مقدمه
با رأی مثبت روسیه به قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و همچنین اظهارات گلایه‌آمیز و بعضاً تند رهبران ایران و روسیه نسبت به یکدیگر و نهایتاً اعلام امتناع روسیه از تحویل سامانه دفاعی اس-300 به ایران، به نظر می‌رسد که روابط دو کشور  ایران و روسیه به پائین‌ترین سطح خود در دوره پس از فروپاشی شوروی تنزل یافته باشد. در حالی که در دو دهه گذشته ایران و روسیه بنا به دلایل مختلف روابط نسبتاً نزدیکی با یکدیگر برقرار کرده بودند، رویدادهای اخیر می‌تواند حاوی معانی و پرسش‌های متعددی باشد. با توجه به اهمیت تحولات اخیر در روابط ایران و روسیه، معاونت پژوهش‌های سیاست خارجی طی نشستی به بررسی ابعاد مختلف این تحولات در روابط دو کشور پرداخت. متن حاضر جمع‌بندی مطالب مطرح شده در این نشست می‌باشد.
 
عوامل تغییر سیاست خارجی روسیه در قبال ایران
تقریباً از یک سال پیش به این سو نشانه‌های سردی در روابط ایران و روسیه مشاهده شد. مجموعه‌ای از رفتارها و تعاملات دوجانبه، نشان دهنده این است که نگرش جدیدی در سیاست خارجی روسیه در حال شکل‌گیری است. در واقع، اگر قصد پاسخ به این پرسش را داشته باشیم که چرا روابط تهران و مسکو تا این حد تنزل یافته است، باید تغییرات به‌وجود آمده در برداشت روس‌ها نسبت به مسائل بین‌المللی، مسائل داخلی ایران و رفتارهای ایران در سیاست خارجی را مورد نظر قرار داد.
 
الف)عوامل تغییر برداشت روس­ها از مسائل بین­المللی
تغییر رفتار آمریکا؛ احتمالاً مهم‌ترین عامل در این زمینه به قدرت رسیدن اوباما در آمریکا است. با توجه به نگرش متفاوت اوباما نسبت به روسیه و نسبت به رابطه این کشور با آمريكا، بسياري از تحلیل‌گران روسی روی کارآمدن اوباما را فرصتی برای این کشور تلقی می‌کنند. البته عوامل دیگری مانند مشکلات امریکا در منطقه و بحران اقتصادی که گریبانگیر هر دو کشور شده نیز به این روند کمک کرده است.
مسائل اقتصادی روسیه؛ ارزیابی مردم و نخبگان روس پس از گذشت 20 سال از موقعیت اقتصادی کشور موید آن است که روسیه به تدریج از یک قدرت صنعتی –با برخورداری از 60 تا 70 درصد تولیدات صنعتی و صدور آنها به بازارهای جهانی- به کشوری تبدیل شده است که نزدیک به 80 درصد از صادرات آن مواد خام است. در میان محافل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در روسيه و نیز در مطبوعات و نشریات علمی از این وضعیت با عنوان "جهان سومی شدن" روسیه یاد شده است. تحلیل‌گران، اين مسئله را نتیجه سیاست‌های یلتسین و پوتین مي­دانند و معتقدند روسیه که به عنوان یک محور در اقتصاد جهانی در دوره شوروی مطرح بود، اینک به کشوری‌ انرژي محور تبدیل شده است؛ یعنی ابرقدرتی که در بین کشورهای صادرکننده مواد خام نقش اول را پیدا کرده است. این موضوع در روسیه مسئله خوشایندی تلقی نمی‌شود. علاوه بر این، به لحاظ اقتصادی در چند سال اخیر، به‌رغم کمک درآمدهای نفتی به افزایش درآمدهای دولت، تغییر چشمگیری در زیرساخت‌ها و نیازهای اقتصادی جامعه روسیه مشاهده نمی‌شود.
