جریانهای دینمدار و مردمسالاری در خاورمیانه |
21 May 2012 |
||||
چکیده خیزشهای مردمی و تحولات جدید جهان عرب، باعث طرح مسائل و پرسشهای مهمی در حوزه مصالعات خاورمیانه و شمال آفریقا شده است. از آنجایی که این تحولات به کانونی شدن نقش گروههای اسلامگرا در تحولات منطقهای انجامیده است، بررسی جایگاه و نقش اسلامگرایان، از مسائل در خور اهمیت است. در نوشتار حاضر، بازتولید مفاهیم نو از اسلامگرایی در پرتو خیزشهای عربی، ویژگیهای الگوی حکومتی مورد نظر اسلامگرایان، فرایند پیروزی اسلامگرایان در رقابتهای انتخاباتی و چالشهای پیشروی گروههای اسلامگرا بررسی میشود. از منظر این نوشتار، اسلامگرایی واجد یک مفهوم واحد و تلقی ثابت در خصوص نظام حکومتی و شیوه اجرای شریعت نزد جریانهای مختلف اسلامگرا نیست. از سوی دیگر، پیروزی اسلام گرایان از خلال یک فرایند دموکراتیک بوده و استمرار حضور آنها در مراکز قدرت، در گرو کارنامه اجرایی آنها در سنوات آینده خواهد بود. احتمال نزاع مذهبی شیعه و سنی، برخورد تلقیهای گوناگون از اسلامگرایی با یکدیگر و عدم باور جریان سلفی به مبانی دموکراسی، در کنار وضعیت نابسامان اقتصادی کشورهای دچار بحران، از چالشهای اصلی پیش روی اسلامگرایان در آینده خواهد بود.
مقدمه بررسی نقش اسلامگرایی در تحولات و انقلابهای عربی، یکی از بحثهای پیچیده است و از ابتدای شروع این جریانات، این هراس در غرب و این امید در اسلامگرایان بود که این تحولات به روی کار آمدن اسلامگراها منجر شود. در سه کشوری که در سال 2011، انتخابات برگزار شد بین 40 تا 60 درصد اسلامگراها، کرسیهای پارلمان را به خود اختصاص دادند. در تونس حزب النهضه، در مغرب حزب عدالت و توسعه و در مصر علاوه بر اخوانالمسلمین، سلفیها یک نتیجه غیرقابل انتظار به دست آوردند. آنها در کنار اخوان که نزدیک به 48 کرسی را به خود اختصاص دادند، توانستند به 24 درصد کرسیهای نخستین پارلمان پس از انقلاب دست پیدا کنند. با توجه به اهمیت و نقش گروههای اسلامگرا در تحولات جهان عرب، این نوشتار به پاسخ سه پرسش اصلی در این خصوص میپردازد. پرسش نخست اینکه اسلامگرایی در خیزشهای عربی به چه معناست؟ آیا به این معناست که اسلامگرایان عرب الگوی حکومتی خاصی را برای ارائه به جامعة خود و دنیا دارند و آیا این الگو در همة کشورهای عربی یکسان است؟ پرسش دوم اینکه پیروزی اسلامگرایان در انتخابات، حاصل چه فرایندی بوده است؟ و پرسش سوم، عبارت است از اینکه اسلامگرایان در آینده با چه چالشهایی روبهرو هستند؟
