07 خرداد 1390
خبر تعویق مجدد راهاندازی نیروگاه هستهای بوشهر، در حالی که قلب راکتور پس از انجام کلیه آزمایشات برای شروع فعالیت آن بسته شده بود، موجب بهت و حیرت ناظران و طرح سؤالات مختلفی در اذهان گردید. قرار بود که نیروی برق این نیروگاه با تعویقهای مکرر در مورد راهاندازی آن، از تاریخ 21 فروردین 1390، وارد شبکه سراسری برق کشور شود. ظاهراً بروز نقص فنی در یکی از پمپهای خنک کننده، خارج کردن سوخت از نیروگاه را ضروری نمود و به این ترتیب، راهاندازی این نیروگاه به مدت نامعلوم دیگری به تاخیر افتاد. بروز اختلال در کار نیروگاه بوشهر در حالی صورت میگیرد که تمام مراحل آزمایشی آن طی حدود دو سال اخیر انجام شده است. بهمنماه سال گذشته، آخرين وعده روسها براي افتتاح رسمي نيروگاه اتمي بوشهر و اتصال اين نيروگاه به شبكه سراسری برق كشور بود. مقامات ایرانی قبلاً ابراز امیدواری کرده بودند که روسیه به وعدههای خود در خصوص راهاندازی نیروگاه بوشهر، در زمان تعیین شده عمل خواهد کرد. لیکن همانطور که ملاحظه شد، این خوشبینی زود گذر بود.
با توجه به اهمیت نیروگاه هستهای بوشهر، که راهاندازی آن با بیش از یک دهه تاخیر مواجه بوده است، در این نوشتار سعی خواهد شد که به احتمالات مختلفی که موجب تاخیر مکرر در راهاندازی نیروگاه بوشهر شده است و درسهایی که از این تجربه میتوان آموخت، پرداخته شود.
اخبار ضد و نقیض در مورد راهاندازی نیروگاه
در سالهای گذشته معمولاً اخبار مربوط به زمان قطعی راهاندازی نیروگاه با شایعات و اظهارات ضد و نقیض برخی مقامات روسی و ایرانی همراه بوده است. اخبار مرتبط با خارج ساختن سوخت هستهای از قلب نیروگاه بوشهر نیز ابتدا در اسفندماه 1389، در رسانههای خارجی منتشر شد. لیکن سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد که طبق بررسی بهعمل آمده سوخت هستهای از قلب نیروگاه خارج نشده و کار این نیروگاه روند جاری خود را طی میکند... در خبرهای خارجی آمده بود که مقامات روسي اعلام كردهاند که درصدد میباشند تا سوخت نيروگاه هستهاي بوشهر را كه چند ماه قبل بارگذاري شده بود، براي بررسيهاي بيشتر از قلب این نيروگاه خارج كنند. آنها علت خروج سوخت از نيروگاه را اجراي يك بازرسي از راكتور و مجتمعهاي سوخت، پس از پخش برادههای مربوط به يكي از تلمبههاي خنك كننده نيروگاه که حین کار شکسته شده بود و برای جلوگیری از آسیبهای بعدی، ضروری اعلام کردند. در این حین برخی منابع خبری اعلام کردند كه ویروس استاكسنت، عامل اصلی اختلال در نيروگاه اتمي بوشهر بوده است که این خبر با تكذيب مقامات ايراني روبهرو شد.
دلایل تاخیر در راهاندازی نیروگاه بوشهر
در زیر به سه احتمال درباره علل تاخیرهای مکرر در راهاندازی نیروگاه بوشهر و ملاحظاتی که در اینباره وجود دارد، میپردازیم:
1. صحت اظهارات روسها مبنی بر بروز مشکلات فنی
همانطور که در بالا ذکر شد، رسانهها به نقل از مسئولین روسی احداث نیروگاه اعلام کردند که در اثر متلاشی شدن قطعات یکی از پمپهای خنک کننده نیروگاه و انتشار برادههای فلزی در مخزن نیروگاه، ناچار به توقف فعالیتها و خارج ساختن میلههای سوخت شدهاند. آنها مدعیاند که قبلا به مقامات ایرانی متذکر شدهاند که دستگاههای به جای مانده از دوران قبل و مربوط به قرارداد آلمان برای ساخت نیروگاه قابل اتکا نیستند؛ لیکن براثر پافشاری ایرانیها این قطعات را در ساخت نیروگاه جدید به کار بردهاند. بدین ترتیب، پمپ خنک کننده که یکی از دستگاههای قدیمی بوده اینک دچار نقص فنی شده است.
