تركيه، ايران و آمريكا |
08 May 2009 |
||||
مقدمه: به نظر میرسد که آقای «اوباما»، به نمایندگی از آمریکا تلاش آگاهانهای را برای از بین بردن وجه استکباری، متجاوز، یکجانبهگرا، تکرو و... دولت آمریکا را در جهان آغاز کرده است. «قدرتمندترین مرد جهان» بهجای رفتاری متکبرانه، روشی ساده و بیپیرایه و به اصطلاح «غیر تشریفاتی» را در پیش گرفته و از این طریق بهدنبال راهیابی به «قلب و افکار» ملتهای جهان است. چگونگی رفتار اوباما در اجلاس کشورهای قاره آمریکا، مواضع سیاسی دولت آمریکا همگام با رفتار اوباما در برخورد با کوبا، ونزوئلا و... و انعکاس فوقالعاده مثبت این رفتار در افکار عمومی آن منطقه، همگی حاکی از موثر بودن این روش دولت جدید آمریکا به ریاست «اوباما» میباشد تا اینجا این تحولات زیاد به ایران ارتباطی ندارد و در صورت موثر بودن این سیاست، کار آقای چاوز در آمریکای لاتین قدری مشکل خواهد شد. اما با گسترش این روش، در حوزه فعالیت جمهوری اسلامی شرایط جدیدی را برای فضا و محیط فعالیتهای ایران رقم خواهد زد که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. در مواضع تبلیغاتی جمهوری اسلامی کاملا واضح است که در مقابل این سیاست تبلیغاتی، آمریکا با مشکل ادامه روش قبلی روبهرو است. تعظیم رئیس جمهور آمریکا در مقابل ملک عبدالله، پادشاه عربستان، نه تنها رهبران عرب را، بلکه خیل وسیعی از مردم کوچه و بازار را (علیرغم آنچه تاکنون آمریکا در خاور میانه انجام داده است)، به آن کشور متعاطف خواهد نمود و این سرمایه کمی نیست. این سرمایه، عرصه کار عمومی سازمانهای مبارز اسلامی را که با استفاده از سیاستهای بوش، آمریکا را در جنگ با اسلام معرفی کرده و از این مسیر عضوگیری زیادی انجام داده بودند، حداقل برای مدت چند ماهی محدود خواهد کرد. "اوباما" در آگوست 2007، طی مقالهای مینویسد: «از 11 سپتامبر، افراطیون ما را در یک خط عمومی اینگونه تعریف کردهاند که ما در جنگ با اسلام هستیم. آنها در صحنه نبرد عقائد، چیزی برای ارائه جز تخطئه دیگران ندارند. اگر من رئیس جمهور شوم این مسیر عوض خواهد شد». نحوه مذاکره «اوباما» با ترکیه در سفر به این کشور و دیپلماسی عمومی اتخاذ شده توسط «اوباما» در سالن شهرداری استانبول و مواضع وی در قبال اسلام و کشورهای اسلامی، بسیار قابل توجه و در خور تامل است. به هرحال یا «پرزیدنت اوباما» پدیدهای جدید و سیاستهای آمریکا به هر دلیلی در حال تغییر است و یا آمریکا میخواهد با تغییر رنگ رئیس جمهوری خود و با رفتاری ساده و غیر تشریفاتی، از دنیا بخواهد تا قبول کنند که همه آن اتهامات که به بوش وارد بود، تجاوز به عراق و افغانستان، تحریمهای رنگارنگ علیه این کشور و آن کشور، زندانهای ابوغریب و گوانتانمو، دادن کارت سفید به اسرائیل برای نابودی لبنان و غزه و بسیاری رفتارهای استکباری، اصلا اتفاق نیفتاده است. در این نوشته رفتار جدید آمریکا در ترکیه و انعکاس آن بر ایران مورد بررسی قرار میگیرد. سفر اوباما به ترکیه بعد از اجلاس سران «کشورهای 20»، ملاقات با اتحادیه اروپا، اجلاس ناتو و اعلام مواضع دولت جدید آمریکا در مورد خلع سلاح