1- مفهوم اسلامگرایی و دیدگاههای سیاسی اسلامگرایان در پاسخ به سؤال اول یعنی اسلامگرایی به چه معناست؟ باید توجه کرد که طیفهای مختلفی از اسلامگرایی در جهان عرب وجود دارد. از سلفیهای بنیادگرای عربستان که اعتراض و تظاهرات علیه حاکمان را حرام میدانند تا اسلامگرایان تونسی که آنچه از الگوی حکومتی ارائه میکنند، فرق زیادی با الگوهای سکولار ندارد. سلفیهای مصر مشارکت سیاسی را پذیرفتند و وارد صحنه انتخابات شدند و ادعا میکنند که در تظاهرات و اعتراضات شرکت داشته و با 24 درصد کرسیهایی که به دست آوردند، میخواهند وارد مشارکت پارلمانی شوند. حد وسط جریانهای اسلامگرای سلفی و اسلامگرایان متمایل به سکولاریزم، اخوانیهای مصر هستند. آنها به دلیل وابستگی به امالقراء و میراث فکری اخوان، تا حدودی پایبند به اعتقادات نخستین اخوان هستند و از طرف دیگر، به دلیل اینکه پایبندی بی چون و چرا به میراث اخوان را متناسب با شرایط سیاسی روز نمیدانند، حزب دیگری را تحت عنوان آزادی و توسعه شکل دادند و با این حزب که شباهتهای زیادی با احزاب عدالت و توسعة مغرب و عدالت و توسعة ترکیه و النهضه تونس دارد، وارد صحنه انتخابات شدند. لذا اسلامگرایی در کارکرد سیاسی خود، جلوههای مختلفی دارد و به یک معنای واحد نیست. به عبارت دیگر، کارکرد سیاسی اسلامگرایی در کشورهای عربی، وابسته به جغرافیای فرهنگی و شرایط محلی است. در پاسخ به نکته دوم سئوال اول مبنی بر اینکه آیا سلامگرایان الگوی حکومتی خاصی دارند؟ باید گفت که در سطح مفاهیم و دریافتهای کلیِ اسلامگرایان از الگوی حکومتی، نخستین تفاوتها را بین سلفیها و اخوانیها میتوان مشاهده کرد. سلفیها بر اجرای شریعت اصرار دارند و منظورشان از اجرای شریعت، اجرای جزئیات احکام و اسلامی کردن ظاهر جامعه است. اما اخوانیها میگویند منظور از اجرای شریعت، اجرای حدود و محدود کردن بعضی از آزادیهای فردی نیست. مقصود از آن اجرای روح کلی شریعت و محقق کردن اهداف شریعت یعنی مفاهیمی مثل عدالت و آزادی و کرامت انسانی است. لذا بین سلفیها و اخوانیها در درک مفاهیم کلی از مسئولیت حکومت در اجرای شریعت، تفاوت وجود دارد. از سوی دیگر، بین خود اخوانیها هم از یک کشور به کشور دیگر و بین اخوانیهای عرب و غیرعرب، تفاوت دیده میشود. اگر حزب عدالت و توسعة ترکیه را اولین مدل حکومت اخوانی بدانیم، به دلیل اینکه در یک زمینه سکولار غیرعربی به وقوع پیوسته است، اسلامگرایی ترکی با اسلامگرایی عربی که در بسترهای جوامع و حکومتهای پای بند به ظواهر شرع شکل گرفته فاصله و اختلاف دارد. در ترکیه همین که حزب عدالت و توسعه میتواند حجاب و ورود دانشجویان محجبه به دانشگاهها را آزاد کند، دستاورد محسوب میشود. در حالی که در جهان عرب، این مسائل که عموماً فرهنگی است، چالش اسلامگرایان به حساب نمیآید. در جهان عرب، فرهنگ عربی و اسلامی با هم پیوند خورده، حتی در دوره حکومتهای سکولار، در قانون اساسی تمام کشورهای عربی درج شده بود که مبنای قانونگذاری شریعت اسلامی