شکل­گیری دیدگاه رقابت و همکاری توامان در روسیه؛ این احساس که مردم روسیه بدبخت هستند، احساس جدی در میان روس‌هاست و اغلب گفته می‌شود این امر در نگاه روس‌ها به مسائل بین‌المللی تاثیرگذار بوده است. روس­ها به تدریج، به ویژه طی دو سال گذشته،  نگاهی رقابت‌آمیز به مسائل بین‌المللی پیدا کرده‌اند و این دید را که مسائل بین‌المللی از طریق نظامی قابل حل و فصل است، کنار گذاشته‌اند. به‌عنوان نمونه، رابطه روسیه با کشوری مانند ترکیه که از اعضای ناتو است، به این تغییر دیدگاه کمک کرده است؛ چرا که روسیه به آسانی با ترکیه به همکاری اقتصادی می‌پردازد، در حالیکه رقابت میان روسیه و ناتو بسیار جدی است. حجم مبادلات اقتصادی دو کشور اینک به 32 تا 35 میلیارد دلار بالغ شده است.
مجموعه این عوامل، این نگاه را در روسیه ایجاد کرده است که در مسائل بین‌المللی تا حدی باید نگاه رقابت‌آمیز و خصمانه پوتین به غرب را تعدیل کرد. این مسئله در مجموعه‌ای از سخنرانی‌های مدودف قابل پیگیری است. وی تأکید دارد ما به تکنولوژی نیاز داریم، ما باید درهای کشور را به روی ایده‌ها و تکنیک‌های جدید باز کنیم، روسیه را نمی‌توان صرفاً با ابزارهای نظامی اداره کرد.
 
ب) درک جدید روس­ها از مسائل داخلی ایران
حوادث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال گذشته و طرح شعارهایی علیه روسیه، در این کشور بدون بازتاب نبود. روسیه در خصوص این رویدادها به فاصله شش ماه سه بیانیه صادر کرد. در بیانیه اول، روسیه تأکید کرد که در مسائل داخلی ایران دخالت نمی‌کند. در بیانیه دوم، روسیه از دولت ایران خواست که در اقدامات خود ملاحظات مربوط به حقوق بشر را رعایت کند. در بیانیه سوم که تا حدی تندتر بود، روسیه تاکید کرد ایران باید سرکوب مردم را متوقف کند. این تغییر نگاه را می‌توان ناشی از مسائلی، از جمله نظرسنجی‌های صورت گرفته در سایت‌ها تلقی کرد. به عنوان مثال، در یک نظرسنجی، 94 درصد پاسخ‌دهندگان گفته بودند به روسیه اعتماد ندارند. به‌دنبال آن در سایت ریانووستی که پیوندهای نزدیکی با وزارت خارجه روسیه دارد، نظرسنجی مشابهی نشان داد که آرای پاسخ‌دهندگان به 96 درصد رسید. این مسئله به ویژه در مقالات نوشته شده در مورد ایران بازتاب داشته است. برای مثال، در دو مقاله به قلم دنیسوف و ساژین به این نظرسنجی اشاره شد و تأکید به‌عمل آمد که دولت روسیه حمایت مردم ایران را از دست داده است. این موضوع بازتاب این واقعیت است که بسیاری از افرادی که در مراکز مطالعاتی بین‌المللی کار می‌کنند، دارای نگرش لیبرالی هستند. این گونه مراکز مطالعاتی معمولاً در مقایسه با نگرش‌های خاص دولتی، نگرش بین‌المللی‌تری دارند و در واقع، همدردی بیشتری با مخالفان دولت نشان می‌دهند تا با خود دولت. یک موضوع قابل توجه این است که اغلب تحلیل‌گران، ایران را با اتحاد شوروی مقایسه می‌کنند. روس­ها معتقدند اقداماتی که دولت ایران انجام می‌دهد، مشابه همان اقداماتی است که قبلاً در شوروی انجام شده بود. این گونه گزارش‌ها و تحلیل‌ها در مورد وضعیت داخلی ایران، در دیدگاه مقامات تصمیم‌گیرنده روسیه تأثیرگذار بوده و موجب گسترش نگاه منفی آنها به ایران شده است.
