فرصت‌استثنایی؛ مداخله ترکیه در شمال عراق

Print E-mail
حسن نقدی‌نژاد
08 July 2008

مسائل و مشکلات فعلی میان عراق و ترکیه دارای ریشه‌های تاریخی هستند. این مسائل و مشکلات از گذشته تا به‌حال در روابط دو کشور، با شدت و شتاب متفاوتی خود را نشان داده¬اند. اما حمله نظامی اخیرآمریکا به عراق، بستر و شرایط جدیدی را برای این مسائل به وجود آورده است. علاوه بر این، متغیرهایی نظیر فعالیت¬های شک برانگیز اسرائیل در شمال عراق، حضور نظامی آمریکا در عراق، نامعلوم بودن آینده سیاسی عراق و رشد بنیادگرایی اسلامی در عراق، که عمدتاً به واسطه حمله آمریکا به عراق پدید آمده‌اند، بر پیچیدگی مسئله افزوده است. وجود مسأله كردها و احتمال استقلال آنها، مناطق نفتي شمال عراق و نزدیک به مرزهاي تركيه و حضور اقليت تركمن در عراق، همه از منافع تركيه و از عوامل مؤثر بر امنيت ملي اين كشور محسوب مي‌شود. حملات نظامی اخیر ترکیه به شمال عراق از مهمترین و جدیدترین مسائلی است که در روابط دو کشور بوجود آمده است. در شانزدهم ماه دسامبر سال گذشته میلادی، مقام های ترکیه برای اولین بار به طور رسمی از حمله هوایی ارتش ترکیه به درون خاک عراق خبر دادند. چند روز پس از آن نیز نظامیان ترکیه چند کیلومتر در مناطق کوهستانی شمال عراق پیشروی کردند. ترکیه اعلام کرد حق دارد از خود در برابر حملات پ.ک.ک دفاع کند و در صدد آن است که حمله خود را در چارچوب اصل «دفاع مشروع» توجیه کند. این گزارش در صدد است ضمن  بررسی روابط ترکیه با عراق جدید، در پرتو مساله کردها، به تحلیل حملات نظامی اخیر ترکیه به شمال عراق بپردازد.

سیری در تاریخ روابط ترکیه و عراق

عراق و تركيه كه هر دو جزیی از امپراتوري عثماني بودند، داراي اقلیتهای کرد هستند.این امر وضعيت داخلي هر كدام از اين كشورها را براي ديگري مهم مي‌سازد. عراق به دليل وضعيت بد جغرافيايي، جهت ارتباط با جهان غرب و تجارت، به تركيه نياز دارد و تركيه نيز به دليل موقعيت ژئوپلتيك خود و همچنين وضعيت ژئوپلتيكي عراق نمي‌تواند نسبت به تحولات اين كشور بي‌تفاوت باشد.¬ كردهاي عراق در شمال این كشور و در مناطق سليمانيه، اربيل، كركوك و دهوك سكونت دارند.

متعاقب تجزيه امپراتوري عثماني، اين منطقه در زمره متصرفاتي بود كه تحت قيموميت بريتانيا قرار گرفت. با تأسيس جمهوري تركيه در سال 1923، و عليرغم اعلام دولت جديد اين كشور مبني بر اينكه هيچ چشم‌داشتي به خاك ديگر كشورها ندارد، مع‌الوصف حاضر نبود از ادعاي خود نسبت به مناطق موصل و كركوك صرف‌نظر نمايد.