و روابط با روسیه، باید از اهمیت ویژهای برای سیاستهای ایران در منطقه برخوردار باشد. انتخاب پارلمان ترکیه برای ذکر این نکته که آمریکا در جنگ علیه اسلام نبوده و نخواهد بود و ما باید با یکدیگر آینده مشترکی را بسازیم، توسط رئیس جمهور آمریکا و سپس سخنرانی عمومی در محل شهرداری استانبول، از نظر سیاسی و سمبولیک واجد پیامهای قابل توجهی از برنامه سیاست خارجی آمریکا میباشد. پیام سفر بطور خلاصه شامل این نکات است که: 1. اسلام و دموکراسی میتوانند، علیرغم اختلافات، در کنار یکدیگر زندگی نمایند و آمریکا در جنگ با اسلام، آنگونه که مبارزان مسلمان بیان میکنند، قرار ندارد. 2. آمریکا برای حساسیتهای ترکیه مثل احترام به اسلام و حضور در اتحادیه اروپا احترام قائل است و سعی دارد که آنها را مرتفع نماید. 3. ترکیه در سیاستهای آمریکا بهعنوان یک قدرت منطقهای بیش از مشارکت در مبارزه علیه تروریسم میتواند در بحرانها نقش میانجی بازی نماید. 4. بیان این نکته توسط اوباما که ترکیه میتواند پلی بین غرب و شرق باشد، در واقع الگوسازی روابط آمریکا و ترکیه برای سایر کشورهای مسلمان است. میتوان پیشبینی کرد که سیاستهای آمریکا در منطقه بر تعامل و گفتوگو با «اسلام»، از طریق سه کشور ترکیه، عربستان و ایران مد نظر قرار گرفته که در صورت عدم موفقیت کار با ایران، این گرایش به مصر منتقل خواهد شد. «هیلاری کلینتون» در هفتم مارس، در خلال سفر خاورمیانهای خود، از آنکارا دیدار کرد و بر اروپایی و غربی بودن ترکیه تاکید نمود. در اواخر مارس، آقای «احمد دعوت اوغلو» مشاور عالی در امور خارجی نخست وزیر ترکیه، به واشنگتن سفر کرد. وی طی سخنرانی در دانشگاه پرینستون اعلام کرد که روابط ترکیه و آمریکا به دوران طلایی باز خواهد گشت. وی تاکید کرد که ترکیه با آمریکا در مورد مسائلی از قبیل خاورمیانه، قفقاز، بالکان و امنیت انرژی، مواضع یکسان دارد. در آخرین مرحله از این دیدارها، نقش رئیس جمهور آمریکا برای بازسازی روابط به هم ریخته آمریکا و ترکیه اساسی مینمود که اوباما توانست با استفاده از فضای مثبت بوجود آمده از انتخاب شدنش، آنرا به خوبی انجام دهد. «اوباما» برخلاف «بوش» و«کلینتون»، از کلیسای ارتدوکس استانبول دیداری نداشت و با عدم اشاره به موضوع ارامنه، در خلال نطقهای خود به جو دوگانه در روابط با ترکیه دامن نزد. این نکته نیز ناگفته نماند که سخنگوی دولت ترکیه قبلا اعلام نموده بود که مذاکراتی با ارمنستان برای برقراری روابط دیپلماتیک و گشایش مرز در جریان است. اهمیت ترکیه در سیاستهای فعلی آمریکا «انستیتو واشنگتن» در 2 آوریل 2009، در تحلیل خود از روابط ترکیه با آمریکا مینویسد: «اگرچه رابطه ترکیه و آمریکا وارد 60 سالگی خود شده است، اما هنوز رابطه اقتصادی قابل ملاحظهای بین دو کشور وجود ندارد و به محض اینکه روابط سیاسی متشنج شود، روابط اقتصادی نیز کاهش مییابد. مثلا درخلال اشغال عراق، دوستی مقامات دو کشور ناگهان به سردی گرایید و در نتیجه روابط اقتصادی نیز 50 درصد نزول کرد و روسیه به بزرگترین شریک تجاری ترکیه بدل شد. اگر روابط اقتصادی ترکیه و آمریکا گسترش نیابد، روابط