02 دی 1391
دیباچه
مهمترین کارکرد و بالاترین هدف سیاست خارجی تأمین عالیترین ارزشهای جمهوری اسلامی است که براساس منافع ملی تعریف و تعیین میشود. با توجه به گونهگویی و پرشماری ارزشهایی که ملت ایران در آن شریک و سهیمند، انواع مختلفی از منافع و اهداف ملی تعین مییابد. از اینرو سیاست خارجی ایران، همانند دیگر کشورها، دارای منافع و اهداف متنوع و متکثری میباشد. منافع و اهدافی که باید بهصورت همزمان و توأمان پیگیری و تأمین گردند، اما از آنجا که ممکن است، دست کم در مقام اجرا، بین منافع و اهداف مختلف سیاست خارجی تعارض رخ دهد، اولویتبندی و متوازنسازی آنها اجتنابناپذیر میشود.
اولویتبندی اهداف و منافع و ایجاد توازن بین آنها، بهویژه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ضرورت مییابد. زیرا نخست، جمهوری اسلامی بهعنوان یک دولت اسلامی در پی تحقق و تأمین مصالح اسلامی به موازات منافع ملی است. تعیین نسبت بین این دو دسته از ارزشها و پیگیری توأمان آنها مستلزم اولویتبندی و متوازنسازی میباشد. دوم، جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی است که به واسطه جوهرة اعتقادیاش افزون بر منافع و اهداف امنیتی ـ دفاعی و اقتصادی ـ رفاهی، منافع و اهداف ایدئولوژیک و روی به سوی نظم جهانی دارد. تأمین موفقیتآمیز این منافع برمبنای درجة اهمیت و تقدم و تأخر زمانی نیازمند اولویتی با ضرباهنگ و زماندار میباشد. سوم، ماهیت اسلامی و ایدئولوژی فراملی جمهوری اسلامی پیگیری دو دسته از اهداف ملی و فراملی در سیاست خارجی را ایجاد میکند. تعقیب و تأمین این دو دسته از اهداف نیز مستلزم اولویتبندی آنها میباشد.
بنابراین، بسته به اینکه، برپایة داشتهها و تنگناهای ملی، کدامیک از این منافع و اهداف در اولویت جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد، گونههای مختلفی از سیاست خارجی شکل میگیرد. اگر منافع و اهداف امنیتی ـ دفاعی، بهویژه امنیت نظامی، اولویت نخست باشد، سیاست خارجی ماهیتی امنیتی خواهد یافت. همچنین، در صورت اولویت و ارجحیت یافتن مصالح اسلامی و به ویژه منافع و اهداف اعتقادی، سیاست خارجی اعتقادی خواهد شد. اهمیت و اولویت یافتن اهداف و منافع متوجه نظم جهانی نیز ممکن است به سیاست خارجی گسترشطلب بیانجامد. ترجیح و برتری اهداف و منافع اقتصادی ـ رفاهی نیز موجب شکلگیری سیاست خارجی توسعهگرا میگردد.
هریک از انواع مختلف سیاست خارجی، ابزار و سازوکارهای متفاوت و بسندهای را ایجاب میکند، چون باید میان اهداف و ابزار سیاست خارجی تناسب وجود داشته باشد. در غیراینصورت سیاست خارجی در برآوردن اهداف و منافع خود ناکام و ناموفق خواهد بود. بر این اساس، در سیاست خارجی توسعهگرا که در پی تحقق و بهدستآوری توسعه ملی میباشد، بعضی از ابزارهای سیاست خارجی ضرورت و اهمیت مییابند که لزوماً در انواع دیگر ممکن است کاربرد و کارایی نداشته باشند. از اینرو، یکی از مهمترین بایدهای سیاست خارجی توسعهگرا بکارگیری ابزار و وسایلی است که با ماهیت و کارکرد اولیه و اصلی آن یعنی تأمین توسعه ملی، تناسب و سازگاری داشته باشد.
هدف این مقاله واکاوی بایستگی، نقش و جایگاه دیپلماسی در سیاست خارجی توسعهگرا میباشد. به زبان دیگر تلاش میشود تا به این پرسش کلیدی پاسخ داده شود که دیپلماسی به نام یک ابزار سیاست خارجی، چه ضرورت، اهمیت و نقشی در سیاست خارجی توسعهگرا دارد؟ پیرو آن پرسشهای دیگری مطرح میگردد که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی توسعهگرای خود چقدر و چگونه از این ابزار سود برده است؟ آیا دیپلماسی اقتصادی، بازرگانی و چندجانبه جمهوری اسلامی از مطلوبیت و موفقیت لازم برخوردار بوده است؟ در پاسخ به این پرسش اصلی، این گزاره خبری، بهعنوان گمانه، بررسی میشود که با توجه به جوهرة توسعهای، تعاملی و مسالمتآمیز سیاست خارجی توسعهگرا: «دیپلماسی اقتصادی ـ بازرگانی و چندجانبه نقش تعیینکنندهای در تأمین توسعه ملی در سیاست خارجی توسعهگرا دارد».
به منظور بحث و بررسی و آزمون این پاسخ موقت، ادامة این نوشتار در سه گفتار و یک نتیجهگیری به نگارش درمیآید. در نخستین بخش، مفهوم و ماهیت سیاست خارجی توسعهگرا مورد بررسی قرار میگیرد. دومین گفتار، به طور خلاصه اصول سیاست خارجی توسعهگرا را توضیح میدهد. در بخش سوم، نخست، معنا و مفهوم دیپلماسی نوین بهنام مهمترین ابزار سیاست خارجی توسعهگرا تبیین میگردد. سپس، کارکرد دیپلماسی اقتصادی ـ بازرگانی و چندجانبه در تحقق اهداف سیاست خارجی توسعهگرا واکاوی میشود. در نتیجهگیری نیز، گزارههای منطقی در مورد نقش و کارکرد دیپلماسی در سیاست خارجی توسعهگرا استنتاج و استخراج میگردد.
منبع: کتاب سیاست خارجی توسعه گرا، مرداد ١٣٨٧