کنکاشی پیرامون انواع «نگرشها» در باب «تعامل جهانی»؛ با تأکید بر برنامههای توسعة جمهوری اسلامی ایران


10 ارديبهشت 1390
در عصر جهانیشدن، نمیتوان واحد سیاسی سرزمینی را تصور کرد که فاقد تعامل جهانی باشد. اگر واحد مزبور، دارای ظرفیتهای قابل توجه باشد، ضرورت و لزوم تعامل جهانی بیش از پیش میشود. جمهوری اسلامی ایران که دارای ظرفیتها، قابلیتها و امکانات اساسی است، باید دارای تعامل جهانی قابل قبولی باشد. هرچند این ضرورت در اسناد بالادستی نظام، مورد تأکید فراوانی بوده است، اما عملکردها دارای وضعیتی متعارض با اهداف و سیاستگذاریهاست. در این مقاله در پی تبیین رمز شکاف بین اهداف و عملکردها در مورد تعامل مثبت جهانی هستیم. نگارنده بر این اعتقاد است که ریشه اصلی کاستیهای مربوطه، به نوع نگرش نخبگان سیاسی در مورد ماهیت نظام بینالمللی و محیط جهانی برمیگردد و این امر کیفیت تعامل جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است. از سوی دیگر، ابهام و دغدغة نخبگان سیاسی نسبت به مرزهای خاکستری و گزینههای متفاوت ارتباطی، روند ناپایداری را در نحوه و کیفیت تعامل جهانی ایجاد کرده است که محتاج بازنگری است.