نظم نوین، بنیانهای ذهنی و جهتگیریهای توسعهای در سیاست خارجی |
22 December 2012 |
|||
دیباچه دلمشغولی نگارندگان مقالة حاضر، متوجه وصف و تفسیر تأثیر دو نگاه رقیب توسعهگرای زیر بر منافع ملی ایران است: 1) نگاه توسعهگرای مبتنیبر منافع ملی، و 2) نگاه توسعهگرای مبتنیبر ارزشهای رقیب. با بهرهگیری از دو مفهوم فلسفی ـ ریاضی «امکان» و «احتمال»از سویی، و نگاه شناختی ـ روشی مبتنیبر این دو فضا میتوان به تأملی نظری دربارة آثار این دو نگاه بر سیاست خارجی توسعهگرای ایران دست زد. یافتههای فرضی مجموعه این مقاله در حوزه سیاست خارجی ایران گویای این است که: درحالیکه نگاه توسعهگرای پایهگذاریشده بر منافع متناظر بر محاسبات امکانی مناسب برای تحقق اهداف ملی است، نگاه توسعهگرای مبتنیبر ارزشهای رقیب چون ناظر بر محاسبههای احتمالی است، تنها در صورت میل دادن شمار تکرارهای کنش به سمت بینهایت است که میتواند هدف را منطبق بر پیشبینی صورت داده شده قبل از انجام کنش محقق نماید و ازاینرو تنها گاهگاه و آن هم بهصورت مقطعی نگاه احتمال بنیاد توانسته است برای سیاست خارجی توسعهگرای ایران سودآوری داشته باشد هرچند دربر گیرندة هزینههای بسیار برای سیاست خارجی ایران بوده است. درحالیکه فقط نگاه متناظر بر محاسبات امکانی است که دربر گیرندة منافع ملی در سیاست خارجی توسعهگراست، به عکس، نگاه متناظر بر محاسبات احتمالی، در هریک از اشکال استراتژیک امتی، ضد هژمونیک و جناحی اصالتاً دارای نتایجی سورئالیستی برای منافع ملی خواهد بود. در کنار یک نگاه مصالحهجویانه که در آن جهانوطنی عمدتاً جهانشمول و بدون دل نگرانی خاص برای اهداف میهنپرستانه است، نگاههای توسعهگرا در سیاست خارجی ایران را به دو بند زیر تقسیم میکنیم: ± نگاه متناظر بر محاسبات امکانی برای سیاست خارجی توسعهگرا شامل چهار گروه (میهنپرستی جهانوطنگرا، عملگرایی بومیگرا، عملگرایی محافظهکار (بینالمللگرا) و بالاخره ملیگرایی آنارشیستی، است. ± نگاههای توسعهگرای متناظر بر محاسبات احتمالی که میتوان آنها را در سه گروه زیر طبقهبندی نمود: 1. آرمانگرای امتی 2. استراتژیک جناحی اقتصادی (بومیگرا): با اعلان اعتقادی و هزینة ملی 3. ضد هژمونی غرب (شرقگرا): ذاتاً سورئالیستی استشهادی از دیدگاه تجویزی، ادعای این مقاله آنست که وضعیت گذار داخلی نیازمند گونهای مدیریت به تدریج دموکراتیک شونده برای ساماندهی جهتگیریهای توسعهای کشور، به طور هم زمان در دو عرصه داخلی و خارجی است. در کنار اینکه باید به این نکته نیز توجه نمود که ملزومات ناشی از فضای به شدت فردی ـ بومی ـ جهانی شده معاصر نیازمند وجهی التفاتی به دو ویژگی زیر است: 1) توان کارآفرینی لازم برای گسترش حوزة اقتدار استراتژیک کشور به سطح جهانی، و 2) مهارت گفتوگو جهت ایجاد مطلوبیت و مقبولیت توامان اهداف سیاست خارجی توسعهگرا در سطح جهانی. با توجه به هر سه وجه التفاتی وصفی ـ تفسیری ـ تجویزی، مقاله حاضر از لحاظ شکلی دارای اجراء زیر خواهد بود: 1. چهارچوب مفهومی و مبانی نظری سیاست خارجی توسعهگرا برای ایران 2. بیان بایستههای سیاست خارجی توسعهگرا در نظم و نسق نوین: محذورات و مقدورات جدید،
|