رویکرد امنیتی– نظامی و اطلاعاتی اسرائیل پس از 11 سپتامبر |
19 فروردين 1385 |
||||
مقدمه: استراتژی امنیت ملی اسرائیل در بستر سیاستگذاری نرمافزاری و سختافزاری دفاعی – امنیتی بیشتر مبتنی بر روز آمد بودن اطلاعات جاسوسی و آمادگی نظامی برای اجرای حملات برقآسای هوایی، موشکی و نبرد پیشرفته زمینی برای مقابله با تهدیدات کشورهای همسایه بوده است. در متون جدید نظامی به این دسته حملات، عملیات پیشدستانه و پیشگیرانه گفته میشود. با تشدید حملات چریکی از سالهای دور، به ویژه پس از جنگ سرد، استراتژی امنیت ملی اسرائیل از رویکرد درگیری برقآسا با کشورهای همسایه به رویکرد جنگهای ضدچریکی شامل جنگهای سریع، قاطع و کوچک مبدل شده است. در واقع، رویکرد اخیر همان استراتژی حملات پیشدستانه و پیشگیرانه هوایی، موشکی و عملیات نیروهای مخصوص برای تعقیب و انهدام شاخههای چریکی و ترور رهبران آنها است. رویکرد امنیتی – نظامی در بستر استراتژی ضربات پیشدستانه و پیشگیرانه بیشتر علیه حملات چریکی در اراضی اشغالی و نیز کشورهای همسایه است. این مقاله سعی دارد به کارویژههای رویکرد امنیتی – نظامی استراتژی امنیت ملی اسرائیل پس از 11 سپتامبر بپردازد. تحلیل: الف – رویکرد امنیتی – نظامی رویکرد امنیتی – نظامی استراتژی امنیت ملی اسرائیل در قبال جنگهای چریکی دارای کار ویژههای ذیل است: الف – در داخل اسرائیل 1- کار ویژه امنیتی 2- کار ویژه پلیسی ب – در داخل اراضی فلسطینیها 1- کار ویژه اطلاعاتی 2- تهدید مقامات فلسطینی برای مبارزه با گروههای چریکی فلسطینی 3- انجام حملات پیشدستانه و پیشگیرانه هوایی، موشکی و عملیات کماندویی علیه منابع بالقوه و بالفعل جنگهای نامتقارن چریکی. ج – در قبال کشورهای عربی همسایه اسرائیل 1- تهدید به حملات پیشدستانه هوایی و موشکی علیه اهداف مظنون به طراحی جنگهای نامتقارن چریکی علیه اسرائیل. مقامات ارشد سیاستگذاری امنیت ملی اسرائیل، کارآمدی کار ویژههای رویکرد امنیتی - نظامی را در پرتو مناسبات استراتژیک با آمریکا میدانند. آنها اسرائیل را شریک استراتژیک آمریکا در پیکار با تروریسم مینامند با تشدید حملات القاعده به اهداف آمریکا در منطقه به ویژه در شرق آفریقا، گسترة همکاریهای دو کشور افزایش پیدا کرد و پس از 11 سپتامبر نیز آمریکا به افزایش این همکاریها در بستر امنیتی – نظامی پرداخته است. برای مثال؛ معاونت ضد تروریستی اف.بی.آی با شرکت در چندین کلاس توجیهی در زمینه حملات نامتقارن چریکی در تلآویو، راهی عراق شد تا به انتقال تجارب مربوطه به پلیس عراق و سربازان آمریکایی برای پیکار با شورشیان مسلح و جریان القاعده بپردازد. همچنین 100 تن از پرسنل اداره پلیس فدرال آمریکا با یک گروه 10 نفری از پلیس اسرائیل به برگزاری سمینارهای مشترک در مورد برآورد و تحلیل اطلاعاتی، تأمین امنیت مرزی، مکانیسم مقابله با حملات انتحاری، ردیابی، تعقیب و انهدام مظنونین تروریستی، عملیات رهایی و نجات ضد هواپیما ربایی، آدمربایی و غیره پرداختهاند.
