24 آذر 1387
مقدمه
طی ماههای اخیر، فرانسه دیپلماسی فعالی را در خاورمیانه در پیش گرفته است. این دیپلماسی فعال درقالب ابتکاراتی از سوی این کشور جلوهگر شده است. پیوندهای سنتی فرانسه با خاورمیانه و استفاده از خلأ ناشی از رکود در تحرکات سیاست خارجی آمریکا در منطقه سبب شده تا بار دیگر فرانسه در پی نقشآفرینی بیشتر در این منطقه حساس جهان برآید. ازجمله ابتکارات اخیر فرانسه میتوان به نزدیکی با سوریه، تلاش برای برقراری روابط گرمتر با اسرائیل، دیپلماسی هستهای و برگزاری اجلاس اتحاد برای مدیترانه در پاریس اشاره کرد. پرسشی که در این میان مطرح است این میباشد که چه عوامل و انگیزههایی باعث شده است تا فرانسه به این ابتکارات جدید در منطقه دست بزند و فرانسه چه اهدافی را در این رابطه دنبال میکند.
همچنین با توجه به مواضع منفی فرانسه نسبت به مسئله هستهای ایران، این ابتکارات چه پیامدهایی برای نفوذ منطقهای ایران و برنامه هستهای آن خواهد داشت.
بهنظر میرسد، فرانسه ضمن اینکه رویکردی آتلانتیکگرا در سیاست خارجی خود در پیش گرفته و بدین وسیله تلاش دارد حمایت ضمنی و یا دستکم عدم مخالفت آمریکا را نسبت به ابتکاراتش جلب کند، با استفاده از کلیه ابزارها و امکانات خود میکوشد فضا را در منطقه برای نقشآفرینی و نیز کسب نفوذ و اعتبار بیشتر به نفع خود مساعد گرداند.
در این راستا، گزارش حاضر به ابتکارات جدید فرانسه یعنی رویکرد جدید فرانسه به سوریه، بهبود روابط این کشور با اسرائیل، دیپلماسی هستهای و اهداف این کشور از برگزاری اجلاس اتحاد برای مدیترانه میپردازد و سپس پیامدهای این ابتکارات را برای ایران مورد بررسی قرار میدهد.
رویکرد جدید فرانسه به سوریه
نگاه فرانسه به سوریه متأثر از مسائل لبنان میباشد. در سپتامبر ۲۰۰۴، بهدنبال تمدید دوره سه ساله ریاست جمهوری امیل لحود که از متحدان سوریه به شمار میآمد، فرانسه و آمریکا با طرح قطعنامه ۱۵۵۹ در شورای امنیت، آشکارا خواستار پایان مداخلات سیاسی و نظامی سوریه در لبنان شدند. در آن زمان فرانسه که قبلاً به مخالفت با حمله آمریکا به عراق برخاسته بود، مسئله لبنان و ضدیت با سوریه را فرصت مناسبی برای همسویی با آمریکا و ترمیم روابطش با این کشور تلقی میکرد. بهدنبال آن، ترور رفیق حریری در فوریه ۲۰۰۵، سبب شد تا فرانسه با نشانه رفتن انگشت اتهام به سوی سوریه هرگونه تماس با این کشور را در سطح مقامات عالی به حالت تعلیق درآورد. بسیاری از تحلیلگران در آن زمان روابط شخصی شیراک، رئیسجمهور وقت فرانسه، با خانواده حریری را یکی از دلایل موضعگیری تند فرانسه علیه سوریه قلمداد کردند. با روی کار آمدن سارکوزی، موضوع روابط شخصی دیگر مطرح نبود و او در نخستین اشاره خود به سوریه، پس از رسیدن به ریاست جمهوری، ابراز داشت که سوریه درصورتی که بخواهد بار دیگر وضعیت عادی در روابط خود با فرانسه پیدا کند، باید در تشکیل دولت جدید لبنان نقش سازندهای ایفا کند. با انتخاب میشل سلیمان به ریاستجمهوری لبنان و همراهی سوریه در پایان دادن به بنبست سیاسی در این کشور و نیز انجام گفتگوهای محرمانه میان مقامات اسرائیلی و سوری با وساطت ترکیه، فرانسه نشانههای کافی را در این خصوص دریافت کرد که سوریه قصد ایجاد نرمش در مواضع خود را دارد و در نتیجه با استفاده از فرصت پیشآمده، از بشار اسد برای شرکت در کنفرانس سران اتحادیه مدیترانه در تاریخ ۱۴ ژوئیه دعوت به عمل آورد. همچنین سارکوزی از بشاراسد خواست تا در مراسم رژه نظامی سالگرد انقلاب کبیر فرانسه که روز پس از آن برگزار میشد، شرکت کند. شرکت در این کنفرانس، برای بشار اسد فرصتی جدید فراهم آورد. فرانسه نیز تعامل با سوریه را اسباب نقشآَفرینی بیشتر خود در منطقه تلقی میکرد. بهویژه فرانسه در پی آن بود که در فرایند مصالحه بین لبنان و سوریه و نیز در توافقات سوریه و اسرائیل نقش داشته باشد.
