02 دی 1391
دیباچه
امروزه بین کشورهای درحالتوسعه، رقابتی جدی برای رشد و توسعه در حال انجام است. با فروپاشی شوروی، پایان جنگ سرد و کاهش رقابتهای سیاسی ـ نظامی، این گرایش شدت یافته و گویی دوی ماراتن توسعه و قرارگرفتن در چیدمان نوین اقتصادی ـ سیاسی بینالمللی شروع شده است. روشن است که در بیشتر کشورهای جهان، سیاست خارجی در کنار سیاست داخلی است. از این روی سیاست خارجی توسعهگرا به دنبال تحقق اهداف خارجی توسعه کشور میباشد. اما با توجه به روندهای جهانی شدن و شتاب دگرگونیهای جهانی، فرصتها و چالشهای نوینی پیش روی این دولتها قرار گرفته که از آن جمله میتوان از دگردیسی قاعده رفتار در روابط بینالملل، بازیگران عرصه خارجی، و اولویتهای توسعهای کشورها نام برد. روشن است که دولتها به دنبال تعریف و فراهم آوردن بایستههای سیاست خارجی برای تحقق اهداف توسعهای در شرایط جدید هستند.
از دیدگاه نویسنده، مهمترین بایسته سیاست خارجی توسعهگرا برای کشورهای درحالتوسعه و خصوصاً دولتهای نسبتاً مستقل در نظام بینالملل، شناخت جهانی شدن و درک دگرگونیهای آن از یک سو و درپیشگیری استراتژی تعامل با این پدیده از سوی دیگر میباشد. چرا که امروز در جهان در هم تنیده کنونی، سیاست خارجی ابزار تحقق اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور در قالب رویکرد توسعهای است که این رویکرد خود در بستر جهانی شدن و دگرگونیهای نظام بینالملل قابل تعریف و برنامهریزی است. در این مقاله با استفاده از تقسیمبندی «هلد» و دیگران (1999)، سه رویکرد کلان در بررسی جهانی شدن با نام افراط گرایان، شکاکان، و تغییرگرایان مطرح شده است. این مقاله برای کشورهای درحالتوسعه مستقل، و در چهارچوب رویکرد سوم (تغییر گرایان)، «جهانی شدن جایگزین» را به مانند مناسبترین بستر نظری درک، بررسی و برنامه کنشگری در قبال روند جهانی شدن پیشنهاد مینماید. جهانی شدن جایگزین، بستر لازم برای هدفگذاری توسعه کشور با توجه به ظرفیتها، فرصتها، تنگناها و چالشهای موجود در عرصة جهانی را فراهم آورده و چهارچوب محوری به ثمر نشستن بایستگیهای سیاست خارجی توسعهگرا را مشخص مینماید.
منبع: کتاب سیاست خارجی توسعه گرا، مرداد ١٣٨٧