11 مهر 1391
تقریباً به مدت یک دهه، برنامه هستهای ایران توسط ایالات متحده، متحدینش و سایر قدرتها به دلیل فقدان اعتماد و سوء برداشت به یک معضل تبدیل شده است. در حالی که ایران تعهد خود را به پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای موسوم به «ان.پی.تی» اعلام کرده است و بخش اعظم جامعه بینالمللی بر حق آن برای استفاده صلحآمیز از تکنولوژی هستهای صحه گذاشتهاند، غرب میکوشد در خصوص «نیات» برنامه صلحآمیز هستهای ایران شبههافکنی کند. به نظر میرسد که مسئله واقعی در مورد برنامه هستهای ایران به دیگر مسائل غیرهستهای مانند تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای ربط داشته باشد که آمریکا و متحدینش تاکنون حاضر نبودهاند به آن اذعان کنند.
تحت این شرایط، به نظر میرسد که رویکرد واقعبینانه ای که ایران را مانند چهل کشور دیگری که دارای توانایی هستهای می باشندو در چهارچوب «دولتهای هستهای فاقد سلاح هستهای» * هستند، راهی برای برون رفت از بحران کنونی باشد که در عین حال به اهداف «ان.پی.تی» نائل آمده و دورنمای جهانی عاری از سلاحهای هستهای را روشنترمی سازد.
عدم اعتماد و معیارهای دوگانه
عدم اعتماد در مرکز مناقشات جاری پیرامون برنامه هستهای ایران قرار دارد. ماراتن مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران اغلب به خاطر بیاعتمادی حاکم بر هر دو طرف مذاکره با رکود مواجه شده است، اعتماد که به طور کلی از عناصر اصلی زندگی اجتماعی به شمار میآید، در ایجاد و شکلگیری «ان.پی.تی» نیز نقش حیاتی داشته است. به نظر میرسد در میان برخی کشورهای عمده غربی تمایل لجاجتآمیزی به عدم اذعان به این حقیقت وجود داشته باشد که ایران مدتها پیش به ظرفیت «آستانهای» دست یافته است و در عین حال هیچ برنامهای برای دستیابی به سلاحهای هستهای ندارد. مسئله اصلی در اینجا عبارت از این است که تمایز روشنی در پیمان «ان.پی.تی» میان تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای که غیر مجاز است و برخورداری از ظرفیت «آستانهای» که ممنوع اعلام نشده وجود دارد.
تعدادی از گزارشهای موجود از جمله گزارش منتشر شده از سوی جامعه اطلاعاتی آمریکا به روشنی بیان میکنند که هیچ گونه شواهدی در خصوص برنامه سلاح هستهای در ایران وجود ندارد. در واقع، اگر شواهدی دال بر وجود هر گونه انحراف ایران به سوی سلاح هستهای وجود داشت، بیشک آمریکا، اسرائیل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی آن را به شورای امنیت ملل متحد ارائه میدادند. به رغم این واقعیت، رسانههای غربی و به ویژه آمریکایی دائم ایران را کشوری خطرناک معرفی میکنند که مصمم به دستیابی به سلاحهای هستهای است.
طرفهای غربی در مذاکرات هستهای با ایران بدون ارائه هرگونه شواهد معتبری برای ادعاهای خود ، با توسل به آنچه «نیات مشکوک» ایران خوانده میشود، میکوشند تدابیر پیشگیرانه خود از قبیل تهدیدات نظامی و تحریمهای فلج کننده را توجیه کنند. جالب اینکه اکثر کارشناسان بر این باورند که گرچه ایران به توانایی هستهای دست یافته است، لیکن مایل است دراین خصوص وارد مذاکرات جدی شده و ضمانتهای محکمی ارائه کند که به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نخواهد بود. به هر حال، به نظر میرسد مسئله برنامه هستهای ایران چندان به نگرانی در خصوص اشاعه سلاحهای هستهای ربط نداشته باشد، زیرا درکشورهای متعددی برنامه هستهای با توانایی ساخت سلاحهای هستهای وجود دارد.