سوریه و لبنان در تاریخ ۱۳ اوت، قصد خود را مبنیبر برقراری روابط دیپلماتیک با یکدیگر اعلام کردند. برنارد کوشنر، وزیر خارجه فرانسه، اعلام کرد فرانسه مایل است به حل دیگر مشکلات موجود بین لبنان و سوریه از جمله تعیین مرزها و نیز تعیین سرنوشت صدها لبنانی که در جریان جنگ داخلی این کشور بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ مفقود شدهاند، کمک نماید. در تاریخ ۱۳ سپتامبر، سارکوزی برای انجام یک دیدار رسمی دوروزه وارد دمشق شد. او در آستانه انجام این سفر، در مصاحبهای با روزنامه الوطن ابراز داشت که راه صلح در منطقه از سوریه و فرانسه میگذرد. اسد نیز در مصاحبهای با تلویزیون فرانسه یک روز پس از سفر سارکوزی اظهار داشت: «امروز دوره جدیدی در روابط بین سوریه و فرانسه آغاز شده است که مبتنی بر سیاست جدید واقعبینانه و مصلحتگرایانه فرانسه است، که هدف آن دستیابی به صلح میباشد و این تنها با انجام گفتگو میسر است». بدین ترتیب، سوریه از اینکه نقش آن به عنوان بازیگر اصلی در روند صلح خاورمیانه به رسمیت شناخته شده است و فرانسه نیز از اینکه میتواند در حل بحرانهای خاورمیانه نقش داشته باشد، خشنود بودند. نکته جالب توجه این بود که بشار اسد در جریان سفر سارکوزی به سوریه از رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه و شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر نیز دعوت کرد تا اجلاس چهارجانبهای تشکیل دهند. درواقع، بهنظر میرسید که سوریه قصد دارد با وارد کردن فرانسه و قطر در فرایند مذاکرات غیرمستقیم خود با اسرائیل، به نوعی نتایج این مذاکرات را تضمین کند. در این خصوص نیز فرانسه به هدف خود مبنیبر یافتن نقشی در گفتگوهای غیرمستقیم با اسرائیل نزدیک شد.
همچنین، سارکوزی خواستار آن شد که سوریه در بحران هستهای ایران نقش ایفا کند و به تهران برای پذیرفتن بسته پیشنهادی ۵+۱ فشار وارد آورد. وی بر این نکته تأکید کرد که ایران نباید به سلاح هستهای دست پیدا کند اما حق برخورداری از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز را داراست. در مقابل، بشار اسد نیز با اعلام اینکه بین ایران و سایر طرفها در مورد این مسئله اعتماد متقابل وجود ندارد، متذکر شد که شکست در حل این مسئله فاجعه به بار خواهد آورد. بدین ترتیب، سارکوزی تلاش کرد تا با استفاده از روابط با سوریه جهت بیشتر مطرح کردن خود در موضوع هستهای ایران نیز نقش پیدا کند.