سیاسی و نظامی میتواند تحت تاثیر القائات روسیه و ایران قرار گرفته و آسیب پذیر باشد. یکی از این پروژهها میتواند خط لوله ناباکو باشد که گاز آسیای مرکزی و حوزه خزر را از طریق ترکیه به اروپا میرساند. این استراتژی از اتکاء انرژی غرب به خاورمیانه و اروپا به گاز روسیه میکاهد، مشروط بر آنکه رابطه اتحادیه اروپا و ترکیه بهبود یابد». در سالهای گذشته، افکار عمومی ترکیه بهشدت علیه غرب و آمریکا تهییج شده بود. این تحول در کنار گرایشهای مذهبی دولتمداران جدید، باعث شد که سیاست خارجی ترکیه در موضوعاتی چون روسیه، سودان، حماس و ایران و از سال 2003، با اشغال عراق، بهضرر آمریکا چرخش داشته باشد. ترکیه دومین ارتش ناتو و ششمین اقتصاد اروپا محسوب میشود. پایگاههای ترکیه برای عملیات ارتش آمریکا در عراق و افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد. از دید آمریکا، ترکیه در همسایگی مناطق بحرانی جهان مانند ایران، سوریه و عراق قرار دارد و میتواند بر تحولات این مناطق تاثیر مشخصی داشته باشد. از طرف دیگر، ترکیه کشوری مسلمان با سیستم سیاسی خاصی است که توانسته در دهه گذشته، خود را به استانداردهای دموکراتیک غربی نزدیک نماید. از نظر آمریکا، نحوه اداره جامعه در ترکیه میتواند الگویی برای جوامع اسلامی در حال گذار باشد. دیدگاه ترکیه نسبت به آمریکا تحلیلگران سیاسی ترکیه در مورد آنچه ترکیه میتواند به آمریکا ارائه دهد مینویسند: «افزایش قدرت نرم آنکارا در خاورمیانه، با توجه به حضور حزب حاکم اسلامگرا در قدرت، میتواند یک سرمایه دیپلماتیک برای آمریکا محسوب شود تا گفتوگوی مناسبتری را با دمشق، تهران و حماس صورت دهد. دولت "اوباما" به این نتیجه خواهد رسید که تمام مسائل در خاورمیانه به یکدیگر متصل هستند. صلح اعراب و اسرائیل با تحریم ایران و اوضاع شکننده عراق پیشرفت نخواهد داشت. استانبول مناسبترین محل برای جمع کردن مقامات این کشورها به همراه اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل و آمریکا میباشد. ترکیه میتواند بین سوریه و اسرائیل، آمریکا و ایران، علیرغم نارضایتی مصر، اردن و عربستان سعودی، میانجیگری کند». «ترکیه میتواند با توجه به در خواستهای مکرر آمریکا، به تقویت نیروهای ناتو در افغانستان کمک کند، به شرطی که آمریکا در مقابل این همکاری که دیگران از آن طفره رفتهاند، قدردانی لازم را بنماید». (ترکیه هم اکنون 700 سرباز در کابل و اطراف آن دارد و تاکنون هیچگونه عملیاتی علیه نیروهایش غیر از یک مورد، گزارش نشده است). «ترکیه همچنین این توانایی را دارد که افغانستان و پاکستان را به هم نزدیک کند. در سال 2008، اجلاسی بین زرداری و کرزای در مورد امنیت، همکاری اقتصادی، همکاریهای انرژی، مرزی و جلوگیری از کاشت مواد مخدر در آنکارا برگزار شد." سابقه سکولاریسم ترکی که مورد حمایت آمریکا، خصوصا بعد از انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت، توازن رفتاری مناسبی را در عمل از خود نشان نداد. دولت بجای اینکه از نظر مذهبی بیطرف باشد، بهصورت شبه فرانسوی عملکردی ضد روحانیت از خود نشان داد؛ یا شبیه شوروی به خود