تحرکات ناتو در پی اجلاس سران در بخارست

Print E-mail
افسانه احدی
16 مرداد 1387

مقدمه

یکی از اولین پیامدهای پایان جنگ سرد، برچیده شدن ساز و کارهای نظامی و امنیتی بود که در واقع جزئی از ماهیت این دوران بود. با این حال و با احتمال مطرح شدن حذف سازمان آتلانتیک شمالی، که برای حفاظت از اروپا در برابر اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده بود، بنیانگذاران این سازمان دستور کار تازه‌ای را برای این سازمان تعریف کردند. از این زمان به بعد ناتو با پی گیری دستورکاری که نه تنها اروپا بلکه مناطق حساسی نظیر بالکان و خاورمیانه را در بر می‌گیرد، به پذیرش اعضای جدید رو آورده است. گسترش ناتو به سوی شرق به گونه‌ای است که اکنون علاوه بر کشورهای اروپای شرقی و مرکزی، به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز نیز رسیده است و درصدد است برخی کشورهای این منطقه را نیز به عضویت خود در آورد. بر این اساس، ناتو اکنون به عنوان بزرگترین اتحادیه نظامی-امنیتی جهان شناخته می‌شود که تصمیمات آن نه تنها حوزه آتلانتیک بلکه تمامی مناطق جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بررسي تحولات ناتو براي ايران حائز اهميت مي‌باشد. گسترش این سازمان به سمت شرق موجب شده است تا نیروهای عضو ناتو در مجاورت مرزهای ایران حضور یابند. در گذشته ناتو به خاطر عضویت ترکیه در این سازمان به مرزهای ایران رسیده بود. اکنون نیروهای چند ملیتی آن در افغانستان و در مناطقی از آسیای مرکزی و قفقاز مستقر شده‌اند، امری که می‌تواند تبعات امنیتی و سیاسی برای ایران داشته باشد. بر این اساس ضروری به نظر می‌رسد که کلیه تصمیمات و اقدامات ناتو از سوی ایران مورد بررسی دقیق قرار گیرد. در این نوشتار تلاش شده است تا به آخرین تحولات ناتو که در چارچوب تصميمات اجلاس بخارست در رومانی اتخاذ شده‌اند، پرداخته شود. در اين زمينه طرح‌هاي حضور ناتو در خلیج فارس نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در پایان به چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی ایران پرداخته خواهد شد.   

اجلاس بخارست

بیستمین اجلاس سران ناتو در بخارست، پایتخت رومانی، که از دوم تا چهارم آوریل 2008 برگزار شد، بزرگترین و مهمترین اجلاس این سازمان در طول عمر آن به شمار مي‌رود. سران 26 کشور عضو ناتو، کشورهای عضو این سازمان و نمایندگان برخی سازمان‌های بین‌المللی، در این اجلاس در رابطه با مسائلی مانند گسترش ناتو و عملیات‌های این سازمان در افغانستان و کوزوو مشورت و تصمیم‌گیری کردند. یکی از تحولات مهم در اجلاس بخارست، بازگشت فرانسه به شاخه نظامی ناتو بعد از گذشت 40 سال و شرکت آن كشور در عملیات نظامی در افغانستان است. نشست سه روزه بخارست در قالب جلسات شورای آتلانتیک شمالی، شورای همکاری یورو-آتلانتیک، شورای ناتو-روسیه و کمیسیون ناتو-اوکراین برگزار شد. توجه ناتو به بالکان غربی و مسائل دفاعی، موضوع گسترش ناتو و بررسی مسئله عضویت کشورهای متقاضی (آلبانی، کروواسی، مقدونیه، گرجستان و اوکراین)، موضوع افغانستان و تأمین نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت افغانستان (ایساف)، استقرار سیستم دفاع موشکی در اروپا و معاهده نیروهای متعارف در اروپا، از جمله موضوعاتی بود که در دستورکار اجلاس بخارست مطرح شد. با این حال در اجلاس بخارست مسئله عضویت اوکراین و گرجستان، دیگر مسائل اجلاس را تحت‌الشعاع قرار داد و بحث‌های زیادی را در میان کشورهای عضو مطرح کرد.

