10 ارديبهشت 1390
نشست تخصصی تحت عنوان امنیت، صلح و ثبات در افغانستان (منابع، موانع و چشمانداز) در تاریخ ١٧ اسفند ١٣٨٩ در معاونت سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک برگزار شد. این نشست در دو بخش به بررسی نقش بازیگران بیرونی و جمهوری اسلامی ایران در تحولات افغانستان پرداخت.
در نشست اول درباره نقش آمریکا و ناتو، محورهای زیر از سوی سخنران مطرح گردید:
- آمریکا و ناتو طولانیترین جنگ را در تاریخ خود در افغانستان تجربه میکنند و سال ٢٠١٠ به لحاظ تلفات فراوان نظامی و غیر نظامی خونبارترین سال در طی ده سال گذشته محسوب میگردد.
- کارشناسان با توجه به رویکرد استراتژیک ناتو که در اجلاس لیسبون بر آن تأکید گردید، به نقشآفرینی ناتو به عنوان یک نهاد سیاسی و نظامی در سطح جهان اشاره دارند و احتمال دخالت نظامی ناتو در لیبی بر این امر دلالت دارد. در این راستا میتوان چنین برداشت نمود که «بازی بزرگ» دیگری مشابه بازی بزرگی که در قرن ١٨ بین امپراطوری روسیه تزاری و امپراطوری انگلیس در افغانستان در گرفت، در حال شکلگیری است و بازیگر اصلی آن نیز ناتو میباشد.
- طرح خط لولۀ گاز از ترکمنستان به پاکستان و هند از طریق افغانستان، موسوم به TAPI از جمله اقداماتی محسوب میگردد که غرب از طریق آن به منابع انرژی در دریای خزر و آسیای مرکزی تسلط مییابد. در این خصوص، کارشناسان به تمرکز عمدۀ قوای نظامی جدید ٣٠ هزار نفری ناتو در دو استان هلمند و قندهار که ضمناً در مسیر عبور خط لوله TAPI قرار دارند اشاره میکنند.
- استراتژی آمریکا و ناتو در افغانستان از جمله طرح ایجاد پایگاههای نظامی دائمی در آن کشور بدون چالش نخواهد بود و کشورهای اصلی که هدف استراتژی آمریکا و ناتو میباشند بیش از سایرین با چنین طرحی به مخالفت برخواهند خواست. از دیدگاه برخی ناظران، هدف اصلی آمریکا و ناتو در افغانستان محاصره چین، کنترل روسیه و مقابله با ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است.
- سناریوی دیگری که در مورد حضور آیندۀ ناتو و آمریکا در افغانستان با توجه به مخالفتهای فزاینده در میان کشورهای عضو ناتو و به بنبست رسیدن راه حل نظامی در افغانستان وجود دارد، عقبنشینی ناگهانی آنها از این کشور است که در این صورت ناآرامی و هرج و مرج کامل دور از تصور نمیباشد و شاید به همین دلیل است که روسیه و چین تاکنون با سیاستهای آمریکا و ناتو مماشات کردهاند و حتی روسیه برای جلوگیری از وقوع این سناریو به همکاری با ناتو تمایل نشان داده است. به هر حال، باید توجه داشت در محیط امنیتی بسیار بیثباتی که از دامنههای کوههای هندوکش تا سواحل اقیانوس اطلس گسترده شده است، ایران تنها جزیره ثبات در این منطقه محسوب میگردد و بیثباتسازی آن عواقب بسیار وخیمی برای کلیه کشورها از جمله آمریکا و ناتو در پی خواهد داشت.
سخنران دوم، با تأکید بر «نقش همسایگان افغانستان»، منافع آنها را مورد بررسی قرار داد و به نکات زیر اشاره نمود:
- دو بازیگر اصلی در صحنه افغانستان، روسیه و پاکستان هستند که هر یک اهداف و منافع خاص خود را در این کشور پیگیری میکنند.
- پاکستان در دستیابی به هدف اصلی خود که عبارت از بهبود نقش منطقهای این کشور و بیثباتسازی افغانستان است، تا حد زیادی موفقیت کسب کرده است.
- روسیه در افغانستان به دنبال ایجاد بیثباتی کنترل شده است. در ضمن منافع روسیه با حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان مرتبط میباشد.
- خطرات امنیتی موجود برای ایران در افغانستان شامل موارد زیر میباشد: ١- انعقاد پیمان راهبردی میان آمریکا و افغانستان ٢- شکلگیری ساز و کارهای آتی در افغانستان، فارغ از منافع و ملاحظات ایران؛ ٣- تغییر رویکرد مردم افغانستان نسبت به ایران.
