تحولات داخلی و خارجی گرجستان پس از بحران آگوست ٢٠٠٨ |
16 May 2009 |
||||
چکیده رویارویی نظامی جمهوری گرجستان و فدراسیون روسیه در آگوست سال 2008، که به جدایی دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا از خاک گرجستان منتهی شد، پیامدهای متعددی را در عرصه داخلی و خارجی برای دولت گرجستان و بهویژه شخص میخائیل ساکاشویلی، رئیسجمهور این کشور به همراه داشته است. ناکامی در تحقق اهداف اعلامی مانند حفظ یکپارچگی سرزمینی و بهبود اوضاع اقتصادی در نتیجه مدیریت نادرست سیاسی در داخل و اتخاذ سیاست خارجی نامتوازن، در نتیجه دوری گزیدن از سیاست سنتی، هوشمندانه و متوازن شواردنادزه در حفظ تعادل میان روسیه و جهان غرب در سیاست خارجی گرجستان، دولت فعلی را در وضعیت بسیار دشواری قرار داده است. در این نوشتار مهمترین تحولات داخلی گرجستان ازجمله تغییرات و جابهجاییهای صورت گرفته در سطح دولت گرجستان و روند پرتنش اوضاع سیاسی داخلی ناشی از موج اعتراضات مخالفین و در بعد خارجی نیز مسائلی مانند روند مذاکرات صلح ژنو میان روسیه و گرجستان، کیفیت ارتباط گرجستان با ناتو و اتحادیه اروپا و نیز وضعیت مناسبات تفلیس ـ واشنگتن در دروة باراک اوباما مورد واکاوی قرار میگیرد. مقدمه صرف نظر از ریشهها و عوامل ایجادکننده رویارویی نظامی میان فدراسیون روسیه و جمهوری گرجستان، جنگ آگوست 2008 پیامدهای متعددی را در سطح داخلی گرجستان، نوع ترتیبات و معادلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی منطقه قفقاز جنوبی و نیز در سطح بینالمللی در نوع مناسبات این جمهوری با مجموعههای فراآتلانتیکی از یکسو و روابط این مجموعهها با فدراسیون روسیه از سوی دیگر، به دنبال داشته است. درواقع رویارویی گرجستان و روسیه شوک بزرگی به وضعیت بسیار شکننده و آسیب پذیر قفقاز از ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی وارد نمود و باعث تشدید پویشهای بازیگران منطقهای مانند روسیه و ترکیه و بازیگران فرامنطقهای مانند اتحادیه اروپا، ناتو و ایالات متحده در ترتیبات این منطقه شده است که برآیند این تحولات موجب پیچیدهتر شدن پویشها و معادلات منطقة قفقاز شده است. با توجه به مطالب یادشده، این نوشتار در پی یافتن پاسخ به این پرسشها است که تأثیر این تحولات بر روند داخلی تحولات سیاسی گرجستان چگونه بوده است؟ و این امر چه تأثیری بر مناسبات خارجی گرجستان با روسیه و جهان غرب و نیز ترتیبات سیاسی و امنیتی قفقاز برجای نهاده است؟ تحولات داخلی گرجستان جنگ آگوست 2008، پیامدهای گستردهای در سطح داخلی گرجستان به دنبال داشته است که انجام تغییرات نسبتاً گسترده درسطوح بالای حکومتی، افزایش موج اعتراضات مخالفان سیاسی علیه رئیسجمهور و گستردهتر شدن روز افزون انسجام ملی در اثر شکست در جنگ و ازدست دادن 20 درصد از خاک کشور، بحرانها و بی ثباتیهای سیاسی و شرایط نامساعد اقتصادی از مهمترین تحولات داخلی به شمار میرود. در این بخش به واکاوی مهم ترین تاثیرات بحران آگوست 2008، بر فضای سیاسی و اجتماعی جمهوری گرجستان پرداخته میشود. 