03 دی 1386
مقدمه
در آذرماه ۱۳۸۵، پیشنهاد طرح تشکیل نهاد امنیتی فرامنطقهای از جمله ناتو – آسیا با شرکت وزرای دفاع کشورهای آسیا – پاسفیک- که آمریکا و استرالیا از اعضای ناتو نیز در آن حضور داشتند با حضور کشورهای عضو آ.سه.آن، با هدف نهادینهسازی همکاریهای امنیتی آسیا ـ پاسیفیک برگزار شد. ایالات متحده به دنبال ایجاد سازمانی به نام Nato-Asia است و مسلماً دستور کار آن چگونگی تعامل با کره شمالی، روسیه، چین، سازمان شانگهای، سازمان پیمان امنیت جمعی ، تعامل سازنده با هند، و همچنین موضوعاتی مانند امنیت انرژی، تروریسم و مدیریت بحرانهای منطقهای است.
پیش از این، طرح گسترش ناتو به شرق و مشارکت برای صلح در کنار سیاست مشترک دفاعی ـ امنیتی اروپا که معطوف به نهادینهسازی همکاریهای آتلانتیکی بر محور ناتو و جامعه آتلانتیکی است، با هدف مشارکت دادن اروپای جوان (کشورهای شرق اروپا)، و جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی در مسایل امنیتی، تأمین امنیت انرژی به سوی اروپا و کنترل روسیه به طور جدی از سوی رهبران ناتو دنبال شده بود.
این مقاله درصدد بررسی موفقیت و یا ناکامی طرح Nato-Asia با جزئیات سیاست خارجی و امنیت منطقهای آمریکا قبل و بعد از ۱۱ سپتامبر در آسیا نیست، بلکه این مقاله به استناد رویکرد مقایسهای ، به مقایسه سیاست امنیتی آمریکا در اروپا و آسیا میپردازد. به عبارت دیگر مقاله حاضر از منظر بوروکراسی سیاست خارجی و امنیت منطقهای آمریکا درصدد پاسخ به این سؤال است: «چرا سیاست امنیتی دولت آمریکا در اروپا با همخوانی بیشتری همراه است اما در آسیا، با واقعیتهای ژئوپولیتیک منطبق نیست!؟» در واقع تصور علمی و فرضیهسازی این مقاله با واقعیتهای عملی و عینی اجلاس ۲۰۰۴ سران ناتو در استانبول و ۲۰۰۶ ریگا همراهی دارد؛ همانطوریکه این مسئله با اجلاس ۲۰۰۶ ناتو ـ آسیا نزدیک است.
تحلیل
همانطوری که اشاره شد کانون سیاست امنیت منطقهای آمریکا در آسیا، نهادسازی و اعتمادسازی حول محور NATO-Asia است؛ در حالی که تمرکز سیاست امنیت منطقهای آمریکا در اروپا، در چارچوب ناتو و روابط فراآتلانتیکی و مبتنی بر تداوم تعهدها است. در مرحله نخست، مقایسه این دو نوع سیاست ما را با واقعیتهای ژئوپولیتیک دو منطقه آسیا و اروپا به شرح ذیل روبهرو میسازد:
الف) اروپا
1. روابط دو سوی آتلانتیک با ایدهآلهای تاریخی، فرهنگی و سیاسی غربی همراه است و نمونه ایدهآل و عینی آن: صلح، دموکراسی و پیشرفت اقتصادی است. درواقع فرضیه صلح دموکراتیک کانت (کشورهای دموکراتیک با یکدیگر نمیجنگند) بر روابط دوسوی آتلانتیک حکمفرماست. احتمال وقوع جنگ بین دو سوی آتلانتیک بسیار ضعیف است و اختلافات دوسوی آتلانتیک، خانوادگی، رقابتها در چارچوب رفاقتها و بیشتر هم تاکتیکی است. استراتژی دوسوی آتلانتیک در قبال بسیاری از روندهای حساس بینالمللی و منطقهای از جمله تروریسم، تسلیحات کشتارجمعی و موشکی در خاورمیانه به هم نزدیک است.
