جایگاه جمهوری اسلامی ایران در ارتقای ظرفیت‌های امنیتی سازمان همکاری شانگهای

Print E-mail
دکتر نوذر شفیعی
18 August 2011

چکیده

سازمان همکاری شانگهای در طول عمر نسبتاً کوتاه خود، از جمله سازمان‌های منطقه‌ای موفق در دوران پس از جنگ سرد به شمار می‌رود. توسعه افقی سازمان (پذیرش اعضای جدید) به موازات توسعه عمودی (تعیین اهداف و شرح وظایف جدید و متنوع)، موجب پویایی این سازمان نوپا شده است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای از ظرفیت‌ها و تجربیات مناسبی در حوزه‌های مختلف به‌ویژه حوزه امنیتی، برخوردار است که انتقال و بهره برداری از آن‌ها می‌تواند موجب پویایی هرچه بیشتر این سازمان منطقه‌ای شود. با عنایت به این موضوع، در این نوشتار سعی خواهیم کرد فرصت‌ها و تهدیدات را به عنوان مبنای اصلی عضویت کشورها در سازمان همکاری شانگهای قرار دهیم و در پرتو آن به ارزیابی این نکته بپردازیم که ایران و سازمان همکاری شانگهای دارای چه فرصت‌ها و تهدیدات مشترکی هستند و چگونه این دو می‌توانند از مزایای یکدیگر برای کاهش تهدیدات و افزایش فرصت‌ها بهره جویند.

کلید واژه‌ها: منطقه‌گرایی، آسیای مرکزی، سازمان همکاری شانگهای، ایران، امنیت، سیاست نگاه به شرق.

 

 

مقدمه

سازمان همکاری شانگهای یک اتحادیه سیاسی ـ اقتصادی و امنیتی است که در سال 2001، رسماً پا به عرصه ظهور گذاشت. شکل‌گیری این سازمان در واقع تداوم و تکامل گروه شانگهای ـ پنج است که در سال 1996، با مشارکت فدراسیون روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی به‌وجود آمد. هدف از شکل‌گیری این سازمان منطقه‌ای، همکاری جمعی کشورهای عضو برای برخورد با چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. در حال حاضر چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان شش عضو اصلی سازمان همکاری شانگهای را تشکیل می‌دهند. هرچند این کشورها دارای مسائل و مشکلات خاص خود هستند، اما همه آنها احساس می‌کنند که در پرتو سازمان همکاری شانگهای می‌توانند با چالش‌ها برخورد نمایند.

سازمان همکاری شانگهای به لحاظ ساختار تشکیلاتی دارای شورای رهبران، شورای سران حکومت‌ها، شورای وزرای خارجه، کنفرانس نهادها، شورای هماهنگی ملی، دبیرخانه و ساختار ضدتروریسم منطقه‌ای است. این سازمان از ابتدای شکل‌گیری تاکنون (2010) پانزده اجلاس شورای رهبران برگزار کرده که به ترتیب عبارتند از اجلاس شانگهای (1996)، اجلاس مسکو (1997)، اجلاس آلماتی (1998)، اجلاس بیشکک (1999)، اجلاس دوشنبه (2000)، اجلاس تاشکند (2001)، اجلاس سن پترزبورگ (2002)، اجلاس شانگهای (2003)، اجلاس تاشکند (2004)، اجلاس آستانه (2005)، اجلاس شانگهاي (2006)، اجلاس بيشكك (2007)، اجلاس دوشنبه (2008)، اجلاس یکاترینبورگ (2009) و اجلاس تاشکند (2010).