ژنرال دان هالوتز فرمانده سابق نیروی هوایی اسرائیل و رئیس جدید ستاد مشترک ارتش آن کشور از بانیان رویکرد امنیتی – نظامی در خصوص جنگهای چریکی به شمار میرود. حملات پیشدستانه و پیشگیرانه هوایی و موشکی علیه رهبران گروههای چریکی فلسطینی در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن، اهداف گروه چریکی حزبا... در جنوب لبنان و حمله هوایی اسرائیل به اهدافی در سوریه در دوران فرماندهی هوایی ژنرال هالوتز روی داد. رسانههای اسرائیلی از طرحهای ضربتی ژنرال هالوتز علیه تهدیدات نامتقارن چریکی به عنوان ”انقلاب هالوتز“ نام میبرند. انقلاب هالوتز در صدد پیشبرد رویکرد امنیتی – نظامی استراتژی امنیت ملی اسرائیل مشتمل بر تبلیغات رسانهای، تحلیلهای اطلاعات جاسوسی و عکسالعمل سریع موشکی، هوایی و عملیات برقآسای کماندویی نیروهای چندگانه ارتش، پلیس و دوایر اطلاعاتی با هماهنگی کامل ستاد کل ارتش آن کشور است. گفته میشودکه طرح هالوتز ادامه طرح ژنرال شائول موفاز موسوم به طرح تاشبتز (Tashbetz) است. شاید همکاری موفاز و هالوتز با شاروندرتشکیل حزب جدیدکادیما و ابقای هالوتز به عنوان رئیس ستاد کل ارتش در دولت اهود المرد بسیارهدفمند بوده باشد. طرح تاشبتز به دنبال امنیتی – اطلاعاتی کردن رویکردهای نظامی فرماندهیهای ارتش اسرائیل شامل فرماندهی مرکزی، فرماندهی جنوب و فرماندهی شمال بود. امیر اورن تحلیلگر نظامی روزنامه هاآرتص درباره اهمیت رویکرد امنیتی – نظامی اسرائیل مینویسد: ”حملات انتحاری و کمینهای چریکی مهمترین نگرانی مقامات ارشد نظامی و پلیس اسرائیل است.“ ب- ساختار اجرایی رویکرد امنیتی – نظامی همان طور که گفته شد رویکرد سابق نظامی – امنیتی استراتژی امنیت ملی اسرائیل تقویت برتری هوایی، عکسالعمل سریع موشکی و اعزام واحدهای کماندویی برای انهدام منابع بالقوه و بالفعل تهدیدات متعارف کشورهای عربی همسایه آن کشور بود. به عبارت دیگر، رویکرد مذکور تهدیدات را در آن سوی مرزهای اسرائیل جستجو میکرد و طبیعتاً افزایش برد موشکی، توانایی پروازهای شناسایی و جنگی در عمق خاک کشور یا کشورهای هدف و رخنه نیروهای تکاور در اولویت برنامهریزی نیروهای دفاعی اسرائیل قرار داشت. برای این منظور تدوین استراتژی ملی نظامی، تاکتیکهای رزمی و کاربرد تکنولوژیهای جدید نظامیزیرساختبازوهایهوایی،موشکیوکماندویی رویکردسابق نظامی–امنیتی اسرائیل به شمارمیآمد. اما اکنون رویکرد جدید امنیتی – نظامی اسرائیل، تهدیدات را نامتقارن تعریف میکند. طرح هالوتز نیز برای تقویت بازوهای هوایی، موشکی و کماندویی مبتنی بر ارتقای کارآمدی اطلاعاتی – امنیتی معطوف به بازنگری در ساختارهای اطلاعاتی – امنیتی برای کسب اطلاعات دقیق، تحلیل بهینه اطلاعات و انتقال سریع آن به واحدهای اجرایی هوایی، موشکی و کماندویی است. به عبارت دیگر، رویکرد جدید به دنبال افزایش