نبرد بیپایان؛ مبارزه ترکیه با کردها |
07 خرداد 1387 |
||||
اهمیت مساله کشته شدن دوازده سرباز ترکیه در یک حمله نیروهای پ.ک.ک و به اسارت گرفته شدن هشت سرباز دیگر در یک شبیخون این نیروها، روابط ترکیه و کردها را وارد مرحله جدیدی کرده است. به نظر میرسد با اشغال عراق و شکل گیری فدرالیسم در این کشور، فشار اتحادیه اروپایی بر ترکیه، در زمینه رعایت حقوق فرهنگی اقلیت کرد، کردهای ترکیه را برآن داشته است تا برای کسب امتیازات بیشتر از ترکیه تلاش کنند. با پیش آمدن شرایط جدید منطقه¬ای و بینالمللی، مساله کردها بار دیگر موجبات دل¬نگرانی مقامات ترک را فراهم کرده است. نظر به عدم انعطاف و تساهل ناپذیری ترک¬ها در قبال استقلال طلبی کردها، این گزارش در پی تحلیل روابط ترکیه و کردها میباشد. درک مساله کردها در ترکیه برای درک بهتر مساله کردها در ترکیه، ابتدا لازم است به برخی از آمار بیشتر دقت کنیم. این دادهها به ما کمک میکنند تا نگرانی ترکیه را در مورد مساله اکراد بهتر درک کنیم. کردها بزرگترین قومیت فاقد پرچم سیاسی در جهان هستند و نیمی از کردهای جهان در ترکیه ساکن میباشند. کردها حدود 20 تا 25 درصد از جمعیت 70 میلیون نفری ترکیه را تشکیل میدهند. حدود دوسوم کردهای ترکیه در جنوب شرقی و شرق ترکیه (موسوم به کردستان ترکیه) سکونت دارند. کردستان ترکیه با مساحتی حدود 230 هزار کیلومتر مربع، 30 درصد از خاک ترکیه را اشغال کردهاست. 90 درصد از جمعیت کردستان ترکیه، کرد هستند. فقط10 درصد جمعیت این منطقه غیر کرد (اعراب، ارامنه، ترکها و علویها) میباشند. کردها در 14 استان ترکیه (از قبیل: حکاری، وان، آغری، قارص، سیرت، تبلیس، موشی، دیار بکر، بینگول، تونجلی (درسیم)، ماردین، اورفا، آدیامان و آلازیغ و...) اکثریت جمعیتی را تشکیل میدهند. در سالهای اخیر، دولت ترکیه به جمعیت 10 تا 15 میلیونی کردهای این کشور اعتراف کرده است (در حالی که قبلاً به کلی منکر هویت کردی بود)، اما گروههای افراطی کردی رقم 25 تا ٣٠ میلیون نفر را برای جمعیت کردهای ترکیه ذکر میکنند. ولی منابع بی طرف به جمعیتی در حدود ٢٠ میلیون نفر کرد در ترکیه اشاره دارند. با توجه به نرخ بالای زاد و ولد در میان کردها، پیشبینی میشود که در سال 2050، حدود 44 درصد از جمعیت ترکیه را کردها تشکیل خواهند داد. برخی از تحلیلگران مدعیاند که نرخ زاد و ولد در میان کردهای ترکیه حدود دو برابر متوسط نرخ زاد و ولد در کل ترکیه است. این موضوع به شدت موجب نگرانی مقامات آنکارا شده است. علاوه براین، موضوع مهاجرت کردها نیز مزید بر علت شده و نگرانی نخبگان سیاسی ترکیه را مضاعف کرده است. مهاجرت کردها از شهرهای شرقی و جنوب شرقی ترکیه به مناطق غرب و جنوب غربی باعث تغییر بافت جمعیتی بسیاری از شهرهای ترکیه (خصوصاً حاشیه شهرهای بزرگ) شده است؛ شهرهایی مانند ازمیر، آدانا، استانبول، آنکارا و... به محاصره کردهای مهاجر درآمده¬اند. پدیده «محاصره شهرها توسط کردها»، موجبات نگرانی بیشتر ترکها را فراهم کرده است. در مورد علل مهاجرت کردها، تحلیلگران مختلف عموماً به سه دلیل اصلی اشاره کرده¬اند: 1. سختگیریهای ترکیه بر کردها در جنوب و جنوب شرق این کشور؛ 2. پیدا کردن کار و جستوجوی شرایط بهتر زندگی؛ 3. فرار از درگیریهای داخلی بین ارتش و کردها در مناطق جنوب شرق. مهاجرت کردها باعث شده است که در حال حاضر استانبول 5/2 میلیون کرد را در خود جای داده باشد و لقب پرجمعیتترین شهر کردنشین جهان را به خود اختصاص دهد.