پذیرش اعضای جدید:

گسترش ناتو و پذیرش اعضای جدید موجب شده است تا این سازمان تا مرزهاي روسیه گسترش یابد. در طرح‌های جدید ناتو كه متضمن پذیرش اعضا خواهد بود، عملاً ناتو را وارد حیات خلوت روسیه مي‌نمايد كه اين امر تاكنون با مخالفت جدي روسيه روبرو شده است. در اجلاس بخارست، مسئله عضويت کشورهای اوکراین، گرجستان، آلبانی، کرواسی و مقدونیه از جمله مهمترين مباحث سران ناتو بود. در ميان کشورهای مذكور، اوکراین و گرجستان از موقعيت و اهمیت بیشتری برخوردارند. قبل از اجلاس بخارست جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا به طور غير منتظره به اوکراین سفر کرد و وعده‌هاي آشكاری براي عضويت هرچه سريعتر اوكراين و گرجستان مطرح کرد. طرح بوش براي عضويت اوكراين و گرجستان در چارچوب سياست درهاي باز ناتو مطرح گرديد و هم زمان مجلس نمايندگان آمريكا نيز طي مصوبه‌اي خواستار تسريع عضويت اين دو كشور در ناتو شده بود. با این حال روسیه مخالفت شديد خود را برای عضویت این دو کشور اعلام کرد و حتی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسيه تهدید كرد كه در صورت ادامه روند نزديك شدن اين بلوك نظامي به مرزهاي روسيه، اين كشور اقدامات لازم را براي پاسخ گويي به آن انجام خواهد داد. وي تأکید کرد كه نزديك شدن ناتو به مرزهاي روسيه را يك تهديد مستقيم براي امنيت كشورش مي‌داند. پوتین حتی در اظهارنظری جالب گفت که با پیوستن اوکراین به ناتو در صورتی موافق است که این انتخاب مردم این کشور و نه نظر نخبگان سیاسی باشد. در حالی که وی در مورد گرجستان از این استدلال استفاده نکرد. اندکی قبل از برگزاری اجلاس بخارست، همه پرسی از مردم در اوکراین نشان داد اکثریت شرکت کنندگان در این همه پرسی با عضویت اوکراین در ناتو مخالفند. در حالی که در یک نظرسنجی در گرجستان، 77 درصد مردم اعلام نمودند كه با عضویت کشورشان در ناتو موافق هستند.

به نظر می‌رسد برخی کشورهای اروپایی تهدیدهای روسيه را جدی تلقی کرده و از پذیرش عضویت این دو کشور خودداری نمودند. در واقع برخي كشورهاي اروپايي عضو ناتو، به ويژه فرانسه و آلمان، به دليل نگراني از وخيم شدن روابط با روسيه، تصميم‌گيري درمورد عضويت اين كشور را به تعويق انداختند. فرانسوا فيون، نخست وزير فرانسه تأکید کرد: ما با پيوستن گرجستان و اوكراين به ناتو مخالف هستيم زيرا فكر مي‌كنيم كه اين اقدام توازن قوا در ميان كشورهاي اروپايي و حتي ميان روسيه و اروپا را بر هم مي‌زند. همچنین آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان نيز در خصوص مخالفت آلمان با عضويت اوكراين و گرجستان اظهار داشت كه روابط روسيه و اروپا به اندازه كافي محدود شده است و بيشتر از اين نبايد روسيه را عصباني كرد. موضع مزبور در تناقض با سياست‌هاي سنتي آلمان محسوب مي‌شود؛ زيرا آلمان از هر سیاستی که کشورهای اروپای شرقی را از روسیه جدا کند، حتی اگر جدا شدن آنها به پیوستنشان به اردوگاهی با مرکزیت آلمان منجر نشود، حمایت می‌کند. براي مثال در مورد کوزوو، آلمان از موضع آمریکا حمایت کرد زیرا این کشور نیز به دنبال استقلال ملت‌های بالکان از روسیه است، در حالی که روسیه از این کار به شدت برآشفت و کشورهای غربی را به نادیده گرفتن حقوق بین‌الملل متهم کرد و اخیرا نیز اعلام کرده است که مانع پذیرش این کشور در سازمان ملل خواهد شد.

