08 آبان 1390
از جمله تحولاتی که در هفتههای اخیر توجه محافل خبری و سیاسی جهان را به خود معطوف داشته، تظاهرات اعتراضی در برخی شهرهای آمریکا است. این تظاهرات که با نام وال استریت را اشغال کنید، معروف شده است، از ١٧ سپتامبر از نیویورک آغاز شد و اینک در حال گسترش به دیگر شهرهای آمریکا و به کشورهای اروپایی و آسیایی است. استمرار بحران اقتصادی و موج بیکاری در آمریکا زمینهای ایجاد نموده تا مردم معترض آمریکا، به تأسی از راهپیمائیهای اعتراضی در کشورهای عربی، دست به تظاهرات بزنند. هرچند که با گذشت یک ماه از آغاز این جنبش نمیتوان به صراحت درباره تأثیرات و پیامدهای آن سخن گفت، اما چنین رویداد گستردهای نمیتواند بدون تأثیرات اجتماعی و سیاسی باشد. یکی از سئوالاتی که اینک درباره آینده این جنبش مطرح است، این است که آیا میتوان انتظار داشت که این جنبش به شکل یک سازمان منسجم جهتگیری کند و در صحنه سیاسی آمریکا بهویژه در انتخابات ریاست جمهوری این کشور نقش ایفا کند؟ در این رابطه ضروری است تا اقدامات جنبش و چگونگی عملکرد ساختار سیاسی آمریکا در قبال این اعتراضات را مورد توجه قرار دهیم.
ماهیت جنبش وال استریت
جنبش وال استریت را اشغال کنید، نامی است که برای اعتراضات و گردهماییهای خیابانی در آمریکا انتخاب شده است و از ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، از خیابان وال استریت در شهر نیویورک آغاز شده است. برخی رسانهها مبدع این جنبش را گروهی به نام ادباسترز دانستهاند که یک گروه کانادایی است و به فعالیتهای رسانهای میپردازد. با این حال، هنوز برای رهبران و گردانندگان و اعضای جنبش اشغال وال استریت، هویت مشخصی اعلام نشده است.
وال استریت نام خياباني است كه نماد اقتصاد آمريكا و بازار بورس در جهان محسوب میشود. این خیابان در سال 1929 و به دنبال سقوط ارزش سهام در بازار بورس نيويورك و آغاز بحران اقتصادي بيسابقه نیز شاهد تظاهرات اعتراضآمیز بود، بحرانی که بیش از ١٢ سال ادامه یافت. اکنون و بعد از 80 سال، معترضان در قالب جنبش وال استریت را اشغال کنید، معتقدند كه بانكداران و سرمايهداران اقتصاد جهان، كه اغلب در وال استريت حضور دارند، قصد دارند تا مشكلات ناشی از ركود اقتصادی آمریکا را بر دوش 99 درصد مردم عادي بگذارند.
جنبش وال استریت را اشغال کنید در وبسایت خود و در بخش معرفی آورده است: «ما 99 درصدی هستیم که از خانههای خود بیرون رانده شدهایم. ما از خدمات درمانی مطلوب محروم بودهایم. ما از آلودگی محیط زیست رنج میبریم. ما ساعات طولانی را برای مقدار اندکی دستمزد و بدون بهرهمندی از حقوق قانونی خود سخت کار میکنیم، البته اگر بتوانیم کاری پیدا کنیم. در حالی که یک درصد دیگر از همه چیز برخوردار است، ما از هیچ چیز برخوردار نیستیم. ما 99 درصد جامعه هستیم»
این جنبش اعلام کرده بود که قصد دارد 20 هزار نفر را به محله منهتن نیویورک بیاورد تا برای چند ماه این محله را تسخیر کنند. چنین اقداماتی از تجمعات اعتراضآمیز مردم مصر، یونان، اسپانیا و ایسلند الهام گرفته شده است و به گفته گردانندگان سایت جنبش، این لشکرکشی برای سرنگونی بزرگترین انحراف ایجاد شده در دموکراسی، قلمداد میشود. اعتراض به مسائلي همچون فقر، بيکاري، قدرت و نفوذ شرکتهاي بزرگ، نابرابري اجتماعي، جنگهاي خاورميانه، بدهي دانشجويان و پاداشهاي زياد براي مجريان وال استريت، از جمله اهداف آغاز این جنبش اعلام شده است. تظاهركنندگان همچنین خواهان وضع ماليات بيشتر بر طبقه ثروتمند و پاسخگويي بانكها در قبال اقداماتشان هستند که به بحران اقتصادی آمریکا دامن زده است.
