22 شهریور 1387
چکیده
با فروپاشی نظام دوقطبی در نتیجه سقوط اتحاد شوروی و پیمان ورشو در آغاز دهه ????، مفاهیم امنیتی در خاورمیانه دستخوش دگرگونی چشمگیری شد و نگرانی از تهدیدات خارجی نسبت به سلامت و امنیت منابع انرژی، با افزوده شدن کشمکشهای سرزمینی فزاینده درونمنطقهای دوچندان گردید. در این میان، بحران ??-???? کویت، حضور نظامی قدرتهای بزرگ را به بهانه حفظ امنیت سبب شد که بهزعم بسیاری از صاحبنظران مسائل خاورمیانه، سرآغاز حضور نظامی مستقیم قدرتهای بزرگ در این منطقه تلقی میشود. این حضور نظامی با وقوع رخدادهای بعدی نظیر حوادث ?? سپتامبر ????، جنگ افغانستان و سپس حمله نظامی امریکا به عراق که به مراتب از بحران کویت گستردهتر بودند، نهتنها به درازا کشید بلکه تأثیرات قابل ملاحظهای هم در منطقه خاورمیانه و هم در سیاست خارجی کشورهای مزبور بر جای نهاد و زمینهساز افزایش تنش و ناامنی در منطقه گردید.
واقعیت آن است که حادثه 11 سپتامبر و رشد روزافزون گرایشهای افراطی و خاصگرایانه در منطقه خاورمیانه، تلاشهای برتریجویانه امریکا را در جهت ایجاد نظام بینالمللی تکقطبی آشکارا به چالش کشید. این امر سبب شد موضوع ثباتسازی، دگرگونی و اصلاحات همهجانبه در منطقه خاورمیانه، در اوایل قرن بیستویکم به عنوان دستورکار نخست استراتژی کلان در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا و به تبع آن سایر قدرتهای بزرگ جهان از جمله اتحادیه اروپا، روسیه و چین مطرح گردد. ضعف و ناکارآمدی برخی دولتهای ملی منطقه در هدایت و توسعه ملتهای خود، در کنار عواملی نظیر بحران هویت، بحران مشروعیت و جانشینی، سوءاستفاده از قدرت و سرکوبهای گسترده، فقدان جامعه مدنی قوی و نخبگان مستقل، تضاد طبقاتی و ضعف نظامی، به عنوان معضلات ساختاری ریشهدار در میان برخی کشورهای خاورمیانه موجب شده تا نهتنها توان مقابله مقتدرانه دولتها و ملتهای اسلامی منطقه با حضور و مداخله گسترده بیگانگان از آنها سلب شود، بلکه این دولتهای ضعیف خود به عنوان عوامل تشدید بحران عمل کرده و زمینهساز مداخلات فزاینده قدرتهای بزرگ در منطقه خاورمیانه گردیدهاند.
بنابراین در شرایطی که امکان انجام اصلاحات ملی درونزا، به دلیل ضعف ساختارهای ملی در کشورهای اسلامی خاورمیانه تقریباً منتفی مینمودند، اقتضائات جدید جهانی و بازتعریف رژیم قدرت و امنیت حاکم بر روابط بینالمللی موجب شد بار دیگر پس از سقوط امپراتوری عثمانی، ضرورت اصلاحات و تغییرات ساختارهای سنتی اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی مرزبندیهای جغرافیایی خاورمیانه مطرح گردد. با این تفاوت که این بار حامیان اصلاحات و ایجاد خاورمیانه بزرگ نهتنها معدودی از نخبگان ناراضی داخلی بلکه قدرتهای بزرگ نظام بینالمللی به ویژه امریکا و هر کدام با نیات متفاوت هستند.
در این راستا، گروههای مطالعاتی متعدد و اندیشگاههای بیشماری با مأموریت تدوین طرح جامع اصلاحات برای خاورمیانه در بسیاری کشورهای غربی تشکیل شدند و حجم عظیمی از پژوهشها و کتب مختلف در حوزههای متنوع، با محوریت مسائل خاورمیانه و جهان اسلام تولید گردیدند که بخش عمده آنها تولیدات فکری اندیشمندان خارج از منطقه و درنتیجه غیربومی بوده است. بدینترتیب بسیاری از مسائل و مشکلات کشورها و ساکنان منطقه خاورمیانه با عنوان کلی کشورهای اسلامی و یا جهان عرب، عمدتاً با صرفنظر نمودن از تفاوتها و ناهمگونیهای فراوان فرهنگی و تمدنی موجود میان آنها، به مدد تبلیغات رسانهای و عزم قدرتهای بینالمللی برای انجام اصلاحات سریع و گسترده در قالب طرحهای خاورمیانه بزرگ و مبارزه با تروریسم، فراروی جهانیان قرار گرفت. اهمیت تحولات خاورمیانه تا آنجا فزونی یافته که ایالات متحده امریکا براساس سومین سند استراتژی امنیت ملی خود که در فوریه 2007 به تصویب رسید، تأمین امنیت پایدار داخلی خود را با توفیق در اجرای مؤثر اصلاحات در خاورمیانه و حلوفصل بحرانها و ایجاد ثبات و امنیت در این منطقه، مرتبط میداند.