است. این تفاوت فرهنگی بین جوامع عربی و غیرعربی، در رفتار و مسئولیتهای اسلامگرایان هم تفاوت ایجاد میکند. در بین خود جوامع عربی نیز بین اسلامگرایی تونسی و اسلامگرایی مصری، تفاوتهایی میبینیم. در مدل اسلامگرایی تونسی، آقای راشد الغنوشی بدون هیچ ترس و واهمهای، بعد از پیروزی در انتخابات، اعلام کرد که ما حجاب را اجباری نخواهیم کرد، به خوردن و آشامیدن مردم کاری نخواهیم داشت، در زندگی خصوصی مردم دخالت نخواهیم کرد و به اینکه چه لباسی بپوشند و نپوشند کاری نداریم. در حالی که اینگونه سخن گفتن برای اخوان مصر مشکل است. گرچه اخوان یک تشکیلات قوی و منسجم و فرا کشوری است و طی 8 دهة گذشته با کار فرهنگی و فکری مداومی که داشته توانسته هماهنگی فکری و عقیدتی مناسبی بین شاخههای خود در کشورهای مختلف ایجاد کند، اما این هماهنگی به منزله نادیده گرفتن خصوصیات بومی هر کشور نیست. توجه اخوان به قرائت هرمنوتیکی از اسلامگرایی در جوامع مختلف را باید نقطه قوت آنها دانست. همین نقطه قوت باعث شده است که وقتی نظامهای استبدادی در کشورهای عربی یکی پس از دیگری فرو میریزند، اخوان بتواند خود را به عنوان گزینه اصلی مردم در همه کشورهای دچار تغییر مطرح سازد. لذا در الگوی اخوانی شاهدیم که شرایط محلی و فرهنگی در تعریف آنها از کارکرد سیاسی اجرای شریعت، خیلی مؤثر است. اما علیرغم همه این اختلاف رویکردها، تقریباً وقتی از همه اخوانیهای عرب سؤال میشود الگوی شما چیست؟ میگویند الگوی ما ترکیه است. اما واضح است که الگوی ترکیه به دلیل اینکه یک الگوی غیر عربی است و در یک زمینه سکولار به تحقق پیوسته است، نمیتواند عیناً در کشورهای عربی تطبیق داده شود. اما برداشتی که از این سخن اخوان میشود، در حقیقت نه گفتن به سایر الگوهاست. در این تفکیک، علاوه بر توجه به تجربه سایر الگوهای اسلامگرایی در تحقق آرمانهای نخستین، زدودن هراس جامعة بینالمللی از مرحله آغازین روی کار آمدن اسلامگرایان در جهان عرب را نیز مد نظر دارد. از سوی دیگر اخوان میخواهد بگوید که ما هم مثل عدالت و توسعة ترکیه به دنبال "زمامداری خوب" (Good Governances) هستیم. نکته دیگری که میتوان به عنوان اشتراک بین تمام اسلامگراهای عرب ذکر کرد، این است که در اندیشه سیاسی عربی، در نتیجه انقلابهای عربی، یک جهش رخ داده است. به قول بعضی از روشنفکران عرب، اندیشه سیاسی عربی اندیشه سلطانی بوده و در ادبیات سیاسی گذشته راجع به خصوصیات زمامداری، چیزی جز وصف خصوصیات سلطان وجود نداشته است. حکومت خوب در میراث فکری عربی حکومتی است که سلطان خوب داشته باشد. الان به جای تشریح خصوصیات سلطان، شرایط و خصوصیات یک حکومت خوب را میخواهند تبیین کنند، این به نوبه خود یک جهش نظری در اندیشه اسلامگرایان عرب است.
