كشته شدن بن لادن در نزديكي پايگاهي نظامي در ابوت آباد، باعث ايجاد دور تازه‌اي از تنش ميان پاكستان و آمريكا شده است. تنشي كه چند سالي است با اتهامات غرب به اين كشور در مورد حمايت از جريان‌هاي شورشي از يك طرف و برقراري حملات يك‌جانبه هوايي نيروهاي ائتلاف به شمال پاكستان از سوی ديگر، توام بوده است. چنين موقعيتي آمريكا و پاكستان را تبديل به دوستاني نامطمئن نسبت به يكديگر ساخته است.

طرفين اعلام داشته‌اند كه شرايط ديگر قابل تحمل نيست و بايد تجديد نظر در روابط سياسي و امنيتي صورت گيرد. در اين ميان برخي از اعضاي كنگره آمريكا خواهان قطع كمك نظامي و ايجاد فشارهاي سياسي به اسلام آباد شده‌اند و مقامات پاكستاني نيز محدود شدن عمليات‌هاي يك‌جانبه آمريكا و فعاليت‌هاي اطلاعاتي آنان را خواستارند.

هرچند چنين مواضعي از سوي دو طرف ابراز شده است، اما اين مسئله مطرح است كه آيا محدود ساختن تعاملات و اوج‌گيري تنش‌ها مي‌تواند سودمند باشد؟ به عبارت بهتر، افزايش خصومت ميان پاكستاني‌ها و نيروهاي ائتلاف چه دستاوردي براي امنيت منطقه در پي خواهد داشت؟

تشديد خصومت‌ها ميان پاكستان و آمريكا به معناي تشديد ناامني‌ها خواهد بود؛ زيرا مهار افراط گرايي نيازمند ياري متقابل است. با توجه به اين مهم و درك نيازهاي راهبردي، طرفين هم‌چنان خود را ملزم به تداوم همكاري‌ها يافته‌اند؛ هرچند دل مشغولي‌هاي جدي‌اي دارند. البته در اين ميان به نظر مي‌رسد تلاش‌هايي صورت خواهد گرفت تا تعاملات بيشتر از گذشته مبتني بر قاعده باشد.

 تبعات مرگ بن لادن

پس از آن كه مقامات آمريكا اين شائبه را مطرح كردند كه بن لادن مورد حمايت سازمان اطلاعاتي پاكستان بوده است، پارلمان اين كشور خواهان بازنگري در روابط راهبردي با اسلام آباد و قطع كمك‌هاي مالي شدند. گذشته از اظهارات شديدالحن مقامات نظامي و سياسي، برخي از قانون‌گذاران آمریکایی نظیر سناتور فرانک لاتنبرگ، تهدید کرده‌اند که اعطای میلیاردها دلار کمک به پاکستان را به حال تعلیق در می‌آورند. اندرو وایلدر، از کارشناسان امور پاکستان در انستیتو صلح در آمریکا نيز معتقد است که شرايط سياسي بین دو کشور بايد تغییر كند.

پس از اتهامات و فشارهاي سياسي وارده، مقامات سازمان اطلاعاتي پاكستان بيان داشتند كه آمريكايي‌ها مي‌بايست قبل از حمله به بن لادن، آنها را از اين عمليات مطلع مي‌ساختند و نمي‌بايست به نقض حاكميت اقدام مي‌نمودند؛ اما آنها با اين پاسخ واشنگتن مواجه شدند كه اعتمادي به آنان وجود ندارد تا نياز باشد كه در جريان عمليات قرار گيرند.