جنگ جهاني دوم و تحولات بين‌المللي و منطقه‌اي، اعراب و ترك‌ها را به دو سوي مختلف سوق داد. در كشورهاي عربي پيشرفته‌تر مانند مصر، سوريه و عراق، نخبگان جديد قدرت را قبضه كردند و در جهت برقراري روابط با اتحاد جماهير شوروي حركت كرده و تحت تأثير افكار كمونيستي قرار گرفتند. اين در حالي بود كه تركيه با جديت تمام در جهت عكس آنها حركت كرده و به عضويت كامل پيمان آتلانتيك شمالي به رهبري ايالات متحده درآمد. به اين ترتيب، هنگامي كه عبدالكريم قاسم در 1958 در عراق نظام جمهوري را برقرار كرد، در يكي از نخستين اقدامات خود، خروج اين كشور را از پيمان بغداد (سنتو)، كه تنها 3 سال قبل ميان عراق، تركيه، پاكستان، ايران و انگلستان منعقد شده بود، اعلام كرد. تفاوت‌هاي عقيدتي ميان زمامداران دو كشور، در دوران حاكميت حزب بعث عراق نيز همچنان ادامه يافت. تنها از هنگام بروز تحولات سياسي جديد و ظهور انقلاب در كشور همسايه عراق و تركيه، يعني ايران در 1979، بود كه زمينه ورود اين دو كشور به مرحله جديدي از روابط دو جانبه فراهم آمد. احداث خط لوله انتقال نفت عراق به بندر سيحون (جیحان) در تركيه، به دنبال بسته‌ شدن خطوط انتقال نفت اين كشور از طريق سوريه و بندر بانياس و نيز توافق بغداد- آنكارا در اواسط دهه 1980، در زمينه حضور نيروهاي نظامي تركيه تا عمق 10 كيلومتري بخش‌هاي شمالي عراق و سركوب فعاليت‌هاي اكراد (موسوم به طرح تعقيب گرم)، از مصادیق عمده همكاري ميان دو كشور به شمار مي‌آمد. علاوه بر اين در دوران جنگ ايران و عراق، تركيه به صورت يك راه انتقالی مهم برای نفت و ساير كالاهاي عراق به خارج از آن کشور بود. در مارس 1982، يك قرارداد تجاري به مبلغ 800 ميليون دلار بين دو كشور امضا گرديد و پس از اين دوره رفت و آمد هيأت‌هاي سياسي و اقتصادي به دو كشور افزايش یافت و در عرض دو سال، يعني سال‌هاي 1982 و 1983، بيش از ده سفر به دو كشور صورت گرفت. در نهايت مي‌توان اين دوره را علي‌رغم برخي اختلافات بر سر نحوه انتقال آب رودخانه‌هاي دجله و فرات از تركيه به عراق، عصر طلايي روابط دو كشور در دوران معاصر تلقي نمود.

فروپاشی شوروی تاثیر عمیقی بر سیاست سنتی عدم مداخله ترکیه گذاشت. به دنبال حمله عراق به كويت، تركيه با پيوستن به نيروهاي ائتلاف بين‌المللي، در نخستين جنگ خليج فارس عليه عراق مشاركت نموده و پايگاه اينجرليك اين كشور، يكي از مقرهاي اصلي حمله نيروهاي ائتلاف به خاك عراق به شمار مي‌آمد. از اين زمان به بعد سياست تركيه مبني بر نزديكي بيشتر به ايالات متحده و سياست عراق مبني بر تأكيد بر هويت اسلامي اين كشور و همگرايي با جهان اسلام، نه تنها نتوانست شكاف عقيدتي موجود ميان دو كشور را كاهش دهد، بلكه به تعميق آن نيز منجر شد. همچنين شكست عراق در جنگ مذكور، تضعيف دولت مركزي، برقراري تحريم‌هاي بين‌المللي عليه اين كشور و تعيين منطقه امن در دو بخش شمالي و جنوبي عراق، زمينه مناسبي را براي تركيه فراهم آورد تا در چندين مرحله اقدام به تعقيب نيروهاي كرد مخالف اين كشور در خاك عراق نموده و دست به سركوب آنها بزند. در اين زمان، به دنبال ایجاد نوعی خلأ قدرت در شمال عراق، حملات هوايي مكرر نيروي نظامي تركيه به مناطق كردنشين عراق و بمباران اين مناطق، به بهانه تلاش براي نابودسازي پناهگاه‌هاي حزب كارگران كردستان تركيه، بيش از پيش به تيرگي روابط تركيه با اكراد عراقي منجر شد.