1ـ تغییرات در سطح حکومتی پس از وقوع انقلاب گل رز در سال 2004، چهرههایی در صحنه سیاسی گرجستان قدرت یافتند که دارای گرایشهای تند غربی و ضد روسی بودند. «میخائیل ساکاشویلی، رئیسجمهوری، زوراب ژوانیا، نخستوزیر و خانم نینو بورجانادزه، رئیس پارلمان، مثلث قدرتی ساختند که به «تروئیکای گرجستان» مشهور شد. وانمود کردن فرهنگ و تمدن گرجستان به عنوان بخشی از تمدن اروپایی، گرایش به پیوند دادن این کشور به ساختارهای سیاسی و نظامی باختر زمین مانند اتحادیه اروپا و ناتو همراه با گرایشهای ضدروسی، از مهمترین مبانی فکری «تروئیکای گرجستان» به شمار میرفت. موفقیت اولیه رهبران انقلاب گل رز در مهار جریانات تجزیهطلب در منطقه آجارایا که گرجیها از آن به عنوان «انقلاب رز دوم» یا «انقلاب کوچک رز» یاد میکردند، باعث شد که علیرغم وجود برخی اعتراضات، ساکاشویلی بتواند در انتخابات ریاست جمهوری ژانویه 2008، برای دومین بار به کرسی ریاست جمهوری تکیه زند و چند ماه بعد در جریان انتخابات پارلمانی 21 می 2008، حزب حاکم جنبش ملی متحد توانست بیش از 80 درصد کرسیهای پارلمان را در اختیار بگیرد. اما جنگ آگوست 2008 که منجر به جدا شدن دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی و به عبارتی دیگر به ازدست رفتن 20 درصد ازخاک گرجستان منتهی شد، منجر به بروز بحران مشروعیت برای هیئت حاکمه گرجستان بهویژه شخص رئیسجمهور گشت. ساکاشویلی تحت فشار شدید افکار عمومی و مخالفان سیاسی، شرایط حاکم بر دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی، فشار غرب بهویژه ایالات متحده مبنی بر فعالتر نمودن دولت و ایجاد تحرک بیشتر و از همه مهمتر برکنار ماندن از تکانههای شکست نظامی از روسیه، اقدام به برکناری و به عبارتی بهتر قربانی کردن مهرههای سیاسی گرجستان نمود. تغییر سه نخستوزیر از مهمترین این تغییرات به شمار میرود. بعد از برکناری ولادیمیر جانیدزه در دسامبر 2001، گریگول مگالوبلیشویلی به مقام نخستوزیری رسید که وی نیز در فوریه 2009 به دلیل بیماری از قدرت کنارهگیری کرد. پس از وی دیمیتری شاشکین به نخستوزیری رسید که برای آرام نمودن فضای سیاسی کشور، برقراری گفتوگو با اپوزیسیون و سازمانهای غیردولتی را از مهمترین اهداف خود اعلام نمود. علاوهبر تغییرات در سطح نخستوزیری، دیگر پستهای حساس نیز با تغییراتی همراه بود. انتصاب دیوید سیخارلیدزه، سفیر سابق گرجستان در آمریکا به سمت وزیر دفاع و انتقال گریگول واشادرزه از وزارت فرهنگ به وزارت امور خارجه از جمله مهمترین این تغییرات به شمار میرود. دامنه تغییرات به سطح داخلی محدود نماند و برای ایجاد تحرک جدید و بازسازی چهره گرجستان در صحنه بینالمللی، هشت سفیر جدید در اوایل مارس 2009، از سوی تفلیس به محلهای خود در تاشکند، وین، سازمان امنیت و همکاری اروپا و نقاط دیگر مأموریت یافتند. در این میان انتخاب ایراکلی جان جاگوا، سفیر سابق گرجستان در مصر و سوریه به عنوان سفیر در ایران، از نکات قابل توجه به نظر میرسد. علاوهبر تغییرات مهرههای سیاسی، دولت گرجستان برای سازگاری بیشتر با تحولات داخلی و خارجی اقدام به تأسیس دو وزارتخانه جدید با عنوان «توسعه و زیرساخت منطقهای» و «امور زندانها و زندانیان»، با ادغام دادستانی کل و وزارت دادگستری نمود. نگاهی واقع بینانه به تغییرات صورت گرفته در صحنه مدیرت سیاسی گرجستان نشان میدهد که این تحولات نتوانسته است مانع ازگسترش موج اعتراضات و بازگشت آرامش به کشور گردد و علت اصلی آن را باید در عدم تحقق شعارهای ساکاشویلی، سیاست خارجی نامتوازن و در اشغال بودن بخشهایی از خاک گرجستان دانست. «معمولاً در اوضاعی که حریف بسیار