خلاصه

سیاست خارجی به‌عنوان ابزار اصلی تعامل حکومت‌ها با جهان، از مهم‌ترین عرصه‌های سیاست‌گذاری کلان برای تامین منافع ملی تمامی ملت-دولت‌ها است. این عرصه حساس و حیاتی ملی، نه تنها شأن و اهمیت خود را در عصر جهانی شدن از دست نداده، بلکه به واسطه گسترش روندهای جهانی و وابستگی‌ها و پیوستگی‌های متقابل، بر ضرورت و پیچیدگی آن افزوده شده است. در این شرایط هر روز مسائل و موضوعات جدیدتری به دستور کار دستگاه‌های سیاست خارجی کشورها افزوده می‌شود و طراحی، تدوین و اجرای سیاست خارجی را به امری پیچیده، دشوار، دقیق، چند بعدی و به شدت تخصصی تبدیل می‌کند.

در این میان کشورهایی که از موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک برجسته و حساسی برخوردارند، بیش‌تر نیازمند طراحی و اجرای سیاست خارجی منسجم و حساب شده برای تامین منافع ملی و ارتقای جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی خویش هستند. در همین راستا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان کشوری که در صدد دست‌یابی به جایگاه اول منطقه‌ای در عرصه‌های اقتصادی، علمی و فن‌آوری در یک افق بیست ساله است، ضرورتاً نیازمند یک سیاست خارجی داهیانه، هدف‌مند و منافع-محور می‌باشد. سیاست خارجی ایران در سه دهه اخیر به‌دلیل مواجهه با جنگ و بحران‌های دیگر، تلاطم‌ها و نوسانات متعددی داشته است. این تلاطم‌ها گاهی مانع ایجاد و نهادینه شدن ساختاری منسجم برای سیاست خارجی و ارزیابی توفیق و عدم توفیق آن در تحقق اهداف و منافع ملی بوده است.

در شرایطی که چشم انداز بیست ساله مسیر کلی و جهت‌گیری کلان کشور را تا سال 1404، در چهارچوب برنامه توسعه‌ای برون‌گرا و مبتنی بر راهبرد تعامل سازنده و موثر با جهان تعیین نموده است، ضرورت طراحی و تدوین یک سیاست خارجی منسجم با رویکردی توسعه‌گرا در راستای تحقق اهداف سند چشم انداز بیست ساله کشور، بیش از پیش احساس می‌شود. این ضرورت از آنجا ناشی می‌شود که سیاست خارجی توسعه‌گرا باید در هماهنگی کامل با سند چشم انداز بیست ساله بوده و به‌صورتی گام به گام و مرحله به مرحله با چشم انداز، این مسیر بیست ساله را تا سال 1404، طی کرده و نقش و وظیفه خود را در قبال اهداف تعیین شده در این سند، در راستای تامین منافع ملی و تحقق توسعه کشور انجام دهد.

لازمه داشتن چنین سیاست خارجی منظم، هدف‌مند، توسعه‌گرا و منافع-محوری، داشتن ساختاری منسجم و نهادینه و قابل ارزیابی از طریق معیارها و ملاک‌های مشخص است. در واقع چنین معیارها و ملاک‌هایی این امکان را فراهم می‌کنند تا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته و ضمن آسیب‌شناسی تحولات گذشته آن، تناسب و هماهنگی سیاست خارجی با سند چشم‌انداز بیست ساله و حرکت مرحله‌ای این سیاست در تحقق و انجام وظایف محول به آن در قبال چشم انداز، قابل ارزیابی باشد. از این طریق ضمن خارج ساختن سیاست خارجی از حوزه نوسانات و تلاطم‌های ناشی از سلیقه‌های شخصی، امکان اصلاح مسیر آن در صورت بروز انحراف از اهداف سند چشم انداز نیز فراهم می‌شود.

این امر ضرورت انجام پژوهش‌های کاربردی در حوزه سیاست خارجی ایران را دو چندان می‌سازد. البته سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام برآمده از انقلاب اسلامی، توجه و علاقه محافل علمی و دانشگاهی را به خود جلب کرده است. به گونه‌ای که ادبیات نسبتاً گسترده‌ای در این زمینه نگاشته شده است. بدون تردید سهم تحلیل‌گران خارجی در تولید این آثار بیش از پژوهشگران و صاحب‌نظران داخلی می‌باشد. یکی از مهمترین ویژگی‌های این پژوهش‌ و تحلیل‌ها، ارزیابی‌های مختلف از ماهیت و موفقیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی در 30 سال گذشته است.

دلیل عمده این اختلاف‌نظرها، همان فقدان معیارها و ملاک‌های مشخص برای ارزیابی موفقیت و مطلوبیت سیاست خارجی ایران می‌باشد؛ به طوری که هر یک از نویسندگان محک‌ها و شاخص‌های متفاوت و مختلفی را برای نقد و بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی به کار می‌گیرند و به تبع آن به یافته‌ها و نتایج متفاوت و گوناگونی نیز در مورد سیاست خارجی ایران دست می‌یابند. از این‌رو، یکی از خلاء‌های موجود در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تحقیقات و مطالعاتی است که به تعریف و تبیین معیارهای ارزیابی آن بپردازد.

در این راستا پژوهش حاضر در صدد است تا یک چارچوب نظری و مفهومی برای تعیین و تعریف معیارها و ملاک‌های ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارائه دهد. در این چارچوب مفهومی، معیارها و ملاک‌های مورد نیاز برای ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، معنا و مفهوم منافع ملی و تعیین و توضیح مصادیق، عناصر و اهمیت و اولویت آنها و نیز مقدورات و محذورات آن در نظام بین‌الملل معاصر، تبیین شده است. بر این مبنا موفقیت در تأمین منافع ملی، غلبه بر موانع و محذورات ساختاری خارجی و برخورداری از الزامات و ویژگی‌های سیاست خارجی مطلوب، سه معیار و ملاک کلی برای ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شده است.

کمبود منابع علمی مربوط به سیاست خارجی به طور عام و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به طور خاص و ماهیت پیچیده‌ این حوزه، اهمیت این پژوهش را دو چندان می‌سازد. انتظار می‌رود که این پژوهش بتواند گام مثبتی در تعیین و تبیین ملاک‌ها و معیارهای ارزیابی سیاست خارجی ایران بردارد و زمینه را برای پژوهش‌های دیگر و عملیاتی کردن آنها در قالب شاخص‌های جزئی‌تر فراهم سازد.

فهرست مطالب

سرآغاز

مقدمه

فصل اول: کلیات

فصل دوم: قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران

فصل سوم: امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

فصل چهارم: تأمین توسعه و رفاه اقتصادی

فصل پنجم: اشاعه فرهنگ ایرانی و صدور انقلاب اسلامی

فصل ششم: معیارهای سیاست خارجی مطلوب و موفق

فصل هفتم: قدرت و قابلیت محدودیت‌زدایی