به تلافي چنين اتهاماتي از سوي آمريكا، سازمان اطلاعاتي پاكستان ISI به‌صورت غيرمستقيم، نام مامور ارشد اطلاعاتي آمريكا را در اين كشور افشا كرد و اعلام داشت كه مانع ماموريت‌هاي اطلاعاتي سازمان اطلاعاتي آمريكا خواهند شد. از سوي ديگر، پارلمان پاكستان فشارهاي جدي‌اي به دولت مبني بر قطع عمليات‌هاي هوايي آمريكا به منطقه وزيرستان وارد ساخته‌اند. زرداري نيز در سخنراني‌اي در پارلمان پاكستان بيان داشته بود كه كشورش خود قرباني اصلي افراط گرايي است، به همين دليل سياست‌هاي غرب و فشارهاي آنان به هيچ وجه منطقي نيست. به نظر وي غرب در عوض متهم ساختن پاكستان مي‌بايست شرايط و دغدغه‌هاي سياسي و امنيتي اين كشور را درك نمايد.

چنين اختلافاتي در حالي است كه طالبان و القاعده به تلافي كشته شدن بن لادن، حملات خود را در خاك پاكستان افزايش داده‌ و با اين اوصاف شرايط امنيتي اين كشور و حتي افغانستان را بدتر ساخته‌اند. به هر حال واقعيت آن است كه چنين تضادهايي نشان مي‌دهد پاكستان و آمريكا ارزيابي‌ها ودغدغه‌هاي راهبردي متفاوتي دارند. ارزيابي‌ها و دغدغه‌هايي كه متعاقب آن سياست‌هاي متفاوتي را ميان دو كشور ايجاد نموده و باعث بروز اختلافات جدي شده است. در ادامه به اين دسته از راهبردها كه خود را پس از مرگ بن لادن دوباره نشان داده و به تشديد تنش‌ها منجر شده است، مي‌پردازيم:

راهبرد آمريكا

همان‌گونه كه ذكر شد، آمريكا پس از كشته شدن بن لادن نگراني بسياري از سياست‌هاي پاكستان و تعهد و الزام آن نسبت به نيروهاي ائتلاف احساس نمود. نگراني‌هايي كه تاثير منفي‌اي بر روابط طرفين داشت. اما همان عللي كه موجب شده بود تا آمريكا به اين انديشه بيفتد كه روابط راهبردي جدي‌اي با پاكستان داشته باشد، همان علل در حال حاضر آمريكا را بر آن داشته است تا به رغم مشكلات و موانعي كه وجود دارد، روابط خود را با اسلام آباد حفظ نمايد. اين دسته از علل شامل وجود توانمندي‌هاي هسته‌اي این كشور، حمایت از گروه‌هاي شورشي و هم‌چنين كمك این كشور در زمينه افغانستان است. توجه به اين مسائل از آن رو مهم شده است كه القاعده و طالبان در حال حاضر بر توان تهاجمي خود افزوده و روند امنيتي منطقه را مخصوصاً پس از مرگ بن لادن، رو به وخامت كشانده‌اند. نماد بارز اين مسئله را مي‌توان در حمله طالبان پاكستان به منطقه‌اي در اسلام آباد و كشته شدن بيش از هفتاد نفر و حمله طالبان به قندهار ملاحظه نمود. 

در اين شرايط واشنگتن براي نيل به اين اهداف، در وهله اول مهم‌ترين وظيفه خود را تقويت دولت مي‌داند. دولت آمريكا بر اساس همكاري‌هايي كه با پاكستان دارد، مدت‌هاست بيان مي‌کند كه خواهان استحكام دستگاه دولتي و نظامي اسلام آباد است؛ تا بتواند از اين طريق به صورتي بنيادين مشكلات اين كشور را حل نمايد. به همين دليل از سال 2001، كمك آمريكا به پاكستان بيش‌تر از 20 ميليارد دلار بوده است. قانوني در 2009 توسط سناتورها كري و لوگار براي حمايت از همكاري راهبردي با پاكستان به تصويب رسيد كه اجازه 7.5 ميليارد دلار كمك را طي 5 سال در نظر مي‌گرفت.