برخی از اتحادیههای مختلف صنفی نیز از جنبش اشغال وال استریت حمایت نمودهاند. 38 هزار عضو اتحاديه کارگران حمل و نقل و اتحاديه 700 هزار عضوي کارکنان بخش ارتباطات، اداره هواشناسي و فدراسيون متحد آموزگاران آمریکا از جمله حمایت کنندگان از این جنبش هستند. نکته جالب توجه این است که برخی از معترضان، کارمندان و اعضای موسسههای مالی نزدیک به والاستریت هستند که پیش از شروع کار یا در زمان استراحت خود به معترضان میپیوندند. هرچند که هنوز دستور کار مشخصی برای این جنبش اعلام نشده است، اما برخی منابع خبری از این احتمال خبر دادهاند که تظاهركنندگان، تا فصل زمستان به اعتراضات خود ادامه دهند. علاوه بر نیویورک مردم در دیگر مناطق آمریکا نظیر کاليفرنيا، کلورادو، کاروليناي شمالي و واشینگتن، دست به تظاهرات اعتراضآمیز زدهاند و انتظار میرود که این جنبش اعتراضی به سرعت گسترش یابد. برخورد خشونتآمیز پلیس با معترضان که در سایت یوتیوب و شبکههای اجتماعی دیگر منتشر شده نیز در ایجاد احساسات و افزایش اعتراضات موثر بوده است. جنبش اشغال وال استریت، تأثیراتی در دیگر کشورها بهویژه کشورهای اروپایی داشته است. از جمله در لندن جنبشی آغاز شده است که نام خود را لندن را اشغال کنید گذاشته است. همچنین در کانادا، کشورهای اروپایی، استرالیا و برخی کشورهای آسیایی نیز جنبشهایی از این دست آغاز شده است.
زمینههای پیداش جنبش
استمرار بحران اقتصادی آمریکا و مشکلات ناشی از آن بهویژه بیکاری گسترده، یکی از مهمترین زمینههای پیداش جنبش اشغال وال استریت محسوب میشود. بحران اقتصادی عملاً از سال 2008 و در اثر عدم بازپرداخت وامهای بانکی آغاز شد و به سرعت به دیگر نهادهای مالی آمریکا و سپس به تمام بازارهای مالی در آسیا و اروپا تسری یافت. دولت آمریکا مجبور به دخالت در این بحران شد و صدها میلیارد دلار در اختیار نهادهای مالی گذاشت که برای مالیات دهندگان آمریکایی، خوشایند نبود. علیرغم شعارهای انتخاباتی، دولت در عمل نتوانست به شکلی مطلوب بحران را مهار کند و تبعات آن باعث شد که در سال 2011، آمریکا با بحران جديد بدهيهاي دولتي و كسري بودجه مواجه شود. به دنبال این بحران، دولت آمریکا برای جبران مشکلات مالی خود مجبور به اعمال محدوديتهاي اقتصادي شد که بر بخش قابل توجهی از جامعه فشار آورد و آنها را با مشکلاتی نظیر از دست دادن کار و یا کاهش درآمد روبرو ساخت. از طرف دیگر، طرحهای حمایتی دولت بیشتر در جهت حمايت از بانکها و موسسات مالي بوده است. این امر برای مردمی که سه سال وعدههای بیثمر دولت اوباما را مبنی بر مهار بحران اقتصادی شنیدهاند، قابل تحمل به نظر نمیرسد.