برد بینایی ومیزان شنوایی ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی برای عملیات سریع و قاطع بازوهای اجرایی نظامی جهت انهدام منابع بالقوه و بالفعل تهدیدات چریکی است. در واقع طرح هالوتز افزایش کمی و کیفی قدرت اطلاعاتی – امنیتی برای پیکار با تهدیدات چریکی را اولویت اساسی برنامهریزی دفاعی ارتش پس از 11 سپتامبر ذکر میکند. وی با ارائه طرح همکاری نهادینه نظامی میان فرماندهیهای منطقهای شمال، جنوب و مرکز با فرماندهیهای نیروی زمینی و نیروی هوایی و نیز تشکیل یک واحد جدید کماندویی زیر امر ستاد کل نیروهای مسلح و نیز به همراه همکاری اطلاعاتی - امنیتی واحدهای پلیس و جامعه اطلاعاتی آن کشور را افزایش کمی و کیفی رویکرد اطلاعاتی – نظامی استراتژی امنیت ملی اسرائیل در پیکار با منازعات با شدت کم از جمله جنگهای چریکی نام میبرد. هالوتز به منظور کارآمدسازی ساختار اجرایی رویکرد امنیتی – نظامی، پرهیز از جنگ فرسایشی و به کارگیری جنگ سریع و قاطع را توصیه میکند. وی جمعآوری اطلاعات جدید، تحلیل بهینه اطلاعات و تبادل سریع آنها را شرط موفقیت جنگ سریع و قاطع میداند. تأسیس دفتر هماهنگیهای اطلاعات نظامی در ستاد کل ارتش اسرائیل موتور محرک ساختار اجرایی رویکرد امنیتی – نظامی محسوب میشود. مرکز مطالعات استراتژیک بگین – سادات اسرائیل با برگزاری یک سمینار علمی با شرکت پژوهشگران آمریکایی و اسرائیلی در تاریخ چهارم ژوئیه 2005 به بحث و بررسی پیرامون چالشهای امنیتی اسرائیل در محیط جدید امنیتی خاورمیانه پس از 11 سپتامبر پرداخت. در این سمینار موارد متعددی از کارآمدی رویکرد اطلاعاتی – نظامی اسرائیل، حمایت واشنگتن از تلآویو و مهمتر از همه مقولة تروریسم جهانی مورد بحث قرار گرفت. همچنین در این سمینار نقطهنظرات آمریکاییها و اسرائیلیها در خصوص جنگهای چریکی به ویژه جنگهای عراق و افغانستان با اهمیت بود. مارک سجمن یکی از مدعوین در این سمینار بود. وی در کتاب خود به نام ”درک شبکههای ترور“ به مقامات ارشد آمریکایی و نیز متحدین نزدیک واشنگتن از جمله اسرائیل توصیه میکند که بازنگری در ساختار و باز تعریف نقش و وظایف سازمانهای اطلاعاتی – امنیتی میتواند موفقیت هر چه بیشتر حملات پیشدستانه و پیگیرانه علیه تهدیدات تروریستی را به همراه آورد. جاناتان اسپیر نیز در مقاله خود در این سمینار به تأثیرات جنگ عراق در تشدید حملات تروریستی القاعده علیه منافع آمریکا و اسرائیل اشاره میکند. وی در این مقاله خواستار بازنگری در استراتژی امنیت ملی اسرائیل در پیکار با تروریسم شده است. اسپیر در این مقاله سه نوع تهدید از جمله تهدیدات سنتی، تهدیدات نامتقارن موشکی و تهدیدات تروریستی را تهدیدات مهلک علیه امنیت ملی آن کشور نام میبرد. همچنین اسپیر آمادگی دفاعی و توانمندی اطلاعاتی در همکاری با آمریکا در پیکار با تروریسم را اساس