09 ارديبهشت 1390
رهیافتهای نظری مختلف در حوزه روابط بینالملل پاسخهای متفاوتی به ابهامها و پرسشهای موجود در مورد دلایل گسترش روابط ایران و روسیه در دوره اخیر میدهند. درحالیکه رویکردهای واقعگرایانه تلاش میکنند تا موضوع همکاریهای ایران و روسیه را موضوعی در چهارچوب روابط قدرتهای بزرگ و کوششهای دائمی این قدرتها برای ایجاد موازنه تعریف کنند، رویکردهای لیبرالْ انگیزهها و اهداف دو کشور از برقراری این سطح از روابط را به منافع و انگیزههای مادی و اقتصادی دو کشور مرتبط مینمایند. در این میان، موضوعی که هر دو گروه کموبیش آن را نادیده میگیرند، این است که هم ایران و هم روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی به لحاظ تحولات هویتی در شرایطی به سر میبردند که نیاز مبرمی به بازسازی هویتی خود احساس میکردند. فرض مقاله حاضر این است که ایران و روسیه در این دوره، که همچنان ادامه دارد، علاوهبر آنکه منبعی برای تأمین نیازهای امنیتی و یا منافع مادی کمیاب یکدیگر (ارزهای معتبر برای روسیه و فنّاوریهای تحریمشده برای ایران) تلقی میشدند، منبعی برای تأمین نیازهای هویتی یکدیگر نیز به شمار میرفتند. ادعای ما این است که طی دوره پس از فروپاشی شوروی، ایران مهمترین دلیل و بهعبارت بهتر مهمترین عرصهای بوده که به روسیه امکان بازیگری به مثابه یک قدرت بزرگ جهانی را بخشیده و بهطور متقابل نیز رفتارهای روسیه یکی از مهمترین موانع انزوای بینالمللی ایران در دوره اخیر بوده است.