18 ارديبهشت 1385
مقدمه:
تهدیداتی چون مهاجرتهای غیرقانونی، قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، جنایات سازمان یافته، ورود کالاهای ممنوعه، ناامنی نواحی مرزی و حمله به پاسگاههای مرزبانی و غیره در کنار تحرکات قومی – مذهبی به ویژه پس از جنگ افغانستان امنیت مرزهای شرقی ایران را به مخاطره انداخته است. از این بابت نگرانی جدی وجود دارد که این گونه تحرکات قومی – مذهبی با طالبان و القاعده پیوندهایی داشته باشند و از مناسبات قومی و قبیلهای با بلوچها و پشتونهای پاکستان و افغانستان تأثیر پذیرند.
گروگانگیری پرسنل مرزبانی، حمله به ستونهای گشتی ناجا حمله به مسافران در محور تاسوکی – زابل و به شهادت رساندن 22 شهروند بیگناه و گروگانگیری 7 تن دیگر و فرار مهاجمان به پاکستان و افغانستان (عمدتاً به مناطقی دور از دسترس دولتهای اسلامآباد و کابل) توجه ویژهای را از جانب مسئولین امنیتی، فرماندهان نظامی، و قرارگاههای مرزی مجاور با مرزهای شرقی میطلبد. این گزارش در نظر دارد ضمن کالبد شکافی انگیزههای سیاسی – قومی این تحرکات، راهکارهایی را جهت مواجهه با تهدیدات در مرزهای شرقی کشور ارائه دهد.
1- زمینههای تاریخی تحرکات قومی – مذهبی در مثلث طلایی
مثلث طلایی ناحیهای بیابانی است که دور از دسترس دولتهای ایران، پاکستان و افغانستان قرار دارد. این ناحیه به دلیل اینکه محل عبور سوقالجیشی مواد مخدر، تولید هروئین و انبار تسلیحات نظامی است به مثلث طلایی شهرت دارد. مثلث طلایی پس از سقوط طالبان در افغانستان به محل تجمع عرب – افغانهای القاعده تبدیل شده است و پیوندهای مذهبی و قومی عشایر و قبایل این نواحی امکان اختفای آنان را افزایش داده است. عملیات پاکسازی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا با همکاری پرسنل نظامی افغانستان و پاکستان در منطقه وزیرستان مشرف به مثلث طلایی انجام میگیرد. همچنین عملیات گشتزنی ناجا در مرزهای شرقی کشور در نواحی مشرف به مثلث طلایی صورت میگیرد.
روزنامه عربزبان الوطن اخیراً اعلام داشت که اسامه بن لادن در منطقه وزیرستان پاکستان به محاصره نیروهای مشترک آمریکایی و پاکستانی در آمده است. به درخواست آمریکا، پاکستان اکنون 25 هزار نفر از نیروهای نظامی خود را در اطراف این منطقه مستقر کرده تا احتمال فرار رهبران القاعده به حداقل برسد. رسانههای گروهی غربی در تاریخ 27/7/84 به نقل از منابع نزدیک به رهبران القاعده و طالبان از تشکیل دولت امارات اسلامی در مثلث طلایی خبر دادند. رادیو فردا به نقل از منابع مذکور گزارش داد که دولت در تبعید شبکه چند ملیتی گروه القاعده و طالبان در مثلث طلایی اعلام موجودیت کرده است.
پیوندهای قومی و قبیلهای پشتونها و بلوچها و پیروی آنها از سلفیگری مورد حمایت طالبان و القاعده در مثلث طلایی میتواند تهدیداتی جدی علیه مرزهای مشترک ایران، پاکستان و افغانستان پدید آورد و در این میان خیزشهای جداییطلبانه مسلحانه قومی، حملات ایذایی چریکی و سبک و روش جنگهای جهادی از جمله تهدیدات خطرناک علیه امنیت قومی استانهای مجاور مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. به شهادت رساندن یکی از گروگانهای ناجا توسط گروه جُندا... این نوع اقدامات تروریستی را آشکار میسازد. مثلث طلایی مشرف به موزائیکهای ناهمگون قومی – مذهبی استانهای مجاور کشورهای پاکستان، ایران و افغانستان میباشد. در دوران جنگ سرد نیز از این منطقه به عنوان ”دهلیز خطرناک“ یاد میشد.