2. در جامعه آتلانتیکی، سیاست خارجی آمریکا با سیاست اقتصادی پیوند دارد و اساس ارزشهای غربی چون بازار آزاد بر آنها حکمفرما است اگرچه اختلافاتی چون اختلافات گمرکی، تعرفههای زیست محیطی و از این موارد به چشم میخورد.
3. تقویت ناتو از سوی رهبران دوسوی آتلانتیک برای حضور فعال در صحنههای فراآتلانتیکی چون افغانستان، پیکار با تروریسم، صلح و امنیتسازی در لبنان و از این قبیل در اجلاسهای ۲۰۰۴ ناتو در استانبول و ۲۰۰۶ ریگا به چشم میخورد. درواقع زیربنای تفاهم و ادراک مشترک جامعه آتلانتیکی در تقویت ناتو به تضمین امنیت سرزمینی دوسوی آتلانتیک و حفظ دستاوردهای تاریخی غرب و مهمتر از همه جذب روسیه در جامعه اروپا برای جداسازی سیاست آسیایی از سیاست اروپایی مسکو است. شورای ناتو و روسیه در فضای اروپایی قابلیت انعطاف بیشتری برای روسیه و غرب فراهم میآورد. سازمان امنیت و همکاری در اروپا و ناتو در بستر فرهنگ غرب بهتر میتوانند با روسیه مذاکره و تعامل داشته باشند تا با روسیه و سیاست آسیایی معطوف به همکاریهای استراتژیک مسکو با چین. هماکنون فرماندهی جدید ناتو موسوم به فرماندهی متحولسازی ناتو، به فرماندهی ژنرال آمریکایی جان اسمیت، سرگرم مذاکره با اعضای ناتو برای مدرنسازی سیاستهای دفاعی است و همزمان با روسیه بر سر استقرار سیستم دفاع موشکی در لهستان و چک مشغول اعتمادسازی میباشد.
4. سیاست امنیتی آمریکا در اروپا حول محور ناتو، به چتر امنیتی ـ هستهای در قبال شوروی و پیمان ورشو سابق انجامید و اکنون جامعه آتلانتیکی ناتو را سپر دفاعی در مقابل تهدیدات نوظهور پس از ۱۱ سپتامبر میبیند.
ب) آسیا
1. کشورهای آسیایی با یکدیگر، غرب و نیز با آمریکا علیرغم همکاریهای اقتصادی و تجاری دارای راهبردهای رقابتی نیز هستند. رقابت تسلیحاتی و افزایش بودجه نظامی در آنها زیاد است. سفر مرداد ماه سال ١٣٨٦ ژنرال پیتر پیس، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا به چین، با هدف شفافسازی در سیاست دفاعی و بودجه نظامی پکن انجام شد. هند و پاکستان به تشدید رقابت موشکی و هستهای مشغول هستند و منازعات قومی همچنان در برخی کشورهای آسیایی دیده میشود.
2. قابلیتهای اقتصادی و تکنولوژیکی در جنوب و شرق آسیا به خوبی دیده میشود؛ ژاپن و چین سرگرم رقابت شدید تجاری، مالی و تکنولوژیکی و تصاحب بازارهای منطقهای و فرامنطقهای هستند.
3. نقشه جغرافیایی ـ سیاسی شرق آسیا مملو از منازعات مسلحانه قومی ـ مذهبی شامل آچه اندونزی، تایلند، فیلیپین و کشمیر است. افزایش برد موشکهای بالستیک و رقابت تسلیحات غیرمتعارف در آسیا در حال افزایش است. در متون استراتژیک غربی از آسیا، Aisa-Ballistic نیز نامبرده میشود.