اين كمك‌ها كه از دوران بوش شكل گرفته است، با اين هدف برنامه ريزي شده بود تا از اين طريق دولت هسته‌اي پاكستان را در برابر ناآرامي‌هاي داخلي محافظت نمايد. اما واقعيت آن است كه چنين سياستي به دلايل عديده‌اي با مشكل مواجه شده و نشان داده كه ناكافي است. از سويي برخي از مقامات دولت پاكستان مخصوصا برخي اعضاي سازمان اطلاعاتي پاكستان، به طور جدي به حمايت از جريان‌هاي افراط مي‌پردازند و شمال كشور مخصوصاً وزيرستان شمالي را تبديل به بهشتي امن براي نيروهاي شورشي كرده‌اند. هم‌چنين در تمام اين سال‌ها رويكرد دولت بوش و اوباما به اندازه‌اي نبوده است تا بتواند جلوي افراط گرايي را بگيرد و ارائه كمك‌ها هيچ‌گاه به صورت جامع و منطقي ارائه نشده است.

به همين دليل از جمله راهبردهاي اخير دولت اوباما براي جبران اين نقيصه تشديد حملات يكجانبه هوايي بوده است. کاندولیزا رایس، وزیر خارجه پیشین آمریکا زماني اظهار داشته بود كه سیاست‌های آمریکا در برابر القاعده نمی‌تواند موفقیت آمیز باشد، زیرا سیاست افغانستان در برابر تروریسم مناسب نيست. این كه اين دسته از سياست‌ها چرا موفقيت آميز نيست، علتش در این مهم نهفته است که پاکستان چنین اجازه‌ای نمی‌دهد.  در چنين شرايطي است كه آمريكا صلاح ديده در بسياري از مواقع به تنهايي دست به كار شود و گذشته از حملات هوايي به مناطق شمالي اين كشور، درصدد بوده تا عمليات‌هاي اطلاعاتي متنوعي را در مناطق مختلف پاكستان داشته باشد.

با اين اوصاف و به رغم وجود مشكلات بسيار، آمريكا تلاش داشته روابط خود را حفظ و منافع ملي خود را تامين نمايد. در همين راستا كمك اسلام آباد به نيروهاي ائتلاف براي موفقيت در افغانستان، بسيار حياتي ارزيابي مي‌شود. مسير ترانزيت امكانات و تجهيزات ناتو به افغانستان، از جمله مهم‌ترين مزيت‌هايي است كه پاكستان براي آمريكا در نظر داشته تا اين نيروها بتوانند در افغانستان به موفقيت دست يابند. از سوي ديگر، آمريكا براي مهار تروريسم و افراط گرايي، نيازمند آن است تا همكاري‌هاي تنگاتنگي را با پاكستان داشته تا از اين طريق بتواند به مهار افراط بپردازد. آمريكا اساساً شروع و شيوع مشكلات و ناامني‌ها را در پاكستان جست‌وجو مي‌كند و بر اين باور است كه مي‌تواند با مهار نيروهاي شورشي موجود در پاكستان، به امنيت در افغانستان دست يابد.

يكي ديگر از مسائل مهم، توانمندي‌هاي هسته‌اي پاکستان و ترس از دست‌يابي گروه‌هاي تروريستي به آن است. در اين مورد، دولت اوباما بر اين باور است كه نمي‌تواند اين كشور در خطر فروپاشي با فراواني گسترده‌اي از تروريست‌ها را فراموش کند و وظيفه خود مي‌داند كه جلوي چنين شرايطي را بگيرد.

چنين مسائلي باعث شده است كه به رغم عدم هماهنگي‌ها، بخشي از نيروهاي اطلاعاتي پاكستان و حتي همراهي آنان با گروه‌هاي شورشي، هم‌چنان دولت واشنگتن تلاش نمايد تا ارتباطات خود را حفظ نمايد. هرچند به نظر مي‌رسد فشارهاي سياسي بيشتر خواهد شد.