 
ج)درک روس­ها از رفتارهای دولت ایران
سومین عامل به درک روسیه از رفتارهای دولت ایران برمی‌گردد. در این زمینه چند موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار است:
اعلام وجود سایت فردو؛ اعلام فعالیت‌های هسته‌ای ایران در فردو موجب نوعی بدبینی و تردید در میان روس­ها نسبت به ایران شد. از نگاه روس‌ها، ایران هسته‌ای طبیعتاً خطر تلقی می‌شود و این موضوعی است که بارها از جانب آنها تکرار شده است. در سیاست‌های کلان هسته‌ای روسیه آمده است که هیچ کشور دیگری نباید هسته‌ای شود. برخلاف امریکا، که حتی برخی از تحلیل‌گران مهم و با نفوذ آن احتمال هسته‌ای شدن ایران را می‌پذیرند، در روسیه تقریباً اکثر تحلیل‌گران و ایران‌شناسان، ایران هسته‌ای را قابل تحمل نمی‌دانند. این موضوعی است که بیش از هر چیز به برداشت روس­ها از تهدیدات باز­می­گردد.
نگرانی از تمایل ایران برای مذاکره با آمریکا؛ با توجه به برخی اقدامات صورت گرفته، روس‌ها به شدت نگران احتمال برقراری مذاکره میان ایران و آمریکا هستند. یکی از عوامل نگرانی روسیه این است که در یک بده و بستان دوجانبه، ایران هسته‌ای از سوی آمریکا پذیرفته شود؛ مسئله‌ای که برای روسیه قابل تحمل نیست.
کنار گذاشتن روسیه از توافق سه‌جانبه تهران؛ یکی از موضوعاتی که در ماه‌های اخیر به شدت موجب ناخرسندی روس‌ها از رفتار ایران شد، کنار گذاشتن روسیه از توافق سه‌جانبه تهران میان ایران، ترکیه و برزیل بود. روس‌ها انتظار داشتند ایران در موضوع تبادل سوخت هسته‌ای نقش بیشتری برای روسیه قائل شود و به عنوان شریک هسته‌ای ایران همکاری بیشتری با این کشور داشته باشد. اعلام توافق میان ایران، برزیل و ترکیه و نادیده گرفتن نقش روسیه، در واقع، روس‌ها را متقاعد کرد که ایران به دنبال ایجاد رویه‌های خاصی در سطح بین‌المللی است که کمترین نتیجه آن می‌تواند کمرنگ شدن نقش قدرت‌های سنتی، از جمله روسیه، در تحولات مهم جهانی و همچنین غیر قابل کنترل شدن ایران باشد. 
   سطح روابط اقتصادی؛ در روسیه این احساس شکل گرفته است که ایران به دنبال رابطه‌ای نیست که به سود روسیه باشد. از نظر روس‌ها، روابط تجاری روسیه با ترکیه بدون اینکه برای این کشور هزینه بین‌المللی در بر داشته باشد به بیش از 30 میلیارد دلار بالغ می‌شود، در حالی که روابط تجاری روسیه با ایران در حد سه تا چهار میلیارد دلار متوقف شده است. روس‌ها معتقدند مقامات ایرانی با بهره‌گیری از ارتباط با روسیه اهداف سیاسی خاص خود را دنبال می‌کنند.
مطرح شدن بحث غرامت­های جنگ جهانی؛ طی کنفرانسی که چندی پیش در مؤسسه شرق‌شناسی روسیه در زمینه ایران، شوروی و جنگ دوم جهانی برگزار شد، بسیاری از کارشناسان روس با تأکید بر استنادات حقوقی، طرح موضوع غرامت‌ از سوی ایران را بی‌معنی دانسته و حتی آن را نشانه خصومت با روسیه تلقی کردند.