اما در مورد پذیرش اوکراین و گرجستان مسئله اندکی متفاوت است. روسیه این امر را تهدیدی غیر قابل تحمل می‌داند و از طرف دیگر پوتین تمایل زیادی به برقراری ارتباط نزدیک با آلمان دارد، چرا که این کشور را ضعیف‌ترین حلقه در ميان متحدین واشنگتن می‌داند. هر چند که آلمان و روسیه نسبت به سایر کشورهای اروپایی، همواره روابطی با ثبات داشته‌اند. آلمان در حقیقت با عضویت گرجستان و اوکراین مخالف نیست بلکه ترجیح می‌دهد این اتفاق به دوره دیگری موکول شود تا ضمن کاستن از فشار روسیه بر خود به عنوان نخستین کشور در صف کشورهای قدرتمند اروپای غربی، در تقابل با روسیه هزینه‌های این جدال را با آنها تقسیم کند. از طرف دیگر به نگرانی‌های آلمان باید مساله انرژی را نیز اضافه کرد. روسیه کلید گاز اروپا را در دست دارد و آلمان نمی‌خواهد با باج‌گیری روس‌ها مواجه شود. فرانسه نیز از این بابت، البته به درجات کمتری، نگران است.

در اجلاس سران در بخارست همچنین عضویت آلبانی، کرواسی و مقدونیه در ناتو نیز مطرح شد که تنها به دو کشور آلبانی و کرواسی برای عضویت در ناتو خوش آمد گفته شد. مخالفت يونان موجب گرديد تا مقدونيه از راه‌يابي به ناتو بازماند. وزير خارجه مقدونيه با ناخرسندي از عدم موفقيت جهت عضويت در ناتو، يونان را مقصر معرفي كرد. لازم به ذكر است كه اختلافات يونان و مقدونيه بر سر نام اين جمهوري است، زيرا بخشی از خاك يونان مقدونيه نام دارد، لذا این کشور بارها از كشور مقدونيه خواسته است تا نام خود را عوض كند. اين اختلاف كه سابقه  ۱۷ ساله دارد، باعث شده تا روابط دو كشور تحت‌الشعاع اين موضوع قرار گیرد.

هر چند که احتمالاً مسئله عضویت دو كشور مذكور در اجلاس‌هاي بعدي ناتو مطرح خواهد شد، ولي بروز چنين اختلافاتي در سطح اجلاس سران ناتو تاكنون بي‌سابقه بوده است و نوعی شکاف داخلی را در اين سازمان نشان می‌دهد.

سپر دفاع موشکی:

طرح سپر دفاع موشكي آمريكا در خاك دو كشور عضو ناتو، يكي از موضوعات بحث بر‌انگيز در اجلاس سران ناتو در بخارست بود. در اين بين یکی از دست‌آوردهای غیر منتظره اجلاس بخارست، موافقت روسیه با طرح سپر دفاع موشکی آمریکا بود که قرار است در دو کشور چک و لهستان مستقر شود. به زعم برخی کارشناسان، این موافقت می‌تواند ناشی از نوعی توافق میان روسیه و آمریکا باشد که در مقابل عدم پذیرش اوکراین و گرجستان، روسیه نیز بر سر ایجاد سپر موشکی آمریکا مانع تراشی نکند. بر اساس بیانیه پایانی اجلاس بخارست، کشورهای عضو ناتو از طرح آمریکا برای استقرار یک سیستم دفاع موشکی در اروپا حمایت کردند. رسانه‌های خبری حتی این مسئله را دستاورد بزرگ بوش در آخرین سال ریاست جمهوری‌اش عنوان کردند. در این بیانیه از استقرار پایگاه‌های دفاع موشکی در جمهوری چک و لهستان حمایت شده است.

بر این اساس ناتو گسترش موشک‌های بالستیک را «تهدیدی فزاینده برای نیروها، قلمرو و مردم کشورهای عضو» خوانده و سیستم آمریکایی دفاع موشکی را «حافظ متحدان عضو این سازمان» قلمداد کرده است. به‌علاوه براساس بیانیه پایانی، قدم‌هایی برای استقرار یک سیستم موشکی موازی توسط ناتو برداشته خواهد شد تا مناطقی را محافظت کند که تحت پوشش سیستم آمریکایی نیستند. همزمان با این تحولات، مقام‌های آمریکایی و چک اعلام کردند که بر سر استقرار یک رادار دفاع موشکی در خاک چک به توافق رسیده‌اند و مذاکرات آمریکا و لهستان در مورد استقرار ۱۰ موشک رهگیر در خاک این کشور، از سر گرفته شد. همچنین در بیانیه نهایی اجلاس سران ناتو، دفاع موشکی مشترک با روسیه پیشنهاد شده است. در این بیانیه آمده است: «ما آماده بررسی امکان ترکیب سیستم‌های دفاع ضد موشکی آمریکا، ناتو و روسیه در زمان مناسب هستیم». در این بیانیه بر آمادگی اتحاد برای تامین شفافیت بیشتر و تعیین تدابیری برای اعتماد متقابل تاکید شده است تا به هرگونه امکان نگرانی پاسخ دهد. طبق این سند، تصمیم سیاسی مربوط، در اجلاس آتی سران ناتو در سال 2009، بررسی خواهد شد.

