25 مهر 1390
انگلستان يكي از پنج كمك كننده مالی اصلي به پاكستان محسوب ميشود. این اقدامات بخشی از استراتژی تعریف شده آن کشور برای عینیت بخشیدن به اهداف سیاست خارجی خود در پاکستان، به منظور کنترل و مدیریت صحنه و همچنین ظرفیتسازی صورت میپذیرد. انگلستان دقیقاً به این امر واقف است که افغانستان و پاكستان، كشورهاي بسيار متفاوتي هستند و به سياستهاي مكمل نياز دارند. باثباتي پاكستان به لحاظ راهبردي، براي منافع انگلستان و منطقه حائز اهميت است. اما با این وجود، آنها معتقدند که موضوع این دو کشور، پيش از ارسال مستقيم منابع، مستلزم مداخله سياسي، ديپلماتيك و رسمي در سطوح بالاست. به زعم انگلستان، مسئله اصلی، تثبیت وضعیت امنیتی در این دو کشور است که به دلیل ضعف نهادهای پلیسی و امنیتی، بهویژه در افغانستان، همچنان در آن تداوم کمک نيروهاي بينالمللي احساس میشود. در این خصوص، سیاست اعلامی وزارت دفاع دولت دیوید کامرون، تسریع در روند آموزش نیروهای امنیتی در افغانستان است.
در مورد کشور پاکستان، تلاشهاي انگلستان بر همكاري با ارتش و پليس این کشور براي ارتقاي سطح توانمنديهاي آنها و همكاري با رهبران پاكستان، در جهت جلب توجه هرچه بيشتر به موضوع مقابله با افراطگرايي، تمركز دارد. انگلستان همچنین بر آن است تا دو كشور افغانستان و پاكستان را به منظور تقویت همکاری با يكديگر ترغیب نماید. از نظر آنها همكاري تنگاتنگ اين دو كشور براي ثبات منطقهاي و منافع آنها حياتي است؛ ثبات و شكوفايي پاكستان و افغانستان به هم مرتبط است. اين موضوع به ويژه در مورد مرزهاي اين دو كشور كه گروههاي قبيلهاي را در دو سوي آن از یکدیگر جدا كرده و به لحاظ تاريخي كنترل آنها دشوار بوده است، مصداق مییابد.
اهمیت و نقش راهبردی مناطق مرزی مشترک
از نگاه بریتانیا، برای موفقیت در افغانستان، پاکستان نقشی حیاتی ایفا میکند. مرز بین این دو کشور، از صحراهای جنوبی بلوچستان تا کوههای شمالی استان مرزی شمال، غرب امتداد دارد. در پی حوادث یازدهم سپتامبر و به دنبال آن، اقدامات ایالات متحده در سال 2001، مناطق قبیلهای نیمه خودمختار غرب پاکستان که محل سکونت جمعیت قابل توجهی از پشتونها است، تبدیل به پایگاه جدیدی برای القاعده و همچنین مرکز اصلی تجمع طالبان افغانستان شد. منطقه دومی که دارای اهمیت راهبردی است، بلوچستان میباشد که مرز استانهای هلمند و قندهار را شکل میدهد. اکثر ساکنان بلوچستان پشتون هستند و در عین حال بزرگترین و فقیرترین استان در پاکستان به شمار میآید. دولت پاکستانی در مناطق مرزی یاد شده، اقتدار کمی دارد و در شهر مرزی بلوچستان، دارای اختیارات محدودی است. مناطق مرزی مشترک پاکستان و افغانستان، جزو فقیرترین و کمتوسعه یافتهترین بخشهای پاکستان محسوب میشوند. در سالهای اخیر، وضعیت امنیت در مناطق قبایلی بسیار متزلزل بوده است.