نیرومند است، دشمن خارجی به جای آن که عامل وحدت ملی در داخل شود، اسباب پراکندگی میگردد. در این صورت به جای مقصر دانستن قدرت مهاجم خارجی، انتقاد از تصمیم گیرندگان داخلی شدت میگیرد و حتی در هیئت حاکمه هم انشقاق روی میدهد. این قاعده بارها درتاریخ تکرار شده است». وضعیت کنونی هیئت حاکمه گرجستان و جدایی فردی مانند بورجانادزه، متحد پیشین ساکاشویلی و یکی از اضلاع تروئیکای گرجستان و درحال حاضر جدیترین مخالف سیاسی دولت، نشان از تکرار این قاعده تاریخ در گرجستان دارد. 2ـ گسترش موج مخالفتهای سیاسی چنانکه پیشتر اشاره شد، علیرغم موفقیت رهبران انقلاب گل رز در انتخابات ریاست جمهوری ژانویه 2009 و انتخابات پارلمانی می 2009، به دلیل ناکامی در جنگ با روسیه، وجهه و اعتبار سیاسی هیئت حاکمه بهویژه شخص ساکاشویلی به شدت آسیب دید. درپی این شرایط، اپوزیسیون دولت گرجستان با بهره جستن از این ناکامی و شرایط نامساعد اقتصادی، هر روز بر دامنه و شدت مخالفت خود با دولت ساکاشویلی افزود. از مهمترین مخالفان ساکاشویلی میتوان به افرادی مانند خانم نینو بورجانیدزه (رئیس سابق پارلمان و یکی از اعضای مثلث تروئیکای گرجستان)، لیوان گاچاچلیدزه (کاندیدای سابق ریاست جمهوری) و ایراکلی آلاسانیا (نماینده سابق گرجستان در سازمان ملل) نام برد. مخالفین بر این باورند که اشتباهات ساکاشویلی در عرصه سیاست خارجی، موجب شده است که گرجستان تبدیل به بازیچهای در رقابت ژئوپلیتیک روسیه و آمریکا شود و هریک از این قدرتها بدون توجه به منافع و اهداف گرجستان، از تفلیس در راستای منافع خود استفاده ابزاری نمایند. در همین راستا خانم بورجانادزه، رئیس مجلس سابق گرجستان و یکی ازمخالفان سرسخت ساکاشویلی، دولت را به موارد ذیل متهم کرده و خواستار رسیدگی مجامع جهانی و واکنش مردمی به آن شده است: - درگیرکردن کشور در بحران؛ - ورود به جنگی که پاسخهای بی معنی و مضحک دولت را به افکار عمومی به همراه داشته است؛ - تشدید فشار به رسانهها جهت حفظ قدرت؛ - تشکیل مجلس کاملاً مطیع و تک حزبی؛ - تشکیل قوه قضائیهای که تنها دستورات دولت را انجام میدهد». علاوه بر ملاحظات سیاسی، شرایط نامساعد اقتصادی جامعه گرجستان که با بحران مالی جهانی نیز همزمان شده است، زمینه بهره برداری گسترده مخالفان را فراهم ساخته است. خروج گرجستان از جامعه کشورهای مستقل مشترکالمنافع؛ درحالی که بیش از 32 درصد از کل مبادلات تجاری گرجستان مربوط به این مجموعه است، تاخیر در عملیات ساخت راه آهن باکو- تفلیس – قارص، تاخیر در اجرای پروژههای خطوط انتقال انرژی، افزایش ریسک سرمایه گذاری خارجی، افزایش بدهی خارجی کشور به دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار و براساس پیش بینیهای صورت گرفته تا سه میلیارد دلار در پایان سال میلادی، تنها بخشی از مشکلات گسترده جامعه گرجستان در بعد اقتصادی است. بر بستر چنین تحولاتی، در گستردهترین موج مخالفت با ساکاشویلی، 13 گروه سیاسی مخالف دولت در 27 مارس 2009، با صدور بیانیهای تحت عنوان «مانیفیست اتحاد»، اعلام کردند که در روز 9 آوریل 2009، به صورت غیرخشونتآمیز تظاهرات اعتراضآمیز برپا خواهند نمود. نکته اصلی این مانیفست کنارهگیری ساکاشویلی از قدرت و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری است. به موجب قانون اساسی گرجستان، ساکاشویلی تا سال 2013 باید