به آمریکا؛
- فقدان همکاریهای امنیتی مؤثر با همسایگان؛
- وجود عوامل تروریستی اتباع کشورهای همسایه در خاک عراق.
ب ) چالشهای سیاسی
- ذهنیت منفی برخی از دولتهای عرب منطقه نسبت به ساختار سیاسی جدید عراق؛
- دخالت برخی کشورهای منطقه برای تغییر ساختار سیاسی دموکراتیک عراق؛
- عدم حل و فصل اختلافات دوران حزب بعث با همسایگان و تأثیر آن بر روابط در دوران جدید؛
- عدم پیشرفت در عادیسازی روابط سیاسی عراق با برخی از همسایگان؛
- نیازمندی عراق به حمایتهای بینالمللی به خصوص در خروج از ذیل فصل هفتم منشور
ج ) چالشهای اقتصادی
عدم بهبود جدی شرایط اقتصادی عراق و رویارویی آن با چالشهایی عمده در این راستا، ثباتسازی در عراق را با موانعی روبرو کرده است:
- حجم اندک سرمایهگذاری خارجی به دلیل فقدان امنیت نسبی؛
- حل نشدن مسئله بدهیهای خارجی و غرامت جنگی؛
- تخریب زیرساختهای اقتصادی این کشور طی بیست سال گذشته؛
- پایین بودن درآمدهای ارزی و ناتوانی در افزایش تولید نفت.
مسئولیتهای متقابل عراق و کشورهای منطقه در ثباتسازی
برخلاف رژیم بعث که سیاست خارجی تهاجمی آن مخل ثبات منطقهای بود، با مطالعه قانون اساسی و مواضع دولت عراق میتوان امیدوار بود که عراق جدید با نظام سیاسی دموکراتیک از فرصت خوبی برای اتخاذ یک سیاست خارجی صلحآمیز و ایفای نقش منطقهای سازنده برخوردارست. بر این اساس، نوع نظام سیاسی ایجاد شده در عراق و سیاست خارجی معتدل آن، فرصت مناسبی برای بهبود ثبات و امنیت خلیج فارس محسوب میشود. اما بهرهگیری مناسب از فرصت کنونی مستلزم درک و فهم شرایط داخلی کنونی عراق از یک سو و تلاش همه جانبه برای ایجاد امنیت و ثباتسازی در این کشور از سوی دیگر است. این مسئله به خصوص باید از سوی کشورهای منطقه بیشتر مورد توجه قرار گیرد، چرا که همواره امکان بازگشت عراق به رویکرد تهاجمی گذشته در صورت عدم توجه و همکاری منطقهای وجود دارد.
ایجاد ثبات و امنیت پایدار در خلیج فارس نیازمند پیشبرد الگویی مبتنی بر همکاری و مشارکت بازیگران بومی منطقه است، نقش عراق جدید میتواند مهم تلقی میشود. ثبات عراق و نقش منطقهای سازنده آن مؤلفهای عمده در امنیت خلیج فارس به شمار میآید، اما امنیت مشارکتی و همکاریجویانه نیازمند تعاملات و همکاریهای چندجانبه با بقیه کشورهای منطقه نیز میباشد. ثباتسازی در خلیج فارس مستلزم نقشآفرینی سازنده و تعاملی همه بازیگران است و در نتیجه تأثیرگذاری عراق جدید بر امنیت خلیج فارس نیز تنها در چارچوب تعهدات متقابل و مشارکت چندجانبه میتواند آثاری مثبت به بار آورد. به این معنا که عراق و سایر کشورهای منطقه تنها در روندی از همکاریها و مسئولیتپذیریهای متقابل میتوانند به بهبود شرایط امنیتی خلیج فارس کمک کنند.
شرایط در منطقه زمانی بهبود مییابد که کشورهای منطقه و عراق به مسئولیتهای متقابل خود عمل نمایند:
الف) مسئولیتهای عراق:
- رفع نگرانیهای امنیتی کشورهای همسایه با ایجاد توافقات امنیتی؛
- رفتاری قانونمند و توأم با مسئولیتپذیری و احترام به معاهدات مرزی با همسایگان؛
- حل و فصل اختلافات گذشته و انعقاد معاهدات و توافقات دو جانبه یا چند جانبه با کشورهای منطقه در چارچوب منافع مشترک؛
- درک نگرانیهای منطقهای از حضور نیروهای بیگانه؛
- پرهیز از کشاندن اختلافات به خارج از منطقه.
ب) مسئولیتهای کشورهای منطقه:
- عدم مداخله کشورهای منطقه به ویژه همسایگان عراق در امور داخلی این کشور؛
- احترام به قانون اساسی و رأی مردم (پارلمان، دولت)؛
- پذیرش نظام سیاسی جدید عراق و عادیسازی روابط دو جانبه با این کشور؛
- کمک به تقویت امنیت مرزهای مشترک با عراق و کمک در جهت امنیتسازی در این کشور؛
- همکاری در توسعه اقتصادی و تجاری عراق.
از اینرو، ثبات خلیج فارس مستلزم توجه همزمان بازیگران منطقهای به نگرانیها و دغدغههای امنیتی یکدیگر و کنار گذاشتن ذهنیتهای پیشین مبتنی بر موازنه قوا و رقابتهای منفی در سطح منطقهای است.