زمینههای تاریخی تحرکات قومی – مذهبی در این منطقه مورد توجه روسها نیز بود. اتحاد جماهیر شوروی در سال 1978 هدف اشغال افغانستان و پیشروی به سوی مثلث طلایی و گسترش شاخکهای نفوذ در موزائیکهای قومی کشورهای پاکستان و ایران را دنبال میکرد. این گسترش از طریق جنگهای چریکی جداییطلبانه صورت میگرفت و شوروی سابق یکی از قطبهای حمایت از جنگهای آزادیبخش به شمار میآمد. اما ایالات متحده با جلب حمایت پاکستان، عربستان و امارات پتانسیلهای بالقوه و بالفعل قومی – مذهبی و ابزارهایی چون مواد مخدر را به دست گرفت و گروههای جهادی عرب – افغان را شکل داد و جهتدهی کرد.
آتش جنگ داخلی افغانستان که طی سالهای 1988 تا 2001 زبانه میکشید با به قدرت رسیدن طالبان به اوج خود رسید و مثلث طلایی در حوزه کنترل شبکه تروریستی القاعده قرار گرفت. اخبار رسانههای گروهی در آن دوران اشاره به ناامنیهایی در مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران داشت. گروگانگیری، آدمربایی و قاچاق مواد مخدر توسط کاروانهای اشرار مسلح در استانهای مرزی یکی از دغدغههای جدی جمهوری اسلامی ایران بود. شاید یکی از اهداف آمریکا در به قدرت رساندن طالبان تأمین امنیت خطوط انتقال انرژی شرکت آمریکایی یونیکال از آسیای مرکزی به افغانستان و سپس پاکستان بود. خطوط مذکور از مثلث طلایی عبور میکرد. طالبانیسم و وجود پیوندهای قومی – مذهبی میان قبایل منطقه زمینه مساعدی را برای تحرکات مخرب قومی فراهم کرده بود.
پس از حادثه 11 سپتامبر، مثلث طلایی به صحنه عملیات تعقیب نیروهای ائتلاف تبدیل شده است. واشنگتن بارها پاکستان را به اهمال در پیکار با تروریسم متهم کرده واسلامآباد را متحدی ضد و نقیض یا دمدمی مزاج میخواند. ایالات متحده به لحاظ حساسیتهای موجود حضور طالبان و القاعده را در مثلث طلایی تهدیدی جدی علیه دولت نوپای افغانستان و نیروهای ائتلاف میداند.
2- تأثیر پیوندهای قومی – مذهبی مثلث طلایی بر استانهای مجاور شرقی جمهوری اسلامی ایران
استانهای مجاور مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران دقیقاً مشرف به مثلث طلایی است. پیوندهای مذهبی و قومی – قبیلهای در این نواحی به همراه قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، مهاجرتهای غیرقانونی و جنایات سازمان یافته، با توجه به نیاز بیشتر این منطقه به توسعه، محیط مستعدی برای گروههای مخالف به وجود آورده است. بدیهی است که آسیبپذیریهای موجود در استانهای مرزی در شرق کشور میتواند نفوذ عوامل القاعده و طالبان را در جنبشهای قومی بلوچ گسترش بخشد. امروزه تهدیدات نرمافزاری قومی، نژادی، مذهبی و غیره میتواند امنیت ملی کشورها را به مخاطره اندازد. منازعات قومی یکی از ابزارهای تضعیف نظامهای این منطقه و جمهوری اسلامی ایران میباشد.