بر مسند ریاست جمهوری باقی بماند. در جدیترین اقدام مخالفان در 15 اردیبهشت 1388، یک گردان زرهی ارتش گرجستان مستقر در منطقه موخرووانی واقع در 20 کیلومتری تفلیس، به رهبری گئورگی کاراکاشویلی، وزیردفاع سابق با نافرمانی از دستورات اقدام به کوتا نمود. هرچند ارتش گرجستان موفق به مهار این کودتا شد و آن را به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی روسیه نسبت داد، اما وقوع چنین تحولاتی نشان از عمق بحران سیاسی در جامعه گرجستان دارد که در جدیدترین موج خود به لایههای ارتش نیز کشیده شده است. درچنین شرایطی ساکاشویلی همچنان از مقاومت علیه روسها سخن میگوید تا بدین ترتیب با اتحاد در میان مردم و ایجاد شکاف در صف مخالفان، پایههای قدرت خود را تحکیم بخشد. «در راستای همین سیاست، وی در مصاحبهای پوتین را با شاه عباس صفوی مقایسه نمود و اعلام داشت که آرزوهای پوتین در گرجستان تحقق نخواهد یافت». اما به نظر میرسد ساکاشویلی به سختی بتواند بر موج فزاینده و رو به گسترش مخالفتهای داخلی غلبه کند و در نهایت به خواست مخالفان مبنی بر کنارهگیری از قدرت تن در دهد و از اینرو موج دیگری از بیثباتی سیاسی در آیندهای نزدیک گرجستان را در برخواهد گرفت که پیامدهای منطقهای و بینالمللی نامطلوبی را نیز درپی خواهد داشت. تحولات خارجی منطقه قفقاز که در دوران جنگ سرد بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود، پس از فروپاشی آن در 1991 و سر برآوردن سه کشور مستقل گرجستان، آذربایجان و ارمنستان، از اهمیتی ویژه در ژئوپولیتیک جهان پس از جنگ سرد برخوردار شد و چشمانداز گستردهای از درگیری تا همکاری با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای پدید آمد. متأثر از چنین فضایی، رویارویی نظامی گرجستان و فدراسیون روسیه بر سر دو منطقه جداییطلب آبخازیا و اوستیا، به سرعت ابعاد بینالمللی به خود گرفت و موجب رویارویی جهان غرب با روسیه گردید. در این بخش به صورت فشرده به روند تحولات روابط گرجستان با روسیه، ناتو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در دورة باراک اوباما پرداخته میشود. 1ـ روابط مسکو ـ تفلیس تحتالشعاع مذاکرات صلح ژنو روابط دیپلماتیک روسیه و گرجستان، به دنبال رویارویی نظامی آگوست 2008، بهطور کامل قطع شد. پس از فروکش کردن بحران و در راستای اجرایی نمودن طرح صلح شش مادهای سارکوزی، به ابتکار سازمان امنیت و همکاری اروپا، طرفین درگیر یعنی گرجستان و روسیه، به همراه مقامات سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده، در ژنو مذاکرات صلح برگزار شد. شکل ترتیبات امنیتی و برقراری ثبات در منطقه، سرنوشت افراد بیخانمان و آوارگان، وضعیت حاکم بر دره کوردی علیا و منطقه آخالگوری، بازگشت نیروهای روسی به مواضع قبل از جنگ و چگونگی روند بازسازی مناطق جنگی از جمله مهمترین محورهای مذاکرات صلح ژنو به شمار میرود. هرچند دور اول مذاکرات در 15 اکتبر 2008، به دلیل اختلاف نظر روسیه و گرجستان بر سر حضور رهبران جداییطلب آبخازیا و اوستیای جنوبی با ناکامی همراه بود، اما دردور دوم مذاکرات برای برونرفت از بنبست پیشآمده، مذاکرات به شکل دو کار گروه پیرامون امنیت منطقه و مشکل مهاجرین، با حضور رهبران جداییطلب برگزار شد. علیرغم برگزاری دور سوم مذاکرات در 17 و 18 دسامبر 2008 و دور چهارم در 17 و 18 فوریه 