چشم‌انداز سیاست خارجی آتی فرانسه / فرانسه و هویت دفاعی اروپا

Print E-mail
دکتر پیروز ایردی
23 ارديبهشت 1387

 چشم‌انداز سیاست خارجی آتی فرانسه

با گذشت نزدیک به یک سال از ریاست جمهوری نیکلا سارکوزی، فرانسه سیاست خارجی فعال‌تری را به ویژه در صحنه خاورمیانه و آفریقا دنبال کرده است. با توجه به تمایل شدید سارکوزی به ارتقای وجهه و نفوذ فرانسه در سطح بین‌المللی و نیز مواضع آتلانتیک‌گرای او، این پرسش مطرح می‌شود که آیا فرانسه در راه دستیابی به احیای شکوه و عظمت از دست رفته، این بار می‌خواهد با قرار گرفتن در زیر سایه تنها ابرقدرت باقی‌مانده در جهان اهداف خود را محقق سازد؟ نوشتار حاضر ضمن بررسی سخنان سارکوزی، در کنفرانس سالانه سفرا در پاریس که در آن وی برای نخستین بار پس از احراز مقام ریاست جمهوری، جهت‌گیری کلی سیاست خارجی فرانسه را ترسیم کرد و نیز تحرکات اخیر فرانسه در خاورمیانه و شمال آفریقا، می‌کوشد تصویر روشن‌تری از سیاست خارجی فرانسه در مقطع جدید ارائه دهد.

جهت‌گیری کلی سیاست خارجی فرانسه در دوره جدید

از زمان روی کار آمدن سارکوزی، فرانسه در زمینه سیاست خارجی نقشی فعال‌تر ایفا کرده است و کوشیده است تا در زمینه حل بحران‌های بین‌المللی پیشگام باشد. البته باید توجه داشت که در این راستا، فرانسه سعی می‌کند از منابع و امکانات دیپلماتیک خود در جهتی استفاده به عمل آورد که همسو با اهداف و سیاست‌های کلان آمریکا باشد. درخصوص ابتکارات اخیر سیاست خارجی فرانسه می‌توان به حل و فصل مسئله شش پرستار بلغاری و یک پزشک فلسطینی که به اتهام آلوده‌ کردن فراورده‌های خونی به ویروس اچ.آی.وی و مبتلا ساختن صدها کودک لیبیایی بازداشت شده بودند و احکام اعدام برای آنها صادر شده بود، تلاش در جهت یافتن راه‌حل برای پایان دادن به بحران دارفور و برگزاری یک کنفرانس در این خصوص با شرکت نمایندگانی از آمریکا و چین، تلاش برای یافتن راه‌حل جهت تصویب قانون اساسی اروپا، معرفی یک فرانسوی، دومینیک استراس کان، وزیر دارایی سابق فرانسه و از سوسیالیست‌های معروف، جهت تصدی پست ریاست صندوق بین‌المللی پول، تلاش در راستای حل بحران انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان از طریق برگزاری کنفرانسی با شرکت نمایندگانی از کلیه جناح‌های سیاسی در سن کلو در حومه پاریس، ایفای نقش در جریان مسئله استقلال کوزوو، و تلاش در جهت نزدیکی هرچه بیشتر روابط با آمریکا اشاره کرد.

به منظور تبیین این سیاست‏ها نیکلا سارکوزی، در جمع سفرای فرانسه طی سخنانی برای نخستین بار رئوس کلی سیاست خارجی فرانسه را از زمان آغاز دوره ریاست جمهوری خود برشمرد. وی ضمن تأکید مجدد بر اینکه سیاست خارجی فرانسه مبتنی بر ارزش‌های حاکم بر جمهوری فرانسه می‌باشد، متذکر شد که برخورداری از افق دید روشن نسبت به آنچه در جهان کنونی می‌گذرد و منافع ملی فرانسه لازمه پیشبرد یک سیاست خارجی موفق می‌باشد.

الف) تهدیدات

از دیدگاه دولت جدید فرانسه تهدیداتی که در حال حاضر متوجه فرانسه می‏باشد عمدتاً شامل تروریسم، اشاعه سلاح‌های کشتارجمعی، گسترش جرم و جنایت، مسائل زیست محیطی و تغییرات آب و هوایی و نیز مسائل ناشی از اقتصاد جهانی است که مرز نمی‌شناسند.