از طرف دیگر، باید به این امر توجه داشت که در زمان انتخاب اوباما به ریاست جمهوری، انتظارات مردم بسیار غیرواقع بینانه بود. در واقع این باور در میان مردم تقویت شد که رئیس جمهوری جدید، به سرعت میتواند بر بحران غلبه کند. مسئلهای که توسط ستاد انتخاباتی اوباما نیز مورد تأکید قرار گرفت. در همان زمان بسیاری از کارشناسان نسبت به چنین انتظاراتی هشدار دادند و پیشبینی کردند که عدم تحقق بخش عمده این انتظارات، تبعات اجتماعی قابل توجهی در پی خواهد داشت. یکی از جذابترين شعارهاي انتخاباتی اوباما که به سرعت مورد توجه مردم آمریکا قرار گرفت، بازسازي اقتصاد آمریکا بود که دامنه وسیعی از موضوعات نظیر بيمه و تأمين اجتماعي و بهداشت و درمان را در این کشور در بر میگرفت. با این حال، سیاستهای اقتصادی دولت اوباما بهبود قابل توجهی را در اقتصاد آمریکا در پی نداشت؛ امری که بیشتر مردم آمریکا آن را ناشی از عملکرد غلط دولت میدانند و با مقایسه سیاستهای اوباما نسبت به دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون، بیش از پیش به بیکفایتی دولت اوباما اعتقاد پیدا میکنند.
برخی نظرسنجیها نشان میدهد که نارضایتی از عملکرد دولت آمریکا در سالهای اخیر، بیسابقه است. از جمله یکی از نظر سنجیهای موسسه گالوپ که به تازگی انجام شده است، نشان میدهد 81 درصد از مردم آمریکا از نحوه اداره کشورشان رضایت ندارند. این نظرسنجی بالاترین میزان نارضایتی از روش اداره آمریکا را در چهل سال گذشته نشان میدهد. بر مبنای این نظرسنجی، 82 درصد مردم آمریکا از عملکرد کنگره نیز رضایت ندارند.
یکی دیگر از زمینههای شکلگیری جنبش اشغال وال استریت که مورد توجه قرار دارد، شکافهای اجتماعی فروخفته در آمریکاست. شكافها و نابرابريهاي اقتصادي و اجتماعي، در دهههای اخیر گستردهتر شده و این امر نارضایتی گستردهای را در قشر وسیعی از جامعه آمریکا فراهم کرده است. شعار 99 درصد که در تظاهرات مردم در شهرها و مناطق گوناگون به چشم میخورد، اعتراض به چنین شکافهایی نیز هست که تنها درصد کمی از مردم آمریکا امکان بهرهبرداری از امکانات و ثروت این کشور را دارند. گسترش شكافهای اجتماعي در جامعه آمريكا همواره از جمله مسائلی قلمداد میشود که باعث نگراني کارشناسان آمریکایی بوده است.
از دیگر مسائلی که به بروز جنبش اشغال وال استریت کمک کرده است، جهانی شدن پدیده اعتراض در کشورهای گوناگون است که اوج آن را در کشورهای منطقه خاورمیانه شاهد هستیم. در جنبش اشغال وال استریت، شکل اعتراضات در برخی موارد با دیگر اعتراضات در کشورهایی نظیر مصر و اسپانیا شباهت دارد. حتی در برخی شهرهای آمریکا روزهایی را به عنوان روز خشم آمریکا نام گذاری کردهاند که شبیه عملکرد مردم در کشورهای عربی است. چنین امری تنها به کمک ارتباطات گسترده جهانی محقق شده است. مانند جنبشهای دیگر در سراسر جهان، اینترنت و شبکههای اجتماعی نیز نقش قابل توجهی در آغاز و گسترش جنبش اشغال وال استریت داشته است. با این حال، تحولی که در رفتارهای اعضای جنبش اشغال وال استریت دیده میشود، این است که آنها برای مقابله با محدودیتهای ایجاد شده توسط دولت آمریکا در شبکههای اجتماعی معروف همچون فیسبوک و توئیتر، از شبکههای فرعی برای ارسال پیامهای خود استفاده میکنند که کمتر قابل پیگیری است.