آنکارا، پایتخت ترکیه، جمعیت یک میلیون و ٤٥٠ هزار نفری کرد را داراست. تفاوت کردها و ترکها به لحاظ زبانی- نژادی و مذهبی، باعث شده است تا ناسازگاری بین این گروه قومی و دولت ترکیه بیشتر شود. زبان کردی متعلق به گروه زبانهای ایرانی (هندی ـ ایرانی) است، اما زبان ترکی متعلق به گروه زبان¬های ایقوری (فینو- ایقوری) است. این دو زبان وجه مشترک کمی دارند. به لحاظ مذهبی حدود 85 درصد کردهای ترکیه شافعی و ترکها عمدتاً حنفی مذهب هستند. نتیجه این تفاوتها، ناسازگاری مداوم و مستمر دولت ترکیه و کردها بوده است که گفته میشود تا به حال حدود 30 الی 40 هزار کشته بر جای گذاشته است. این تفاوت¬ها و تمایزها باعث شده که ترکیه در برابر مساله کردها به شدت ناشکیب و خشن جلوه کند. گویی ترک¬ها در ضمیر ناخودآگاه¬شان هراسی وصف ناپذیر از تجزیه طلبی کردها دارند و هر چه این تفاوت¬ها برجستهتر می¬شود، ترس ترک¬ها نیز بیشتر می¬شود. آنچه در بالا گفته شد، تنها به بعد داخلی مساله کردها در ترکیه پرداخته است. لازم به ذکر است که این مساله دارای یک بعد بینالمللی نیز میباشد که آن بعد، هراس ترکیه را افزایش میدهد. از بعد خارجی، کردها در داخل مرزهای چهار کشور همسایه پراکنده شدهاند و به نظر میرسد وضعیت کردها در هریک از این چهار کشور، تأثیر بسزایی در کشورهای دیگر خواهد داشت. در این میان ترکیه در موقعیت بسیار ضعیف¬تری قرار دارد و احساس خطر بیشتری میکند، چون ترکیه از یک طرف تحت فشار اتحادیه اروپایی است تا حقوق سیاسی و فرهنگی کردها را به رسمیت بشناسد و از طرف دیگر حدود یک سوم از ترکهای مقیم اروپا (که کرد میباشند)، به نوبه خود این فشارها را تشدید میکنند. از طرف دیگر وضعیت کردهای عراق، فعالیت¬های اسرائیل در این منطقه و پناه بردن بسیاری از اعضای پ.ک.ک به شمال عراق، خطر تجزیه ترکیه را افزایش داده است. سیر تاریخی فعالیت کردها در ترکیه به لحاظ تاریخی، سیر فعالیت کردها را در ترکیه می¬توان به شش دوره متمایز تقسیم بندی کرد که ذیلاً به اختصار به این دوره¬ها اشاره می¬کنیم: 1. در زمان امپراتوری عثمانی: این امپراتوری متشکل از گروههای مختلفی بود که عمدهترین ملاک تمایز آنها مذهب بود. احساس بیگانگی و یا غریبگی در میان مردمی که به یک مذهب تعلق داشتند، چندان چشمگیر نبود. یکی از دلایل اساسی چنین احساسی این بود که مردمان این مناطق در روستاهای دور از هم به سر می¬بردند و با یکدیگر ارتباط نداشتند؛ این امر در خصوص کردها صادق است. کردها در دوران فرمانروایی عثمانی از نظر تاریخی و جغرافیایی از دیگر ساکنان منطقه آناتولی جدا شده بودند. کوههای مرتفعی محل سکونت کردها را احاطه کرده بود و همین امر مانع از ارتباط این گروه با دیگر ساکنان منطقه آناتولی میشد. ملیگرایان کرد در سالهای پایانی قرن نوزدهم، در سازمانها و محافل مختلف پراکنده بودند و هر کدام به طور جداگانه فعالیت میکردند. در این سالها بود که گروه روشنفکران و دانشمندان کُرد