2009، تاکنون تنها طرفین در سطح کلیات اتخاذ یک مکانیزم مشترک برای پیشگیری و حل منازعه به توافق رسیدهاند؛ اما به دلیل وجود ذهنیت بسیار منفی رهبران روسیه نسبت به شخص ساکاشویلی، روند مذاکرات صلح ژنو چندان امیدوارکننده نبوده است. به عنوان مثال مدودف، رئیسجمهور روسیه که در سپتامبر 2008 ساکاشویلی را یک «جنازه سیاسی» خوانده بود، بعد از چند دور مذاکرات صلح ژنو، در سخنرانی خود در مدرسه اقتصاد و سیاست لندن در آوریل 2009، بار دیگر اعلام نمود که حاضر نیست دیداری با ساکاشویلی داشته باشد و بر این باور است که هر زمان رهبری سیاسی در گرجستان تغییر نمود، مسکو آماده مذاکرات جدی در هر زمینهای است. این دیدگاه منفی در کنار مواردی عینی مانند باقی ماندن بیش از 7600 نفر از نیروهای روسی در منطقه آلخاگوری در اوستیای جنوبی و درة کودوری در آبخازیا و گزارشاتی مبنی بر تلاش روسیه برای استقرار دو پایگاه هوایی و دریایی در آبخازیا و یک پایگاه نظامی در اوستیای جنوبی بر وخامت اوضاع افزوده است. در مقابل، ذهنیت بسیار منفی شخص ساکاشویلی نسبت به روسها و استقرار صدها نفر از نیروهای عملیات ویژه گرجستان در روستاهای واریانی، کونات کوتسا، ساگولاشنی و خلتوبانی و تقویت ارتش گرجستان در مناطق نزدیک به اوستیای جنوبی و آبخازیا مانع از بروز هرگونه تحول جدی در روند مذاکرات صلح ژنو شده است. در واقع از نظر دولت گرجستان تا زمانیکه روسیه استقلال دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی را به رسمیت میشناسد و نیروهای نظامی خود را در مناطق یاد شده حفظ میکند، تفلیس به روسیه به چشم یک کشور متجاوز و اشغالگر مینگرد و از برقراری روابط دیپلماتیک خودداری میکند. در مجموع به نظر میرسد تا زمانیکه ساکاشویلی بر مسند ریاست جمهوری گرجستان است، به دلیل سایة سنگین سوءتفاهمات نمیتوان انتظار گشایش قابل توجهی در روابط روسیه و گرجستان بهطور عام و روند مذاکرات صلح ژنو به صورت خاص داشت. 2- روابط گرجستان با ناتو گرجستان سالهاست که در انتظار پیوستن به ناتو به سر میبرد، هرچند این تمایل در دولت غربگرای ساکاشویلی به شدت افزایش نیز یافته است، اما به دلیل فراهم نبودن زیرساختهای سیاسی، امنیتی و اجتماعی جامعة گرجستان ازیکسو و هراس از واکنش شدید روسیه از سوی دیگر، موجب شده است که تاکنون رهبران ناتو از پذیرش گرجستان خودداری ورزند. در اجلاس سران ناتو در بخارست، آوریل 2008، گرجستان موفق نشد به عضویت «طرح اقدام برای عضویت ناتو» درآید و موضوع آن به نشست دسامبر 2008 موکول شد. این امر روسیه را جسورتر ساخت و تنها ده روز پس از اجلاس بخارست، پوتین کمکهای نظامی به آبخازیا و اوستیای جنوبی ارسال نمود. این روند در اجلاس سران ناتو در استراسبورگ، آوریل 2009، نیز بار دیگر هویدا بود و به صورت جدی به عضویت گرجستان و نیز اوکراین به دلیل نگرانی از واکنش شدید روسیه و بهرهگیری کرملین از اهرم انرژی پرداخته نشد. درمجموع سه تحول مهم در روابط ناتو ـ گرجستان پس از بحران آگوست 2008 بوقوع پیوسته است. نخستین تحول را باید افتتاح دفتر ویژه ناتو در گرجستان دانست که میتواند به روند چانهزنیهای تفلیس با ناتو در چارچوب کمیسیون گرجستان ـ ناتو پیرامون چشمانداز همگرایی گرجستان با ناتو، روند تنظیم مناقشات، اصلاحات دموکراتیک و اقتصادی سرعت بیشتری ببخشد. تحول دیگر برگزاری رزمایش 25 