4. فرهنگ حاکم بر روابط کشورهای آسیایی با یکدیگر و نیز با غرب و رقابتآمیز بودن آن، متأثر از سوابق تاریخی و تمدنی است. حافظه تاریخی ضد استعماری و برخورد تمدنها هنوز در آسیا حیات سیاسی دارد. کشورهای آسیایی علیرغم داشتن پیوند با اقتصاد جهانی، فاقد یک ساختار قدرتمند منطقهای برای مدیریت بحرانها شامل مالی، منازعات قومی، تروریسم، کمکهای بشردوستانه و از این قبیل است. پیمانهای منطقهای شانگهای (SCO) و امنیت جمعی (CSTO) بیشتر اقتصادی سیاسی هستند تا امنیتی و این مشارکتها استراتژیک است.
5. سیاست امنیتی آمریکا در آسیا حول محور NATO-Asia، ممانعت از ظهور یک بلوک متخاصم آسیایی چون SCO و CSTO است. آسیا شامل پرجمعیتترین کشورهای جهان با منابع گسترده زیرزمینی و سختکوشترین مردمان در هم آمیخته است. مناسبات آسیا ـ پاسیفیک حول محور NATO-Asia به ظاهر برای اعتمادسازی روابط آمریکا با کشورهای آسیایی است. سیاست امنیتی آمریکا در آسیا حول محور NATO- Asia از بستر سوابق روابط امنیتی و نظامی آمریکا با برخی کشورهای جنوب شرق آسیا از جمله ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و اندونزی نشأت خواهد گرفت. پنج کشور جنوب شرق آسیا شامل برونی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور و تایلند با تشکیل نیروی مشترک به برگزاری سلسله مانورهای مشترک دریایی تحت عنوان همکاری برای آماده سازی و آموزش، از سال ٢٠٠٤ تاکنون پرداختهاند. این دسته همکاریها برای تطابق فرماندهی و عملیات در مقابله با تروریسم دریایی و عملیات امداد و نجات صورت میگیرد.
البته همکاریهای امنیتی و نظامی آمریکا با جنوب شرق آسیا در قالب پیمان سیتو تعریف میشود. آمریکا در نظر دارد تعهدات امنیتی – نظامی خود به کشورهای جنوب شرق آسیا را به شکل نهادسازی NATO-Asia در آورد. آسیا نسبت به اروپا از این دسته نهادهای فرامنطقهای امنیتی – نظامی در امور امنیت منطقهای برخوردار نیست.
6. زمزمۀ تشکیل NATO-Asia در اواسط تابستان ١٣٨٥ در مذاکرات بین آمریکا و هندوستان مطرح شد. مقامات آمریکایی در این مذاکرات خاطر نشان ساختهاند که ایالات متحده این موضوع را با سایر متحدین واشنگتن در آسیا از جمله ژاپن، استرالیا و کره جنوبی در میان گذاشته است. ماحصل این رایزنی توافق مشترک بر سر توسعه عمیق امنیتی در آسیا ذکر شده است. روزنامه آسیا تایمز در مقالهای به قلم استیفن بلانک در این باره مینویسد: هنوز به طور شفاف و همه جانبه مفهوم NATO – Asia برای طرفهای این مذاکره روشن نیست و مذاکرات جاری است، اگر چه این مذاکرات تحتالشعاع مذاکره شش جانبه هستهای با کره شمالی قرار دارد. وی ادامه میدهد: طرفهای مذاکره با آمریکا خواستار نهاد امنیتی فرامنطقهای هستند و آمریکا نیز با رهبران ناتو در این باره مذاکراتی داشته است. آمریکا این نهاد را امتداد مناسبات فراآتلانتیکی میداند. همان گونه که ناتو در اروپا با روسیه در حال اعتمادسازی است، NATO – Asia در آسیا با چین روند مشابهای خواهد داشت. کشورهای آ.سه.آن علاقهمند به همکاری با این نهاد هستند، اگر چه آنها روابط چندجانبه امنیتی – نظامی با آمریکا دارند.