طرح آمريکا براى ايجاد سپر دفاع موشکى در اروپاى شرقى از همان ابتدا با اعتراض شديد روسيه روبرو شد. آمريکا درصدد ساخت 10 رهگير موشکى در لهستان و يک ايستگاه پيشرفته رادار در جمهورى چک است تا اروپا را در مقابل موشک‌هاى بالستيک دوربرد محافظت کند. قرار است این سيستم دفاع موشکى تا سال 2013، به بهره بردارى برسد. آمريکا تأکيد دارد که اين طرح هيچ گونه توان تهاجمى ندارد. مقام‌هاى آمريکايى در توجيه اين طرح ادعا مى‌کنند که بر اساس پيش‌بينى‌هاى اطلاعاتى آنها، با مسلح شدن ايران به موشک‌هاى دوربرد تا سال 2015، اروپا مى‌تواند هدف قرار گيرند. اين طرح در واقع نوع کاملترى از استقرار ايستگاه‌هاى رادار است که در زمان جنگ سرد در کشورهايى نظير ترکيه و حتى در ايران در برابر تهديد شوروى نصب شده بود. اعلام سياست جديد آمريکا مبنى بر استقرار سپر موشکى در پايگاه‌هاى لهستان و چک، از سوى روسيه به منزله احياى طرح «جنگ ستارگان» تلقى شده و واکنش شديد آن کشور را به همراه داشت، به نحوى که ولاديمير پوتين، رئيس جمهور سابق روسيه در جريان اجلاس سران گروه هشت در ژوئن 2007، اظهار داشت که اگر این طرح فعال شود، روسيه سلاح‌هاى هسته‌اى خود را به طرف اروپا نشانه خواهد رفت.

طرح جدید برای افغانستان

یکی دیگر از تصمیمات مهم اجلاس بخارست، به مأموریت ناتو در افغانستان مربوط می‌شود. با وجودی که پنج سال از مأموریت ناتو در افغانستان می‌گذرد، این سازمان تاکنون موفقیتی در این کشور نداشته است و عملاً نتوانسته امنیت را در این کشور برقرار سازد. سران ناتو در بخارست علاوه بر اعلام پایبندی و تعهد دراز مدت خود به مبارزه عليه طالبان و تروريسم در افغانستان، متعهد شدند تا در سال جارى بيش از دو هزار نيروى جدید به نيروهاى ناتو در افغانستان اضافه کنند. بخش قابل توجهى از اين نيروها شامل گردان‌هاى آموزشى و نيروهاى امنيتى خواهد بود. با این حال مسئله قابل توجه در این باره اعلام همکاری کانادا و فرانسه در اعزام نیروهای جدید است. با وجودی که پارلمان کانادا در ماه مارس 2008 بارها از نخست‌وزير اين کشور خواسته بود تا به مأموریت نیروهای کانادایی در افغانستان پایان دهد، کانادا در اجلاس اخیر اعلام کرد که علاوه بر تمديد مدت استقرار نيروهاى خود در افغانستان تا سال 2011، مساله اعزام نيروهاى بيشتر به اين کشور را نيز مد نظر قرار خواهد دهد. فرانسه نيز با اعزام هزار نيروى کمکى به افغانستان موافقت کرد. نيروهاى کانادايى شامل نیروهای آموزشى و غير رزمى هستند و در مناطقى از افغانستان فعاليت خواهند کرد که تحت پوشش امنيتى و نظامى نيروهاى فرانسوى قرار دارد.