بهبود روابط با اسرائیل
در دوره ریاستجمهوری شیراک، نگرش اسرائیل به فرانسه متأثر از این امر بود که فرانسه تمایل بیشتری به اعراب دارد و از همینرو، اسرائیل مخالف هرگونه نقشآفرینی فرانسه در روند صلح خاورمیانه بود. سارکوزی از هنگام روی کار آمدن، تلاش کرد با نزدیکی بیشتر به اسرائیل نظر آن را نسبت به خود جلب کند و بستر لازم را برای نقشآَفرینی فرانسه در روند صلح فراهم کند. سفر سارکوزی به اسرائیل در ژوئن سال جاری نیز در همین راستا انجام شد. وی درجریان این سفر ضمن حمایت بیقید و شرط خود از حفظ امنیت اسرائیل، اعلام کرد که یک دولت فلسطینی باید درکنار اسرائیل ایجاد شود و بیتالمقدس بهعنوان پایتخت مشترک هر دو دولت تعیین شود. فرانسه در دوره جدید میکوشد با ایجاد موازنه در موضعگیریهای خود در قبال مناقشه اسرائیل و فلسطینیها، فرصت بازیگری را برای خود در این صحنه نیز فراهم کند. فرانسه برای اینکه در این عرصه بتواند فضایی برای بازیگری فراهم کند، مذاکرات پشت پردهای نیز با حماس انجام داده است.
دیپلماسی هستهای
ابتکار دیگری که طی یک سال گذشته از سوی فرانسه برای کسب نفوذ بیشتر دنبال میشده است، در اختیار قرار دادن فناوری هستهای در اختیار کشورهای منطقه است. در این راستا تاکنون فرانسه به امضای قراردادهای همکاری هستهای با لیبی، الجزایر و امارات متحده عربی، امضای یادداشت تفاهم برای همکاری درخصوص انرژی هستهای با قطر، انجام مذاکرات مقدماتی با مراکش و اردن به همین منظور و سرانجام پیشنهاد عقد قرارداد همکاری در زمینه فناوری هستهای با مصر و عربستان سعودی مبادرت ورزیده است. مشارکت در انجام پروژههای انرژی هستهای با کشورهای خاورمیانه منافع متقابلی در پی دارد. ضمن آنکه فرانسه با اجرای این پروژهها به لحاظ اقتصادی سود مناسبی نصیب خود میسازد و از مزیت نسبی خود در این بخش استفاده بهینه به عمل میآورد، کشورهای عرب منطقه نیز با بهرهمندی از انرژی هستهای در عین حالی که برای خود اعتبار و پرستیژ کسب میکنند، میتوانند در شرایطی که قیمت انرژی بالا رفته است، به جای مصرف نفت و گاز در داخل آن را به فروش برسانند و درآمدهای بیشتری از این رهگذر نصیب خود سازند.
از سوی دیگر، فرانسه تلاش کرده است تا با همکاری هستهای با اعراب، به نوعی موضع ایران را تضعیف کند. سارکوزی با این استدلال به همکاری هستهای با کشورهای منطقه روی آورده است که هدف پیمان ان.پی.تی تنها جلوگیری از اشاعه سلاحهای هستهای نیست بلکه ترویج برنامههای هستهای صلحآمیز نیز میباشد. ازنظر او تأکید بر جلوگیری از اشاعه و نادیده گرفتن ترویج برنامههای هستهای صلحآمیز، موضع ایران را تقویت خواهد کرد.