از سال 2004 به بعد، سازمان همکاری شانگهای به موازات رشد عمودی، شاهد توسعه افقی بوده است؛ به گونه‌ای که در سال 2004 مغولستان و در سال 2005 سه کشور ایران، هند و پاکستان به عضویت ناظر این سازمان درآمدند که این امر، تحولی مهم در روند تکاملی سازمان همکاری شانگهای به شمار می‌رود. سئوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که با توجه به اهمیت و جایگاه ایران در عرصه تحولات منطقه‌ای، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای به عنوان عضو ناظر، چه پیامدهای امنیتی می‌تواند برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟ پاسخ به این سؤال از آن نظر ضرورت دارد که اولاً ایران با تهدیدهای منطقه‌ای و بین‌المللی فزاینده‌ای مواجه است و ثانیاً «سیاست نگاه به شرق»، به عنوان یک رویکرد مهم در سیاست خارجی ایران مطرح است و بعضی از کشورهای مهم «شرق» در سازمان همکاری شانگهای عضویت دارند. در این نوشتار سعی خواهیم کرد فرصت‌ها و تهدیدات را به عنوان مبنای اصلی عضویت کشورها در سازمان همکاری شانگهای قرار دهیم و در پرتو آن به ارزیابی این نکته بپردازیم که ایران و سازمان همکاری شانگهای دارای چه فرصت‌ها و تهدیدات مشترکی هستند و چگونه این دو می‌توانند از مزایای یکدیگر برای کاهش تهدیدات و افزایش فرصت‌ها بهره جویند.

الف ـ تهدیدات و فرصت‌های پیش روی سازمان همکاری شانگهای

آنچه باعث شکل‌گیری سازمان‌های سیاسی اقتصادی و امنیتی همچون سازمان همکاری شانگهای می‌شود، تهدیدات و فرصت‌هایی است که کشورهای عضو احساس می‌کنند، با گرد آمدن در یک سازمان، اعضا می‌توانند بر تهدیدات فائق آیند و از فرصت‌ها استفاده کنند. به عبارت دیگر مبنای شکل‌گیری یک اتحادیه نظامی، اقتصادی و یا سیاسی منافعی است که هریک از کشورهای عضو از آن انتظار دارند. سازمان همکاری شانگهای دقیقاً در پرتو چنین نگرشی شکل گرفته است. نکته مهم این است که فرصت‌ها و چالش‌هایی که باعث شد اعضای سازمان همکاری شانگهای گردهم بیایند، مشابهت‌های زیاد با چالش‌ها و فرصت‌هایی دارد که جمهوری اسلامی ایران به نوعی با آنها مواجه است. تهدیدات دولت محور مثل سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا و تهدیدهای گروه محور همچون جدایی‌طلبی، تروریسم، قاچاق اسلحه، قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر از جمله این تهدیدات محسوب می‌شوند.

1. تهدیدات مشترک

همان‌گونه که گفته شد کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای با خطرات، چالش‌ها و تهدیدهایی مواجه‌اند که ایران نیز با آنها مواجه است. مهم‌ترین این خطرات، چالش‌ها، تهدیدات و آسیب‌پذیری‌ها عبارتند از:

1-1. تهدیدات دولت محور: سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا

سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا را می‌توان در قالب پنج مؤلفه 1ـ عدم توجه به موازین بین‌المللی در برخورد با مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی جهان، 2ـ امنیتی کردن محیط بین‌الملل، 3- بسط قوانین داخلی آمریکا به سراسر جهان، 4ـ قرار دادن منافع ملی آمریکا به عنوان معیاری برای برخورد با تحولات جهانی و 5ـ تلاش برای استقرار نظام تک‌قطبی و گسترش سیطره آمریکا بر کل جهان مشخص نمود.

مصادیقی که به ویژه در پنج ساله اول قرن بیست‌ویکم، به عنوان مصادیق سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا قابل ذکر است عبارتند از: عدم پایبندی آمریکا به پیمان کیوتو، تلاش آمریکا برای تحمیل نظام‌های سیاسی (دموکراسی غربی) و اقتصادی (نظام بازار آزاد) به کشورهای دیگر که انقلاب‌های رنگی در کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و بالتیک از آن جمله‌اند؛ نادیده گرفتن سازمان ملل به عنوان مرجع اصلی در حل‌وفصل مسائل بین‌المللی، اتخاذ سیاست ضربه پیش‌دستانه به عنوان دکترین نظامی، مداخله در امور داخلی کشورها به بهانه‌های مختلف از جمله مسئله حقوق بشر، عدم احترام به حاکمیت ملی کشورها، استفاده از زور یا تهدید به زور در حل مسائل بین‌المللی، استقرار سیستم دفاع موشکی ملی و مدل منطقه‌ای آن در شرق آسیا، حمله به افغانستان و عراق بدون ملاحظه نظر سایر بازیگران، تقسیم جهان به دو بلوک خیر و شر، و...