در نشست دوم، به شرایط داخلی افغانستان پرداخته شد. سخنران اول بر نکات زیر تأکید نمود:
- دو اتفاق مهم در افغانستان رخ داده است: اول اینکه جنگ علیه طالبان در افغانستان به بن بست رسیده است و دوم اینکه در پی بنبست ایجاد شده، تجزیه قدرت هم در بخش نظامی و هم سیاسی رخ داده است. از یک سو با نگاهی بدبینانه، امکان وقوع جنگ میان قومیتهای مختلف در افغانستان و کشیده شدن جنگ از جنوب شرق به شمال وجود دارد و از سوی دیگر، در واقع دو دولت در افغانستان وجود دارد. یعنی علاوه بر دولت رسمی که بر کابل و اطراف آن سیطره دارد، دولتی تحت تسلط طالبان نیز وجود دارد که حدود ٣٣ ایالت را تحت نفوذ خود دارد.
- با وجود شرایط بسیار پیچیده در افغانستان، امکان ایجاد تغییرات بنیادی در این کشور وجود ندارد. این امر استراتژی جدیدی را پیشروی غربیها قرار داده که عبارت از به رسمیت شناختن طالبان به عنوان یک بازیگر اصلی است. اما از آنجا که طالبان از قومیت پشتون هستند و دارای ایدئولوژی رادیکال و تمامیتخواه میباشند، بازگشت طالبان به صحنه قدرت در افغانستان، موجب برانگیخته شدن حساسیت و مخالفت سایر قومیتها خواهد شد که این امر چشمانداز ثبات در افغانستان را با چالش جدی مواجه خواهد ساخت و احتمال وقوع درگیریهای قومی را تشدید میکند.
- پاکستان با بهرهگیری از تواناییهای سلبی خود، سعی در بیثباتسازی صحنه افغانستان دارد تا از این طریق بتواند قدرت چانهزنی خود در قبال آمریکا را افزایش دهد و توازن منطقهای را به نفع خود تغییر دهد.
- برای آینده افغانستان سه سناریو قابل پیشبینی است:
1. تداوم وضعیت فعلی تا آینده نامعلوم؛
2. پیشرفتن طرح آشتی ملی و ورود طالبان به عرصه سیاست داخلی افغانستان؛
3. وقوع تجزیه قومی.
در هر یک از سناریوهای فوق، پیامدهای متفاوتی برای ایران قابل تصور است و این امر مستلزم تدوین استراتژی مناسب برای تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران میباشد.
سخنران دوم به بررسی شرایط و آینده روابط میان ایران و افغانستان پرداخت و این گونه اظهارنظر کرد که بستر و زمینههای مساعدی برای تقویت روابط میان ایران و افغانستان وجود دارد.
سخنران سوم، به بررسی ابعاد و پیامدهای پیمان راهبردی افغانستان و آمریکا پرداخت و به موارد زیر اشاره کرد:
- علت اصلی انعقاد این پیمان، ضعف دولت مرکزی است که در واقع توانایی اعمال حاکمیت سیاسی از جمله ایجاد ثبات و امنیت در قلمرو کشور افغانستان را ندارد. این امر مشکلات فراوانی را برای مردم این کشور ایجاد نموده و آنها را نسبت به آینده وضعیت ثبات و امنیت کشور پس از خروج نیروهای خارجی نگران ساخته است.
- کشورهای مختلف از جمله انگلیس و پاکستان انعقاد موافقتنامه راهبردی میان آمریکا و افغانستان را بر خلاف منافع خود قلمداد میکنند، زیرا هدف اصلی این موافقتنامه، مشروعیت بخشی به حضور آمریکا در افغانستان و تضمین تداوم طولانی مدت حضور آمریکا است. به طور خلاصه، این توافقنامه استقلال افغانستان را به طور کلی زیر سؤال خواهد برد و این کشور را عملاً تحتالحمایه آمریکا قرار خواهد داد. علاوه بر این، استقرار پایگاههای نظامی دائمی آمریکا در سراسر خاک افغانستان، خطرات امنیتی جدی برای جمهوری اسلامی ایران در پی خواهد داشت.
در انتهای جلسه آقای دکتر واعظی، معاون پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، با اشاره به پیامدهای منفی توافقتنامه راهبردی آمریکا و افغانستان، بر ضرورت شفافسازی و آگاهی افکار عمومی نسبت به عواقب این قرارداد و ضرورت حفظ منافع کشورهای همسایه، به ویژه ایران تأکید نمود.