در واقع، میدان عمل دولت‌ها در نظام بین‌الملل در نتیجۀ کنش بازیگران اقتصادی، رسانه‌ها و شبکه‌های جنایی و تروریستی محدود شده است. از سوی دیگر، در آغاز قرن ۲۱ خطراتی از قبیل مهاجرت افسار گسیخته، بر هم خوردن تعادل اقتصاد جهانی و به دنبال آن انتقال تولید به مناطقی که داری نیروی کار ارزان‌تر می‌باشند و نیز بحران‌های مالی، کشورها را با تهدید مواجه ساخته است.

ب) چالش‌ها

به دنبال ترسیم تهدیدات فوق، سارکوزی سه چالش عمده‏ای را که در آغاز قرن ۲۱ رویاروی جهان قرار دارد و نحوه مقابله فرانسه با آنها را این‏گونه برشمرد:

1. جلوگیری از رویارویی اسلام و غرب؛ که از دیدگاه وی خواسته گروه‌های افراطی مانند القاعده است که قصد دارند در سراسر جهان اسلام از نیجریه گرفته تا اندونزی، خلافتی اسلامی برپا سازند که با هرگونه گشایش باب مراوده، مدرنیته و حتی ایده تنوع سر ستیز دارد.

2. جذب قدر‌ت‌های نوظهور در نظم جدید جهانی؛ کشورهایی نظیر چین، هند یا برزیل گرچه موتور رشد اقتصاد جهانی به شمار می‌آیند، عامل مهمی برای ایجاد عدم تعادل نیز می‌باشند. آنها خواهان آن هستند که وضعیت جدیدشان به رسمیت شناخته شود، بدون اینکه همواره به قواعد بازی احترام بگذارند.

3. مقابله با خطرات عمده جهانی؛ ازجمله گرمایش زمین، بیماری‌های مسری جدید و زوال‌پذیری منابع انرژی.

از دیدگاه دولت فرانسه، شرط رویارویی با این چالش‌ها اعتماد به نفس و بلندپروازی مردم، وفاق در جامعه و اقتصادی کارآمد می‌باشد و گذشته از اینها فرانسه قوی بدون اروپا قابل درک نیست.

ج) مواضع دولت فرانسه نسبت به مسائل مهم بین‏المللی

1- مبارزه با تروریسم گروه‏های افراطی

در زمینۀ جلوگیری از رویارویی اسلام و غرب و خطر تروریسم هسته‌ای، لزوم همکاری میان سرویس‌های امنیتی کشورهایی که قربانی عملیات تروریستی بوده‌اند احساس می‏شود. از سوی دیگر، تشدید تلاش‌ها جهت تقویت ارتش افغانستان برای سرکوب طالبان امری ضروری است. این در حالی است که بازسازی اقتصادی افغانستان شرط بازگشت امنیت و صلح به این کشور و ریشه‌کن کردن کشت تریاک در آن است. در همین حال، اگر پاکستان همچنان پناهگاه طالبان و القاعده باقی بماند، تلاش‌های غرب در افغانستان بی‌نتیجه خواهد ماند. از سوی دیگر، جلوگیری از رویارویی اسلام و غرب مستلزم تقویت نیروهای میانه‌رو و نوگرا در کشورهای مسلمان است.          

2- بهره‏گیری از انرژی هسته‏ای     

در کنار اینها به اعتقاد سارکوزی، باید به کشورهای مسلمان امکان داده شود که از انرژی فردا یعنی برق هسته‌ای –به شرط احترام نهادن به معاهدات و مقررات و همکاری کامل با کشورهایی که هم‌اینک از تکنولوژی هسته‌ای برخوردار می‌باشند- بهره‌مند شوند.

3- منازعه اسرائیل - فلسطین

در همین راستا، از دیدگاه فرانسه حل منازعه اسرائیل و فلسطین از طریق ایجاد دو کشور که در صلح و امنیت و در داخل مرزهای امن در کنار یکدیگر همزیستی داشته باشند، بسیار حیاتی به شمار می‌آید. برای نیل به این مقصود، بازنگری در نقشه راه، احیای تلاش‌های گروه چهارجانبه و حمایت از تونی‌ بلر نماینده این گروه و مشارکت با کشورهای میانه‌رو عرب ضروری است. سارکوزی در این خصوص ضمن آنکه خود را دوست اسرائیل می‌نامد و تأکید می‌کند که هرگز در مورد امنیت اسرائیل مصالحه نخواهد کرد، بر این نکته تأکید می‌کند که فرانسه همواره دوست اعراب نیز بوده است و شرط تحقق صلح بین فلسطینی‌ها و اسرائیل را خلع‌ید از حماس در نوار غزه و بازسازی حکومت خودگردان به رهبری محمود عباس تلقی می‌کند.