غرب می گوید که به برنامه هستهای ایران اعتماد ندارد ( برنامهای که ایران میگوید منحصراً مقاصد صلحآمیز را دنبال میکند) و اصرار میورزد که ایران باید در جهت ترمیم اعتماد از دست رفته گام بردارد. این عملاً بدان معناست که ایران باید تسلیم شده و در نهایت کل برنامه هستهای خود را متوقف سازد. از سوی دیگر به دلایل گوناگون ، عدم اعتماد عمیقی نسبت به آمریکا و متحدین آن در ایران وجود دارد که مهمترین آنها قصد غرب برای «تغییر رژیم» از طریق تعقیب سیاست مهار و منزوی کردن ایران و تهدیدات نظامی مکرر بوده و این علاوه بر انجام حملات سایبری و ترور دانشمندان هستهای ایران است.
این گونه اقدامات خصمانه در گذشته باعث به وجود آمدن عدم اعتماد شدیدی در ایران نسبت به قدرتهای هژمون شده است که در جریان جنگ تحمیلی صدام علیه ایران در فاصله سالهای 1980 تا 1988 به ساخت سلاحهای شیمیایی به رژیم بعث در عراق کمک کردند. در واقع، این یکی از بدترین رویدادها در تاریخ سازمان ملل بود که زیر فشار غرب این سازمان هیچ گونه اقدامی در جهت متوقف ساختن یا تنبیه رژیم بعث صدام به خاطر جنایات شنیع آن و به ویژه استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه مردم ایران و نیز کردهای عراق صورت نداد. در طی جنگ، حدود 100.000 ایرانی قربانی گازهای اعصاب و خردل شدند و از هر د ه نفر یک نفر بدون اینکه فرصت درمان را پیدا کند، جان خود را از دست داد. در حال حاضر، برآورد میشود که حدود 5 تا 6 هزار ایرانی به خاطر آثار دردناک سلاحهای شیمیایی همچنان تحت درمان قرار دارند. نقش برخی شرکتهای غربی در زمینه فراهم آوردن مواد و دانش فنی لازم برای تولید سلاحهای شیمیایی به کار گرفته شده علیه ایران هرگز از یاد ایرانیان نخواهد رفت.
در همین حال، ایران معتقد است که برخورد شدید با برنامه هستهایاش بر مبنای معیارهای دوگانه و سیاسی شدن بیش از حد مسئله از سوی آمریکا و متحدینش صورت میگرد. مورد اسرائیل نمونه روشنی از این دست است یعنی کشوری با داشتن صدها سلاح هستهای که هیچ گونه نظارتی نیز بر آنها وجود ندارد با این ادعا که اسرائیل مشمول مقررات «ان.پی.تی» نیست! اسرائیل در نتیجه سیاست سکوت غرب، این جرأت را پیدا کرده است که آشکارا ایران را که عضو «ان.پی.تی» است، مورد تهدید نظامی قرار دهد و به بهانه جلوگیری از هستهای شدن ایران، قصد خود را مبنی بر به راه انداختن یک جنگ منطقهای اعلام دارد.
آنچه بیشتر هشدار دهنده است، گزارشهایی حاکی از نقض «ان.پی.تی» توسط برخی کشورهای غربی برای راضی نگه داشتن اسرائیل است. اخیراً مجله آلمانی اشپیگل (ژوئن 2012) فاش کرد که دولت آلمان شش زیر دریایی از نوع دلفین را به اسرائیل تحویل داده که قادر به حمل کلاهکهای هستهای میباشند. ظاهراً در 1991، اسرائیل با تهدید آلمان مبنی بر اینکه فاش خواهد ساخت که در موشکهای اسکاد صدام قطعات ساخت المان بکار رفته است، ان کشور را وادار به فروش زیر دریاییهای دلفین با توانایی هستهای نموده بود.