ضمناً در حاشيه اجلاس بخارست اعلام شد که در چارچوب برنامه توسعه افغانستان، روسیه و ناتو به توافق‌هايي دست يافته‌اند. در اين رابطه دمیتری راگوزین، نماینده دائم فدراسیون روسیه در ناتو، اعلام کرد که روسیه و ناتو در مورد ترانزیت زمینی بارهای غیر نظامی از طریق خاک روسیه به افغانستان توافق کرده‌اند. به گفته وی، این توافق در مورد علاقمندی روسیه در پشتیبانی از نیروهای بین‌المللی «ایساف» در افغانستان است که شامل محموله‌هايى «غير مرگبار» از جمله سوخت و دارو می‌شود و حتى برخى تجهيزات غير مرگبار نظامى را نيز در بر می‌گیرد. ترانزیت كالاهاي مذكور به افغانستان از طریق خاک روسیه و بعد از آن از طریق قزاقستان و ازبکستان خواهد بود.

در خصوص افزايش نيروهاي ناتو در افغانستان، آمریکا اعلام کرد که درصدد افزایش نیروهاي خويش در افغانستان است. جورج بوش، رئيس جمهور آمریکا اعلام کرد كه این کشور برای تقویت نیروهای ناتوی مستقر در افغانستان، شمار بیشتری از سربازان آمریکایی را تا سال 2009، روانه افغانستان خواهد كرد. ظاهراً اين افزايش نيروهاي آمريكايي ارتباطى با شمار نيروهاى آمريکايى مستقر در عراق نخواهد داشت و حتى اگر برنامه کاهش نيروهاى آمريکايى مستقر در عراق طى سال 2008 به هر دليل به تعويق بيافتد، برنامه واشينگتن براى اعزام نيروهاى بيشتر به افغانستان به قوت خود باقى خواهد بود. در واقع بخش عمده‌ای از نیروهای ناتو را در افغانستان نیروهای آمریکایی تشکیل می‌دهند و به نظر می‌رسد به رغم مخالفت‌های داخلی در مورد حضور نظامی آمریکا در افغانستان و عراق، اين كشور ناچار به افزايش شمار نيروهاي خود در افغانستان است؛ زيرا كشورهاي ديگر عضو ناتو مايل به اعزام نيروهاي بيشتر و شركت در عمليات نظامي در اين كشور نيستند. به گفته کارشناسان غربی براى برقرارى امنيت در افغانستان، حداقل به هفت هزار نيروى نظامى ديگر نیاز است.

همچنین با توجه به اوضاع بحرانی در افغانستان، سران کشورهاي عضو ناتو در بخارست سند محرمانه‌اي را در مورد افغانستان امضا کردند که به نوشته برخی منابع خبری، خلاصه شده طرحي جامع در مورد آينده افغانستان و برنامه‌هاي ناتو در چند سال آينده است. بر اساس این سند، افغانستان بين سه تا پنج سال آينده بايد مسير توسعه مورد نظر ناتو را با سرعت بپيمايد. در اين برنامه مهمترين وظيفه ناتو آموزش و ايجاد يک ارتش و پليس کارآمد با توانايي بالا عنوان شده است. این برنامه به ناتو امکان می‌دهد که تا سال 2011 ميلادي، کنترل اوضاع تمام افغانستان حتي بخش جنوبي را به دست ارتش افغانستان بسپارد.

در حالي كه ناتو در افغانستان با چالش‌های متعددی روبرو است، بسیاری از اعضای ناتو ترجیح می‌دهند كه در عملیات نظامی مشاركت نکنند؛ به طوري كه اغلب کشورهاى عضو ناتو براى فعاليت خود در افغانستان محدوديت‌هايى را قائل شده‌اند. از جمله اينکه برخى از کشورها با انجام عمليات جنگى مخالفت کرده‌اند و تنها حاضرند در عمليات ايجاد ثبات و بازسازى افغانستان شرکت کنند. در واقع، اکنون تنها نيروهاى آمريکا، انگلستان، کانادا و تا حدى هلند در عمليات جنگى در نواحى مختلف افغانستان شرکت دارند و نيروهاى ديگر کشورها از جمله آلمان و ايتاليا تنها در عمليات پشتيبانى و آموزش نيروهاى امنيتى و نظامى افغانستان مشارکت دارند. بسيارى از کشورهايى که اکنون در افغانستان نيرو دارند، نمى‌خواهند نيروهايشان در جنوب و شرق افغانستان فعاليتى داشته باشند و همچنين بسيارى از سربازان ناتو اجازه ندارند از مواد شيميايى مانند گاز اشک آور براى مقابله با شورشيان استفاده کنند. در حالى که نيروهاى ناتو در جنوب افغانستان بايد براى دفاع از خود به نبرد با نيروهاى شورشى بپردازند. برخى از کشورهايى که در چارچوب ناتو در افغانستان نيرو دارند، مانند آلمان، ايتاليا و اسپانيا، درخواست ناتو را براى انتقال نيروهايشان از مناطق آرام به مناطق بحرانى رد کرده‌اند. همچنين برخى از کشورهاى عضو ناتو از انجام عمليات در ارتفاعات به دليل فقدان تجهيزات مناسب، خوددارى مى‌کنند. از جمله برخى بالگردها تنها تا ارتفاع محدودى از توانايى عملياتى برخوردارند. هر چند که برخى از کشورهاى ناتو اقدام به اعزام هواپيما براى کمک به ناتو در افغانستان کرده‌اند، اما در عمل و به منظور حفاظت از تسليحات ارزشمند خود، محدوديت شديدى در مورد به کارگيرى آنها اعمال مى کنند.