از اواسط دهه 1990، زمامداران تركيه سياست جديدي را در قبال عراق اتخاذ نمودند. آنان ضمن ازسرگيري مراودات اقتصادي با اين كشور، در قالب طرح «نفت در برابر غذا»، در مناطق شمالي عراق نيز با حمايت از تركمن‌هاي عراقي كه اقليت بسيار كوچكي را در اين كشور تشكيل مي‌دهند، به سياست تركي‌سازي شهرهاي مهمي نظير اربيل، دهوك و كفري روي آورده و در اين راستا اقدام به سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده در زمينه اشاعه فرهنگ تركي و تغيير تركيب جمعيتي مناطق همجوار با مرزهاي خود با عراق دست زدند. ترکیه با هوشیاری کامل مواظب بود که خلأ قدرت موجود در شمال عراق که پس از ایجاد مناطق امن در این کشور به وجود آمده است، به استقلال کردهای عراق منجر نشود و حتی¬الامکان مانع ارتباط موثر بین کردهای عراق و کردهای جدایی طلب ترکیه شود.

روابط ترکیه و عراق پس از صدام

مخالفت شدید ترکیه با حمله نظامی آمریکا به عراق و طرح تغییر رژیم آن کشور، اشغال عراق توسط آمریکا و متحدینش و حضور اسرائیل در شمال عراق و نامعلوم بودن آینده سیاسی این منطقه، باعث شد که معادله شمال عراق برای ترکیه بسیار پیچیده و غیر قابل پیش‌بینی‌تر از گذشته شود. بدون شک وضعیت کردها و آینده سیاسی آنها از مهمترین نگرانی‌های ترکیه در قبال شمال عراق است. از نگاه ترکیه وضعیت کردهای عراق در زمان صدام بسیار مناسب‌تر از وضعیت فعلی آن بود.  مخالفت ترکیه با حمله نظامی آمریکا به عراق موثر واقع نشد و پس از اشغال این کشور توسط آمریکا، ترکیه به شدت نگران انتقام آمریکا بود و به خوبی می‌دانست که مساله کردها محتمل‌ترین گزینه خواهد بود. بنابراین ترکیه تمام سعی خود را به کار برد تا به نحوی مانع فدرالیسم در عراق شود.

تحولات بين‌المللي بعد از حمله آمريكا به عراق، همراهي كشورهاي اروپايي با قعطنامه‌هاي بعد از اشغال از جمله قطعنامه 1483 در مورد لغو تحريم‌های عراق (22 مه 2003) و تحولات سياسي داخلی عراق بعد از اشغال، دولت‌مردان تركيه را مجاب كرد تا لايحه اعزام نيروهاي نظامي به عراق را به بحث بگذارند و تصويب آن را مصرانه از مجلس بخواهند. در اين خصوص دولت لايحه‌اي را به پارلمان فرستاد كه اين لايحه در هفتم اكتبر 2003، به تصويب رسيد. دولت ترکیه پس از سرنگونی صدام به این نتیجه رسید که اگر خود را به نحوی در مسائل عراق درگیر نکند در آینده ضررهای غیر قابل جبرانی خواهد دید.

اما احتمال بروز جنگي جديد در مناطق شمالي، در صورت ورود نيروهاي نظامي تركيه به عراق، و نيز وقوع انفجارهاي عظيم در برابر دفاتر حزب حاكم عدالت و توسعه در شهرهاي استانبول و ازمير و نيز در مقابل سفارت تركيه در عراق، سرانجام موجب شد تا دولت تركيه علي‌رغم مصوبه مجلس اين كشور، از حضور نظامي در عراق خودداري نمايد. تركيه از موضع‌گيري‌هاي خود در رابطه با جنگ عراق، درصدد بود تا منافع ملي خود را در چند موضوع تضمين كند؛ از جمله حفظ تماميت ارضي عراق، تضمین حقوق تركمن‌ها، دريافت كمك اقتصادي و مشاركت در بازسازي عراق.

