22 شهریور 1387
چکیده
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، روابط ایران و آمریکا دگرگون شد و وضعیت بسیار پیچیدهای به خود گرفت. به گونهای که ایران به عمدهترین بازیگر منطقهای مخالف آمریکا در سطح خاورمیانه تبدیل شده است و از طرف دیگر آمریکا نیز از ابزارهای خود علیه ایران استفاده میکند. در طول سه دهه گذشته تنش و تخاصم محور اصلی روابط دو کشور را تشکیل داده است، اما با این حال برخی تحولات منطقهای متغیرهای جدیدی را در مناسبات ایران و آمریکا مطرح کرده که در مواردی بر پیچیدگی این مناسبات افزوده است. اشغال عراق در سال 2003 توسط آمریکا از جمله این متغیرهاست. در واقع با توجه به تحولات داخلی عراق و پیامدهای آن در منطقه و نظام بینالملل طبیعی است که دو بازیگر کلیدی در عراق یعنی ایران و آمریکا نسبت به شرایط این کشور بسیار حساس هستند و اهدافی را نیز دنبال میکنند. رویکرد ایران و آمریکا در عراق نقاط اختلاف و زمینههای اشتراک منافع مهمی را برای دو کشور به وجود آورده است. ایران حمایت گسترده و نزدیکی از مخالفین و مبارزین عراقی در طول مبارزات آنها با رژیم صدام در 28 سال گذشته داشته است. در میان مخالفین رژیم بعث طیفهای مهمی از شیعیان و کُردهای عراقی وجود داشتند که حدود 85 درصد جمعیت عراق را در بر میگرفتند. از طرف دیگر حمایت آمریکا و سایر قدرتهای بزرگ از رژیم صدام، زمینههای تأثیرگذاری ایران را در صحنه عراق جدید موجب شد. این در حالی بود که آمریکا به عنوان قدرت اصلی که در ساقط کردن رژیم صدام و متعاقباً حضور در عراق نقش اصلی را ایفا کرده است خود را با تعارضی اساسی مواجه میبیند. به این معنا که از یک سو رهبران و عوامل قدرت در عراق پیوندها و روابط نزدیکی با ایران دارند و از سوی دیگر همین افراد و گروهها در حمایت از آمریکا در سرنگونی رژیم صدام و بدنبال آن موفقیت آینده دولت جدید عراق نقش کلیدی خواهند داشت. به این ترتیب هرگونه تقویت گروههای مزبور به طور مستقیم تقویت مواضع و موقعیت ایران در عراق جدید محسوب میشود. از سوی دیگر ایران با یک استراتژی مناسب توانسته است، علیرغم کارشکنیها و دسیسههایی که برای همکاری نزدیک ایران با عراق جدید به وجود آوردهاند، به بسط و گسترش نفوذ خود بیفزاید. در چنین شرایطی و در اثر درخواست رهبران و گروههای طرفدار ایران در عراق که نقش و سهم اساسی را در دولت کنونی دارند، زمینه طرح مذاکره آمریکا و ایران در مورد عراق فراهم گردید.
با این حال ادامه مذاکرات ایران و آمریکا در ارتباط با عراق که برگزاری دور چهارم آن تاکنون بارها به تعویق افتاده است، با مشکلات متعددی روبرو باشد. در این رابطه به نظر میرسد یکی از مشکلات عمده بر سر راه ادامه مذاکرات ایران و آمریکا، مسائل داخلی آمریکا، به ویژه در آستانه آغاز مبارزات انتخاباتی برای انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر 2008 است. از طرف دیگر و با وجودی که موضع تندروهای دولت بوش که در برخی مواقع حتی خواهان بهرهگیری از ابزارهای نظامی علیه ایران بودهاند به دنبال انتشار گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا تا حد زیادی تضعیف شده، اما هنوز موانع زیادی برای حاکم شدن نظرات طیف طرفداران مذاکره با ایران وجود دارد. به نظر میرسد یکی از مهمترین موانع نفوذ لابیهای کشورهای منطقه در ساختار تصمیم گیری آمریکا باشد. از جمله مهمترین این لابیها یعنی لابی آیپک که طرفدار اسرائیل محسوب میشود، به شدت مخالف انجام مذاکرات ایران و آمریکاست و آن را تهدیدی عمده برای منافع اسرائیل در منطقه خاورمیانه تلقی میکند. در واقع هر نوع تلاشی برای کاهش تشنج و در نهایت عادی سازی روابط ایران و آمریکا میتواند باعث شود تا اسرائیل حامی عمدهای را در محدودسازی و تضعیف رقیب منطقهای اش یعنی ایران را از دست بدهد. علاوه بر این دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه از جمله کشورهای عربی همسایه عراق نیز به برگزاری مذاکرات ایران و آمریکا در ارتباط با مسئله بحرانی عراق واکنش نشان دادهاند. از نظر این کشورها نیز برگزاری این مذاکرات که به زعم آنها میتواند حتی زمینهسازی برای عادی سازی روابط ایران و آمریکا باشد، تهدیدی برای منافعشان به حساب میآید. کشورهای سنی منطقه همچنین انجام مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا را به منزله به رسمیت شناخته شدن قدرت ایران در عراق و حتی عاملی برای تقویت هر چه بیشتر شیعیان در عراق میدانند. در این رابطه کشورهایی نظیر عربستان حتی خواهان حضور در مذاکرات ایران و آمریکا به عنوان طرف سوم شدهاند. شاید بتوان گفت که به جز تعدادی از کشورها بقیه قدرتها و کشورهای جهان وضعیت مطلوب برای منافع خویش را حفظ حالت خصمانه میان ایران و آمریکا میبینند که البته نباید به برخورد نظامی منجر شود.
علاوه بر تأثیرگذاری کشورهای منطقه بر روند مذاکرات ایران و آمریکا، برخی موانع داخلی نیز به ویژه در آمریکا مانع انجام و یا تسری یافتن آن به دیگر اختلافات دو کشور میشود. به نظر میرسد در شرایط فعلی ادامه مذاکرات یا قطع آن تحت تأثیر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا قرار دارد. برخی کارشناسان با این حال معتقدند مشکلات دولت بوش در عراق که حربه مناسبی را در اختیار کاندیداهای دموکرات قرار داده است، باعث میشود تا جمهوریخواهان برای کسب دست آورد تبلیغاتی از همه فرصتها استفاده نمایند. طبیعی است که تعامل با ایران، به ویژه در شرایط فعلی که احتمال مانور تبلیغاتی با استفاده از ابزار نظامی کمرنگ شده و دولت بوش نمیتواند در این عرصه پیروزی قابل قبولی بدست آورد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. کاهش حملات و پایین آمدن میزان تلفات بعد از انجام سه دور مذاکره میان ایران و آمریکا نشانهای ملموس از اهمیت این مذاکرات تلقی میشود. نامزدهای دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری نیز با تأکید بر این دست آورد هرچه بیشتر بر ادامه مذاکرات ایران و آمریکا تأکید دارند.