اتحاد برای مدیترانه
طرح ابتکار اتحاد برای مدیترانه از سوی رئیسجمهور فرانسه، با اهداف گوناگونی ارائه شد. ازجمله این اهداف میتوان به گسترش نفوذ فرانسه در بخشهای واقع در جنوب اروپا در رقابت با آلمان که درصدد گسترش حوزه نفوذ خود در شرق است، ممانعت از ورود ترکیه به اتحادیه اروپا ازطریق مشارکت دادن آن در این تشکل جدید؛ و نیز مقابله با تروریسم و مهاجرتهای غیرقانونی اشاره کرد. البته در کنار اینها اهدافی نظیر افزایش مبادلات تجاری، تلاش برای توسعه منابع انرژی جایگزین، پاکسازی دریای مدیترانه از آلودگیها و توسعه پایدار نیز ذکر شده است که بیشتر برای ایجاد انگیزه جهت گردهم آوردن ۴۴ کشور در یک تشکل و کمک به موفقیت و قوام بخشیدن به آن مطرح شدهاند. با این حال بهنظر میرسد که اروپا و نیز فرانسه قصد این را داشته باشند که با جذب کشورهای مسلمان منطقه مدیترانه، آنها را به سمت ارزشهای لیبرالی غرب بکشانند و گروههای اسلامی رادیکال در این کشورها را به حاشیه برانند. همچنین طرح این ابتکار باعث میشود تا با قرار گرفتن اسرائیل در کنار سایر کشورهای منطقه مدیترانه، زمینههای لازم برای عادیسازی و پذیرش آن فراهم گردد.
پیامدها برای ایران
سیاستهای فرانسه بهویژه در قبال مسئله هستهای ایران، در مسیر تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر ایران برای پذیرش قطعنامههای شورای امنیت و تعلیق فعالیتهای غنیسازی بوده است. چنانکه ذکر شد، طی ماههای اخیر فرانسه تلاش کرده است تا با وارد کردن سوریه در این موضوع و نیز در پیش گرفتن دیپلماسی هستهای با کشورهای منطقه، فشار بر ایران را افزایش دهد. در کنار اینها رهبران فرانسه بارها از ضرورت اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران توسط آمریکا و اروپا و خارج از مجرای شورای امنیت سخن به میان آوردهاند. آنان میکوشند تا با ترکیبی از دیپلماسی، تحریم و تهدید به هدف خود دست یابند. سارکوزی در نطق سیاست خارجی خود در ۲۷ اوت، عزم فرانسه را مبنیبر تشدید تحریمها همراه با مذاکره با ایران برای اجتناب از وضعیتی که یا ایران به بمب هستهای دست پیدا کند و یا بمباران ایران ضرورت پیدا کند، اعلام داشت. بهنظر میرسد که فرانسه مایل است اگر امکان یا فرصتی برای آن پدید آید، بهطور فعال در حلوفصل موضوع هستهای ایران نقش ایفا کند. فرانسه پیامدهای حمله نظامی به ایران، که از سوی برخی افراد تندرو آمریکا و اسرائیل مطرح میشود را برای اروپا و منطقه فاجعهبار میداند و میکوشد تا پرونده هستهای ایران حتیالمقدور از طریق غیرنظامی حل شود.
ازسویدیگر، فرانسه در پی تقویت گروههای میانهرو اسلامی در منطقه و به حاشیه راندن گروههای رادیکال است. تقویت دولت خودگردان فلسطینی به رهبری محمود عباس و خلعسلاح حزبالله در لبنان، همواره در دستور کار سیاست خارجی فرانسه قرار داشته است. اینک با فضای جدیدی که در روابط فرانسه با سوریه باز شده است، رهبران فرانسه امیدوارند که بتوانند در این زمینه نیز موفقیتهایی کسب کنند. همانگونه که گفته شد، یکی از اهداف ایده «اتحاد برای مدیترانه» نیز میتواند مقابله با اسلامگرایی رادیکال باشد. با توجه به اینکه فرانسه از جمعیت مسلمان قابل توجهی برخوردار است (حدود ۱۰ درصد جمعیت فرانسه را مسلمانان تشکیل میدهند)، حساسیت زیادی در فرانسه نسبت به اینکه مسلمانان مقیم در آن کشور تحت تأثیر الهامات گروههای تندرو اسلامی قرار گیرند، وجود دارد. بدیهی است که این سیاستها در صورت موفقیت میتوانند سبب کاهش نفوذ معنوی ایران در منطقه شوند.