تركيه تنها كشوري بود كه نسبت به امضاي قانون اساسي موقت عراق اعتراض كرد. اعتراض ترك‌ها به موادي از قانون بود كه اختيارات فوق‌العاده‌اي به كردهاي عراق مي‌دهد. تركيه بارها اعلام كرده است كه با هر طرحي كه به كردهاي عراق اجازه استقلال در شمال اين كشور را بدهد به شدت مخالف است.

از نگاه ترکیه، اشغال عراق توسط آمریکا ضربه¬ای سنگین به موقعیت استراتژیک ترکیه است که به اندازه فروپاشی شوروی، از اهمیت استراتژیک ترکیه نزد بلوک غرب کاسته است. قبل از فروپاشی شوروی ترکیه خود را به عنوان «خاکریز اول در مقابل شوروی» و «بازوی شرقی ناتو» معرفی می‌کرد و پس ازآن، تا قبل از حمله آمریکا به عراق، ترکیه خود را متحد استراتژیک غرب  و به خصوص آمریکا در مقابله با بنیادگرایی اسلامی معرفی کرده بود، ولی شرایط منطقه¬ای جدید و خصوصاً وضعیت عراق باعث شده است تا ترکیه به این نتیجه برسد که موقعیت گذشته¬اش را نزد غرب و آمریکا از دست داده است.

تحلیل حملات نظامی اخیر ترکیه به شمال عراق

بدون شک حملات نظامی اخیر ترکیه به شمال عراق عمدتاً حول مساله کردها دور می‌زند و سایر منافع ترکیه در این منطقه از قبیل حقوق ترکمن¬ها، منابع نفتی و... کمتر مطرح است. ترکيه مدعی است که دست کم چهار هزار نيروی حزب کارگران کردستان در شمال عراق حضور دارند. در اینجا به تجزیه و تحلیل این مساله خواهیم پرداخت که چرا ترکیه در شرایط فعلی رو به سوی سیاست مداخله نظامی در عراق آورده است؟ در پاسخ به این سوال باید به نکات زیر توجه داشت که باعث شده است فرصتی بی نظیر برای ترکیه فراهم شود تا دست به این اقدام بزند:

1.         ترس از تجزیه طلبی کردهای عراق و اتحاد آنها با کردهای ترکیه از مهمترین انگیزه¬های ترکیه در این مداخله می‌باشد. ترکیه نگران است که اقدامات پ.ک.ک در شمال عراق باعث تشدید ناآرامی‌ها در مناطق کردنشین ترکیه  شود و یا اینکه کردهای عراق به الگویی برای کردهای ترکیه تبدیل شوند. این احتمال که ترکیه تحت فشارهای اروپا به نظام فدرالیسم برای رعایت حقوق کردها در خاک خود رضایت دهد بسیار جدی است، از این رو ترکیه می‌خواهد با اقدامات اخیر خود در شمال عراق، این مساله را نهایی کند که فدرالیسم نباید به استقلال و تجزیه طلبی منجر شود. ترکیه نگران است که اقدامات پ.ک.ک در شمال عراق، باعث تشدید ناآرامی‌ها در جنوب شرق ترکیه و شورش‌های محدود شهری در مناطق کردنشین ترکیه ‌شود.

2.         اجماع نیروهای داخلی ترکیه در نشان دادن واکنشی مناسب به حملات تروریستی پ.ک.ک و به اسارت گرفتن تعدادی از آنها، زمینه ساز مناسبی برای این حمله بوده است. نمایندگان پارلمان ترکیه با اکثریت قاطع آرا به مصوبه حمله نظامی ارتش به شمال عراق، به منظور از بین بردن پایگاه¬های پ.ک.ک، رأی مثبت دادند. فقط ٢٠ نماینده مستقل کرد به این مصوبه رأی منفی دادند. تقریباً نوعی اجماع نظر میان نیروهای سیاسی ترکیه در قبال پ.ک.ک وجود دارد. حتی دولت اسلام گرای اردوغان که روابط مناسبی با کردها دارد به شدت با گرایش‌های جدایی طلبانه کردها مقابله کرده و در این مورد انعطافی از خود نشان نداده است.

