02 دی 1391
دیباچه
رابطة توسعه و سیاست، از جمله سیاست خارجی، در ادامة رابطة اقتصاد و سیاست است که در سطح ملی و بینالمللی تنظیم میشود. از این جهت، این موضوع بهویژه از منظر اقتصاد سیاسی (بینالملل) قابل بحث است. به طور نظری، تاریخی و یا تجربی، دولتها و بازارها، دولتها و شرکتها یا بخش خصوصی در پیوند تنگاتنگ با یکدیگر به انباشت سرمایه در داخل کشور خود پرداخته و برای پیگیری و برآوردن و افزایش منافع ملی با هم همکاری میکنند تا تولید ثروت و رفاه جامعه و امنیت و پیشرفت و توسعه کشور را تثبیت و تحکیم نمایند.
البته در مورد رابطة اقتصاد و سیاست و پیرو آن رابطة توسعه و سیاست خارجی، دستکم سه نظریة عمده در اقتصاد سیاسی بینالمللی مطرح هستند که دیدگاهها و استدلالهای متفاوتی دارند و برای بررسی این رابطه ناگزیریم پس از تعریف مختصر توسعه و سیاست خارجی، اشارهای هم به این نظریهها داشته و سپس به سیاست خارجی توسعهگرا و نتیجهگیری بپردازیم. پرسش اصلی در این مقاله این است که سیاست خارجی دولتها چه زمانی و با چه ویژگیهایی توسعهگرا است؟ پاسخ فرضی مقاله این است که با توجه به پیوند نزدیک میان اقتصاد و سیاست و نیز بین توسعه و سیاستهای داخلی و خارجی دولتها، هنگامی که دولت و سیاستهای دولت با اولویت توسعه و اهداف توسعهای، بر مبنای عقل و علم و تقسیم کار تخصصی، تولید و انباشت سرمایه، قانون و انسجام و همکاری، همزیستی، رقابت و تعامل سازنده در محیط داخلی و خارجی یا بینالمللی، جهتگیری و فعالیت داشته باشد و اهداف و منافع و امنیت ملی کشور را به نحوی عقلانی و واقعبینانه در راستای توسعة ملی تعریف، تعیین و تعقیب کند، در آن صورت سیاست خارجیاش توسعهگراست.
منبع: کتاب سیاست خارجی توسعه گرا، مرداد ١٣٨٧