ظهور کردند و نخستین افراد این گروهها همگی ریشه اشرافی داشتند. اولین مجله کردی به نام «کردستان» را مدحت بدرخانبیگ در سال 1898، منتشر کرد. این مجله به عنوان تریبونی، افکار ناسیونالیستهای کرد را منعکس میکرد. علاوه براین، عدهای دیگر از ملیگراهای کرد در حزب اتحاد و ترقی، که در سال 1889 تأسیس شده بود، در کنار ملیگرایان ترک فعالیت میکردند. این دوره را میتوان دوره همزیستی مسالمتآمیز ملیگرایی نام نهاد. با انقلاب ترکهای جوان در سال 1908، کردها نیز با الهام از افکار مشروطهخواهی و لیبرالیستی، اقدام به تشکیل باشگاهها و محافل فرهنگی و سیاسی نمودند. کردها در سال 1908 «جمعیت تعالی و ترقی کردستان» را بنیان نهادند و متعاقب آن جمعیت دیگری را که سرشت مردمیتری داشت، بنام «جمعیت نشر معارف کرد» تأسیس کردند. این دوره 10 الی 15 ساله را میتوان دوران طلایی فعالیتهای اولیه ملیگرایی کرد بر شمرد، چرا که مقدمات تشکیل سازمانها و محافل سیاسی و فرهنگی متعدد کردی در دورههای بعدی، در این دوران طلایی مهیا شد و از همه مهمتر اینکه ملیگرایی کرد به صورت مسالمتآمیزی با ناسیونالیسم ترک و عرب به فعالیت میپرداخت. 2. دوره شورش و قیام: مصطفی کمالپاشا (آتاتورک)، که جنگهای استقلال ترکیه را فرماندهی میکرد، به نقش حساس کردها در این جنگ واقف بود. از اینرو با دادن وعدههای زیاد به کردها، حمایت آنها را جلب، اما در سایه پیروزیهای چشمگیر مصطفی کمال، براساس معاهده لوزان، دولت نوین ترکیه تحت حاکمیت کمالیسم به رسمیت شناخته شد. در این معاهده تنها اشارات محدودی به حمایت از حقوق اقلیتها به چشم میخورد. در مواد 4 و 5 آن تصریح شده بود که منظور از اقلیتها، اقلیتهای غیرمسلمان و مسیحی میباشد و کمالیستها اینگونه استدلال میکردند که کردها چون در حکومت با ترکها برابرند در نتیجه جزء اقلیتها محسوب نمیشوند. بدین وسیله مقدمات جدایی کامل بین کمالیسم به عنوان نماینده پانترکیسم و ملیگرایی کرد فراهم شد. ممنوعشدن مظاهر هویت کردی از جمله زبان و پوشش، تمامی نیروهای ملی و مذهبی را وادار به عکسالعمل نمود و از سال 1924 تا 1939، در اثر سختگیریهای دولت ترکیه یک سلسله شورشهایی درمیان کردها علیه دولت مرکزی ترکیه به وقوع پیوست. شورش شیخ سعید پیران، قیام آرارات و قیام درسیم از مهمترین شورشهای این دوره هستند. دولت مرکزی ترکیه با واکنشهای سخت و خشن، کلیه شورش¬های صورت گرفته را سرکوب کرد. 3. دوران فعالیت آرام کردها (از جنگ جهانی دوم تا کودتای 1980)، در سالهای اواخر دهه 1940، کمکم ترکیه از سیستم تک حزبی به سیستم چند حزبی گام نهاد و در انتخابات 1950، برای نخستین بار احزاب مختلف برای کسب قدرت، بعد از حاکمیت کمالیسم بر ترکیه، به رقابت پرداختند. در این مقطع، دولت رویه ملایمتری نسبت به کردها اتخاذ کرد و تا حدودی آموزش و تعلیمات دینی در مدارس مجاز شناخته شد و در سالهای اواخر این دهه نخستوزیر ترکیه، کردها را به خاطر خدمات در ارتش ستود. نتیجه انتخابات پارلمانی 1950، شکست حزب حاکم یعنی جمهوریخواه خلق و پیروزی حزب تازهتأسیس «دموکرات» بود. بنیانگذار این حزب، عدنان مندرس، به عنوان نخستوزیر جدید ترکیه به قدرت رسید. حامیان این حزب از گروههای متنوعی بودند که