3.         فضای مناسب بین¬المللی، برای این اقدام ترکیه شرایط را تسهیل نموده است. اتحادیه اروپایی، پ.ک.ک را یک گروه تروریستی شناخته است و با حمله نظامی ترکیه به شمال عراق، مخالفت چندانی ندارد و موضع سکوت در پیش گرفته است. به نظر می‌رسد آمریکا به نوعی مداخله محدود ترکیه در شمال عراق رضایت داده و مانع ترکیه در این امر نشده است. همسایگان عراق هم مخالفتی با مداخله ترکیه به عمل نیاورده¬اند. در چینن شرایطی ترکیه برای مقابله با چالش‌های ایجاد شده به واسطه شرایط عراق، ضمن بهره‌گیری از تمامی ابزارهای خود مي‌کوشد با یافتن دوستان جدیدی در منطقه نظیر ایران و حتی سوریه، با این چالش‌ها مقابله کند؛ مخصوصاً اینکه ایران و سوریه در مسئله کردها منافع مشترکی با ترکیه دارند. هرچند این سیاست به معنای کمک نگرفتن از آمریکا در برخورد با چالش‌های فوق نیست.

4.         جنگ قدرت درونی میان جناح‌ها و نیروهای داخلی ترکیه باعث شد که هر کدام از آنها برای کسب پرستیژ و جایگاه بهتری در افکار عمومی مردم ترکیه در انجام این اقدام نظامی علیه پ.ک.ک تعجیل کنند. ارتش ترکیه که در انتخابات اخیر پارلمانی شکست خورده بود، در صدد است تا از موقعیت پیش آمده به نحو احسن استفاده کند و جایگاه خود را نزد افکار عمومی ترفیع دهد. حزب عدالت و توسعه که در حال حاضر قدرت را در دست دارد نیز به اهمیت این قضیه واقف است و با شدت مضاعفی آن را پی گیری می‌کند تا از موقعیت و جایگاه این حزب نزد جامعه ترکیه کاسته نشود. چنین به نظر می‌رسد که مساله مبارزه با پ.ک.ک، در حال حاضر در ترکیه به موضوعی حیثیتی برای کسب پرستیژ و اعتبار نزد افکار عمومی، توسط گروه‌های سیاسی این کشور تبدیل شده است.

5.         نگرانی¬های ترکیه از فعالیت¬های مشکوک اسرائیل و روابط این رژیم با کردهای عراق باعث شده است تا ترکیه به شدت به اسرائیل بدبین شود و تصمیم بگیرد که خود وارد قضیه شود. اسرائیل حامی تشکیل یک دولت مستقل کردی در شمال عراق است تا بتواند از این طریق ضمن خروج از انزوای منطقه‌ای، براساس تز بن‌گوریون (ائتلاف پیرامونی)، با یک دولت غیرعرب علیه اعراب ائتلاف کند. حضور احتمالی اسرائیل در شمال عراق و حمایت آن از تشکیل یک دولت کردی نگرانی عمیقی است که ترکیه طی چند سال گذشته با ‌آن دست به گریبان بوده است. امری که زمینه‌های سردی روابط دو طرف را در چند سال گذشته فراهم آورده است. ترکیه از آن بیم دارد که اسرائیل برای مقابله با تهدید کشورهای خاورمیانه، درصدد ایجاد پایگاهی در شمال عراق با کمک کردها باشد.