روزه ناتو از 6 ماه مه تا اول ژوئن 2009، با حضور بیش از 19 کشور است که طی آن قرار است حدود 1300 نیروی نظامی در پایگاه وازیانی در نزدیکی تفلیس مستقر شوند. امری که با واکنش شدید مسکو مواجه شده است و مدودف را برآن داشت تا رزمایش ناتو را اقدامی نادرست و خطرناک توصیف کند. تحول دیگر تلاش ساکاشویلی در بهرهگیری از موضوع تعطیلی پایگاه هوایی مناس در قرقیزستان و اختلال در مسیر انتقال کمکهای لجستیکی ناتو به افغانستان است. ساکاشویلی اعلام نمود که حاضر است مسیر انتقال نیروها و کمکهای لجستیکی ناتو را از پایگاه اینجرلیک ترکیه و از فضای گرجستان فراهم نماید. در مجموع به نظر میرسد هرچند ساکاشویلی با امیدواری بسیار به ناتو مینگرد، اما ورود جدی ناتو به عرصة تحولات امنیتی گرجستان بهویژه در دو منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی و مواجهه مستقیم با نیروهای روسی، دور از ذهن به نظر میرسد و ناتو با تأمل و ملاحظه با این قضیه برخورد خواهد کرد. 3- روابط تفلیس ـ واشنگتن در دورة اوباما ایالات متحده به عنوان یکی از حامیان اصلی جریان انقلاب گل رز در سال 2004، در سالهای اخیر تبدیل به نزدیکترین متحد گرجستان شده است. اگرچه در جریان رویارویی نظامی روسیه و گرجستان به دلیل واکنش شدید و غیرمنتظره روسها، ایالات متحده نتوانست واکنش مناسب و سریعی از خود نشان بدهد، اما در ماههای پس از فروکش کردن جنگ گامهایی در حمایت از متحد نزدیک خود برداشت. به عنوان مثال در جریان کنفرانس بینالمللی برای احیای گرجستان در 22 اکتبر 2008 در بروکسل، دولت بوش بیش از 5/4 میلیارد دلار برای بازسازی اقتصاد شکننده گرجستان اختصاص داد که این کمک علاوهبر کمک 1 میلیارد دلاری برای نیازهای فوری انسانی و نیز کمک 40 میلیون دلاری برای کمکرسانی اضطراری بود که پیش از آن در اختیار تفلیس قرار گرفته بود. اما به نظر میرسد با روی کار آمدن باراک اوباما، سیاست واشنگتن در قبال گرجستان از شفافیت دوران بوش برخوردار نیست. دولت بوش در روزهای پایانی حیات خود، پیمان مشارکت استراتژیک گرجستان ـ آمریکا را با تفلیس در 9 ژانویه 2009 به امضاء رساند که به موجب آن همکاری دو کشور در حوزه امنیتی و تقویت ارتش گرجستان به منظور تأمین امنیت گرجستان از مهمترین اولویتهای آن اعلام شده است. هرچند در مورد ایجاد پایگاه نظامی از سوی واشنگتن که میتواند پاسخی به اقدام روسها در احداث پایگاه نظامی در آبخازیا و اوستیا باشد، تاکنون به صراحت مطلبی از طرفین بیان نشده است. اما با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا تناقضاتی در نوع گفتار و رفتار آمریکاییها بهویژه شخص باراک اوباما دیده میشود که متأثر از تجدید روابط روسیه و آمریکا به دنبال دیدار هیلاری کلینتون و لاورف در ژنو، ازسرگیری فعالیت شورای ناتو ـ روسیه و علاقهمندی مسکو ـ واشنگتن درخصوص دستیابی به یک پیمان استراتژیک تازه در زمینة کاهش زرادخانه هستهای (که در سال 1991 به امضاء دو طرف رسید و اعتبار آن تا پایان سال 2009 به پایان میرسد)، به نظر میرسد با بهبود نسبی روابط روسیه و آمریکا نوعی معامله در مورد گرجستان بین کرملین و کاخ سفید صورت گیرد. اما از سویی دیگر شاهد بکارگیری ادبیاتی از سوی باراک اوباما در مورد اقدام نظامی روسیه در آگوست 2008 هستیم که ادبیاتی به مراتب شدیدتر از جورج بوش است. به عنوان