کردها نیز از جمله این گروهها به حساب میآمدند. حزب دموکرات خود را مخالف قوی سیستم اقتصادی عمدتاً دولتی ترکیه و طرفدار سیستم اقتصادی آزاد معرفی کرد. کردها همگی به حزب دموکرات رأی دادند و این عکسالعملی در مقابل سرکوب کردها از جانب سیاست کمالیستها بود. تعدادی از کردها به مجلس ملی ترکیه راه پیدا کردند و کرسیهای کابینه را به دست گرفتند. مهمتر از آن، حزب دموکرات به خانها و شیخهای تبعید شده اجازه داد به شهرها و روستاهای خودشان در کردستان بازگرداند. در حقیقت حزب دموکرات به مبادلهای با رهبران سنتی در کردستان دست زد، زیرا آنها تعداد وسیعی از آراء محلی را در کنترل داشتند و میتوانستند از طریق پیروانشان به حزب کمک کنند و در مقابل نیز به جایگاههای قبل از تبعید باز گردند. بنابراین، مواضع رهبران سنتی هم در مقابل حکومت مرکزی و هم در مقابل جمعیت محلی تقویت شد. در دهه 1960، احزاب و حرکتهای چپی متعددی در ترکیه شکل گرفت که هر کدام به نحوی حرکتهای کردی را تحت تأثیر قرار دادند؛ از جمله این احزاب چپی، حزب کارگران ترکیه بود که تا حدی سیاستهای تمرکز گرایانه و نیز شیوه برخورد با اقلیتها را به باد انتقاد میگرفت. این حزب در انتخابات 1965 توانست کرسیهای زیادی را در مجلس به دست آورد. این حزب در آغاز همانند بسیاری از احزاب مارکسیستی دیگر موضع مشخص و روشنی در قبال مسأله کردها در ترکیه نداشت، اما از آنجا که معدودی از کردها در این حزب مشارکت داشتند، با تصدی رهبری حزب توسط یکی از آنها به نام محمدعلی اصلان در سال 1969، چرخشی در سیاستهای این حزب در قبال مسأله کردها به وجود آمد و برای اولین بار در کنگره چهارم خود، آشکارا هویت کردی را به عنوان یک اقلیت ستمدیده که طی چند دهه از طرف حکومت مرکزی نادیده انگاشته شده است را به رسمیت شناخت. این خط مشی گام بسیار مهمی در راستای شناخت جنبش کردی در ترکیه بود؛ چرا که برای اولین بار یک حزب سیاسی رسمی ترکیه، بعد از چند دهه موجودیت کردها را به رسمیت میشناخت. کردها در قبال وعده اجویت مبنی بر توسعه اقتصادی و فرهنگی کردستان، از وی و حزباش حمایت کردند. با به قدرت رسیدن اجویت فضای نسبتاً دموکراتیک دهه 1960 بار دیگر به جامعه برگشت و اکثر زندانیان سیاسی آزاد شدند. در این سالها به دلیل بعضی اختلافات از جمله عدم تأکید بر شناسایی قومی کردها از طرف چپ ترکی و نگرش آنها به قومیت کرد به عنوان عامل مهم اتحاد، علیرغم برخی مشترکات در زمینه انقلاب اجتماعی و رفورم در جامعه، چپ ترکی و چپ کردی از هم جدا شدند و کردها تشکلهای جداگانهای را بنیان نهادند. در سال 1976، گروههای چپگرای متعددی در میان فعالان کرد پایهریزی شد که از آن جمله میتوان به گروه چپگرایی که مجله «رزگاری» افکار و عقاید آنها را تبلیغ مینمود اشاره کرد. اما برجستهترین و مؤثرترین سازمان چپگرای کردی در دهه 1970، که در اوج فعالیت های چپی در ترکیه ظهور کرد، حزب کارگران کردستان یا پ.ک.