به همين دليل سناتور جان کری در سفري به پاكستان، تلاش داشت تا هم‌چنان اسلام آباد را متحد واشنگتن نگه دارد. البته وي ضمن با اهميت دانستن رابطه دو طرف، بيان داشت كه نیاز است تا اسلام آباد تلاش‌های خود را علیه افراط گری بهبود بخشد. کری هم‌چنين اظهار كرده كه سوالاتي كه درباره روابط ميان اسلام آباد و واشنگتن مطرح مي‌شود، صرفاً از آن روست كه بتوان فاصله‌ها و اختلافات موجود را برطرف ساخت. اما وي بر اين باور است كه ایالات متحده حق استفاده از تمام امکانات را برای محافظت از مردم خود محفوظ می‌داند.

موارد ديگري نيز باعث تلطيف در رويكرد آمريكا بوده است. واقعيت آن است كه به اذعان خود مقامات آمريكايي، تنها بخشي از اعضاي سازمان اطلاعاتي پاكستان مشغول حمايت از نيروهاي افراط هستند و صرفاً بايد اين عده شناسايي و مورد هدف قرار گيرند. به همين دليل اگر فشاري مي‌بايست صورت گيرد، لازم است تنها به بخش‌هاي خاصي از دولت باشد. در همين راستا اوباما خواهان اطلاع از اعضاي سازمان اطلاعاتي پاكستان، به صورت دقيق و نحوه فعاليت آنها شده است.

 راهبرد پاكستان

پاكستان داراي اهداف راهبردي‌اي است كه تاثير جدي‌اي بر روابط اين كشور با آمريكا داشته است. اهداف راهبردي‌اي كه تفاوت‌هاي جدي‌اي با سياست‌هاي غرب دارد و به همين دليل مشكلات اساسي‌اي را باعث شده است كه كشته شدن بن لادن مجدداً اين دسته از موارد را پررنگ‌ ساخته و پاكستان را مصمم کرده تا به صورت جدي‌تري در پي تحقق آن باشد.

اسلام آباد بر اين باور است كه روابطش با آمريكا بر پايه احترام بنا نشده و اين دولت به انحا مختلف استقلال اين كشور را ناديده مي‌انگارد. اسلام آباد نسبت به فعاليت‌هاي سازمان اطلاعاتي آمريكا در خاك كشورش ناراضي است. اين در شرايطي است كه سازمان اطلاعاتي ارتش پاكستان، ISI، بحث ثبت قرارداد همكاري اطلاعاتي بين پاكستان و آمريكا و منطقي شدن اين مسئله را خواستار شده و معتقد است كه حداقل CIA مي‌بايست در فعاليت‌هاي اطلاعاتي به همكاري مشترك بپردازد. از سوي ديگر، پاكستاني‌ها به طور جدي خواهان محدود شدن عمليات‌هاي نظامي يك‌جانبه نيروهاي آمريكايي در شمال این كشور شده‌اند، زيرا گذشته از آن كه چنين فعاليت‌هايي استقلال این كشور را زير سوال برده، تلفات انساني بالايي نيز به بار آورده است.

يكي از دغدغه‌هاي هميشگي اسلام آباد، رقابت‌هاي استراتژيك با هند بوده است كه اين مسئله باعث شده تا افغانستان به مكاني براي اين مهم تبديل شود و استفاده از گروه‌هاي شورشي براي نفوذ، به يكي از مهم‌ترين اهرم‌هاي فشار تبدیل شود. همكاري‌هاي اخيري كه ميان هند و افغانستان در جريان است، ترس پاكستان را از عقب ماندن از رقابت با دهلي نو بيشتر ساخته است. پيش از اين نيز پاكستان ترديدهاي جدي‌اي نسبت به حمايت‌هاي آمريكا از آنان به دليل روابط حسنه اين كشور با هند داشته است.