7. مباحث جدیتر درباره تشکیل نهاد امنیتی فرامنطقهای NATO –Asia با سخنرانی رامسفلد وزیر سابق دفاع آمریکا در گردهمایی وزرای دفاع آسیا – اقیانوسیه در آذر ماه ١٣٨٥ در سنگاپور مطرح شد. آمریکا و استرالیا از اعضای ناتو و کشورهای عضو آ.سه.آن نیز در این گردهمایی شرکت داشتند. این اجلاس پنجمین گردهمایی امنیتی آسیا – پاسفیک بود که بیش از ٢٠ کشور در آن شرکت داشتند و Shangri-La Dialogue نام گرفته است. کشورهای چین و ویتنام نیز در این اجلاس شرکت داشتند. رامسفلد قبل از ترک سنگاپور قول داد که ایده تشکیل NATO-Asia را در اولین اجلاس وزرای دفاع کشورهای عضو ناتو در اروپا به بحث بگذارد. وی خاطر نشان ساخت که نهاد امنیتی فرامنطقهای NATO-Asia میتواند به معماری امنیتی منطقهای در قبال تهدیدات رو به رشد از جمله تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی و منازعات مسلحانه قومی مساعدت کند.
8. به نظر میرسد که ایده تحت مذاکره NATO–Asia بزرگترین حضور مشارکت امنیتی – نظامی آمریکا در آسیا پس از جنگ دوم جهانی باشد. مقامات آمریکایی زمزمۀ همکاری و مشارکت امنیتی ناتو با آسیا را از طریق چندجانبهگرایی امنیتی در آسیا ضروری میبینند. رویکرد مذکور میتواند مسئولیت آمریکا را در قبال تعهدات امنیتی در آسیا آسودهتر کند. وزارت دفاع آمریکا در نظر دارد که پایگاههای نظامی خود را در اکیناوای ژاپن، استرالیا، سنگاپور و فیلیپین کاهش دهد و حتی خواستار کاهش سطح حضور نیروهایش در کره جنوبی است. آمریکا سرگرم طراحی مکانیسم نظامی چندجانبه فرامنطقهای با مشارکت آ.سه.آن و دیگر کشورهای آسیایی و ناتو در گستره جغرافیایی آسیا – پاسفیک است. سئول ساندرز از تحلیلگران آمریکایی در امور آسیا میگوید: سیاست امنیتی و نظامی آمریکا در قبال آسیا با تعهدات یکجانبه آن کشور همراه بود ولی اکنون آمریکا به دنبال سیستم امنیتی چندجانبه فرامنطقهای است. استرالیا از اعضای ناتو در پاسفیک است. البته آمریکا قبلاً از طریق پیمان سیتو به امنیت منطقهای در آسیا پرداخته بود و اکنون در نظر دارد گستره و وسعت امنیت منطقهای در آسیا – پاسفیک را به شکل NATO-Asia در آورد. گسترۀ این نهاد میتواند هندوستان را در برگیرد و به اعتمادسازی با چین نیز بپردازد.