حتى برخى از نيروهايى که اکنون با آمريکا در عمليات جنگى همکارى مى‌کنند، مانند نيروهاى هلندى، با توجه به اتهاماتى که به آمريکا در ارتباط با شکنجه اسراى جنگى در گوانتانامو وارد آمده است، با اين شرط که اسراى بازداشت شده به نيروهاى آمريکايى سپرده نشوند و مشمول مجازات اعدام نگردند، حاضر به همکارى شده‌اند.

تحولات داخلی در ناتو

در اجلاس بخارست علاوه بر تصمیم‌گیری‌ها پیرامون مسائل مهمي مانند افغانستان، برخي مسائل درون سازماني ناتو نيز مورد بررسي قرار گرفت. مسائلي مانند پذیرش اعضا جدید و يا افزایش نیروهای ناتو در افغانستان، برای اولین بار در تاریخ ناتو باعث شد تا تصمیمات اتخاذ شده در بیانیه نهایی با دستورکاری این سازمان تفاوت پیدا کند. در حالی که به صورت سنتی معمولاً دستورکار در نهایت مورد توافق اعضا قرار می‌گیرد. این امر موجب شد تا بار دیگر تفاوت دیدگاه‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی در مورد گسترش حوزه فعالیت و وظایف ناتو به صورت پررنگتری مطرح شود. از طرف دیگر تصمیم فرانسه برای بازگشت به بخش نظامی ناتو را نیز باید از تحولات عمده داخلی در ناتو تلقی کرد.

بازگشت فرانسه

يكي از تحولات مورد توجه محافل سياسي و خبري جهان در جريان برگزاري اجلاس بخارست، تصميم فرانسه براي بازگشت به بخش نظامي ناتو بود. شارل دوگل، رئيس جمهور پيشين فرانسه در سال 1966، به دنبال رد درخواستش براي رهبري سه گانه پيمان آتلانتيك شمالي، رسماً خروج فرانسه را از بخش نظامي ناتو اعلام كرد. وي با تأكيد بر حق حاكميت فرانسه بر سراسر سرزمين خويش، سربازان فرانسوي را از ناتو خارج كرد و از نيروهاي آمريكايي و حتي اروپايي مستقر در فرانسه كه بعد از پايان جنگ جهاني دوم در اين كشور مستقر شده بودند خواست تا اين كشور را ترك كنند. در واقع اين تصميم دوگل در اعتراض به حاكميت آمريكا بر ناتو اتخاذ شد كه به عقيده زمامداران فرانسه در آن زمان مي‌توانست سربازان فرانسوي را در نبردهايي درگير كند كه صرفاً براي پيش برد اهداف آمريكا برپا شده بودند. نيكلا ساركوزي، رئيس جمهور فرانسه كه از ابتداي زمامداري‌اش روابط نزديكي با واشنگتن برقرار كرده است، در اجلاس بخارست با اعلام اعزام نيرو به افغانستان در قالب ناتو، خبر از پيوستن دوباره به فعاليت‌هاي نظامي اين سازمان داد. به نظر مي‌رسد فرانسه درصدد است تا نه تنها در اروپا بلكه در مناطق حساسي همچون خاورميانه تأثيرگذاري بيشتري پيدا كند. هر چند كه ساركوزي در تلاش است تا با سفرهاي متعدد به كشورهاي منطقه خاورميانه جاي پاي محكمي براي خود بيابد، ولي حضور نظامي در قالب ناتو در كشورهايي نظير افغانستان، مورد توجه زمامداران فرانسوي قرار دارد؛ چرا كه حضور فرسايشي آمريكا در اين دو كشور اكنون فرصتي را براي فرانسه ايجاد كرده تا بتواند به تثبيت موقعيت و نفوذ خود در خاورميانه بپردازد.