زمینههای تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی
یکی از مسائل قابل توجه از زمان آغاز جنبش اشغال وال استریت، واکنشها و اقدامات جریانهای سیاسی در آمریکا نسبت به اعتراضات مردمی است. در این رابطه عملکرد حزب دموکرات و واکنشهای اعضای آن بیشتر مورد نظر قرار دارد. دموکراتها به طور کلی ضمن ابراز همدردی با مردم، از خواستههای آنها حمایت کردهاند. اقدامی که به زعم برخی میتواند زمینه چینی برای سمت و سو دادن به جنبش مردمی قلمداد شود. در این رابطه باراك اوباما، رئيسجمهوري امريكا در اظهاراتی، اعتراضات وال استریت را نمایانگر ناامیدی مردم آمریکا از نظام اقتصادی این کشور دانست. وی تصريح كرد كه در جريان سختيهايي كه مردم عادي طي بحران اقتصادي در اين كشور متحمل شدهاند، قرار دارد. وی تعدیل بحران اقتصادي در منطقه يورو را یکی از راهکارهای مهار بحران اقتصادی در آمریکا معرفی کرد. نانسی پلوسی، رئیس نمایندگان دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا و از چهرههای صاحب نام حزب دموکرات، از جمله کسانی است که از جنبش اشغال وال استریت حمایت کرده است. به گفته وی، وضعیت بد اقتصادی موجود در آمریکا وضعیتی نیست که مردم آمریکا قادر به تحمل آن باشند و بنابراین این وضعیت باید تغییر کند.
از طرف دیگر، كميته مبارزات كنگرهاي دموكراتها كه بازوي نيرومند جمعآوري سرمايه براي مبارزات انتخاباتي اين حزب محسوب میشود، با جمع آوري 100 هزار امضا از هواداران حزب، همبستگي خود را با جنبش اشغال وال استريت اعلام کرده است. همچنین مركز پيشرفت آمريكا كه از طرفداران اوباما در انتخابات سال 2008 بود، از حامیان تظاهرات اعتراضی محسوب میشود. اين مركز نیز شعارهايی در مورد مخالفت با بهرهبرداري طبقات ثروتمند جامعه از نيروي كار كشور که اکنون از طرف اعتراض کنندگان مطرح میباشد، عنوان کرده است. اين مركز حتی تظاهرات ضد وال استريت را در شهرهاي گوناگون آمريكا ترتيب داده و در هفتههاي اخير، با تعامل با اتحاديههاي كارگري، مصمم است كه ظرفيتهاي حمايت كلامي خود را از جنبش ارتقاء دهد. به گفته یکی از مقامهای این مرکز، دموكراتها در جستوجوي يافتن راههايي براي مشاركت دادن تظاهركنندگان در تبليغات انتخابات سال 2012 هستند. جمهوریخواهان برخلاف دموكراتها، مخالف اين جنبش هستند و این تظاهرات را حاصل تحريك مخالفان سرمايهداري دانستهاند. با این حال، كميته ملي جمهوریخواهان تمایل دارد تا اين تظاهرات را به تظاهرات ضد اوباما تبديل سازد و وی را عامل مشکلات کنونی مردم آمریکا معرفی کند.
به زعم برخی، تلاش دموکراتها در بهره برداری از جنبش اشغال وال استریت، تلاش برای ایجاد جنبشی نظیر جنبش تي پارتي است که جمهوریخواهان دو سال پيش تشکیل دادند. در آن زمان گروهی از آمریکاییهایی که عمدتاً ساکن مناطق غیرشهری و سفیدپوست بودند، تدریجاً توانستند در قالب جنبش تی پارتی گردهم آیند. آنها به روش عملکرد نخبگان سیاسی، اوضاع اقتصادی و نیز فعالیت دولت معترض بودند. تی پارتی توانست بخش عمدهای از اعضا و طرفداران حزب جمهوریخواه را با خود همراه کند و به جناح تندروی این حزب تبدیل شود. این جنبش که از سال 2009 رسمیت یافت، دستور کار خود را تغییر از طریق انتخابات قرار داد و در گام نخست، توانست کنترل مجلس نمایندگان را در انتخابات سال 2010 به دست گیرد. اعضای تی پارتی از مخالفان سرسخت افزایش مالیات هستند. در کشمکش اخیر میان کنگره و کاخ سفید بر سر بودجه آمریکا، این جناح مانع افزایش مالیات شد که تبعات ناشی از عدم تأمین اعتبار، به کم شدن یک درجه از درجهبندی اعتبار مالی بینالمللی واشینگتن منجر شد. این امر نشان دهنده قدرت گرفتن تی پارتی در قالب حزب جمهوریخواه است و نیرویی تازه در این حزب محسوب میشود. بر مبنای چنین الگویی است که دموکراتها معادلی برای جنبش تی پارتی میطلبند.