9. مرکز بینالمللی مطالعات استراتژیک طی اول تا سوم ژوئن سال ٢٠٠٧ با گردهمایی وزرای دفاع کشورهای آسیایی – اقیانوسیه تحت عنوان دیالوگ Shangri-La IISS با شرکت ٢٠ کشور در سنگاپور همراه بود. در این گردهمایی آمادگی آسیا – اقیانوسیه برای بحثهای کلیدی و حساس در خصوص روند امنیتی آمریکا و امنیت آسیا- اقیانوسیه، چین و هندوستان، ثباتسازی بینالمللی، چالشهای هستهای، امنیت آبهای آزاد، تشکیل نهاد امنیتی فرامنطقهای در آسیا – پاسفیک، روند همکاری و مشارکت امنیتی کشورها با آن و پیکار با تروریسم مطرح بود. یکی از مسایل جدی در دیالوگ Shangri آثار و پیامدهای همکاری چندجانبه فرامنطقهای برای نهادینهسازی امنیت بود. جان جیپمن مدیرکل IISS از تأسیس یک اندیشکده امنیتی برای مباحثات کارشناسی درباره همکاری فرامنطقهای امنیتی بین اروپا و آسیا – پاسفیک خبر داد. دونالد رامسفلد وزیر سابق دفاع آمریکا نیز در این گردهمایی از حمایت آمریکا برای فراهمسازی زمینههای مشارکت کشورهای منطقه از هندوستان تا مغولستان در تحقق امنیت فرامنطقهای سخن گفت، وی خاطر نشان ساخت که آمریکا علاقهمند به توسعه و تعمیق مناسبات چندجانبه امنیتی، مبتنی بر همکاری ناتو و کشورهای آسیایی است.
10. آمارها حاکی از افزایش بودجه نظامی کشورهای آسیایی و تشدید رقابت تسلیحاتی است. سیاست امنیتی آمریکا سعی در مدیریت مشترک بحرانها و برقراری توازن در قبال ناهمگونیهای سیاسی، ایدئولوژیک، فرهنگی و قومی دارد.
تفاوتهای ماهوی در آسیا و اروپا
1. سیاست امنیتی آمریکا در اروپا بیشتر با اشتراکات تاریخی، قومی، فرهنگی و استراتژیکی همراه بوده است ولی سیاست مذکور در آسیا با افتراقاتی چون مساحت جغرافیایی، جمعیت رو به رشد، موزائیکهای قومی، راهبردهای رقابتی، حافظه تاریخی و موازنه قوا همراه است.
2. سیاست امنیتی آمریکا در اروپا، منشأ خطرات را فرااروپایی و فراآتلانتیکی میبیند ولی سیاست مذکور در آسیا منشأ خطرات را درون آسیایی میبیند، زیرا کشورهای آسیایی نسبت به یکدیگر و نسبت به روابط آسیا ـ پاسیفیک فاقد یک درک مشترک امنیتی هستند.
3. هراس تاریخی اروپاییها، آمریکا و جامعه آتلانتیکی از آلمان میلیتاریسم در حال زدودن است، ولی هراس تاریخی آسیاییها از میلیتاریسم ژاپنی، غول کمونیسم چینی، رقابت تسلیحاتی و منازعات مسلحانه قومی باقی است و بیشتر هم منشأ درونی دارد. حافظه تاریخی آسیاییها نسبت به غرب انباشته از نمونههای استعماری و جنگهایی از قبیل جنگ تریاک در چین، جنگ ویتنام و کره است.
ج) رویکردهای متفاوت بوروکراسی امنیت منطقهای آمریکا در قبال آسیا و اروپا
همانطور که ملاحظه شد منشأ انطباق و یا ناهمخوانی در سیاست امنیتی آمریکا در اروپا و آسیا به ملاحظات ژئوپولیتیک و مسایل فرهنگی- تاریخی در دو قاره آسیا و اروپا مرتبط است. دراین چارچوب رویکرد سیاست امنیتی آمریکا در قبال آسیا و اروپا نیز کاملاً متفاوت است. رویکرد سیاست امنیتی آمریکا در آسیا همکاری امنیتی چندجانبه فرامنطقهای بین آسیا- اقیانوسیه و اروپا از طریق یک مخرج مشترک سیاسی، امنیتی و اقتصادی است. حال آنکه رویکرد سیاست امنیتی آمریکا در اروپا ادراک و تفاهم مشترک معطوف به چتر مشترک سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای پیشبرد نهادهای از پیش به وجود آمده جامعه آتلانتیکی است. به عبارت دیگر رویکرد سیاست امنیتی آمریکا در اروپا به لحاظ انطباق با واقعیتهای ژئوپلیتیک، رویکرد یکپارچهسازی قدرت و همکاریهای درون سازمانی اعضای ناتو است و اصطلاحاً Engagement نامیده میشود. اما رویکرد سیاست امنیتی آمریکا در آسیا به لحاظ ناهمخوانیهای ژئوپلیتیک، رویکرد غیرمستقیم معطوف به نهادسازی امنیت فرامنطقهای از جمله پیشنهاد NATO-Asia است.