اهمیت راهبردی مناطق قبیلهنشین و شمال بلوچستان، همچنین به این دلیل است که این مناطق، مرکز انبار نیروهای ناتو در افغانستان هستند. زنجیره لجستیکی ناتو از این مناطق عبور میکند و از این مناطق حدود 80 درصد مواد و 40 درصد سوخت را برای نیروهای خود در افغانستان تامین مینماید. در سالهای اخیر، گروههای شورشی حملات زیادی را علیه تانکرهای سوختی که از پاکستان وارد افغانستان میشدند، انجام دادند. از نظر انگلستان، گسترش فعالیت گروههای تروریستی در پاکستان و شکنندگی امنیت و ثابت سیاسی در این کشور ، تهدیدی برای افغانستان خواهد بود. مناطق قبیلهنشین پاکستان منشاء بمبگذاری در لندن، مادرید، بالی، اسلام آباد و بعدها آلمان و دانمارک محسوب میشود. در 14 دسامبر سال 2008، گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا اعلام کرد که 75 درصد از حملات تروریستی علیه بریتانیا، با پاکستان در ارتباط است.
پاکستان به عنوان کشوری که دارای سلاحهای هستهای است، برای غرب نگرانی راهبردی زیادی ایجاد میکند. بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده هستند که اگر نقشه هستهای حملات یازدهم سپتامبر در غرب پیاده شود، منشاء آن در پاکستان خواهد بود. از این رو، اهمیت راهبردی پاکستان برای بریتانیا نه تنها به واسطه وجود پناهگاههایی در مناطق مرزی برای افراطیونی که در صدد ایجاد بیثباتی در افغانستان هستند است، بلکه به دلیل روابطی است که بین مناطق مرزی آن و مناطق درگیر در تروریسم بینالمللی وجود دارد.
راهبرد انگلستان برای پاکستان
از سال 2001، راهبرد امنیتی دولت انگلیس در مورد پاکستان، از جهات زیادی همانند راهبرد ایالات متحده بوده است. در دسامبر 2004، دولت بریتانیا اعلام کرد که ایالات متحده و پاکستان روابط راهبردی نزدیکی با هم دارند و پاکستان همپیمان کلیدیای در "جنگ علیه تروریسم" میباشد. این در واقع موضعی است که دولت بریتانیا رسماً در مدت حکومت مشرف حفظ کرد. در دسامبر 2006، دولت بریتانیا قرارداد بلند مدت مشارکت در توسعه را با دولت پاکستان امضا کرد. در نتیجه، کمکهای بریتانیا به پاکستان دو برابر شد، یعنی از 236 میلیون پوند بین سالهای 2005 و 2006، به سقف 480 میلیون پوند برای دوره 2008 تا 2011 رسید، به طوری که این کمکها پاکستان را به یکی از بزرگترین دریافتکنندگان کمک از بریتانیا تبدیل کرد.
در سالهای اخیر، مسئله تروریسم بر روابط میان بریتانیا و پاکستان حکم فرما بوده است. در دسامبر سال 2008، گوردون براون، نخستوزیر وقت بریتانیا اعلام کرد که 75 درصد از اقدامات تروریستی که از سوی مقامات بریتانیایی در حال بررسی بودهاند، به پاکستان ارتباط داشته است. دولت انگلیس بیان میکند که به پاکستان کمک کرده است تا "خود مسئولیت مبارزه با افراطگرایی خشونتآمیز را بر عهده بگیرد". این امر به معنای تدارک کمک دو جانبه علیه تروریسم و آموزش در جهت ظرفیتسازی در حوزههایی مثل ردیابی و کشف خودروهای بمبگذاری شده، خنثیسازی بمب و امنیت در فرودگاه بوده است.