2- فرایند قدرتگیری گروههای اسلامگرا در پاسخ به سؤال دوم مبنی بر اینکه در چه فرایندهایی اسلامگرایان عرب توانستند این پیروزی را به دست آورند؟ اولاً درباره سلفیها باید گفت که آنها فقط در مصر توانستند نتیجه چشمگیری را کسب کنند و بلافاصله بعد از پیروزی، در جامعه این سئوال پیش آمد که سلفیها تا به حال کجا بودند؟ آنها در میدان التحریر و خیابانها حضور نداشتند و نشانهای از حضورشان در ماههای ژانویه و فوریه نبود. چون سلفیها هر جا حاضر باشند، با ظاهر متفاوتی که دارند، کاملاً ملموس هستند. در پاسخ سلفیها میگویند که ما حضور داشتیم اما به دلیل اینکه نمیخواستیم حساسیت را جلب کنیم، بدون پرچم به میدان آمدیم. به هرحال، واقعیت این است که وقتی به روزهای انقلاب مصر مراجعه میشود، اثری از سلفیها در خیابانها نبود؛ حتی در بعضی از شهرها با تظاهر کنندگان درگیر میشدند. عقبه سلفیها هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ عقیدتی عربستان سعودی است. عربستان از ابتدای خیزشهای جهان عرب و تحولات مصر، سرگرم برنامهریزی برای کند کردن سیر این تحولات و هدایت آن به مسیری است که به گسترش دموکراسی در جهان عرب نیانجامد. اخوان در آینده یکی از چالشهای بزرگ عربستان خواهد بود چرا که در طول تاریخ نیز، اخوان با عربستان کنار نیامده است. نشانههای هراس عربستان و کشورهای عربی جنوب خلیج فارس از روی کار آمدن اخوان را به وضوح میتوان در مواضع و سخنان مقامهای این کشورها مشاهده کرد. این اختلاف همیشه بوده حتی در نزاعهایی که در چند دهه گذشته در شبه جزیره عربستان به وقوع پیوسته است، همیشه اخوان و عربستان مقابل هم بودند؛ لذا اگر شبکهای از دولتهای اخوانی در جهان عرب شکل بگیرد، این شبکه عربستان را به چالش خواهد کشید. از این منظر نباید بعید دانست که 24 درصد کرسیهای سلفیهای مصر، به عنوان اهرم امنیتی و سیاسی عربستان بکار گرفته شود. اما بر خلاف سلفیها که یکباره پس از پیروزی انقلاب با حمایت خارجی سوار بر موج شدند، اخوان همواره در صحنه تحولات حضور داشته و کسی نمیتواند منکر حضور آنها و تشکیلات اخوان در تظاهرات 2011 باشد. اخوان در طول 8 دهة گذشته اقدام به کادر سازی کرده بود. بسیاری از اعضای اخوان متخصصین درجه اول جامعة مصر هستند. در جریان اعتراضات هم شاهد شکلگیری بعضی از کارهای خیریه، زدن چادر و ارائه خدمات پزشکی و امدادرسانی و توزیع مواد غذایی توسط اخوانیها بودیم. ضمن اینکه اخوان از این امتیاز هم برخوردار بود که تنها حزب سنتی فراگیر مصر بود که اجازه فعالیت سیاسی به آنها داده نمیشد و هروقت هم میخواستند سربلند کنند، سرکوب میشدند. این باعث شد که مردم به آنها گرایش پیدا کنند.
3- چالشهای پیشروی اسلامگرایان در پاسخ سؤال سوم باید گفت که اسلامگرایان در جهان عرب، در یک فرایند دموکراتیک به حکومت میرسند نه در چهارچوب یک طرح یا انقلاب ایدئولوژیک؛ یعنی همان طور که از پلکان قدرت بالا میروند، یک روز باید احتمال بدهند که پایین آیند. هیچ متن و قانونی از پیش سهمی را برای اسلامگرایان از قدرت تضمین نکرده است. به علاوه آنها در حالی دولتهای کشورهای عربی را در دست میگیرند که این کشورها با مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی روبهرو هستند. اگر اسلامگرایان نتوانند این مرحله را با درایت و مدیریت طی کنند، در انتخاباتهای آینده دیگر توفیقی نخواهند داشت. چالش دیگر اسلامگرایان معتدل، سلفیها هستند. سلفیها مقابل اسلامگرایی اخوانی خواهند ایستاد و مشکل ایجاد خواهند کرد؛ گرچه در حال حاضر اخوان مصر اعلام کرده است که سعی دارد سلفیها را هم جذب کند. اما مانیفست سیاسی سلفیها در تمام دنیای اسلام، از ریاض و جده صادر میشود و عربستان هرگز دل خوشی از دموکراسی در جهان عرب و اخوانالمسلمین نخواهد داشت. چالش دیگری که اسلامگرایان با آن مواجه هستند، افزایش طایفهگری و بحث شیعه و سنی است. آقای عبدا...