4- بحران لبنان

درخصوص لبنان، فرانسه بر آزادی کامل، استقلال و حاکمیت لبنان تأکید دارد و از هیچ گروه یا طایفه‌خاصی حمایت نمی‌کند. از دیدگاه سارکوزی تلاش‏های کوشنر، وزیر خارجه فرانسه، در راستای برو‌ن‌رفت از بحران انتخاب رئیس‌جمهور در لبنان و اجماع بر سر شخصیتی جهت احراز این مقام قابل ارزیابی است که قادر به نمایندگی کلیه گروه‌ها باشد. سارکوزی با دوری جستن آشکار از مواضع شیراک، راجع به سوریه این‏گونه اظهارنظر کرد که اگر سوریه در زمینه حل بحران لبنان به همکاری سازنده دست بزند، آن‏گاه تمام راه‌ها برای برقراری گفتگو میان فرانسه و سوریه هموار خواهد شد.

5- مسئله عراق

در مورد عراق، دیدگاه دولت جدید فرانسه این است که پایان دادن به خشونت‌ها در عراق تنها راه‌حل سیاسی دارد و مستلزم به حاشیه راندن گروه‌های افراطی و به پیش بردن روند آشتی ملی در این کشور است. آشتی ملی در عراق نیز تنها با دسترسی عادلانه کلیه بخش‌های جامعه عراق به نهادها و منابع این کشور امکا‌ن‌پذیر می‌باشد. همه اینها زمانی معنا پیدا می‏کند که افق روشنی نیز در مورد خروج نیروهای خارجی از عراق وجود داشته باشد.

در همین راستا، کوشنر طی سفر خود به بغداد که نخستین سفر یک وزیر خارجه فرانسه به عراق از سال ۱۹۸۸ به این سو محسوب می‌شد، پیشنهاد کرد که میان گروه‌های سنی، شیعه و کرد به میانجی‌گری بپردازد. در واقع، کوشنر با این پیشنهاد خواست در برخورد با بحران عراق از الگوی حل و فصل مسائل لبنان استفاده کند. فرانسه با توجه به روابط خوبی که با گروه‌های سنی و به ویژه بعثی‌های سابق دارد و نیز با اتکا به سوابق کوشنر در زمینه فعالیت‌های بشردوستانه، به ویژه در حمایت از کردها به دنبال جنگ دوم خلیج‌فارس، خود را در موقعیتی احساس می‌کند که می‌تواند در این زمینه نقش موثری به عهده بگیرد. با این حال، این پیشنهاد با استقبال خوبی از جانب جلال طالبانی، رئیس جمهوری عراق، روبه‌رو نشد و وی بهتر دانست که فرانسه در زمینه بازسازی و توسعه اقتصادی در عراق فعال باشد و منشاء مشکلات عراق را نه درگیری‏های قومی-مذهبی، بلکه گروه‏های افراطی نامید.

6- مسئله هسته‏ای ایران

سارکوزی از بحران هسته‌ای ایران به عنوان مهم‌ترین بحران در منطقه خاورمیانه نام ‌برد و با اعلام اینکه فرانسه همواره با رهبران ایران در تماس بوده و در مواردی این تماس‌ها نتیجه‌بخش نیز بوده است، اظهار داشت برای او ایران مجهز به سلاح‌های هسته‌ای غیرقابل پذیرش است و بر عزم فرانسه دایر بر تشدید تحریم‌ها علیه ایران اما در همان حال گشایش باب مراوده با این کشور در صورتی که ایران به تعهدات خود احترام نهد، تأکید به عمل آورد.

در همین رابطه کوشنر در مصاحبه‏ای هنگام سفر به عراق با به کار بردن لفظ «جنگ» و اینکه در صورت عدم توفیق در متوقف ساختن فعالیت‌های هسته‌ای ایران همه باید آماده «جنگ» با ایران باشیم، موضعی اتخاذ کرد که با سیاست نرم ‌اتحادیه اروپا مبنی بر اولویت راهکارهای دیپلماتیک همخوانی نداشت که با اعتراضاتی نیز از جانب برخی مقامات اروپایی روبه‌رو شد و کار تا آنجا بالا گرفت که سارکوزی نیز به کار بردن لفظ «جنگ» از سوی کوشنر را کاری اشتباه دانست. لازم به ذکر است که شتابزدگی و ناپختگی در اعلام مواضع به طور مکرر از سوی مقامات دولت جدید فرانسه مشاهده شده است که می‏تواند ناشی از بی‏تجربگی آنها در زمینه کار دیپلماتیک باشد. در همین رابطه، کوشنر در جایی دیگر این‏گونه اظهار نظر کرده بود که مالکی، نخست وزیر عراق باید به دلیل عدم توانایی در ایجاد آشتی میان گروه‏های مختلف عراقی و ایجاد امنیت و ثبات در عراق از کار برکنار شود که به دنبال واکنش شدید دولت عراق، ضمن عقب نشینی از موضع خود به عذرخواهی نیز پرداخت.