به عبارت دیگر رویکرد امنتیی Engagement آمریکایی در اروپا مبتنی بر «تعهدات غربی»، اما رویکرد امنیتی Indirected آمریکاییها در آسیا «تضمینهای دوسویه و اعتمادسازی» است. برای مثال، رویکرد امنیتی آمریکا حفظ و تداوم تعهدات واشنگتن در ناتو، فرماندهی یکپارچه و متحولسازی اعضای ناتو و تعمیق مذاکرات ناتو با روسیه در قالب شورای ناتو و روسیه است. فرماندهی متحولسازی ناتو ضمن تشویق کشورهای عضو به تجهیز و مدرنسازی ارتشهای خود، سعی در توسعه مناسبات با روسیه در چارچوب مصوبات NRC دارد. برای مثال این شورا سرگرم مذاکره با روسیه برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر، مافیای تسلیحات و باندهای جنایات سازمان یافته است.
ملاحظات ژئوپلیتیک، منابع انسانی و تکنولوژیک، رقابتهای شدید تسلیحاتی، منازعات مسلحانه قومی و تشدید بنیادگرایی و احساسات ضدآمریکایی، ضرورت اتخاذ رویکرد غیرمستقیم در سیاست امنیتی آمریکا در آسیا را فراهم میکند. این رویکرد با حمایت از تشکیل اجلاسهای امنیتی فرامنطقهای به فراهمسازی زمینههای تفاهم و ادراک مشترک، توسعه و تعمیق تعاملات همهجانبه، ارتقاء همکاریها و اتحاد ـ ائتلاف میپردازد. در واقع ایده NATO-Asia از جمله پیشنهادات مطروحه آمریکاییها در اجلاسهای اخیر برای تحقق ثبات منطقهای، توسعه اقتصادی و حاکمیت قانون است. سفرهای اخیر مقامات ارشد آمریکایی به کشورهای آسیایی ازجمله ویتنام و اجلاس آ.سه.آن، برگزاری مانورهای مشترک دریایی و حتی سفر مرداد ماه ١٣٨٦ رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به چین و پیشرفت مذاکرات شش جانبه با کره شمالی در این راستا است.
البته آمریکا روابط ویژهای با ژاپن، کره جنوبی، تایوان، سنگاپور، فیلیپین، اندونزی و استرالیا در آسیا ـ پاسیفیک دارد و در طول دوران جنگ سرد از طریق ناتو و سنتو با حلقه سیتو ارتباط داشت. بعدها که آ.سه.آن جانشین سیتو شد این سازمان فاقد کار ویژه امنیتی گردید و بیشتر کارکردهای اقتصادی ـ سیاسی را دنبال میکند.