ک بود. این حزب در سال 1974 تأسیس شد و در همان سال اعضای این گروه، اتحادیه دانشجویان آموزش عالی میهنپرستان دموکراتیک آنکارا را سازماندهی میکردند و چارچوب فعالیت آنها بیشتر در راستای شناساندن هویت، زبان و فرهنگ کردی بود. در مجموع میتوان گفت که در این دوران، یعنی از جنگ جهانی دوم تا کودتای 1980، نظام سیاسی ترکیه علیرغم به وجود آمدن فضایی نسبتاً دموکراتیک، هرگونه فعالیت سیاسی، ادبی و فرهنگی کردها را تحمل نمیکرد و همواره از شکلگیری هرگونه حرکت سیاسی و فرهنگی از طرف کردها جلوگیری میشد. از طرف دیگر و با توجه به بافت سنتی و عشیرهای کردستان که هنوز ریشهکن نشده بود، حرکتهای کردی نتوانست در میان عامه مردم نفوذ کند و صرفاً به حوزههای روشنفکری و دانشجویی محدود میشد. 4. پیدایش پ.ک.ک و رادیکال شدن حرکتهای کردی: گرچه تعدد ریشههای داخلی و خارجی نارضایتی در کردستان ترکیه موجب پیدایش گروههای متعدد شبه نظامی و چریکی در کردستان بوده است، اما بدون تردید حزب کارگران کردستان، خشنترین، افراطیترین و موفقترین جنبش کردی بوده است که در عمر جمهوری ترکیه در صحنه مبارزات مسلحانه کردستان این کشور ظاهر شده است. بیانیهها و موضعگیریهای پ.ک.ک، که در واقع اهداف سیاسی این حزب را بازگو میکنند، روشن و مشخص نیست و همواره تحت تأثیر فضا و شرایطی بوده که در زمان صدور بیانیه سیطره داشته است. در این بیانیهها، اهداف مختلف و متناقضی اعلام شده است که عبارتند از: تأسیس کشور کردستان متشکل از کردهای ترکیه، عراق و ایران. استقلال کامل کردهای ترکیه، تأسیس یک دولت فدرال کردی که تحت حمایت دولت مرکزی ترکیه بوده و تأمین کنندهحقوق برابر کردها ـ ترکها باشد و تأمین خودمختاری فرهنگی ـ سیاسی کردها در محدوده تمامیت اراضی ترکیه. این دوره یکی از دورههایی بود که حزب سازماندهی مجدد شد و گسترش سیاسی یافت و آموزشهای نظامی و تدارک آن برای تبعیدیها جهت شعلهور ساختن جنگ بلندمدت در کردستان ترکیه، شکل گرفت. در طی تابستان 1984، پ.ک.ک تشکیل بریگادهای آزادسازی کردستان را اعلام کرد و از پایگاههایی در شمال عراق، حملاتی را علیه واحدهای ارتش ترکیه و ایستگاههای پلیس واقع در روستاهای جنوبشرقی انجام داد. ارتش ترکیه با فرستادن واحدهای مسلح سنگین به کردستان عکسالعمل نشان داد اما در تلاش برای دستگیری چریکهای پ.ک.ک که اقدام به این حملات میکردند موفق نبود. حملات چریکهای پ.ک.ک تشدید شد و در می 1988، پ.ک.ک تشکیل ائتلاف گستردهای از نیروهای «جبهه ملی آزادی بخش کردستان» (ERNK) را اعلام کرد. این سازمان تحت تسلط پ.ک.ک بود. در سال 1988، بیش از هزار نفر در نتیجه مسائل و درگیریهای کردستان کشته شدند. خشونتها به شدت تداوم یافت و بدین ترتیب در همان سال برخوردهای شورشیان با نیروهای امنیتی، 140 نفر کشته شدند. 5. جنبش کردی بعد از جنگ خلیجفارس: بعد از جنگ خلیجفارس و سرکوب شورش کردها از جانب ارتش عراق، به ابتکار جانمیجر، نخستوزیر انگلیس، ایجاد منطقه امن در نواحی کردنشین شمال عراق، در جهت حفاظت از جمعیت غیرنظامی ساکن در این منطقه، از آزار و اذیت حکومت مرکزی عراق پیشنهاد شد. این ابتکار، محدودهای را که در سرزمین عراق به مرزهای ترکیه و ایران محدود میشد، برای مردم کرد در نظر گرفت و به شدت تحت نظارت و مدیریت دقیق سازمان ملل متحد قرار داد و شرکتکنندگان در اجلاس سران جامعه اروپا در لوگزامبورگ آن را مورد تصویب قرار دادند. در همان سال آمریکا قدم دیگری برداشت و از عراق خواست که به عملیات نظامی