6.         محبوبیت پایین پ.ک.ک در بین مردم کرد زبان ترکیه، به‌رغبت این کشور برای مبارزه با جدایی طلبی کردها افزوده است. از نگاه کردهای ترکیه، پ.ک.ک و رهبران آن قابل اعتماد نیستند و اهداف و برنامه آنها روشن نیست. پ.ک.ک به نحو متناقضی عمل می‌کند و این تناقض عمل باعث سردرگمی کردهای ترکیه شده است. بسته به شرایط موجود و اوضاع و احوال، پ.ک.ک گاهی مدعی استقلال کردها، گاهی کسب حقوق فرهنگی و دموکراتیک اقلیت کرد و گاهی هم  هدف مبارزات خود را بهبود وضعیت معیشتی مردم کرد اعلام کرده است.

7.         مطرح نشدن مغایرت اقدام نظامی ترکیه با حقوق بین‌الملل در شرایط فعلی، مقامات آنکارا را ترغیب کرد تا هرچه زودتر این اقدام را انجام دهند. به عبارات دیگر، در شرایط فعلی بحث تجاوز ترکیه به خاک عراق مطرح نشده و یا اینکه خیلی کم رنگ بوده است، ولی مبارزه ترکیه با تروریسم پ.ک.ک و حق ترکیه در دفاع از خود در قبال حملات تروریستی، به طور پررنگ‌تری منعکس شده است. آمریکا، اروپا، ایران و بسیاری دیگر از کشورهای جهان پ.ک.ک را یک گروه تروریستی می‌دانند و طبیعی است که در عصر جنگ با تروریسم، ترکیه با موانع چشمگیری در مقابله با پ.ک.ک مواجه نشود. هرچند دولت عراق در بيانيه‌ای عمليات ارتش ترکيه در شمال اين کشور را نقض حاکميت خود دانسته و ضمن محکوم کردن آن، خواهان خروج فوری اين نيروها از شمال عراق شده بود. به عقیده دولت عراق، عمليات يکجانبه نظامی قابل قبول نيست و روابط حسنه دو کشور همسايه را به مخاطره می‌اندازد. با این وجود حملات هوایی و زمینی ترکیه به شمال عراق منجر به برانگیخته شدن مخالفت‌های حقوقی نشده است.

8.         ضعف دولت مرکزی عراق و مشکلات و مسائل عدیده پیش روی آن باعث شده است تا این دولت نتواند واکنش مناسبی به این اقدام ترکیه نشان دهد. دولت مرکزی عراق در حال حاضر تمام توجه خود را به مسأله تأمین امنیت این کشور در مقابل شورشیان و گروه¬های تروریستی داخلی معطوف کرده است و مسائل دیگر در درجه دوم اهمیت قرار دارند. علاوه بر این، نیاز جغرافیایی عراق به راه‌های مواصلاتی ترکیه بر موضع ضعف عراق افزوده است. خلاء قدرت در شمال عراق باعث شده است تا مسئله کردی ابعاد منطقه‌ای پیدا کند و ترکیه فرصت را برای مداخله خود مناسب تشخیص دهد.

9.         احتمال اینکه حمله اخیر ترکیه به شمال عراق باعث ایجاد مشکل در روابط ترکیه و اتحادیه اروپایی شود به شدت ضعیف است. اگرچه مسئله کردها یکی از مهمترین موانع عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی است و به نظر می¬رسد که تا ترکیه حقوق کامل کردها را به رسمیت نشناسد، اتحادیه اروپایی اجازه عضویت کامل به ترکیه را دراین اتحایه نخواهد داد. ترکیه برای الحاق به اتحادیه اروپایی چاره‌ای جز حل مشکلات خود ـ که مسئله کردها و حقوق بشر جزء اساسی و لاینفک این مشکلات است ـ طبق معیارهی اروپایی ندارد. بر همین اساس از دهه 1990، زمزمه‌هایی مبنی بر شناسایی حقوق فرهنگی ـ اجتماعی کردها از طرف دولت‌مردان ترکیه صورت گرفته است که البته در سال‌های اخیر به رسمیت شناخته شدن حقوق کردها سرعت بی‌سابقه‌ای به خود گرفته است. ولی در شرایط فعلی مداخله نظامی اخیر ترکیه در شمال عراق باعث تنش در روابط ترکیه و اتحادیه اروپایی نشده است. بر خلاف موضع‌گیری تند اتحادیه اروپایی در فاصله سال‌های ١٩٩٧-١٩٩٥، در قبال مداخله ترکیه در شمال عراق، اتحادیه اروپایی «نظاره¬گر بی‌طرف» در حمله اخیر ترکیه است و موضع سکوت در پیش گرفته است. عدم نگرانی ترکیه از موضع‌گیری اروپا، بر تصمیم ترکیه برای حمله به شمال عراق موثر بوده است.