رفتار ایران در قبال اوپک گازی؛ از زمان مطرح شدن اوپک گازی تا مرحله کنونی، رفتار ایران در این باره برای روس‌ها قابل فهم نبوده است. پس از آنکه روس‌ها در سال 2002 طرح تشکیل اوپک گازی را مطرح کردند، این طرح از سوی مقامات ایرانی جدی گرفته شد. با این حال، هنگامی که در مورد رئیس اوپک گازی و دبیرخانه بحث شد، موضع ایران عبارت از این بود که استقرار دبیرخانه در مسکو و هم زمان ریاست روسیه بر اوپک گازی قابل قبول نیست. از سوی دیگر، تاکید ایران بر نقش پررنگ کشورهای مسلمان برای روس‌ها نیز قابل قبول نبود و آنها معتقد بودند ایران، قطر را به روسیه ترجیح داده است.
مجموعه این عوامل و همچنین برخی حوادث کوچکتر مانند تأخیر ایران در صدور اجازه پرواز برای هواپیمای جنگی روسیه برای مشارکت در نمایشگاه نظامی بحرین، باعث شده است درک متفاوتی از رفتارهای ایران در روسیه ایجاد شود.
 
آسیب­شناسی روابط ایران و روسیه
رویدادهای اخیر نشان دادکه روابط ایران و روسیه آن‌گونه که تصور می‌شد از استحکام کافی برخوردار نیست و در شرایط شکننده‌ای قرار دارد. اگرچه تحلیل‌گران و افکار عمومی داخلی ماهیت دوگانه سیاست خارجی روسیه را مهمترین دلیل این شکنندگی می‌دانند، اما پیش از آنکه بخواهیم روس‌‌ها را متهم به هر صفت یا رفتاری بکنیم، باید دید که نوع نگرش و سیاست‌های ایران نسبت به همسایه شمالی خود تا چه اندازه مبتنی بر واقعیت‌ها و تا چه اندازه مبتنی بر فضای ذهنی خودساخته بوده است. پرسش این است که آیا وضعیت فعلی در روابط دو کشور تماماً محصول سیاست خارجی مزورانه روس‌هاست یا اینکه برداشت‌های نادرست و غیر واقع‌بینانه ما از سیاست جهانی در دوره پس از جنگ سرد نیز در شکل‌گیری این وضعیت مؤثر بوده است؟ شواهد حاکی از آن است که فارغ از ماهیت چندگانه سیاست خارجی روسیه، نوع رویکرد ایران به روابط با این کشور نیز با مشکلات اساسی مواجه بوده است. در بحث آسیب‌شناسی روابط ایران با روسیه چند نکته قابل ذکر است:
روابط ایران با روسیه در دوره جدید از آغاز متأثر از شرایط خاص ایران در سطح بین‌المللی بوده و به همین دلیل در گسترش و تداوم آن الزاماً روندی منطقی طی نشده است. حداقل می‌توان گفت که شکل موجود رابطه ‌ایران و روسیه بر مبنای انتخاب استراتژیک ایران نبوده است. روابط جدید ایران و روسیه در شرایطی شکل گرفت که جمهوری اسلامی ایران به دلیل دشمنی‌های ایالات متحده با فشارهای متعددی مواجه بود و همکاری با کشورهایی مانند روسیه برای ایران می‌توانست از اهمیت زیادی برخوردار باشد. در شرایط موجود اغلب فراموش می‌شود که رابطه ایران با روسیه در چنین وضعیتی شکل گرفت. بدیهی است که روابط شکل‌یافته در شرایط خاص از ویژگی‌ها و الزامات خود برخوردار است و باید بر مبنای منطق خاص خود مورد توجه و تحلیل قرار گیرد.