در شمال مدار 36 درجه خاتمه دهد. این مدار شامل بخشی از سرزمین کردی در عراق، از مرز ترکیه تا خطی در جنوب موصل میشد. همزمان آمریکا به عراق هشدار داد که اگر عراق علیه تلاشهای تأمین آسایش بینالمللی برای آوارگان کرد دخالت نظامی کند، آمریکا از زور استفاده خواهد کرد. در هفدهم آوریل 1991، نیروهای متحدین و دیگر کشورهای اروپایی، تحت عنوان «عملیات تأمین آسایش»، برای ایجاد منطقه امن که امکان بازگشت کردها را فراهم میکرد، در شمال عراق دخالت کردند و اعلام شد که منطقه امن تحت حفاظت سربازان متحدین قرار دارد. مناطق امن شمال عراق زمینه مناسبی را برای فعالیت کردهای ترکیه در این منطقه فراهم میکرد. ارتش ترکیه در سال 1995، حملات گستردهای را در شمال عراق برای سرکوب و تعقیب چریکهای پ.ک.ک انجام داد. نیروهای ترکیه با 35 هزار نفر از سربازان نیروهای زمینی اقدام به حملهای علیه پ.ک.ک در شمال عراق کرد و بیش از چهل کیلومتر در عمق خاک عراق پیشروی کردند. در نتیجه این عملیات 558 نفر از شورشیها و 58 نفر از سربازان ترکیه کشته و 13جدایی طلب دستگیر شدند. متعاقب آن طی سالهای 1996 و 1997، نیروهای امنیتی ترکیه طی حملاتی شدید، خسارات سنگینی را به پ.ک.ک، به ویژه در شمال عراق، وارد ساختند. در بسیاری از شهرکها و شهرها، توان نظامی پ.ک.ک به طور چشمگیری تضعیف شد، بسیاری از مناطقی که قبلاً ناآرام و دستخوش آشوب بودند، از امنیت و صلح برخوردار شدند و حملات پ.ک.ک به شهروندان و نظامیان تا حد زیادی کاهش یافت. شبه نظامیان پ.ک.ک به ارتفاعات کوهها پناه بردند؛ جایی که برای بقا بسیار نامساعد بود و انجام عملیات نظامی نیز به سختی صورت میگرفت. علاوه بر این به نظر میرسید که پ.ک.ک مناطق واقع در جنوبشرقی آناتولی، یعنی جایی که مبارزه از آنجا آغاز شد را از دست داده و مناطقی چون انتپ، ماراش، آدییامان و به ویژه اورفا، محل تولد اوجالان، از کنترل این حزب خارج شد. بنابراین پ.ک.ک با وجود دستاوردهایی چون مقاومت جانانه در برابر حملات شدید نظامی، جلب حمایت گسترده افراد و سازمانهایی از ترکیه و اروپا و نیز بینالمللی ساختن مسئله کردها، موفق نشد به اهداف اصلی نظامی خود نائل آید. نکته مهم در این دوره از فعالیت کردها این است که ترکیه چندان نگران تجزیه عراق نبود و هراس زیادی از همکاری کردهای ترکیه با کردهای عراق نداشت. 6. فعالیت کردها پس از اشغال عراق در سال ٢٠٠٣: سرنگونی رژیم بعث در عراق و شکلگیری کردستان فدرال در عراق بیش از هر چیزی برای ترکیه نگران کننده بود. از نگاه ترکیه وضعیت فعلی مناسب¬ترین زمان برای تجزیه طلبی کردهاست. لذا از دید مقامات ترکیه باید تدبیری کارساز در این زمینه اندیشیده شود تا ترکیه از خطر تجزیه دور شود. تردیدی نیست که شمال عراق فضای تنفس و فعالیت مناسبی برای کردهای تجزیه طلب ترکیه به وجود آورده است. کردهای عراق و خصوصاً جناح دموکرات آن تحت رهبری مسعود بارزانی، با نگرشی مثبت به فعالیت فرامنطقه¬ای کردها، به اعضای پ.ک.