البته یک توجه خاص در رویکرد امنیتی آمریکا در اروپا و آسیا دیده میشود؛ همانطوری که آمریکا در رویکرد امنیتی Engagement به دنبال مرزبندی ناتو با روسیه و جنگ سرد جدید نیست، در قبال آسیا نیز به دنبال مرزبندی با چین نیست. گسترش سایه جنگ سرد و صلح مسلح در آسیا به انهدام امنیت روانی سرمایه، تکنولوژی، خدمات و کالا در آسیا میانجامد. موفقیت اعضای گروه 6 در مذاکرات هستهای با کره شمالی در این راستا است. هماکنون آمریکا و تمام کشورهای آسیا ـ پاسیفیک از چین تا استرالیا و از اندونزی تا تایلند از تروریسم، بنیادگرایی اسلامی و منازعات مسلحانه قومی نگرانند. بخشهای مسلماننشین در چین، جداییطلبان بنیادگرا در تایلند و خشونتهای قومی در سریلانکا حاکی از اشتراکات نگاه امنیتی آمریکا و آسیا در قالب یک نهاد امنتی فرامنطقهای برای مدیریت بحران، صلحسازی و حل و فصل مناقشات است. البته سوابق نگرانی حافظه تاریخی از استعمار غرب موجب شده است تا کشورهای چین، روسیه و هند علیرغم تنشزدایی در روابط با آمریکا به بلوکبندی منطقهای با یکدیگر و حتی مذاکره برای حل و فصل منازعات کهنه تاریخی بپردازند. رویکرد امنیتی آمریکا در آسیا حفظ موازنه قوای مثبت، مبتنیبر همکاری و تعاون به شکل غیرمستقیم برای اجتناب از پرداختن هزینههای مستقیم در این منطقه است. آمریکا امید دارد مسائلی چون افزایش بودجه و قدرت نظامی چین، بحران تنگه تایوان، مناقشه تاریخی جزایر کوریل، مسائل میانمار و از این قبیل را در چارچوب یک نهاد امنیتی چندجانبهگرای فرامنطقهای مدیریت کند. مسلماً پیشنهادات جانبدارانه از تشکیل این دسته نهادها از بروز و ظهور یک قدرت و حتی یک بلوک متخاصم جلوگیری میکند. روابط ویژه آمریکا با متحدین واشنگتن الگو و مدل روابط با سایر کشورهای آسیایی تلقی خواهد شد.
البته در کالبد شکافی بنیانهای فکری و اجرایی نظامی روسیه از ١٩٩١ تا ٢٠٠٧ مفروضات ذیل دیده میشود:
1. رویکرد امنیتی و نظامی نخبگان حاکم و غیرحاکم موجب شکلگیری سیاست خارجی دولتهای یلتسین و پوتین مشتمل بر جهتگیریهای شرقگرایی و غربگرایی شده است؛
2. اگر چه ابزارها و تکنولوژیهای مدرن نظامی – بخشی از زیرساختهای نظامی - روسیه بیشتر جنبۀ دفاعی دارند تا جنبۀ آفندی و تهاجمی، ولی از قابلیتهای بالای تخریبی برخوردارند که این موجب اشاعه ترس و نگرانی در دو سوی آتلانتیک از آنها شده و این امر با جلب رضایت روسیه در مشارکت با غرب و آمریکا در اموری چون شورای ناتو روسیه (NRC)، گروه ٨، گروه ١+٥، گروه چهار جانبه خاورمیانه، گروه ٦ جانبه هستهای کره شمالی و حتی عضویت احتمالی آن کشور در WTO شده است؛
3. روسیه از ابزارها و تکنولوژیهای مدرن نظامی با هدف امنیتی کردن Securitize سیاست خارجی در حوزههای حساس منطقهای چون خاورمیانه و خاور دور استفاده میکند؛
4. براساس رویکرد هزینه – فایده این طور استنباط میشود که فایده امنیتی کردن سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه و خاور دور با پرداخت هزینههایی چون استقرار تأسیسات دفاع موشکی در خاک اروپا و مشارکت برای صلح ناتو همراه است.
نتیجهگیری
1. رویکرد غیرمستقیم امنیتی آمریکا مبنی بر نهادینه کردن اعتمادسازی به وسیله تقویت گفتوگوهای مناسب با کشورهای آسیایی، برای پیشبرد توانمندیها و ظرفیتهای فرامنطقهای جهت تحقق ایده همکاریهای امنیتی فرامنطقهای است.
2. رویکرد آسیایی آمریکا سعی در ایجاد روابط جدید، پرهیز از مرزبندی و جلوگیری از ظهور و بروز بلوک متخاصم است.