برآورد ملی اطلاعات آمریکا ایده دولت ورشکسته را مهلکترین تهدید در قرن 21 نام میبرد. منظور از این تهدیدات شورشهای مسلحانه، اقدامات تروریستی و تشدید خیزشهای جدایی طلبانه در مناطق قومی است. تهدیدات مذکور میتواند به تشدید بحرانهای قومی و وقوع منازعات مسلحانه بینجامد که نه تنها امنیت مرزی بلکه امنیت ملی کشورهای چند قومی را به مخاطره میاندازد. امنیت مرزی با قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، ترددهای غیرقانونی و وقوع ناامنیهای اجتماعی در نواحی مرزی به خطر میافتد و به تدریج با تشدید اختلافات بین اقوام و دولتهای مرکزی زمینههای تحقق ایده دولت ورشکسته در این نواحی فراهم میشود. تحقق این ایده با خیزش جنبشهای مسلحانه جداییطلب، فروپاشی امنیت داخلی و تضعیف حاکمیت ملی همراه است.
مثلث طلایی خارج از دسترس دولتهای مرکزی پاکستان و افغانستان است. نفوذ عوامل القاعده در جنبشهای قومی بلوچ میتواند به تبانی گروههای تروریستی، شبکههای جنایی سازمان یافته، احزاب ناسیونالیستی افراطی، بنیادگرایی دینی و غیره بینجامد و به تدریج جبههای سیاسی – نظامی برای جمهوری اسلامی ایران در استانهای مجاور شرقی باز کند. اگرچه در استراتژی امنیت ملی آمریکا پس از 11 سپتامبر از تبانی احتمالی شبکههای به هم پیوسته تروریستی با جنبشهای جداییطلب در کشورهای چند قومی به شدت ابراز نگرانی شده است و شورای ملی اطلاعات آمریکا در گزارش سالانه خود در سال 2005 از ظهور تدریجی پدیده دولت ورشکسته و کشورهای چند قومی مشرف به مثلث طلایی نیز نام برده است، و همچنین در گزارشهای غیرطبقهبندی شده پنتاگون، یک نیروی ضربت منطقهای متشکل از نیروهای نظامی – امنیتی آمریکا و کشورهای منطقه برای مقابله با جنبشهای جداییطلب تروریستی پیشبینی شده است، اما به دلیل شرایط خاص سیاسی ایران، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و انگلستان با برقراری ارتباط با این گروهها، سعی در ضربه زدن به امنیت ملی ایران را دارند.
اگر چه جامعه بینالمللی از وقوع منازعات مسلحانه قومی به شدت ابراز نگرانی میکند و سازمان ملل متحد نیز در سلسله اجلاسهای تخصصی خود تحت عنوان: ”جهانی امنتر: مسئولیت مشترک ما“ از ظهور پدیده دولت ورشکسته در نتیجه خیزش جنبشهای جداییطلبانه تروریستی ابراز نگرانی کرده است. اما حمایت خارجیها از این تحرکات در استانهای شرقی تهدیدی جدی علیه امنیت داخلی و حاکمیت ملی ایران است. جنبشهای جداییطلب بلوچ به لحاظ پیوندهای مذهبی و قومی با طالبان و القاعده تهدیدی علیه امنیت مرزهای شرقی کشور محسوب میشوند.