در صورت صحت ادعای مذکور، این سئوال مطرح میشود که آیا این نکات در امکان سنجیهای اولیه پیشبینی و نتایج آن بررسی شده بود؟ سؤال دیگر این است که چرا در آزمایشهای مکرری که به منظور اطمینان از عملکرد دقیق نیروگاه صورت پذیرفت و موجب صرف ماهها وقت و یکی از علل تأخیرها بهشمار میرود، به این مشکل رسیدگی نشده است؟ همچنین این سوال مطرح است که چرا طرف روسی قرارداد، در همان ابتدا و در زمان امکان سنجیهای اولیۀ نیروگاه مخالفت خود را با ادغام دو فنآوری کاملاً متفاوت و مشکلات ناشی از این مسئله اعلام ننمود و از اجرای طرح به این شکل خودداری نکرد؟ سوال دیگری که متوجه دستاندرکاران و مسئولین ایرانی در زمان انعقاد قرارداد با روسیه در سال 1995، مطرح میباشد، این است که آنها براساس کدام منطق فنی و علمی، به تکمیل یک طرح نیمه تمام با فنآوری کاملا متفاوت از سوی روسیه موافقت کردهاند؛ و چرا صرفاً به لحاظ صرفهجویی ظاهری، به استفاده از تجهیزات به جا مانده از نیروگاه نیمه کاره آلمانها و ادغام و تکمیل این طرح بر مبنای کارهای انجام شده قبلی پافشاری نمودهاند؟ منطق ساده و ابتدایی حکم میکرد که اگر بنا بود نیروگاهی توسط روسیه ساخته شود، این امر به طور مستقل و در مکان مناسب دیگری و با قید کلیه تعهدات سازنده نیروگاه از جمله زمان قطعی تحویل آن و جریمههای ناشی از تاخیر، در مفاد قرارداد پیشبینی میشد. اساساً آیا بهتر نبود که همانند طرح اولیه، نیروگاه بهصورت زوجی احداث میشد تا در زمان تعمیرات دورهای و یا سوخت گذاری، تولید و عرضۀ برق دچار وقفه نشود؟
به هرحال در صورت صحت احتمال نخست، یعنی وجود مشکلات فنی به عنوان عامل اصلی در تاخیر راهاندازی نیروگاه بوشهر، باید به نظر آن دسته از منتقدان که فنآوری و مدیریت صنعتی روسیه را ضعیف و غیرقابل اتکا میدانند، توجه نمود. این امر منحصر به نیروگاههای هستهای نبوده و شامل صنعت هواپیمایی آنها و بهویژه هواپیماهای نوع توپولوف نیز میشود. ظاهراً وخامت اوضاع در حدی است که اخیراً رئیس جمهور روسیه، دمیتری مدودیف، صریحاً به انتقاد از صنایع هواپیماسازی آن کشور و به خصوص هواپیماهای توپولوف پرداخته است.
در خصوص نیروگاه بوشهر، از همان ابتدا سئوالات و ابهامهایی مطرح بود که هنوز توضیحات قانع کنندهای از سوی مسئولین و دستاندر کاران، در مورد قرارداد اولیۀ این نیروگاه و یا توافقهای بعدی که کاملاً جنبه تحمیلی به ایران دارد، مانند بازگرداندن پسماند سوخت هستهای و قبول هزینههای نگهداری آن، ارائه نشده است.