بدیهی است با وجود تمامی تلاشهای برونمنطقهای، شناخت، اصلاح و تغییر ژرف و بنیادین در ساختارهای سنتی و دیرپای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطقه خاورمیانه، جز در سایه تمایلات و تلاشهای ملی و درونزا، به گونهای قهرآمیز و فرمایشی و صرفاً به دلیل فشارهای بیرونی میسر نخواهد بود. تجربه مداخلات نظامی امریکا و نیروهای ائتلاف برای تغییر قهرآمیز ساختارهای سنتی در افغانستان و عراق شواهد آشکاری بر این مدعا هستند. پژوهش حاضر بر آن است که با تأکید بر زمینههای اصلاحات در خاورمیانه، سیاست خارجی قدرتهای بزرگ بینالمللی را که در حال حاضر در مناقشات این منطقه نقش فعالی ایفا میکنند، مورد بحث و مداقه قرار دهد و فصول مشترک، تفاوتها و نقاط ضعف و قوت سیاستهایی را که طبیعتاً در راستای تأمین منافع و اهداف این بازیگران طراحی شدهاند، در معرض بررسی و نقد قرار دهد.
این پژوهش در دو بخش مقالات و گزارش نشست صورت پذیرفته است. در بخش نخست، ? مقاله تدوین شده که محتوای آنها به ترتیب با عناوین ذیل به این شرح میباشند:
فصل نخست با عنوان «اصلاحات در خاورمیانه: ضرورت اتخاذ رویکرد درونمنطقهای»، با اشاره به رشد و گسترش فزاینده افراطگرایی دینی و قومیتی در خاورمیانه، آن را از منظر تقابل با غیریت غربی و به منزله اعتراضی در مواجهه با مدرنیته و جهانی شدن نظاره میکند و میکوشد برپایه الگوهای بالقوه داخلی و ملی به بررسی زمینههای اصلاحات در این منطقه بپردازد.
دومین فصل با عنوان «رویکرد اتحادیه اروپا به خاورمیانه» به تحلیل و شناسایی عوامل و محرکهای اصلی تأثیرگذار بر سیاست خاورمیانهای اتحادیه اروپا میپردازد. نگارنده در این فصل از رهگذر بازکاوی اهمیت و جایگاه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خاورمیانه نزد دول اروپایی، میکوشد محورهای مختلف جهتگیری اتحادیه اروپا را نسبت به این منطقه مورد بررسی و دقت نظر قرار دهد.
سومین فصل با عنوان «هژمونی امریکا و اصلاحات سیاسی ـ اقتصادی در خاورمیانه»، سیاست دموکراسیگستری امریکا در خاورمیانه را با دو رویکرد نظامی و غیرنظامی بررسی مینماید و میکوشد با تمرکز بر بازه زمانی پس از ?? سپتامبر به مطالعه ریشههای نظری سیاستهای منطقهای امریکا به عنوان یک قدرت هژمون در پیگیری اصلاحات سیاسی ـ اقتصادی در خاورمیانه بپردازد.
نگارنده فصل چهارم با عنوان «سیاست خارجی روسیه در قبال خاورمیانه»، بر این باور است که محرکههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی بسیاری در شکلدهی سیاست خارجی مسکو در قبال تحولات و بحرانهای خاورمیانه نقشآفرینی میکنند اما در این میانه، متغیرهای امنیتی بیشترین سهم را در سیاست جدید خاورمیانهای مسکو به خود اختصاص دادهاند.
فصل پنجم این پژوهش با عنوان «طرح خاورمیانه بزرگ» ضمن بررسی مبانی فکری این طرح، آن را در کنار سایر طرحهای غربی برای اصلاحات در خاورمیانه، طرحی کاملاً نظامی ـ امنیتی، برای تضمین و استمرار امنیت مطلق منافع قدرتهای بزرگ و خصوصاً امریکا در بهرهبرداری از منابع انرژی خاورمیانه میداند.
فصل پایانی بخش نخست این پژوهش، به ترجمه مقالهای از یائوکوانگی سفیر سابق چین در ترکیه، اختصاص داده شده است. عنوان این مقاله «اصلاحات در کشورهای عربی و توسعه روابط چین و اعراب» میباشد که نگارنده آن از منظر مطالبات و منافع کشور چین، تحولات منطقه خاورمیانه را بررسی مینماید.
بخش دوم پژوهش، به گزارش تفصیلی نشست تخصصی با عنوان «طرح خاورمیانه بزرگ: اهداف و چشمانداز» اختصاص دارد. از آنجا که طرح مذکور میتواند حاوی پیامدهایی برای جمهوری اسلامی ایران باشد، معاونت سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، طی میزگردی با حضور اساتید و متخصصان مسائل خاورمیانه این موضوع را به بحث گذاشته است. متن گزارشِ ارائهشده در بخش دوم، جمعبندی مباحث مطرحشده در آن میزگرد میباشد.