همچنین ذکر این نکته مهم است که در حالی که اسرائیل در رسانههای بینالمللی درباره برنامه هستهای ایران وحشت ایجاد کرده است، به نظر میرسد نگرانی واقعی سلاحهای هستهای نباشد بلکه «توانایی» هستهای ایران باشد که انحصار هستهای اسرائیل را د ر منطقه و در نتیجه برتری نظامی منطقهای آن را از میان خواهد برد. همین رویکرد نسبت به برنامه هستهای ایران در محافل تصمیمگیری آمریکا نیز آشکار است. در این محافل، این گونه بیان میشود که گسترش حوزه نفوذ ایران بیش از خود برنامه هستهای تهدیدی بزرگ متوجه منافع منطقهای آمریکا میسازد.
فشار مستمر به شکل تهدیدات نظامی و تحریمهای پیچیده علیه ایران به شکل بهایی فزاینده تلقی میشود که این کشور به خاطر عضویتش در پیمان «ان.پی.تی» میپردازد! خطر بزرگ د ر این است که اگر این روند تداوم پیدا کند، ممکن است این پیام ناخوشایند را به ایران و سایر اعضای پیمان «ان.پی.تی» القا نماید که برای مصون ماندن از آزار و مزاحمت های مستمرو نابجا بهتر است که از این پیمان خارج شد.
نجات «ان.پی.تی»
نگرانی درباره آسیبپذیری «ان.پی.تی» بسیار واقعی است. تهدید اصلی نسبت به این پیمان از تفاسیر متفاوت آن توسط دو گروه از دولتها ناشی میشود، یعنی دولتهای دارای سلاح هستهای (NWS) و دولتهای فاقد سلاح هستهای (NNWS). مشکل حاد ناشی از آن است که گروه اول تفسیری گزینشی از «ان.پی.تی» دارند و در خصوص تبعیت از مفاد آن بین اعضا تفکیک قائل میشوند.
نمونه روشن «معیارهای دوگانه» هنگامی آشکار شد که کل نظام بینالمللی از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و سازمان ملل متحد از سوی آمریکا و متحدینش وادار شدند تا اجازه داشتن چرخه سوخت هستهای را به دوستان خود بدهند اما دشمنانشان را از آن محروم سازند. برای مثال، گفته میشود که رویکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی به برنامه هستهای ایران متأثر از نفوذ کشورهای غربی است و درخواست آنها برای بازرسی از سایتهای نظامی در ایران فاقد وجهه قانونی است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی فقط وظیفه نظارت برپایبندی دولتها به تعهدات قانونیشان در چهارچوب موافقتنامه پادمان و «ان.پی.تی» را دارد. به عبارت دیگر، آژانس بینالمللی انرژی اتمی هیچ گونه اختیاری برای تفحص و یا بازرسی فعالیتهایی را در ایران ندارد که به طور مستقیم به مواد شکافتی مربوط نمیشوند، حتی اگر فعالیتهای مزبور به ساخت وسائل انفجاری هستهای ارتباط داشته باشد. بیشک، مفهوم عدم اشاعه بیش از هر چیز دیگر به دولتهای دارای سلاح هستهای در راستای تقویت «ان.پی.تی» و پایبندی آنها به هنجارهای این پیمان در خصوص خلع سلاح هستهای بستگی دارد. به عبارت دیگر، کشورهای دارای سلاح هسته ای باید در خصوص خلع سلاح هستهای به اعتمادسازی بپردازند؛ اقدامی که مدتهاست انتظار انجام آن از جانب آنها میرود.
به منظور احیای «ان.پی.تی»، اتخاذ رویکرد جدیدی در «چانه زنی بزرگ» اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. از همان آغاز، تقسیمبندی کشورها در «ان.پی.تی» به کشورهای دارای سلاح هستهای و کشورهای فاقد سلاح هستهای قرار نبود دائمی باشد و حفظ آن برای همیشه نیز مقدور نیست. در سال 1963، هنگامی که تنها چهار کشور دارای زرادخانه هستهای بودند، دولت آمریکا پیشبینی کرد که دهه آتی شاهد ظهور 15 تا 25 کشور مجهز به سلاح هستهای خواهد بود. دیگران پیشبینی میکردند که این رقم حتی به 50 نیز برسد. خوشبختانه، این پیشبینیها به تحقق نپیوست، اما چنانچه در رویکردمزبور نسبت به کشورهای فاقد سلاح هستهای تغییری صورت نپذیرد، نمیتوان فروپاشی «ان.پی.تی» را منتفی ندانست. نگاه دقیقتر به وضعیت موجود در جهان نشان میدهد که این وضعیت تا چه اندازه ناپایدار است.