2. ایجاد خرابکاری در نیروگاه هستهای بوشهر
ایجاد خرابکاری در نیروگاه هستهای بوشهر، احتمال دیگری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. از مدتها قبل در آمریکا و اسرائیل و در تعقیب سیاستهای تقابل با برنامه هستهای ایران، به ضرورت پرداختن به گزینههای مختلف برای جلوگیری از برنامه هستهای ایران از جمله خرابکاری در تأسیسات هستهای، تأکید شده است. ویروس استاکس نت آخرین مورد در این سلسله اقدامات بهشمار میرود. بنا به گزارشهای منتشره این ویروس از اوایل مردادماه 1389، باعث آلوده شدن رایانههای صنعتی ایران شد. در آن تاریخ شرکت سایمنتک اعلام کرد: «رایانههای ایران مورد هجوم شدید ویروس خطرناک رایانهای به نام استاکس نت قرار گرفتهاند که تلاش میکند اطلاعات سیستمهای کنترل صنعتی را به سرقت برده و آنها را بر روی اینترنت قرار دهد. اندونزی و هندوستان نیز به واسطه این نرم افزار مخرب مورد هجوم قرار گرفتند؛ لیکن ایران قربانی اصلی این ویروس جاسوسی جدید بوده است».
در پی این حمله سایبری، در حدود 30 هزار پروتکل اینترنت صنعتی آلوده به استاکس نت شناسایی شدند و براساس اظهارات یکی از مقامات در ایران، این ویروس سیستمهای خودکار صنعتی ایران را که براساس سامانه اسکادا زیمنس تولید شدهاند، مورد هدف قرار داده است. ویروس استاکس نت، به طور خاص محصولات شرکت زیمنس آلمان که در بسیاری از مراکز صنعتی و زیرساختی مهم کشور از جمله نیروگاه بوشهر استفاده میشود را مورد حمله قرار داده است. ظاهراً در این ارتباط، روسیه نیز خواستار تحقیقات «ناتو» در خصوص ویروس رایانهای استاکس نت شده است. براساس ادعای مقامات روسیه این ویروس میتواند سبب وقوع فاجعه دیگری شبیه نیروگاه هستهای چرنوبیل در شوروی سابق شود.
3. تبانی روسیه و غرب برای به تعویق انداختن برنامه هستهای ایران
احتمال سوم، تبانی روسیه و غرب برای ایجاد اختلال و تعویق برنامه هستهای ایران است. طی سالهای اخیر علاوه بر مسائل فنی، روسیه به بهانههای مختلف از جمله ضرورت پیش پرداختهای مالی و یا مسائلی که اساساً در قرارداد اولیه وجود نداشته است، مانند بازگرداندن پسماند سوخت هستهای به روسیه و تقبل هزینههای مربوط به آن را بهانهای برای تاخیرهای بیشتر در اجرای قرارداد، مطرح نموده است. ظاهراً ایران برای رفع هرگونه بهانهای و راهاندازی هرچه سریعتر نیروگاه بوشهر، از سر اجبار کلیه درخواستهای روسیه را پذیرفته است. لیکن آنچه از رفتار روسیه میتوان استنباط کرد، این است که رویکرد روسیه در مورد تکمیل و راهاندازی نیروگاه بوشهر، فراتر از منافع اقتصادی بوده و آن را وارد معادلات روابط خود با غرب نموده و در موارد مختلف، از کارت هستهای ایران در تعامل با غرب و به ویژه آمریکا بهرهبرداری مینماید. علاوهبر این، بهنظر میرسد که پافشاری ایران در مورد طرح غنیسازی و در اختیار داشتن چرخه تولید سوخت هستهای، روسیه را که امیدوار به وابستگی ایران به خود برای تامین سوخت نیروگاه بود را مایوس کرده و سیاست آن کشور را به غرب، در جهت ایجاد مانع در مقابل برنامه هستهای ایران نزدیکتر ساخته است. به این ترتیب و با نهایی شدن کار راهاندازی نیروگاه بوشهر، تمام توجهات به این نکته معطوف شد که ایران با صبر و بردباری، نهایتاً به هدف خویش رسیده است و روسیه از موقعیت ویژهای که از آن در ارتباط با ایران بهرهمند بود، به زودی محروم خواهد شد. مقامات روس بارها در برابر اعتراضهای ایران در مورد تأخیر در راهاندازی نیروگاه بوشهر، متوسل به این گفته شدهاند که این تأخیرها جنبه فنی دارد و به این ترتیب احتمال زد و بندهای پشت پرده را با آمریکا و اسرائیل نفی میکردند. آنچه که در ماههای انتهایی موعد راهاندازی بوشهر مشهود و تا اندازهای موجب نگرانی میشود، اظهارات مقامات روس از جمله رئیس جمهور آن کشور، مدودیف، در ارتباط با ضرورت شفاف سازی ایران در برنامه هستهای خود بود. این بیانات و اظهارات مقامات روسی معمولاً پس از سفرهای مقامات بلند پایه اسرائیل به روسیه صورت میگیرد. به این ترتیب میتوان چنین برداشت کرد که طی ملاقاتهایی که به عمل آمده است و پیامهایی که از سوی اسرائیل به روسیه ارسال میشد، احتمالاً آنها تهدید به حمله نظامی به نیروگاه را به عنوان عاملی برای انصراف روسها از تکمیل و راهاندازی نیروگاه به کار بردهاند. این احتمال نیز وجود دارد که فشارهای مشابه اسرائیل را کشورهای حاشیه خلیج فارس و به ویژه کویت و عربستان، برای احتراز روسیه از راهاندازی نیروگاه بوشهر به عمل آورده باشند.