جنبه ضد دینی داد که نتیجه در هر دو روش کاهش نفوذ نیروهای تندرو، ناسیونالیست و ضد روحانیت و زایل شدن وجهه ارتش در جامعه ترکیه را بهدنبال داشت. با حضور حزب اسلامگرایAKP و برنامهریزی سیاسی دقیق این حزب در صحنه داخلی و خودداری از واکنشهای عجولانه در مقابل ترفند مخالفین خود، به همراه تعامل بینالمللی مناسب، صحنه برای مانور آزاد ارتش و نیروهای کمالیست بقدری تنگ شد که آنها حتی صحنه انتخابات ریاست جمهوری را نیز واگذار نموده به اقدامات ایذایی پارلمانی دلخوش کردند. این حزب تلاش دارد قانون اساسی ناشی از حکومت نظامی در سال 1982 را اصلاح کرده تا هم عمل به اسلام، از جمله موضوع حجاب، در این کشور حل و فصل شود و هم آزادی بیان مورد درخواست اروپا، وجه قانونی به خود بگیرد. سیاستهای اسلامگرایانه دولت ترکیه در دوران بوش مورد تایید آمریکا نبود و هشت سال گذشته دوران خوبی برای روابط ترکیه و آمریکا به حساب نمیآید. از سال 2003 و حمله آمریکا به عراق، که با مخالفت ترکیه روبروشد، پارلمان این کشور با عبور نیروهای آمریکایی از خاک ترکیه برای گشودن جبهه شمالی مخالفت کرد. سپس با تشدید حملاتPKK در خاک ترکیه و متهم شدن آمریکا به عدم جلوگیری از این حملات، به جو بی اعتمادی بین دو کشور دامن زده شد. پذیرایی از خالد مشعل، رهبر حماس، در سال 2006 و تعامل مثبت با ایران و سوریه را تحلیلگران غربی، جزو اقدامات ضد آمریکایی آنکارا در این دوران میدانند. بسیاری از اروپاییها اقدامات اردوغان از قبیل جلوگیری از سرو مشروبات در کافهها را نیز جزو اقدامات ضد سکولاریستی حزب AKP دانسته و با اینگونه تبلیغات، تلاش دارند از الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا جلوگیری شود. حال آمریکای "اوباما" باید بتواند این سابقه را ترمیم و جو جامعه ترکیه و از جمله جوانان ترک، خصوصا کادرهای جوان ارتش را به طرف خود منعطف نماید. بطور اصولی اگر ترکیه نتواند وارد اتحادیه اروپایی شود، نمیتواند همانند یک عنصر تاثیرگذار در کمپ غرب و ناتو عمل نماید. مخالفت جدی فرانسویها با الحاق ترکیه و واکنش مستقیم "سارکوزی و کوشنر" رئیس جمهور و وزیر خارجه فرانسه، به ابراز امیدواری "اوباما" به این الحاق و پاسخ دوباره اوباما و حمایت از الحاق ظرف دو روز اقامت رئیس جمهور آمریکا در ترکیه، در عمل جو مثبتی را در ترکیه برای "اوباما" بوجود آورد. (ظاهرا این امکان برای ترکیه وجود داشت که با حضور فرانسه در شورای نظامی ناتو مخالفت نموده و آنرا به معامله مواضع بکشاند). به هرحال رفتارهای "اردوغان" برای آمریکا بسیار با اهمیت است. وی با محبوبیت فوقالعادهای در ترکیه روبهروست، اما درصحنه بینالمللی از نظر غربیها رفتاری غیر قابل پیشبینی دارد. شیوه مخالفت وی با آقای راسموسن برای دبیرکلی ناتو، یا نحوه برخوردش با شیمون پرز در کنفرانس داووس در سال جاری، مواردی است که محافظهکاران غربی آنرا نمیپسندند. ترکیه و عراق سیاست ترکیه در مورد عراق دو وجه غالب دارد، یکی حمایت از تمامیت ارضی این کشور و دیگر مبارزه با چریکهایPKK که از کوههای مشترک در مرز دو کشور عملیات علیه ترکیه را سازماندهی