جنبش اشغال وال استریت یک ماه بعد از اعلام وجود، نشان داده که پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی در آمریکا را دارد. برخی از اعضای این جنبش نیز از اثرات مخرب دخالت لابیهای متعلق به شرکتهای قدرتمند در مراکز تصمیمگیری سیاسی در آمریکا ابراز نگرانی کردهاند و معتقدند جنبش وال استریت، میتواند با ورود به عرصه سیاست، تا حد زیادی جلوی زیاده خواهی این لابیها را بگیرد.
نتیجه گیری
جنبش اشغال وال استریت، صرفنظر از هیاهوهای تبلیغاتی و خبری که در اطراف خود دارد، یک نوع اعتراض مدنی به مشکلات رو به گسترش در معیشت مردم آمریکاست. قدر مسلم این جنبش تنها یک ابراز خشم نیست و برخی اعضای آن تلاش میکنند تا برای بهبود وضعیت زندگی مردم آمریکا دستآوردی داشته باشند. تظاهرات خیابانی و جنبشهای اعتراضی در آمریکا سابقهدار است و در گذشته نیز مردم آمریکا در اعتراض به استمرار جنگ ویتنام و یا نابرابریهای اجتماعی و تبعیض نژادی، دست به اعتراضات بسیار گستردهای زده بودند که در زمان خود دستاوردهای قابل توجهی در پی داشت. در حال حاضر نیز نحوه عملکرد دولتمردان آمریکایی با این جنبش، تا حد زیادی آینده جنبش و اثرات را آن در جامعه مشخص میسازد.
در این رابطه تلاش دموکراتها در حمایت و حتی جهتدهی به این جنبش، قابل توجه است. صرفنظر از اینکه این تلاشها تا چه حد موفق خواهد بود، چنین روند سیاسی نیاز به توجه دارد. اقدام دموکراتها در جلب نظر اعضای جنبش را میتوان اقدامی هوشمندانه دانست که کمک میکند تا حزب دموکرات بتواند پتانسیل و انرژی قابل توجه این جنبش را جذب کند. در حال حاضر معترضین نیازمند حمایت هستند، تا به اهداف خود دست یابند. این جنبش برخلاف حرکتهای انقلابی در کشورهای منطقه خاورميانه به دنبال تغيير حاکميت نیست بلکه يک حرکت اجتماعي- اقتصادي محسوب میشود و بیشتر اهداف اقتصادی دارد. از این رو سرکوب و استفاده از عبارات تند از طرف دولتمردان آمریکایی، نه تنها باعث گسترش جنبش میشود بلکه باعث میشود این جنبش به سمت جریانهایی گرایش پیدا کند که خارج از کنترل ساختار سیاسی آمریکا باشد و تبعات بسیار منفی به بار بیاورد؛ در حالی که حمایت دولتمردان از جنبش مردمی آنها را نسبت به حل بحران دلگرم میکند. در این چهارچوب، سخنان اوباما هرچند که به زعم برخی بیاثر قلمداد شد، اما با در نظر گرفتن چنین مسائلی قابل قبول بود.
مسلماً جنبش اشغال وال استریت، در ماههای آینده شکل مشخصتری به خود خواهد گرفت. دموکراتها در تلاشند تا این جنبش را در داخل ساختار سیاسی آمریکا شکل دهند و با حمایت از آن درصددند تا انرژی و خواستههای آنها را تبدیل به یک نیروی سازنده کنند. ویژگی جنبشهایی نظیر جنبش وال استریت، نشان داده که نیروی پیشبرنده جنبش، نارضایتی عمیق مردمی است و سازمان، ایدئولوژی و یا حزب سیاسی خاصی آن را تشکیل نداده است. از این نظر مشخص نیست تلاش دموکراتها میتواند موفق باشد یا نه؟ ولی مسلماً اعتراضات خیابانی صرف نمیتواند اعضای جنبش را به هدفشان نزدیک کند. به زعم برخی کارشناسان، تحولات اقتصادی و سیاسی در ماههای آینده تا حد زیادی به روشنتر شدن چگونگی استمرار جنبش اشغال وال استریت کمک خواهد کرد.