حضور ناتو در منطقه خليج فارس

با بررسي برخي تحولات در منطقه خاورميانه مي‌توان برخي پيامدهاي عملي اجلاس بخارست را نيز مشاهده كرد. در واقع يكي از مهمترين مناطقي كه مورد توجه اعضاي ناتو قرار دارد، منطقه خاورميانه است. در اين رابطه اجلاس ناتو در بحرين، در 24 آوريل 2008، را بايد مورد توجه قرار داد. اين اجلاس كه طي آن توافق‌هايي براي مبادله اطلاعات و همكاري‌هاي امنيتي مطرح شد، از جمله اقدامات اعضاي ناتو و به ويژه اعضاي اروپايي ناتو براي برقراري پيوندهاي نزديكتر با كشورهاي عربي حوزه خليج فارس تلقي مي‌شود. سابقه همكاري ناتو با برخي كشورهاي حوزه خليج فارس به ابتكار اجلاس استانبول باز مي‌گردد كه در 28 و 29 ژوئن 2004، برگزار شد. در اين اجلاس به ويژه در مورد نحوه كمك به آموزش نيروهاي عراقي توافقاتي بدست آمد. از ميان كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس، بحرين، كويت، امارات متحده عربي و قطر در اجلاس استانبول با ناتو توافقاتي را به امضا رساندند اما عمان و عربستان از الحاق به اين توافق‌ها خودداري كردند.

 در حال حاضر استمرار توافق‌هاي ناتو با بحرين و تمايل اعضاي ناتو براي گسترش مناسبات خود با كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس را بايد ناشي از دو عامل دانست؛ اول، ناكامي‌هاي ناتو در عرصه افغانستان و تمايل اتحاديه اروپا براي افزايش تجارت و تعامل با كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس، به ويژه بعد از افزايش جهاني قيمت نفت. به نظر مي‌رسد مقام‌هاي ناتو با بزرگنمايي خطر ايران در تلاشند تا عامل مشترك مهمي را براي ادامه تقويت همكاري‌هاي ناتو و كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس مطرح كنند. در اجلاس اخير ناتو و بحرين نيز ياب دهوپ شفر، دبيركل ناتو بار ديگر با تهديدآميز بودن برنامه‌هاي هسته‌اي ايران، به عنوان يك خطر امنيتي فوري، كشورهاي عربي حوزه خليج فارس را به همكاري بيشتر با پيمان ناتو ترغيب نمود. 

رویکرد ناتو به عراق:

علاوه بر كشورهاي عربي حوزه خليج فارس، فعاليت‌هاي ناتو در عراق نيز رو به افزايش است. هر چند كه از ابتدا اعضاي اروپايي ناتو مخالف هرگونه پذيرش نقشي براي ناتو در عراق بودند، اما نيروهاي ناتو براساس توافق بدست آمده، وظيفه آموزش نيروهاي عراقي را در داخل و خارج اين كشور به عهده گرفتند. بر اين اساس در سپتامبر 2004، شورايي با عنوان «شوراي اجرایی و آموزشی ناتو» شكل گرفت كه فعاليتهاي عمدتاً آموزشي نيروهاي ناتو را در عراق سازماندهي مي‌كند. از سال 2005 تا 2007، فعالیت‌های ناتو در عراق در قالب افتتاح مراکز آموزشی و دانشکده‌های نظامی ادامه پيدا كرده است و در حال حاضر علاوه بر آموزش نهادهاي زير نظر ناتو در عراق، نهادهاي مشورتي براي دولت عراق نيز محسوب مي‌شوند. از زمان آغاز فعالیت ناتو در عراق، این سازمان بیش از هفت هزار افسر امنیتی عراق را آموزش داده و تجهیزات نظامی به ارزش 113 میلیون یورو در اختیار دولت عراق قرار داده است. همچنین تمامی 26 عضو ناتو چه در داخل عراق و چه در خارج، در آموزش این نیروها شرکت داشته‌اند. با اين حال، تحولي كه اخيراً در ارتباط با فعاليت‌هاي ناتو در عراق قابل توجه است سفر نوري المالكي، نخست وزير عراق در 17 آوريل 2008 به بروكسل و مذاكره با مقام‌هاي ناتو است. وي از ناتو خواست تا محدوده برنامه کنونی خود را در آموزش نیروهای عراقی گسترش داده و مبارزه با تروریسم و نظارت بر مرزها را به آن بیفزاید.