موفقیت امنیتی – نظامی اسرائیل در شرایط منطقهای پس از 11 سپتامبر میداند. وی در خاتمه مقاله ادراکات و رفتار جدید امنیت ملی اسرائیل را فراتر از دوران قبل از 11 سپتامبر توصیف میکند و نهادینه شدن همکاریهای اطلاعاتی و دفاعی اسرائیل را عامل موفقیت اسرائیل در پیکار با تهدیدات تروریستی به شمار میآورد. مرکز مطالعات استراتژیک جافی اسرائیل نیز با انتشار مقالهای توجه مقامات ارشد اطلاعاتی و نظامی آن کشور را به تهدیدات نوظهور از جمله تهدیدات چریکی جلب میکند. یورام شوایتزر در این مقاله سعی دارد حساسیت اطلاعاتی – امنیتی دستگاههای ذیربط اسرائیلی را نسبت به درک استراتژی جنگهای چریکی برانگیزاند. وی درک استراتژی جنگهای چریکی را کم هزینهتر از مقابله فیزیکی با تروریسم میداند. شوایتزر با استناد به جمله معروف سن تزو مبنی بر ”درک فکر حریف بهترین راه شناخت جنگ است“، درک استراتژی جنگهای چریکی از سوی دستگاههای اطلاعاتی – امنیتی اسرائیل را سودمندترین تاکتیک مبارزاتی توصیف میکند. ساری گُلدشتاین از تحلیلگران اطلاعاتی اسرائیل در مقالهای به ارائه راهبرد منسجم همکاری اطلاعاتی، پلیسی و نظامی دستگاههای ذیربط برای پیکار با حملات چریکی پرداخته است. گُلداشتاین انگیزههای عقیدتی، سیاسی و سازمانی را زیرساخت حملات چریکی در سطوح منطقهای و بینالمللی توصیف میکند. گُلداشتاین در خاتمه به مقامات ارشد اطلاعاتی و نظامی اسرائیل توصیه میکند که بازنگری ساختارها و نیز باز تعریف نقشها در جامعه اطلاعاتی آمریکا را پس از 11 سپتامبر جدی بگیرند و تأکید میکند که همکاریهای نهادینه اطلاعاتی – نظامی اسرائیل با آمریکا میتواند تل آویو را برای پیکار با حملات چریکی آمادهتر سازد. وی خاطر نشان میسازد که قطع منابع مالی، شناسایی خطوط سیاسی و پیشبینی حملات چریکی از وظایف جدید رویکرد امنیتی – نظامی اسرائیل در همکاری با دستگاههای ذیربط آمریکایی است. نتیجهگیری: حساسیت اطلاعاتی – نظامی اسرائیل به اقدامات انتحاری به نظر میرسد رویکرد اطلاعاتی – نظامی و نیز نهادینه کردن همکاریها در چارچوب ساختار امنیتی – دفاعی اسرائیل درپاسخ به نگرانیهای ناشی از تهدیدات تروریستی پس از 11 سپتامبر باشد. به طور اجمالی، رویکرد امنیتی – نظامی و اطلاعاتی اسرائیل پس از 11 سپتامبر حول محورهای ذیل خلاصه میشود: 1- افزایش کارآمدی اطلاعاتی و تقویت توانمندیهای نظامی؛ 2- کارآمدی اطلاعاتی به عنوان چشم و گوش بازوی اجرایی نظامی؛ 3- تأسیس دفتر همکاریهای مشترک در ستاد کل ارتش اسرائیل زیر نظر ژنرال هالوتز جهت همکاریهای نهادینه اطلاعاتی – نظامی آن کشور با مشارکت پلیس، دستگاههای اطلاعاتی، ضد اطلاعاتی و نیروهای مسلح؛ 4- افزایش همکاریهای اطلاعاتی و نظامی میان تلآویو و واشنگتن؛ 5- در دست گرفتن ابتکار عملیات اطلاعاتی و نظامی علیه حملات انتحاری قبل از وقوع آنها؛
|