اکنون 9 کشور وجود دارند که دارای حدود 27000 سلاح هستهای هستند که برای چندین بار نابودی جهان کفایت میکند. همچنین 60 کشور وجود دارند که از نیروی هستهای و راکتورهای تحقیقاتی استفاده میکنند و یا در حال ساخت آنها هستند؛ بنابر گزارش هیئت بلند پایه دبیر کل سازمان ملل در سال 2004، دست کم 40 کشور دارای زیرساختهایی می باشند که میتواند در مدت زمانی نسبتاً کوتاه و د ر صورتی که محدودیتهای قانونی و هنجاری «ان.پی.تی» به کار بسته نشود مبادرت به ساخت سلاحهای هستهای نمایند. این امر نشان میدهد که تا چه اندازه «ان.پی.تی» اهمیت دارد و لذا نباید از هیچ کوششی برای نجات این پیمان عدم اشاعه که بطور وسیعی مورد قبول کشورها بوده و عملکرد موفق داشته فروگذار نمود.
بیعدالتی صورت گرفته در زمینه کاربرد گزینشی هنجارهای «ان.پی.تی» نه تنها برای ایران غیر قابل تحمل میباشد بلکه در میان اکثر 120 عضو جنبش غیر متعهد نیز که معتقدند چرخه سوخت هستهای حق غیرقابل مذاکره دولتهای عضو «ان.پی.تی» است، ایجاد نگرانی کرده است. بدیهی است که نگرانی دیگر کشورهای دارای سلاح هستهای گسترش «باشگاه هستهای» است که در انحصار آنها قرار دارد،البته باید تاکید نمود که هسته ای شدن ضرورتاْ بمعنای داشتن تسلیحات هسته ای نیست. البته این نکته برای برخی قدرتهای هستهای کوچک که زرادخانه هستهای خود را تنها ابزار باقی مانده برای برخورداری از جایگاه یک «قدرت بزرگ» در صحنه بینالملل تلقی می کنند، یک کابوس است. معهذا، این امر مانع طرح مکرر این پرسش نمیشود که برای پیشگیری از اشاعه تسلیحات هستهای و نجات «ان.پی.تی» چه باید کرد.
شاید پاسخ را در انگاره" کشورهای هستهای فاقد سلاح هستهای" بتوان یافت. همان طور که در بالا گفته شد، دست کم 40 کشور وجود دارند که از شرایط لازم برای عضویت د ر این گروه برخوردارند. همچنین انتظار میرود که در آینده کشورهای بیشتری نامزد عضویت در این گروه شوند. این گروه هنگامی که به رسمیت شناخته شود، در برگیرنده کشورهایی خواهد بود که هر چند دارای توانایی هستهای بوده و متعهد به «ان.پی.تی» هستند، اما به سمت ساخت سلاح هستهای به هر دلیلی اعم از کسب پرستیژ یا به دست آوردن جایگاه یک قدرت بزرگ منحرف نخواهند شد.
البته انگاره کشورهای هستهای فاقد سلاح هستهای تنها در صورتی قابل اجرا خواهد بود که جامعه بینالمللی تعهد عمیقی نسبت به حفظ سه رکن «ان.پی.تی»، به ویژه خلع سلاح هستهای داشته باشد در این راستا، کشورهای دارای سلاح هستهای باید این سلاحها را براساس یک برنامه زمانبندی شده کنار گذاشته و به گروه کشورهای هستهای فاقد سلاح هستهای بپیوندند. از سوی دیگر، عضویت هر کشور فاقد سلاح هسته ای در صورت دستیابی به معیارهای لازم وتمایل به پیوستن به گروه اخیر ، مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
* Non Weapon Nuclear States (NWNS).