10.       شمال عراق از مسائل مهم بین ترکیه و آمریکاست. رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه، بارها نگرانی خود و کشورش را از روند تحولات در بخش کردنشین عراق اعلام و آمریکا را به سهل‌انگاری در آن منطقه متهم کرده است. اعلام ارتش ترکیه مبنی بر اینکه مقدار قابل توجهی از سلاح‌های به‌دست آمده از شورشیان پ.ك.ك، ساخت آمریکا هستند، باعث سوظن بیشتر ترک¬ها به آمریکا شد و آمریکا برای اینکه از وخامت قضیه بکاهد اعلام کرد که این سلاح¬ها احتمالاً با واسطه‌های دیگری در اختیار این گروه قرار گرفته است و آمریکا مستقیماً به پ.ك.ك هیچ سلاحی نداده است. ترکیه بخاطر مساله کردها در شمال عراق، از سیاست¬های آمریکا رنجیده شده و احساس می کند که عراق جای ترکیه را در ائتلاف با آمریکا اشغال کرده¬ است. آمریکا در حال حاضر در پی آن است که ترک‌ها و کردها را همزمان به عنوان متحد خود حفظ کند، بنابراین سیاستی متناقض و چند پهلو در پیش گرفته است. در رسانه¬ها اخباری مبنی بر اینکه آمریکا اطلاعاتی در مورد جایگاه استقرار نیروهای پ.ک.ک در شمال عراق به ترکیه داده مطرح شده است. اینگونه خبرها حاکی از این هستند که آمریکا هنوز در انتخاب بین کردها و ترک‌ها مردد است. ذکر این نکته هم خالی از فایده نیست که در نظر داشته باشیم که آمریکا هنوز به هچ وجه حاضر به قطع همکاری‌های خود با ترکیه نیست. به هر حال یک نکته واضح و روشن است و آن اینکه منافع آمریکا در عراق همپوشانی چندانی با منافع ترکیه ندارد. مخالفت ترکیه با استفاده آمریکا از خاک این کشور برای حمله به عراق در سال 2003، و پیامدهای آن باعث تنش در روابط آنکارا- واشنگتن شد. از آن زمان تا به حال روابط ترکیه و آمریکا هرگز به گرمی دوران قبل از حمله آمریکا به عراق نرسیده است. نگرانی آمریکا از نزدیک شدن بیشتر ترکیه به ایران، به‌خاطر مساله کردها، باعث شد که آمریکا برای حفظ روابط خود با ترکیه، به حمله نظامی محدود ترکیه به شمال عراق رضایت دهد. ارتش ترکيه روز جمعه (٢٩ فوریه)، اعلام کرد که به عمليات نظامی عليه نيروهای حزب کارگران کردستان در شمال عراق پايان داده است. عقب نشينی نيروهای نظامی ترکيه از خاک عراق در حالی صورت گرفته است که طی روزهای اخير آمريکا از آنکارا خواسته بود هرچه زودتر به عمليات نظامی خود خاتمه دهد. این نشان می‌دهد که نوعی هماهنگی میان ترکیه و آمریکا در این زمینه وجود دارد. از سرگیری حملات ترکیه به شمال عراق در آینده دور از انتظار نیست. چنین به نظر می‌رسد که ترکیه به‌خاطر ترس از تجزیه طلبی کردها، خطر اقدام نظامی علیه پ.ک.ک در شمال عراق را در آینده خواهد پذیرفت.