یکی از آسیب‌های سیاست خارجی ایران در سال‌های اخیر گرایش به سیاه و سفید دیدن کشورها بوده است. در مورد روسیه نیز به نظر می‌رسد که در جریان تحولات اخیر تحلیل‌ها به سمت این موضوع سوق پیدا کرده‌اند که روس‌ها از سمت سفیدی به سمت سیاهی رفته‌اند. در حالی که باید پذیرفت که بسیاری از کشورها می‌توانند در فضای خاکستری قرار داشته باشند و این نوع رفتار ماست که می‌تواند آنها را به سمت سفیدی یا سیاهی سوق دهد. این حالت بدترین حالتی است که می‌تواند در روابط با روسیه رخ دهد.
مشکل دیگر در رویکرد ایران نسبت به روسیه، برابر قرار دادن این کشور با شوروی است. در روسیه علی‌رغم اینکه نمادهای شوروی هنوز اهمیت زیادی دارند و روس‌ها به دنبال ایجاد یک روسیه قدرتمند هستند، اما بحث بازگشت به شوروی کاملاً منتفی است، زیرا نه قانون اساسی، نه ساختارهای موجود و نه ترسیم چشم‌انداز آینده، هیچ‌کدام اجازه بازگشت به گذشته را نمی‌دهد. با این حال، بسیاری در ایران هنوز از روسیه تصور شوروی را در ذهن دارند و انتظار دارند روسیه مانند دوران شوروی در نظام بین‌الملل عمل کند.
مشکل بعدی توهم ایجاد یک جبهه بین‌المللی است. مقامات روس بارها اظهار داشته‌اند که ما متحد استراتژیک نداریم، اما این موضوع در ایران چندان جدی گرفته نشده است. به‌عبارت دیگر، عدم درک دقیق از نظام بین‌المللی باعث شده است که این تصور در ایران ایجاد شود که نظام بین­الملل واقعاً نظامی متکثر است. نظام بین‌الملل در بهترین وضعیت، نظامی یک- چندقطبی است؛ یعنی در اکثر موضوعات نظامی و استراتژیک یک قطب و در برخی موضوعات دو یا سه قطب حضور دارد. با این حال، نظام بین‌الملل بیشتر تک‌قطبی است و این موضوع مفهوم ایجاد جبهه بین‌المللی را محدود می‌کند. بحث اتحادناپذیری در اکثر اسناد امنیت ملی، اظهارات و رفتارهای روسیه کاملاً قابل درک است. در واقع وقتی روسیه حاضر نیست با بلاروس وارد اتحاد استراتژیک شود، ایران جای خود را دارد. نتیجه این درک غلط از سیاست خارجی روسیه آن بوده است که به انتظارات غیر واقعی از این کشور دامن زده بشود.
غلبه نگاه امنیتی بر کلیت روابط ایران با قدرت‌های بزرگ، مشکل دیگر در روابط ایران و روسیه تلقی می‌شود. نگاه امنیتی به مسائل تاکنون موجب کم توجهی به مسائل اقتصادی در روابط دو کشور شده است. نباید فراموش کرد که از ده صنعت بزرگ ایران در ده سال آخر عمر حکومت پهلوی، حداقل شش صنعت روسی بود. این موضوع نشان می‌دهد که ظرفیت‌های روابط اقتصادی با روسیه کاملاً مناسب است. اما به دلیل اینکه به همه چیز از دیدگاه امنیتی نگریسته می‌شود، روابط اقتصادی مورد کم توجهی قرار گرفته است.
عدم درک درست از سیاست خارجی روسیه از جمله مشکلات دیگر در روابط تهران و مسکو است. روس‌ها در دکترین سیاست خارجی خود تحت عنوان سند تدبیر سیاست خارجی یا سند مفهوم سیاست خارجی اولویت‌های خود را بیان کرده‌اند. بر اساس این دکترین، ایران اولویت پنجم سیاست خارجی روسیه است. از طرفی در بحث تهدیدات غیرمستقیم نیز ایران به عنوان یک تهدید غیر مستقیم مطرح می‌شود. حتی در آخرین سند صراحتاً گفته شده است که ایران هسته‌ای تهدیدی امنیتی برای روسیه است.