ک پناه داده، تسهیلات لازم را در اختیار آنها گذاشتهاند و با آرمانهای آنها همدردی می¬کنند. فعالیت اسرائیل در شمال عراق و حمایت این کشور از استقلال کردها بر نگرانی ترکیه در مورد مساله کردها افزوده است. در گذشته نیز ترکیه از حمایت خارجی از کردها به شدت هراسان بوده است. کلیه جناح¬های سیاسی ترکیه بر این نکته اتفاق نظر داشتند که «باید کاری کرد» و جمله «شکیبایی مردم ترکیه رو به اتمام است» مستمراً از زبان مقامات ترکیه بیان میشد. در این راستا بود که پارلمان ترکیه با اکثریتی قاطع قانونی را به تصویب رساند که به که ارتش این کشور اجازه میداد در صورت ضرورت، عملیات فرامرزی انجام دهد. این قانون مشخصاً پ.ک.ک را مد نظر قرار داده بود و منظور از لفظ «فرامرزی»، احتمالاً فقط شمال عراق است. اگرچه شرایط فعلی برای فعالیت کردها مناسب به نظر میرسد، شرایط بینالمللی هم چندان به ضرر ترکیه نیست. علاوه بر این، اجماع نیروهای داخلی ترکیه بر سرکوب هرگونه حرکت جدایی طلبانه باعث شده است که ترک¬ها با همان انعطاف ناپذیری گذشته و عدم تساهل نسبت به مساله کردها واکنش نشان دهند. نتیجه گیری در مورد ترکیه «مسئله کرد»، یا به قول ترکها «واقعیت کرد»، دردناکترین و بغرنجترین مسئلهای است که دولتمردان ترک از زمان تأسیس جمهوری ترکیه با آن روبهرو بودهاند. ترکیه مدرن هرگز مفهوم اقلیت کردی را در کنار حقوق اقلیتها نپذیرفت. این مسأله و ناآرامیهای صورت گرفته از جانب پ.ک.ک، تهدیدات امنیتی متعددی را متوجه ترکیه ساخته است. درگیری بین نیروهای امنیتی ترکیه و چریکهای پ.ک.ک تلفات انسانی زیادی را بر جای گذاشته، بالغ بر 30 هزار نفر کشته و تعداد بیشتری بیخانمان شدهاند. درگیریهای مزبور موجب آسیبپذیری ترکیه شده است و روابط ترکیه با همسایگان، جهان غرب و مخصوصاً روابط این کشور با اتحادیه اروپایی را متزلزل نموده است. غرب و در رأس آن اتحادیه اروپایی بر لزوم رعایت حقوقبشر و حقوق اقلیت کرد در چارچوب قوانین ترکیه تأکید میکنند. از طرف دیگر هزینههای سنگین نظامی، که صرف سرکوب مخالفین میشود، در کنار روابط بیثبات با کشورهای همسایه، اقتصاد این کشور را دچار بحران کرده، موجب تحمیل کسری بودجه و تورم بالا شده و ظرفیت سرمایهگذاری در آموزش، بهداشت و تأسیسات زیربنایی را کاهش داده است. با در نظر گرفتن شرایط جدید منطقه¬ای میتوان گفت مساله کردهای ترکیه همچنان لاینحل باقی خواهد ماند. ترکیه از یک سو تحت فشار اروپا ناگزیر است حقوق کردها را به رسمیت بشناسد و از سوی دیگر شاهد سیل مطالبات کردها از داخل میباشد. هیچ دورنمای امیدوار کننده¬ای مبنی بر اینکه فشارهای داخلی و بین¬المللی به ترکیه در مورد مساله کردها پایان خواهد یافت، دیده نمیشود. علاوه براین، مساله کردها همچون نقطه ضعفی برای دولت¬های ترکیه از گذشته تا به حال بوده است. قدرتهای بیرونی و همسایگان این کشور همواره از «برگ کردی»، برای اعمال فشار بر این کشور استفاده کرده¬اند. اگرچه دولت فعلی ترکیه روابط بهتری نسبت به دولتهای قبلی ترکیه با کردها دارد، اما «مساله کردی» یکی از مهمترین مشکلات این دولت در روابط خارجی¬اش می¬باشد. مقامات آنکارا به روشنی میدانند که هر نوع مذاکرهای برای عضویت در اتحادیه اروپایی، بدون حل مشکل جداییطلبان کرد و تأمین حقوق شهروندی این اقلیت عظیم، هیچ نتیجهای در بر ندارد. مسئله کردها درسالهای اخیر مهمترین چالش پیش روی مقامات ترک در گشودن باب اتحادیه اروپایی بوده است.
|