این راهبرد بیان میکند که یک پاکستان باثبات، از لحاظ استراتژیکی برای منافع بریتانیا و منطقه مهم است و اینکه بیشتر نیازمند اقدامات دیپلماتیک و رایزنیهای سیاسی سطح بالا است تا اعزام نیروهای نظامی بیشتر. دولت انگلیس معتقد است که از مناطق مرزی پاکستان (مناطق قبیلهای، استانهای مرزی شمال غربی و بلوچستان) است که تروریستها به عضویت القاعده در میآیند و آموزش میبینند و حملات طرحریزی شده علیه مقاصد غربی توسط القاعده برنامهریزی میشود. از نظر دولت انگلیس، منطقه بلوچستان مسیر اصلی قاچاق مواد مخدر به بریتانیا است؛ لذا کاملاً برای امنیت انگلستان ضروری شده است که یک دولت مقتدر با تمایلات غربگرایانه در پاکستان تاسیس شود تا قانون، نظم و امنیت را به اجرا درآورد و گروههای تروریستی را سرکوب نماید. اهداف محوری دولت بریتانیا در مورد پاکستان بدین شرح میباشد:
1. کمک به پاکستان در رسیدن به یک دموکراسی باثبات که از لحاظ اقتصادی و اجتماعی توسعه یافته باشد؛
2. تضمين اينكه القاعده در نواحي مرزي پاكستان مغلوب و يا ناتوان شود؛
3. كاهش شورش در دو طرف مرز مشترك افغانستان و پاكستان، به طوری كه تهديدي جدي عليه پيشرفت هيچ يك از دو كشور نباشد؛
4. حمايت از دو كشور در مقابله با تروريسم و افراطگرايي و توانمندسازي اين دو كشور در مقابله و مهار تهديدهاي درونمرزي؛
5. كمك به دو كشور براي مهار و كاهش قاچاق مواد مخدر؛
6. ايجاد نيروهاي امنيتي قدرتمندتر، حكومتداري بهتر و توسعه اقتصادي، به طوري كه پيشرفت تداوم يابد؛
7. تشویق پاکستان به فعالیتهای سازنده در مورد امنیت هستهای.
در راهبرد مبارزه با تروريسم انگلستان، روشهاي كلي اين كشور در مقابله با تروريسم، پوشش فعاليتهاي برونمرزي از جمله همكاري و ظرفيتسازي در نيروهاي امنيتي پاكستان، مطرح شده است. انگلستان از راهبرد مبارزه با تروريسم دولت پاكستان كه براساس گفتوگو، توسعه و بازدارندگي است، حمايت ميكند. از نظر انگلیسیها، پاكستان بايد در مبارزه با تروريسم و افراطگرايي، جديتر برخورد كند و در مقايسه با ساير تهديدات امنيتي، اولويت بيشتري به اين تهديدات بدهد. همكاري انگلستان به منظور كمك به دولت پاكستان در مقابله با چالش گروههاي تروريستي و شورشهای محلي، دربرگيرنده اين موارد است: اتحاد راهبردي از جمله همكاري عملياتي، ظرفيتسازي و انجام اقدامات مشترك. اگرچه تهديدات تروريستي پيش روي پاكستان و انگلستان متفاوت و منعكسكننده تفاوتهاي محلي هستند، اما با هم ارتباط دارند.
همكاري عملياتي مشترک برای انگلستان بسیار حائز اهمیت است. انگلستان و پاكستان در مقابله با بسياري از توطئههاي تروريستي كه بر هر يك از كشورها و يا كشورهاي ثالث تاثير ميگذارد، با يكديگر همكاري كردهاند. همچنين انگلستان و پاكستان در موارد وقوع تلفات جاني، با يكديگر همكاري كردهاند. علاوه بر این، دولت انگلیس تلاش میکند تا از طریق اعطای کمکهای اقتصادی، کارآمدی دولت غیرنظامی کنونی پاکستان را افزایش دهد و مانع از بازگشت مجدد نظامیان به رأس هرم قدرت در این کشور شود. در این راستا، بریتانیا در پی رایزنی با تمام رهبران مختلف در پاکستان است، اما این مسئله شامل طالبان پاکستان نمیشود و انگلیسیها مخالف هرگونه مذاکره با این گروه هستند.