تقریباً از همان آغاز شکل‌گیری مرحله جدید در روابط ایران و روسیه، گزاره‌ محوری حاکم «عدم اعتماد» بوده است. هم در میان ایرانیان این اعتقاد وجود دارد که روس‌ها غیرقابل اعتمادند و هم از دیدگاه روس‌ها ایران کشوری غیرقابل اعتماد است. اما نکته مهم این است که این گزاره تا پیش از تحولات اخیر، در گفتمان عمومی مردم و عمدتاً با هدف انتقاد از سیاست‌های دولت- به خاطر اتکای بیش از حد به روسیه- مطرح می‌گردید، در حالی‌که در نتیجه تحولات اخیر این گزاره از گفتمان عمومی مردم به گفتمان بین دولتمردان انتقال پیدا کرده است. تکرار انتقادات مردم توسط دولتمردان نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه به پیچیده‌تر شدن اوضاع نیز منجر خواهد شد.
در طول سال‌های گذشته نیاز ایران و روسیه به یکدیگر عمدتاً از ماهیتی غیرمادی و هویتی برخوردار بوده است. نیازهای غیر مادی به رغم اهمیتی که دارند، به سرعت قابل قطع شدن هستند. در واقع، این پیوندهای مادی هستند که می‌توانند روابطه را تداوم ببخشند و مستحکم کنند. ایران و روسیه در یک مقطع تاریخی به لحاظ هویتی و به منظور مورد شناسایی قرار گرفتن توسط دیگران به یکدیگر نیاز داشتند. این احساس نیاز اکنون برای هر دو طرف کمرنگ شده است، زیرا شرایط برای هر دو کشور تغییر کرده است.
مسئله دیگر در روابط ایران و روسیه عدم توجه به این رابطه در متن یک برداشت پویا و سیال از وضعیت جهانی است. به نظر می‌رسد که در کشور برداشت ایستایی از نوع رابطه‌ با روسیه وجود داشته باشد. در حالی‌که شرایط بین‌المللی به‌ویژه بعد از 11 سپتامبر کاملاً تغییر کرده است. لازم بود به طور دائم در نوع نگاه به روسیه و غرب پویایی لازم حفظ می‌شد و این امر مدنظر قرار داده می‌شد که جایگاه روسیه در نظام بین‌الملل دائم در حال تغییر است. اکنون آن چه مهم است عبارت از این است که روسیه یک قدرت بزرگ جهانی است و نسبت به این مسئله احساس مسئولیت می‌کند. مسئولیت بین‌المللی قدرت‌های بزرگ در حال حاضر عبارت از این است که گردش اقتصادی جهانی را حفظ کنند. به‌ویژه بعد از بحران اقتصادی جهانی، همکاری در این خصوص بین‌ قدرت‌ها بسیار چشم‌گیرتر شده است. در خصوص امنیت جهانی نیز روس‌ها به عنوان یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت مسئولیت‌هایی برای خود قائل هستند. روس‌ها می‌دانند که اگر بخواهند به‌عنوان یک قدرت بزرگ باقی بمانند باید به این دو مورد توجه خاصی داشته باشند.
در یک نتیجه‌گیری کلان از وضعیت روابط ایران و روسیه باید گفت که به طور کلی روابط دو کشور طی سال‌های گذشته به دلیل شرایط خاص حاکم بر هر دو کشور، بر یک مبنای منطقی، سنجیده و یکدست استوار نشده است. در این سال‌ها، انتظارات دو طرف از یکدیگر در بسیاری از موارد منطبق با توانمندی‌ها و ظرفیت‌های طرف مقابل نبوده است. روس‌ها معتقدند که ایران به این مسئله که روسیه منافع خود را دنبال می‌کند، توجهی ندارد و به نظر می‌رسد به همین دلیل سقف انتظارات ایران از روسیه بسیار بالا باشد. این موضوع در شرایط بین‌المللی کنونی از مبنای منطقی برخوردار نیست.