نتیجهگیری
تأخیرهای متوالی در راهاندازی نیروگاه هستهای بوشهر، طی حدود ده سال گذشته آن¬ را به صورت معضلی در روابط ایران و روسیه درآورده است. بهانههای تأخیر در راهاندازی نیروگاه در بخشهایی که مربوط به فشارهای بینالمللی از سوی آمریکا میشود، قابل پیش بینی است. لیکن در مجموع، عملکرد روسیه در قبال این طرح، سئوالات بیشماری را در اذهان مطرح میسازد و سایه سنگین ابهامات ناشی از آن بر روابط دو کشور، حداقل تا راهاندازی کامل نیروگاه بر جای خواهد ماند. صرف نظر از اینکه دلایل اصلی تاخیرهای مکرر در راهاندازی نیروگاه هستهای بوشهر چه بوده است، این امر لطمه شدیدی به اعتبار و حیثیت فنآوری و مدیریت صنعتی روسیه وارد ساخته است. در صورت صحت احتمال تبانی روسیه با غرب برای تاخیر در اتمام نیروگاه، این امر مسلماً تاثیری منفی در افکار عمومی در خصوص قابل اعتماد بودن روسیه خواهد داشت.
به هر حال هرچند که تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر توسط روسیه هزینههای گزافی را برای ایران در بر داشته است و هنوز راهاندازی آن در هالهای از ابهام قرار دارد، لیکن حداقل این تجربه را میتواند به مسئولین و تصمیم گیرندگان در کشور منتقل کرده باشد که برای اجرای طرحهای مهم راهبردی که با مشارکت کشورهای خارجی صورت میپذیرد، مناسب است که قبل از هرگونه تصمیمگیری در مورد طرحهای مزبور، بررسی و مطالعات لازم بهعمل آید و همطراز با امکانسنجیهای فنی و مهندسی، به امکانسنجی راهبردی طرحهای مزبور نیز پرداخته شود، تا کشور دچار زیان و خسران نشود. قرارداد تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر با روسیه زمانی انعقاد یافت که آن کشور در صدد احیای صنایع هستهای خویش بود و بهشدت به عقد قرارداد با ایران علاقهمند بود. در مقطع زمانی مذکور، چنانچه ایران با درک شرایط ژئوپولیتیک، فرصت زمانی حداکثر پنج سال را مدنظر قرار میداد و از سوی دیگر، براساس طرحی کاملاً روسی و با تقسیم ظرفیت مورد نظر خود یعنی ١٠٠٠ مگا وات در دو واحد مجزا برنامهریزی میکرد، احتمال تکمیل بهموقع نیروگاهها بهمراتب بیشتر بود و از سوی دیگر، زمینهای برای بهانه تراشیهای بعدی در تاخیرهای مکرر، که برخی از عدم توانائی در ادغام دو سامانه هستهای با فنآوریهای متفاوت شرقی و غربی ناشی میشود و بخشی دیگر معلول تحولات ژئوپولیتیک بعد از ١١ سپتامبر و گرایش یافتن روسیه به بازی با کارت ایران در قبال غرب بود، به وجود نمیآمد. البته این تاخیرهای آزار دهنده و پرهزینه حداقل یک مزیت عمده برای ایران داشته است و آن مهارت و تجربیات ذیقیمتی است که مهندسین و فنآوران ایرانی در کوران مسائل پدید آمده در خصوص احداث این نیروگاه هستهای، در طی ١٥ سال گذشته از نزدیک آموخته و کسب کردهاند.