نتیجهگیری
از مه ۲۰۰۷ که سارکوزی به ریاست جمهوری فرانسه رسید، دیپلماسی فعالی را در پیش گرفت. آنچه سیاست خارجی دولت وی را از سیاست خارجی دولتهای قبلی متمایز میکند، آتلانتیکگرایی، حرکت به سوی نقشآفرینی بیشتر در معادلات بینالمللی بهویژه ازطریق تلاش برای حلوفصل بحرانهای بینالمللی و منطقهای و بهمنظور ارتقای وجهه و اعتبار فرانسه در نظام بینالملل و جاهطلبیهای شخص سارکوزی بوده است. در صحنه خاورمیانه نیز فرانسه در پی رفع موانع برای نقشآفرینی بیشتر از یکسو و استفاده هرچه بهتر از امکانات موجود خود از سوی دیگر برآمده است.
دور شدن از سیاستهای گلیستی که وجه مشخصه آنها استقلال عمل در سیاست خارجی بود و همسویی بیشتر با آمریکا این فرصت را برای فرانسه فراهم کرده است که با حرکت در سایه آمریکا از میدان مانور وسیعتری برخوردار شود. کنار نهادن کینههای شخصی از جمله ترمیم روابط با نیز فضای جدیدی را برای فرانسه جهت مشارکت در روند صلح خاورمیانه و نیز مسائل مربوط به لبنان و ایران فراهم کرده است.
برقراری روابط گرمتر با اسرائیل میتواند این نتیجه را برای فرانسه در پی داشته باشد که از مخالفت آن با مشارکت فرانسه در روند صلح به دلیل سیاستهای متمایل به اعراب آن کشور در گذشته بکاهد. هرچند که همچنان اسرائیل برای تامین امنیت خود تنها به آمریکا اعتماد دارد. در نتیجه، اینک فرانسه برای تبدیل شدن به بازیگری فعال در خاورمیانه، در مقایسه با گذشته با موانع کمتری روبهرو میباشد.
در کنار رفع موانع، استفاده هرچه بهتر از امکانات و ابزارها نیز در دستور کار فرانسه برای بسط نفوذ خود در منطقه قرار داشته است. برای مثال، همانگونه که قبلاً گفته شد، فرانسه از مزیت نسبی خود در بخش انرژی هستهای برای انجام یک رشته همکاریها در زمینه احداث نیروگاههای هستهای در کشورهای منطقه استفاده کرده است. اقدامی که هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی برای این کشور منافع فراوانی دربردارد.
درخصوص ایران نیز سیاستهای فرانسه از یکسو معطوف به مهار کردن و محدود ساختن نفوذ ایران در منطقه و از سوی دیگر جستجو برای نقشآفرینی در حل و فصل پرونده هستهای ایران بوده است. بهنظر میرسد فرانسه در پی آن باشد که با آمیزهای از دیپلماسی، تحریم و تهدید ایران را به تغییر رفتار خود وادار سازد. فرانسه به همراه سایر کشورهای اروپایی حمله نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران را دارای پیامدهای خطرناک برای منطقه و جهان میداند و آن را در راستای منافع خود ارزیابی نمیکند، اما معتقد است با تشدید تحریمها و گوشزد کردن خطر حمله نظامی به ویژه ازجانب اسرائیل، میتوان ایران را به نرمش در مواضع خود ترغیب کرد.
بهرغم مواضع تند فرانسه، جاهطلبیهای شخصی سارکوزی و نیز تمایل فراوان فرانسه به ایفای نقش در حل موضوع هستهای ایران میتواند، در صورت فراهم آمدن شرایط مناسب، فرصتی برای ایران پدید آورد تا به حل مسائل باقیمانده در این زمینه با غرب بپردازد.