نتیجه

مساله کردها مهمترین علت مداخله ترکیه در شمال عراق می‌باشد. سیاست‌های متناقض و مبهم آمریکا در مورد آ‌ینده عراق، حضور اسرائیل در شمال عراق و حمایت این کشور از تشکیل یک دولت مستقل کرد، ضعف مفرط دولت مرکزی عراق و عدم کنترل آن بر شمال این کشور، شکل گیری فدرالیسم در عراق و احتمال استقلال کردهای آن، به همراه عوامل دیگر باعث شده است که ترکیه به شدت نگران آینده سیاسی خود باشد و با نگرانی ویژه¬ای مساله کردهای عراق را پی‌گیری کند. ترکیه در آینده مجبور به پی‌گیری فرایند دموکراتیزاسیون، فدرالیسم و اعطای حقوق دموکراتیک به کردها خواهد بود، لذا اکنون می‌خواهد این قانون را نهادینه کند که اعطای حقوق دموکراتیک به اقلیت¬ها و برقراری فدرالیسم نباید به استقلال طلبی منجر شود.

ارتش ترکيه در بيانيه خوداعلام کرده است: «پ.ک.ک اکنون دريافته است که شمال عراق منطقه امنی برای آنها نيست.» ولی بعید به نظر می‌رسد که مساله کردها با راه حل نظامی صرف خاتمه یابد. مساله کردها در ترکیه دارای ابعاد گسترده¬ای است که همزمان راه¬حل‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای حل آن ضروری است. تجربه نشان می‌دهد اعطای حقوق دموکراتیک به اقلیت‌ها نقش مهمی در کاهش تنش‌های قومی دارد و لذا ترکیه به جای حل مسئله کردی از طریق قدرت نظامی، باید به صورت تدریجی و با دیپلماسی و شیوه‌های دموکراتیک با این موضوع برخورد کند. در چنین حالتی بخش عمده‌ای از آنچه ترکیه تهدید منافع ملی خود از جانب کردها و مسائل کردی تلقی می‌کند، اموری عادی تلقی خواهند شد. به تعبیر دیگر امنیت‌زدایی از مسئله کردی در سیاست خارجی و داخلی ترکیه، از طریق دموکراتیزاسیون، به مراتب موثرتر از روش‌های خشونت‌بار گذشته است.

اغلب تحلیل‌گران مسائل سیاسی معتقدند که ترکیه بدون اجازه آمریکا نمی‌توانست دست به چنین اقدامی بزند. جورج بوش، رئيس جمهوری آمريکا، روز ٢٨ فوریه از ترکيه خواست هرچه زودتر نيروهای خود را از شمال عراق خارج کند. رابرت گيتس، وزير دفاع آمريکا نيز در سفر خود به آنکارا از مقام‌های اين کشور خواسته بود به عمليات نظامی در شمال عراق پايان دهند. بلافاصله پس از این درخواست آمریکا، ترکیه به اقدام نظامی خود در شمال عراق پایان داد و نیروهای نظامی خود را از شمال عراق خارج کرد. این مسائل نشان می‌دهد که آمریکا با حمله محدود ترکیه به شمال عراق موافق بوده است و زمانیکه نگرانی‌ها از بابت گسترش ناامنی در عراق به خاطر حمله ترکیه افزایش یافت، آمریکا خواهان خاتمه سریع مداخله ترکیه شد. اگرچه شمال عراق از مسائل اختلاف برانگیز میان ترکیه و آمریکا بوده است، ولی دو طرف هنوز هم همکاری را مهمترین راه تأمین منافع خود می‌دانند. آمریکا هنوز هم حاضر است ترکیه را به عنوان متحد اصلی خود بپذیرد و ترکیه هم قطع روابط با آمریکا را به نفع خود نمی‌داند. به‌هرحال این دور از حملات نظامی ترکیه به شمال عراق به پایان رسید و هیچ ضمانتی وجود ندارد که ترکیه در آینده، مجدداً دست به چنین اقدامی نزند.