گل، رئیس جمهور ترکیه در کنفرانسی در لندن، در سخنرانی خود راجع به تحولات خاورمیانه، از همه کشورهایی که دچار این تحول هستند نام برد به جز بحرین. آقای اردوغان هم از بحرین نام نمیبرد. این نشان دهندة وجود رگههای طایفهگری حتی در اسلامگرایان معتدل است. معارضین بحرینی، بعد از انقلاب مصر، سفری به قاهره داشتند و تقریباً با همة گروههای لیبرال و سکولار و اصحاب روزنامهها دیدار کردند. تنها گروههایی که آنها را نپذیرفتند، سلفیها و اخوان بودند. این قرائن میتواند نشانههایی از ریشههای یک بحران در آینده باشد. در همین چهارچوب، اصرار اسلامگرایان به اینکه الگوی ما الگوی ایران نیست، میتواند بحث طایفهگرایی را ریشهدارتر کند. بنابراین، مهمترین چالشهای اسلامگرایان را در آینده جهان عرب عبارتند از: 1- چالش مدیریت جوامع بحرانی پس از انقلاب و ارائه یک کارنامه اقتصادی، سیاسی، بینالمللی و فرهنگی قابل قبول. 2- چالش اسلامگرایان معتدل با جریانات اسلامگرای سلفی و بنیادگرا و حکومتهای حامی آنها که رسماً جبههای را برای ضدیت با روند دموکراسی در جهان عرب ایجاد کردهاند. 3- چالش طایفهگرایی و تشدید اختلافات مسلمانان و اقلیتها در داخل کشورها و اختلافات شیعه و سنی در سطح منطقهای. 4- بنیان نهادن نظامهای سیاسی جدید به گونهای که از یک سو به سکولاریزم نینجامد و با قرائت عمومی اسلامگرایان از زمامداری تعارض نداشته باشد و از سوی دیگر، بتواند با جذب همة نیروهای سیاسی و طیفهای فکری، اجتماعی و فرهنگی، ثبات و مقبولیت سیاسی داشته باشد. 5- تعامل با قدرتهای بینالمللی و غربی که به طور سنتی با جوامع و مراکز قدرت در کشورهای عربی مرتبط بوده و در صورت عدم نارضایتی از عملکرد نخبگان جدید عرب، امکان برهم زدن دستاوردهای انقلابها را خواهند داشت. نتیجهگیری خیزشهای مردمی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا باعث ورود کشورهای عربی به مرحله نوینی از حیات سیاسی و تلاشهای جدی برای ایجاد نظامهای مردمسالار شده است. در این روند، جریانهای دینمدار یا همان اسلامگرایان از گروهها و بازیگران مهم محسوب میشوند که نقش آنها قابل تأمل و بررسی است. اما گروههای اسلامگرا طیف متنوعی از گروهها را از گروههای متعادل و میانهرو اخوانی، اخوانیهای مصر تا گروههای سلفی را تشکیل میدهد. با توجه به این سطح از تنوع و تفاوت، دیدگاههای سیاسی و حکومتی گروههای اسلامگرا نیز متفاوت است که از الگوی عدالت و توسعة ترکیه و اسلامگرایان لیبرال تونسی، تا الگوهای جدیدتر در حال تکوین را شامل میشود. اما به رغم تفاوتها و روند شکلگیری برخی الگوها، تلاشهای مهمی برای تقویت وجهههای مردمی، میانهرو و مسالمتآمیز الگوهای جدید مشاهده میشود. گروههای اسلامگرا که در خصوص نقش آنها در تحقق انقلابهای عربی اختلافنظرهای مهمی وجود دارد، در روندها و رقابتهای انتخاباتی، در حال به دست آوردن جایگاههایی در نظامهای سیاسی جدید هستند. بر این اساس، این جریانها در نقش حکومت با چالشها و معضلات مهمی روبهرو هستند که آینده سیاسی آنها را شکل میدهد. از جمله این چالشها مدیریت جوامع بحرانی و اداره کارآمد جامعه در عرصههای مختلف، گروههای افراطگرا، اختلافات و چالشهای فرقهای، ایجاد الگوهای جدید سیاسی و نحوه تعاملات خارجی و بینالمللی است.
|