با اين حال به نظر مي‌رسد عدم حضور موثر ناتو در عراق، مورد تأكيد اعضاي اروپايي ناتو است. اروپايي‌ها حضور پررنگ‌تر ناتو را در عراق، به منزله تقويت نقش تركيه مي‌دانند؛ چرا که تركيه بعد از آمريكا بيشترين نيرو را در ناتو دارد و دخالت بيشتر ناتو در امور عراق، به منزله قدرت‌يابي بيشتر تركيه است. در حالي كه كشورهاي اروپايي مايل نيستند که اين مسئله و نزديكي بيشتر تركيه به آمريكا به عنوان اهرم فشاري براي پيشبرد سياست‌هاي تركيه در برابر اروپا، به ويژه در ارتباط با عضويت در اتحاديه اروپا، تبديل شود. در اين رابطه فرانسه به شدت مخالف چنين نقشي براي تركيه است.

چالش‌ها و فرصت‌ها براي ايران

به نظر می‌رسد تصمیمات اخیر ناتو در  منطقه پیرامونی و محیط‌های امنیتی ایران، می‌تواند پیامدهایی در پی داشته باشد و فرصت‌ها و تهدیدهایی را برای ایران فراهم کند. حضور ناتو در همسایگی ایران که علاوه بر افغانستان پایگاه‌هایی نیز در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز برای خود در نظر گرفته است، باعث می‌شود که ناتو روز به روز به مرزهای ایران در شمال، شرق و غرب کشور نزديك‌تر شود. این در حالي است كه آمریکا تلاش می‌کند هدف از تقویت ناتو و گسترش آن را ایران و برنامه‌های تسلیحاتی‌ آن معرفی کند. مسلماً سیاست‌های ایران می‌تواند در این گونه تلاش‌ها تأثيرگذار باشد. 

تهديدي كه در رابطه با گسترش ناتو به سمت شرق براي ايران قابل توجه است، بروز تغييرات شديد در محيط امنيتي ايران مي‌باشد. در واقع گسترش ناتو كه اكنون علاوه بر افغانستان، بر آسياي ميانه و قفقاز و حتي عراق سايه افكنده است، مي‌تواند باعث شود تا قدرت مانور منطقه‌اي و جهاني ايران تضعيف شود و با پيوستن تعداد بيشتري از همسايگان ايران به ناتو، محدودیت‌ها افزایش یابد.

با اين حال ايران مي‌تواند از فرصت‌هاي گسترش ناتو نيز بهره ببرد. ایران در زمینه برنامه توسعه افغانستان بهترین فرصت را برای همکاری با این سازمان دارد. هر چند که در اجلاس بخارست ياپ دهوپ شفر، دبير کل ناتو به صراحت پاکستان را به عنوان شریک ناتو در افغانستان معرفی نمود، اما واقعیت انکارنشدنی نقش بارز ایران در افغانستان، در ایجاد امنیت و ثبات، خواه ناخواه مقام‌های ناتو را به سوی همکاری با ایران سوق خواهد داد. در این رابطه فرصت‌یابی ایران برای مذاکره با ناتو و تعامل با این سازمان، در چارچوب منافع ملی کشور، ضروری به نظر می‌رسد. از طرف دیگر باید این امر را در نظر گرفت که ناتو و دیگر نیروهای غربی در افغانستان، با القاعده، طالبان و سنی‌های سلفی مبارزه می‌کنند که آنها دشمنان ایدئولوژیک ایران نیز تلقی می‌شوند. در واقع، رقبای استراتژیک ایران یعنی ناتو و کشورهای عضو آن با رقبای ایدئولوژیک ایران درگیر هستند که به نظر میرسد این امر جنبههای مثبتی برای ایران داشته باشد. همچنین یکی از اهداف اعلام شده ناتو در افغانستان، مبارزه با مواد مخدر است که این امر نیز با سياستهاي جمهوری اسلامی ایران همسویی دارد و می‌تواند از جمله زمینه‌های مناسب برای همکاری باشد.