از سوی دیگر، به نظر می‌رسد ایران در مواردی بیش از اندازه به روس‌ها بها داده است که نمونه آن همراهی بیش از حد با روس‌ها در مسائل مربوط به دریای خزر و آسیای مرکزی و قفقاز است.  علاوه بر این، نگاه به روسیه از زاویه امریکا یکی دیگر از مشکلات روابط ایران و روسیه است. رابطه ایران با روسیه در واقع یک رابطه دوجانبه مستقل نبوده است، به همین دلیل هرگاه نوع رابطه روسیه با امریکا دچار تغییر شده است، شاهد تغییراتی در روابط فی‌مابین بوده‌ایم.
 
ظرفیت‌های همکاری ایران و روسیه
جمهوری اسلامی ایران در دو موضوع با روس‌ها در سطح منطقه‌ای همکاری داشت که هر دو مورد  تجربه‌های نسبتاً موفقیت‌آمیزی به شمار می‌آیند. موضوع نخست همکاری‌های دو کشور در زمینه ایجاد آشتی ملی در تاجیکستان بود که اگر همکاری و تعامل ایران با روسیه نبود، امکان برقراری آشتی ملی در تاجیکستان میسر نمی‌شد. موضوع دیگر همکاری تهران و مسکو در مسئله افغانستان بود که شرایط را در افغانستان تغییر داد. جریان افراط یا طالبان با همکاری عربستان، امارات و پاکستان، حداقل بخش عمده‌ای از افغانستان را به تسلط خود درآورده بودند، امری که با سکوت یا حمایت غربی‌ها و امریکایی‌ها همراه بود. با نگاهی به نقشه افغانستان می‌توان گفت تا پیش از حادثه ١١ سپتامبر، فقط بخشی از ولایت تخار و بخشی از ولایت بدخشان در کنترل سیاسی-نظامی دولت افغانستان بود و بقیه کشور سقوط کرده بود و تحت کنترل طالبان قرار داشت. در نتیجه با همکاری‌های مؤثر و نزدیک تهران و مسکو و سپس هند مثلث تهران-مسکو-دهلی تشکیل شد و شرایط افغانستان تغییر کرد.
 
تاثیر سایر عوامل در شرایط کنونی روابط ایران و روسیه
گاهی پرهیز از توهم توطئه مانع از توجه جدی به بازی­های روانی غرب در روابط ایران و روسیه می‌شود. این در حالی است که هم تاریخ روابط بین‌الملل و هم تحولات اخیر نشان می­دهد که بازی روانی اگر همه ابزار بازی نباشد، یکی از ابزارهای مهم و بستر ساز است. به نظر می­رسد در کنار عوامل واقعی یاد شده، بازی روانی از سوی غرب و در راس آن آمریکا، در روابط ایران و روسیه بی­تاثیر نبوده است. در هفته­های اخیر در اغلب تحلیل­های غربی از روابط ایران و روسیه، تلاش شده است تا به لحاظ روانی شکاف میان دو کشور گسترده‌تر شود. در اکثر تحلیل­های غربی از سرخوردگی ایران در اعتماد به روسیه سخن به میان می­آید و گاهی نیز گفته می­شود رفتار روسیه در قبال ایران، چه بسا موجب بی اعتمادی شرکای دیگر روسیه به مسکو شود.
روشن است که از شرایط جدیدی که در روابط ایران و روسیه به وجود آمده، غرب نه تنها بهره‌برداری‌های سیاسی، بلکه بهره برداری­های اطلاعاتی و روانی نیز به عمل آورده است و چه بسا در بلند مدت بتواند بهره‌برداری­های استراتژیک نیز صورت دهد