3. جنگ سرد و صلح مسلح در آسیا میتواند توأمان قدرتهای در حال ظهور آسیا و منافع تجاری آمریکا در آسیا را به مخاطره اندازد و نمونه اشتراک فکری و نگرانی مشترک امنیتی در قبال کره شمالی قابل ملاحظه است.
4. آسیا کانون سرمایه، خدمات، تجارت و تکنولوژی دیجیتال، موشکی، هستهای و هوا ـ فضا است و آمریکا نیروی محرکه جهانی شدن اقتصاد و تجارت است. رفع موانع تجاری غرب و آمریکا در قبال بازار آسیایی با استانداردهای اعتمادسازی فرامنطقهای بین آسیا، پاسیفیک و اروپا است.
5. Asia Watch به تشویق کشورهای علاقهمند به عضویت و همکاری با ایده مشترک مشارکت امنیتی فرامنطقهای در زمینه توسعه، امنیت و حاکمیت قانون میپردازد؛
6. پیشنهاد آمریکا از همکاری ناتو – آسیا مصداق بارزی از مشارکت امنیتی فرامنطقهای آسیا، اقیانوسیه و اروپا است. اجلاسهای اخیر امنیتی فرامنطقهای از سال ٢٠٠٢ تاکنون مصادیق مشابهای در این باره را دنبال میکنند.
7. چین و روسیه در لبه اصلی اعتمادسازی و تقویت گفتوگوی مناسب با ایده مشارکت امنیتی فرامنطقهای واقع هستند. روسیه در صف اول این نوع مناسبات با NATO در اروپا واقع است. سیاست اروپایی ـ آسیایی روسیه دارای بازوهای امنیتی، انرژی و تسلیحات است. روسها از ابزارهای تسلیحاتی و انرژی برای تحقق اهداف امنیتی استفاده میکنند. شورای روابط ناتو و روسیه در اروپا به اعتمادسازی و تحقق همکاریهای بیشتر بین آن دو میپردازد. بیشک روسیه به لحاظ سیاست اوراسیایی در کنار چین و در صف اعتمادسازی با ایده مشارکت امنیتی فرامنطقهای قرار خواهد گرفت. آمریکا نیز از رویکرد غیرمستقیم امنیتی، به دنبال فراغت از پرداختن هزینههای مستقیم خواهد بود. هم اکنون آمریکا از این رویکرد از طریق ناتو در اروپا و در قبال روسیه بهرهبرداری میکند.
8. دیدار مرداد ماه ١٣٨٦ رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا از چین زمینهسازی لازم برای تحقق مانورهای مشترک بین ارتشهای آمریکا و چین خواهد بود. ابراز علاقه استرالیا به همکاری دریایی با چین میتواند به تدوین عملیات مشترک بشردوستانه، امداد دریایی و... بین اعضای اقیانوسیه ناتو با چین بیانجامد.
به عبارت دیگر استراتژی و تکنولوژیهای مدرن نظامی، پشتوانه قدرتمند سیاست خارجی روسیه در شرایط بینالمللی و منطقهای به ویژه پس از ١١ سپتامبر به شمار میروند. اگر چه این روند سنتی در دوران جنگ سرد و پس از آن نیز دنبال شده است.
البته قابلیتها و توانمندیهای فکری و اجرایی نظامی روسیه از سال ١٩٩١ تا ٢٠٠٧ با این سؤال آزمون میشود: «میزان واکنش این دسته بنیانهای روسیه در قبال طرح مشارکت برای صلح ناتو (PfP) از اروپای شرقی و مرکزی تا کشورهای بالتیک، اکراین و گرجستان، خروج آمریکا در سال ٢٠٠٢ از ABM، سپر دفاع ملی موشکی آمریکا و اشاعه آن به سوی اروپای شرقی و مرکزی (چک و لهستان)، ترتیبات جدید امنیت منطقهای در دریای بالتیک و سیاه و طرح مشارکت امنیت منطقهای ناتو – آسیا تا چه حد جدی بوده است؟ ».