میکنند. اگرچه موضوع کردستان همواره جزو دغدغههای سیاسی ترکیه قرار داشته و خواهد بود، اما در درون ترکیه در مورد چگونگی رفتار با این منطقه انسجام فکری وجود ندارد. محافل طرفدار اروپا، لیبرالها، محافظهکاران مذهبیAKP و برخی از نخبگان کرد نیز بر این اعتقادند که کردستان محصور در خشکی فقط در ارتباط با ترکیه میتواند ادامه بقاء داشته و در صورت وقوع بحران، از شر دولت مرکزی عراق در امان باشد. از طرف دیگر، این منطقه همانند یک منطقه حائل بین ترکیه و عراق عرب، در صورت خروج آمریکا و بوجود آمدن بحران در بخشهای جنوبی، میتواند عمل کند. از نظر ترکیه بهترین روش برای مهارPKK ، همکاری با دولت کردستان است و به همین دلیل افزایش تماسهای دیپلماتیک و اقتصادی در دستور کار این کشور قرار گرفته است. ترکیه در مورد کرکوک نیز از سیاست متمرکز بر ترکمنها دست برداشته و از سیاست شهر چند ملیتی حمایت میکند. ترکیه و انرژی ذخائر اثبات شده نفت در ترکیه به 300 ملیون بشکه بالغ میشود و تولید نفت در سال 2008، حدود 45 هزار بشکه در روز بوده است. مصرف نفت ترکیه بالغ بر 690 هزار بشکه در اوائل سال 2008 گزارش شده است. احتمال وجود ذخائر نفت در دریای اژه نیز وجود دارد که به خاطر اختلاف سیاسی بین ترکیه و یونان، تاکنون مورد اکتشاف قرار نگرفته است. روسیه مهمترین صادر کننده نفت و ایران پس از آن قرار دارد. سیاست ترکیه در تبدیل شدن به کریدور عبور خطوط لوله نفت و گاز آسیای میانه، حوزه خزر و حتی خلیج فارس به اروپا، توانسته ارزش ژئوپلیتیکی این کشور را افزایش دو چندان دهد. ترمینال "جیهان" قادر است غیر از نفت و گاز آذربایجان و آسیای مرکزی، نفت شمال عراق و کرکوک را نیز به اروپا انتقال دهد. در حال حاضر 7 خط لوله نفت و گاز در خاک ترکیه در حال کار یا ساخت میباشند. "اوباما" در جریان سفر خود به آنکارا از خط لوله ناباکو حمایت نمود. احداث این خط لوله در درجه اول ارزش سیاسی ایران و سپس روسیه را در ارتباط با همکاری انرژی بینالمللی تقلیل قابل توجهی خواهد داد. نتیجهگیری در حالیکه بهترین گزینه در سیاست خارجی ایران نسبت به ترکیه حفظ و حمایت از دولت اسلامگرا در این کشور است، اما باید توجه داشت این سیاست با گرایش مثبت مردم ترکیه به رفتار سیاست خارجی ایران از ضریب همافزایی بالایی استفاده کرده و هر دو کشور از منافع تعریف شدهای برخوردار میشوند. حزب AKP در خلال این مدت و در عمل توانسته خود را نماینده مردم ترکیه معرفی و سیاستهای متوازنی را چه در داخل و چه در خارج از خود نشان دهد. تلاش آمریکا برای تاثیرگذاری بر تودههای مردم در این کشور، کشاندن بیشتر دولت ترکیه را در چارچوبهای اعمالی استراتژیهای آمریکا بهدنبال خواهد داشت. در واقع ابعاد همکاری و نزدیکی آنکارا به واشنگتن، بطور مستقیم بر شرایط سیاسی منطقه تاثیر میگذارد. تنها در بعد استراتژیک و در همکاری ساده دو کشور، در کنار برقراری رابطه متناسبی با ارمنستان، موقعیت روسیه را در قفقاز به شدت تضعیف کرده و از فشار انرژی روسیه به اروپا خواهد کاست. در کنار آن ارزش سیاسی ایران نیز تا سطوح غیر قابل جبرانی کاهش مییابد.
|