مثال در جریان کنفرانس مطبوعاتی اوباما و مدودف پس از اجلاس گروه 20 در لندن، رئیسجمهور جدید آمریکا از واژگانی مانند «تهاجم، تجاوز و اشغال استفاده نمود درحالیکه بوش با عبارتی ملایمتر مانند استفاده بیش از نیروهای نظامی و یا کاربرد نامناسب نیرو در مورد اقدام مسکو سخن میگفت. ساکاشویلی با تحلیل محتوایی سخنان اوباما و مقایسه آن با اظهارات بوش، با امیدواری بیشتری به رئیسجمهور جدید آمریکا نگاه میکند. ضمن آنکه تاکنون واشنگتن از ساکاشویلی در مقابل موج گستردة مخالفان حمایت نموده و صراحتاً اعلام نموده است که وی باید تا موعد قانونی یعنی سال 2013، در قدرت باقی بماند. به نظر میرسد روند تحولات آینده بهویژه سه متغیر دخیل یعنی نوع روابط آمریکا و روسیه، دامنه و شدت موج اعتراضات مخالفان سیاسی در گرجستان و نیز نحوه مدیریت ساکاشویلی، دورنمای روابط تفلیس ـ واشنگتن را روشنتر سازد. نتیجهگیری اصطلاح مشهوری در سیاست بینالملل این نکته را مطرح میسازد که یک کشور کوچک در نظام بینالملل نیازمند سیاست خارجی بزرگ و به عبارتی بهتر مردان بزرگ در عرصه سیاست خارجی است. جمهوری گرجستان نیز کشوری کوچک در منطقة قفقاز است که به دلیل تحول در ژتوپولیتیک جهان پس از جنگ سرد، در کانون رقابت قدرتهای بزرگ قرار گرفته است. به جز دوران کوتاه ریاست جمهوری گامساخوردیا در اوایل دهه 1990 میلادی، ادوارد شوارد نادزه معروف به روباه پیر گرجستان با بهرهگیری از سالها تجربه عملی در صحنه سیاست بینالملل، تلاش نمود با برقراری نوعی موازنه قوا بین روسیه و جهان غرب منافع ملی و تمامیت ارضی گرجستان را حفظ نماید. اما با بروز انقلاب رنگی در سال 2004 و تمایل شدید دولت ساکاشویلی در پیوستن به ساختارهای فراآتلانتیکی به ویژه ناتو موجب شد تا با برهم خوردن موازنه در سیاست خارجی گرجستان، معادلات قدرت در منطقه قفقاز جنوبی سخت دستخوش تحول و دگرگونی شود. واکنش شدید روسها در جریان بحران آگوست 2008 که نوعی بازگشت مستقیم روسها به منطقة قفقاز بود، ترتیبات امنیتی این منطقه را از حالت تعادل خارج ساخته است. ناکامی دولت ساکاشویلی در کنترل و مدیریت بحران، از دست رفتن بیش از 20 درصد از خاک گرجستان، اوضاع نامساعد اقتصادی، گسترش روزافزون موج مخالفتهای سیاسی در سایه بهبود نسبی روابط مسکو ـ واشنگتن موجب شده است تا جایگاه رئیسجمهور گرجستان سخت متزلزل شود و سه ضلع مثلث آمریکا، روسیه و مخالفان داخلی را برای برون رفت از بنبست فعلی در نهایت بر استعفای ساکاشویلی از قدرت به توافق دست یابند که این امر میتواند پویشهای جدیدی را در سطح داخلی و منطقهای به دنبال داشته باشد. سیاست خارجی ایران، در این مورد پرهیز از دخالت مستقیم در بحران داخلی گرجستان، حمایت از یکپارچگی سرزمینی گرجستان (با توجه به مواجه بودن ایران با برخی تحرکات قومی و تجزیه طلبانه درداخل کشور)، کوشش در جهت پیشگیری از برخوردهای نظامی، بهرهمندی از فرصتهای اقتصادی بویژه در زمینه خطوط انتقال انرژی، با توجه به ناامن شدن بسیاری از مسیرها در منطقه قفقاز، اتخاذ دیپلماسی به مراتب پویاتر و فراتر از سفرهای معدود دیپلماتیک و ابراز گلایه و پیگیری دقیق تحولات گرجستان است تا در شرایط بسیار پیچیده معادلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی در قفقاز جنوبی، بتوان منافع ملی کشور را به نحو شایستهای تامین نمود.
|