7- تشکیل اتحادیه مدیترانه

در همان چارچوب جلوگیری از رویارویی اسلام و غرب، با توجه به پیشینه تاریخی روابط میان کشورهای حوزه مدیترانه و ارتباطات فرهنگی میان آنها، فرانسه پیشنهاد تشکیل اتحادیه مدیترانه را براساس چهار محور محیط زیست و توسعه پایدار؛ گفت‌وگوی بین فرهنگ‌ها؛ رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی؛ و فضای امنیتی مدیترانه‌ای مطرح می‌سازد. به اعتقاد سارکوزی اتحادیه اروپا باید با اتحادیه مدیترانه روابط ویژه‌ای داشته باشد.

8- چندجانبه گرایی

جهان دوقطبی از میان رفته و امروزه چند قطب در جهان در حال سر برآوردن می‌باشند، اما بیم آن می‌رود که سیاست قدرت‏مندانه نیروی محرکه عمدۀ نظم در حال ظهور باشد. ایالات متحده که در برابر وسوسه کاربرد یک‏جانبه‌ زور تاب مقاومت نیاورد، در خصوص حفاظت از محیط زیست نشان داده که از ظرفیت «رهبری» برخوردار نیست. روسیه با خشونت از اهرم‌های نفوذ خود به ویژه نفت و گاز استفاده می‌کند و چین در جستجوی سیری‌ناپذیر خود برای مواد اولیه، استراتژی کنترل به ویژه در آفریقا را در پیش گرفته است، در مواجهه با فرآیند کنترل نشده جهانی شدن و مخاطرات جهان چندقطبی متعارض، اتحادیه اروپا می‌تواند کمک مهمی به ظهور چندجانبه‌گرایی براساس احترام متقابل و رعایت کلیه قواعد مشترک کند. طبیعی است که مسائل مالی، پولی و اقتصادی بین‌المللی و نیز مسائل زیست محیطی ازجمله گرمایش کره زمین در این مقوله می‌گنجد و فرانسه باید در این زمینه‌ها نقش فعالی ایفا کند.

نتیجه‌گیری

فرانسه با اتخاذ سیاستی فعال در پی آن برآمده است تا در عرصه سیاست بین‌الملل وجهه و نفوذ خود را افزایش دهد. سارکوزی با در نظر گرفتن امکانات و مقدورات محدود فرانسه، تنها راه برای دستیابی به این مقصود را در این دیده است که به جای آنکه فرانسه مانعی بر سر راه سیاست‌های آمریکا باشد، همسو با آن سیاست‌ها حرکت کند. از سوی دیگر، مشاهده مي‌شود که در رفتارهای سیاست خارجی فرانسه نوعی شتابزدگی وجود دارد که در چند مورد به عذرخواهی و عدول از مواضع اتخاذ شده منجر شده است. طبیعی است که این شتابزدگی و بیان سخنان و اعلام مواضع نسنجیده به منافع ملی فرانسه آسیب خواهد رساند و دستیابی به اهداف سیاست خارجی را برای این کشور دشوارتر خواهد کرد.

در رابطه با ایران و فرانسه، می‌توان چنین استدلال کرد که از آنجا که فرانسه در سطوح بین‌المللی و منطقه‌ای سیاست خارجی فعال‌تر و پویاتری را در پیش گرفته و به ویژه در سطح منطقه‌ای همگام با سیاست‌های آمریکا در جهت ایجاد نظمی حرکت می‏کند که مطلوب آمریکاست، روابط میان دو کشور ایران و فرانسه بیش از پیش تنش‌آلود خواهد شد. می‌توان انتظار داشت که برخوردهای دو کشور در سطح منطقه‌ای روابط دوجانبه میان دو کشور را نیز تحت تاثیر قرار دهد.