رویکرد ایران به عراق و خلیج فارس
سیاست تهاجمی و رویکرد منفی و خصومت بار عراق در قبال ایران که موجب بروز جنگی 8 ساله با خسارات عظیم برای دو کشور شد، تأثیری سوء بر شرایط امنیتی خلیج فارس گذاشت. بعد از سقوط رژیم بعث، ایران و عراق تلاش نمودهاند که روابط دو جانبه دوستانه مبتنی بر احترام متقابل و منافع مشترک پایهگذاری نمایند. جمهوری اسلامی ایران معتقد است که داشتن روابط دوستانه و حل و فصل اختلافات گذشته با عراق، منافع دو ملت و دولت کشور را تأمین خواهد کرد. روابط حسن همجواری با عراق میتواند با تأثیرگذاری مثبت بر ثبات خلیج فارس، مقدمهای برای همکاریهای بیشتر در سطح منطقهای باشد.
جمهوری اسلامی ایران از روند سیاسی جدید و تمامیت ارضی عراق حمایت کرده است و ایجاد ثبات و امنیت در عراق را گام و مولفهای اساسی برای بهبود شرایط امنیتی منطقه تلقی میکند. ایران امیدوار است که با تثبیت نظام سیاسی دموکراتیک ومتعادل در عراق، این کشور بتواند با بازسازی نقش خود در منطقه به ایفای نقش سازنده بپردازد. در این راستا، روابط دوستانه و همکاریجویانه بین عراق و سایر کشورهای منطقه بسیار مهم ارزیابی می شود.
منطقه خلیج فارس به دلیل وجود برخی اختلافنظرها میان کشورهای منطقه و دخالت قدرتهای خارجی از ترتیبات امنیتی مناسب و قابل قبول همه کشورها برخوردار نبوده است و تا زمانی که به نوعی ترتیبات امنیتی قابل قبول برای کشورهای مؤثر در منطقه دست یافته نشود، امکان بیثباتی وجود دارد. با این حال، ایران در دوره پس از صدام با حمایت از عراق سعی کرده است تا به ایفای نقش آفرینی جدید و مثبت این کشور در منطقه کمک نماید و بسترهای لازم برای شکل گیری ثبات و امنیت در خلیج فارس را مهیا کند. با توجه به اینکه بیثباتی در عراق بر امنیت منطقه تأثیرگذارست، نمیتوان نسبت به اوضاع داخلی عراق بیتفاوت بود و لازم است همسایگان عراق بیش از دیگران برای ثباتسازی در عراق کوشش نمایند و با برقراری رابطه دوستانه با دولت عراق تأثیرگذاری مثبت و سازندهای داشته باشند. در چنین شرایطی است که میتوان به توافق بر سر ترتیبات امنیت منطقهای و همکاری میان کشورهای منطقه در آینده امیدوار بود.
پیشنهادها و ملاحظات
در دهههای گذشته، رویکرد امنیتی غالب در خلیجفارس مبتنی بر رقابت منفی و بیاعتمادی در منطقه بوده است. سیاست خارجی تهاجمی رژیم بعث به تضعیف ثبات و امنیت در خلیج فارس انجامید و شرایطی را ایجاد کرد که بهانهای برای حضور قدرتهای فرامنطقهای در منطقه فراهم آورد. در حالی که حضور نیروهای خارجی در خلیج فارس به دلیل بر هم زدن شرایط طبیعی منطقه مشروعیت داخلی برخی کشورهای منطقه را تضعیف میکند و در بلند مدت به ثبات منطقه لطمه میزند، ایجاد نظام امنیتی همکاریجویانه بومی با تلاشهای همه جانبه میتواند به تدریج به کم رنگتر شدن نقش قدرتهای فرامنطقهای در خلیج فارس بینجامد و شراکت این قدرتها در امنیت منطقه را به حداقل کاهش دهد.
بهبود شرایط امنیتی در منطقه مستلزم ایجاد ثبات و امنیت در عراق از یک سو و همکاری متقابل عراق و کشورهای منطقه برای ثباتسازی در خلیج فارس از سوی دیگر است. کلید هر گونه همکاری دسته جمعی، تنشزدایی در روابط دو جانبه میان کشورهای منطقه است. این روابط دو جانبه شامل روابط ایران عراق از یک سو و روابط عراق با سایر کشورهای منطقه از سوی دیگر میباشد. هر گونه تنش در هر یک از اضلاع مثلث ایران، عراق و شورای همکاری خلیج فارس به تشدید بیثباتی در منطقه منجر خواهد شد و ناامنی برای منطقه به دنبال خواهد داشت. برخی ساز و کارهای منطقهای که برای ثباتسازی و ایجاد امنیت ضروری به نظر میرسند عبارتنداز:
1. احیای اجلاسهای همسایگان عراق در سطح وزرای خارجه و کشور به منظور تبادل اطلاعات افزایش همکاریهای منطقهای برای کمک به ثباتسازی در عراق؛
٢. تشکیل کمیته دائمی اطلاعات منطقهای با هدف انتقال سریع و به موقع اطلاعات برای مقابله با تروریسم افراط گرایی و بهبود وضعیت امنیتی منطقه؛
3. اعتمادسازی چندجانبه در سطح منطقه خلیج فارس و کاهش زمینه های حضور نیروهای خارجی؛
4. گسترش همکاریهای دستهجمعی اقتصادی از جمله امضای قرارداد تجارت آزاد بین ایران و شورای همکاری، و نیز ایران و عراق (FTA).
٥. احترام متقابل به معاهدات مرزی و تمامیت ارضی کشورهای منطقه؛
6. تدوین استراتژی فرهنگی و سازو کارهای دسته جمعی برای مهار منازعات قومی و قبیلهای؛
7. متعهد شدن دولتهای منطقه به کنترل فضای رسانهای و ترغیب همزیستی مسالمتجویانه پیروان مذاهب در کنار یکدیگر؛
8. گسترش همکاریهای جمعی فنی و تخصصی در زمینههای موضوعاتی مانند محیط زیست دریایی، بهداشت و...؛
٩. بسترسازی مناسب برای فعال شدن عراق در تحولات منطقهای.
دانلود مقاله