همچنین، انگلستان همسو با امريكا، با نيروهاي نظامي و امنيتي پاكستان همكاري ميكند. طرح توسعه امنيتي،* به دنبال ارائه آموزشهاي لازم به منظور توسعه ظرفيت سپاه سرحد پاكستان** است كه در ارتقاي كارآمدي اقدامات صورت گرفته در استان سرحد شمال غربي و بلوچستان، نقش كليدي دارد. اين طرح به دولت و نيروهاي امنيتي پاكستان كمك ميكند نه تنها با گروههاي شورشي و تروريستي كه تهديدي عليه امنيت كشور هستند، بلكه با گروههاي شبهنظامي محلي نیز به طور جدي مقابله شود.
انگلستان در حمايت از اين ابتكار عملهاي امنيتي، دولت پاكستان را ترغيب ميكند كه راهبردي يكپارچه، جامع و هماهنگ در مناطق مرزي اتخاذ كند. در بلوچستان اين راهبرد شامل گفتوگو براي يافتن راهحلي سياسي در تعامل با مليگرايان بلوچ، ظرفيتسازي امنيتي، كمك اقتصادي و اصلاحات حكومتي ميباشد. در ولايت سرحد شمال غربي، انگلستان اقدام نظامي عليه شبهنظاميان و افراطگرايان را با طرحي براي بازسازي، توسعه و اصلاحات سياسي در هم ميآميزد. اصلاحات سياسي شامل توجه جدي به ديدگاههاي ساكنان محلي و يكپارچهسازي كاملتر منطقه ميشود.
نتیجهگیری
از منظر انگلستان، ثباتسازی در افغانستان بدون توجه به پاکستان، امکانپذیر نخواهد بود. از طرفی دیگر تشدید ناآرامی در این دو کشور و تقویت گروههای افراطی، خود یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده تهدیدات امنیتی در کشورهای غربی به شمار میآید. از این رو تمرکز بر مسئله پاکستان، از اهمیت بالایی برخوردار است. در حال حاضر، انگلستان يكي از پنج كمككننده مالی مهم به پاكستان محسوب میشود كه درصد عمدهای از اين كمكها را در مناطق مرزي هزينه ميكند. انگلستان چهار برنامه کلی را در دستور کار خود قرار داده است:
ـ حمايت مالي از برنامههاي جديد آموزشي در سطوح ابتدايي، راهنمايي و آموزش جوانان؛
ـ كمك به گسترش سلامت، آب و خدمات بهداشتي و حمايت مالي از برنامههاي سرمايهگذاري خرد؛
ـ حمايت از حكومت محلي (ايجاد ظرفيت دولتهاي ايالتي در بلوچستان و ايالت سرحد شمال غربي به منظور كمك به مديريت منابع)، برنامهريزي و نظارت بر تحقق اين اهداف؛
ـ تداوم حمايت مالي به آوارگان جنگ.
همچنين انگلستان، دولتهاي افغانستان و پاكستان را به همكاري نزديك در طرحهاي توسعه، تجارت و روندهاي سياسي در منطقه مرزي ترغيب میکند. به هر حال آنچه مسلم است اینکه، در فضای کنونی، راهبرد انگلستان عمدتاً بر اهداف بلندمدت متمركز شده است. در دهههاي پيش، حمايت بينالمللي از منطقه همواره چشماندازي بلندمدت نداشته است. اين موضوع در موفقيت راهبردهاي ارائه شده، نقش به سزايي دارد. اين راهبردها عبارتاند از: حمايت از توسعه اقتصادي به منظور اشتغالزايي و افزايش اميد مردم، برنامههاي هدفمندتر و هماهنگتر براي كمكرساني با همكاري دولتهاي مستقل و سازمانهاي غيردولتي، آموزش و مشاوره نيروهاي امنيتي محلي و تعهد به كنترل و كاهش تجارت مواد مخدر، به منظور كمك به ايجاد ثبات، حكومت دموكراتيك و شكوفايي منطقه و كمك به شكست تروريسم و افراطگرايي.