ایرانیان با هر سلیقه و گرایش سیاسی حاضر به پذیرش تهدید علیه امنیت داخلی و حاکمیت ملی کشور نیستند، امری که در سمینار اخیر انستیتو آمریکایی اینترپرایز به خوبی آشکار شد. در سمیناری که اخیراً تحت عنوان: ”ایران ناشناخته: مورد فدرالیسم“ توسط انستیتو آمریکایی اینترپرایز برگزار شد، حساسیتهای قومی – مذهبی در برخی استانهای مرزی ایران را مورد بحث و بررسی قرار گرفت. انستیتو آمریکایی اینترپرایز یکی از مراکز فکری در تدوین سیاست امنیت ملی دولت بوش محسوب میشود. این انستیتو نقش کلیدی در طراحی فروپاشی رژیم صدام حسین بر عهده داشت. بسیاری از نومحافظهکاران دولت بوش همکاری دور و نزدیکی با این انستیتو دارند. اغلب ایرانیان مقیم خارج به انتقاد از راهکارهای پیشنهادی در این سمینار در خصوص مسأله فدرالیسم قومی در ایران پرداختند.
3- اقدامات عریان جداییطلبانه قومی در استانهای مجاور شرقی
ناامنیهای اخیر در مرزهای شرقی ایران ایجاب میکند که به مسائل و تحولات این منطقه پس از تحولات 11 سپتامبر بیشتر توجه شود. مقامات ارشد دولتی معتقدند که گروه جُندا... تحت تأثیر تفکرات طالبانیسم هستند. وزیر کشور در این باره گفت: ”این افراد تحت تأثیر تفکر طالبان هستند و اهداف سیاسی دارند“. وی تأکید کرد که این تحرکات با حمایت آمریکاییها صورت میگیرد و گفت: ”آمریکاییها نمیتوانند به طور مستقیم با ایران برخورد کنند و به همین جهت قصد دارند از طریق این کارها به ایران ضربه بزنند“. اگرچه اخیراً طی یک درگیری، سران و نفرات اصلی گروهک ”جندا...“ به هلاکت رسیدند، اما به هر حال زمینههای چنین درگیری و ناامنیهایی کماکان در مرزهای شرقی و تحت تأثیر تحریکات افسران اطلاعاتی آمریکایی و انگلیسی و نیز بقایای طالبان و القاعده وجود دارد. به همین دلیل توجه خاص مسئولان نسبت به این موضوع و منطقه، الزامی است.
نتیجهگیری:
1- سیاسی شدن هویتهای قومی – مذهبی که از یک سو به جهانی شدن تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات و از سوی دیگر به آزاد شدن گسلهای لرزان قومی پس از فروپاشی اتحاد شوروی و جنگهای بالکان و از طرف سوم به مداخلات خارجی برمیگردد، به ابزار فشاری برای برخی قدرتها به ویژه ایالات متحده آمریکا مبدل شده است. ایدههای قومی دارای ماهیت متباینی هستند. سیاسی شدن هویتها میتواند تهدیدی جدی علیه تمامیت ارضی و حاکمیت سرزمینی کشورهای چند قومی باشد. سیاستهای موفق توسعه و برنامههای عمرانی در سطوح کشوری و استانی میتواند از هویتها به منزله پشتوانهای قدرتمند برای تمامیت ملی استفاده کند. وزیر کشور در خصوص پرداختن به امر توسعه در استانهای شرقی میگوید: ”این یک بحث جامع توسعهای است. برای شرق کشور به ویژه سیستان و بلوچستان بحثهای توسعهای در نظر گرفته شده است.“
2- تأمین امنیت مرزی استانهای مجاور نیازمند پلیس کارآمد مرزی در سه سطح ”فرماندهی“ (شامل ارتباطات، کنترل و اطلاعات)، ”تجهیزات و تکنولوژیهای مدرن نظارتی و مراقبت مرزی“ و ”ارتقای آموزش“ است. عدم توجه به استانداردهای لازم برای ایجاد پلیس مرزی میتواند حوادث مشابهی چون گروگانگیری اخیر را برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به بار آورد.
مأموریتهای محوله مرزی به ویژه در مرزهای شرقی برای پیکار با اشرار و قاچاقچیان مسلح مواد مخدر نیازمند همکاری بیشتر فرماندهی مرزی کشور با فرماندهیهای مرزی کشورهای پاکستان و افغانستان میباشد.