در همين شرايط است كه زرداري، نخست وزير پاكستان، در ماه مي سفري به چين براي توسعة روابط خود با این کشور داشت. براساس توافقنامه ميان دو كشور، چین ۵۰ فروند جت جنگنده به پاکستان فروخت. در بیانیه مشترک نيز آمد که چین، تلاش و از خود گذشتگی‌های پاکستان را در نبرد با تروریسم، ستایش می‌کند و پاکستان نیز دوستی با چین را اساس سیاست خارجی خود محسوب می‌نمايد. گیلانی در سفر چهار روزه به چین، درباره تقویت پیوندهای اقتصادی و استراتژیک با مقام‌های آن کشور به گفت‌وگو پرداخت و اين كشور را بهترین و قابل اعتمادترین دوست خود نامید.  چنين تلاشي براي نزديكي به پكن در اين وضعيت، نشئت گرفته از ترس براي از دست دادن اهداف و جايگاه راهبردي خود در منطقه است.

اساساً پاكستان درگير مشكلات ساختاري جدي‌اي است. زماني كه دستگاه‌ سياست خارجي و داخلي آن تحت تاثير ارتش قرار دارد و ارتش نيز با مشكلات جدي‌اي دست و پنجه نرم مي‌كند و هم‌چنين زماني كه این كشور به شدت تحت تاثير افراط گرايي قرار دارد، آنها به اين فكر مي‌افتند كه به نحوي به حفظ موقعيت خود بپردازند. واقعيت آن است كه اسلام آباد نيازمند حمايت‌هاي جدي‌تر است، در حالي كه با چنين مسئله‌ مهمي فاصله بسيار وجود دارد. حسین حقانی، سفیر پاکستان در واشنگتن، بيان داشته كه آمریکا نسبت به افغانستان، پول بیشتری را در عراق صرف کرد و نسبت به پاکستان، پول بیشتری را صرف افغانستان کرد. پس آیا اين انتظار كه اين كشور بتواند در برابر غول افراط گرايي بایستد منطقي است.  با اين شرايط زماني كه اسلام آباد تواني براي مقابله و تفهيم دغدغه‌هاي خود ندارد، براي غرب به شريكي نامطمئن و البته مزاحم و پرحرف تبديل شده است.

 نتيجه‌گيري

شرايط امروز روابط بين پاكستان و آمريكا را مي‌شد به راحتي حدس زد. سال‌هاست که آمريكا پاكستان را متهم مي‌كند كه بهشت امني براي تروريست‌ها شده است و اسلام آباد نيز آنان را به ناديده گرفتن منافع راهبردي و عدم درك شرايط بغرنج داخلي متهم مي‌كند. اتفاقي هم‌چون مرگ بن لادن نيز آتش چنين اختلافاتي را بيشتر کرده و روابط را تا مرحله بحران به پيش برده است.

اما همواره آن چيزي كه مانع نابودي اين رابطه بوده است، حداقل از سوي واشنگتن، دغدغه‌هاي بسيار جدي‌اي است كه این کشور با آن مواجه است. مسئله افغانستان، گروه‌هاي تروريستي و جايگاه دولت به منظور جلوگيري از اشاعه هسته‌اي، از جمله مهم‌ترين دغدغه‌هاي آمريكاست كه آنان را در هر شرايطي مجاب مي‌كند تا پاكستان را به عنوان شريكي مطمئن رها نسازند.

اما در مورد پاكستان، مسئله متفاوت است. پاكستان كه خود قرباني تروريسم است، نياز دارد تا توان خود را براي مقابله با اين جريان نگه دارد. همين امر همراهي ديگر دولت‌ها و درك نيازهاي راهبردي وي را در اين مهم ضروري ارزيابي مي‌كند. نگراني از عدم رعايت استقلال و احترام به آن و هم‌چنين رعايت نكردن راهبردهاي امنيت ملي، اسلام آباد را در حال حاضر در شرايطي قرار داده كه تنها مي‌تواند به سياست‌هاي واشنگتن معترض باشد؛ راهبردي كه پس از مرگ بن لادن نيز تشديد شده است.