تمام موارد فوق به نحوی از منافع ملی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و جمهوری اسلامی ایران را در معرض تهدید قرار داده است و هیچ یک از این کشورها به تنهایی قادر به مقابله با آن نیستند. از سوی دیگر بعید به نظر می‌رسد سایر کشورها به استثنای تعداد معدودی از کشورها که منافع خود را در همکاری با سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا می‌بینند، با این سیاست موافق باشند. بنابراین سازمان همکاری شانگهای این شانس را دارد که بخش وسیعی از جامعه جهانی را در مقابل سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا با خود همراه کند.

1-2. تهدیدات گروه محور: تروریسم و تجزیه‌طلبی

تمام کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به همراه جمهوری اسلامی ایران، با دو تهدید تروریسم و تجزیه‌طلبی مواجه‌اند. شاید نفس اقلیت‌های قومی و مذهبی مختلف در این کشورها مشکل مهمی را به وجود نیاورد، اما هنگامی‌که این اقلیت‌ها در تعامل و ارتباط با قدرت‌های خارجی قرار می‌گیرند، به نیروهایی فعال و آشوب‌ساز تبدیل می‌شوند. اقدامات تجزیه‌طلبانه تایوان و سین کیانگ که جمهوری خلق چین را آزار می‌دهد، اقدامات سیاسی ـ امنیتی نهضت اسلامی تاجیکستان، جنبش اسلامی ازبکستان، حزب التحریر قرقیزستان و قزاقستان، جریان‌های تجزیه‌طلبانه در چچن و برخی جریان‌های قومی ـ مذهبی تجزیه طلب در ایران از جمله جریان‌های گروه محور هستند که در تعامل با خارج چالش‌هایی را برای این کشورها به وجود می‌آورند.

به موازات تروریسم و تجزیه‌طلبی، مواردی همچون قاچاق انسان، قاچاق کالا، قاچاق مواد مخدر، قاچاق اسلحه به عنوان بخشی از فعالیت‌های غیرقانونی، کشورهای عضو را آزار می‌دهد و آنها را به همکاری مشترک برای مواجهه با آنها وادار می‌کند. هیچ یک از این موارد به تنهایی از عهده کشورهای عضو برنمی‌آید و مواجهه با آن نیازمند عزم جمعی و هماهنگ کشورهای منطقه است.

2. فرصت‌های مشترک

فرصت‌ها عمدتاً از قابلیت‌ها وتوانایی‌هایی ناشی می‌شود که هریک از کشورهای منطقه به تنهایی از آن برخوردارند و هرگاه این قابلیت‌ها وتوانایی‌ها با یکدیگر جمع شود، آنگاه امکان بزرگی در اختیار کشورهای منطقه قرار خواهد گرفت که در پرتو آن می‌توانند بر خطرات، چالش‌ها و تهدیدات موجود فائق آیند. این فرصت‌ها عبارتند از:

1-2. جمعیت زیاد

هم اکنون چین با جمعیتی حدود 812‌/‌313‌/‌306‌/‌1، روسیه با جمعیتی حدود 144000000، قزاقستان با جمعیتی حدود 15000000، ازبکستان با جمعیتی حدود 30000000، قرقیزستان با جمعیتی حدود 5146281 و تاجیکستان با جمعیتی حدود 7000000، نزدیک به 5‌/1 میلیارد نفر از جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند. اگر جمهوری اسلامی ایران، هندوستان، پاکستان و مغولستان (هر چهار کشور در حال حاضر عضو ناظر هستند)، به این مجموعه اضافه شود، جمعیت آن بالغ بر 7‌/‌2 میلیارد نفر خواهد شد. به عبارت دیگر، اعضای رسمی و ناظر سازمان همکاری شانگهای چیزی حدود نیمی از جمعیت جهان را درخود جا داده‌اند. اگرچه در بحث جمعیت، باید کمیت‌ها و کیفیت‌ها را توامان مورد توجه قرار داد، اما صرف استقرار این جمعیت عظیم در قلمرو جغرافیایی سازمان همکاری شانگهای، فرصت بالقو‌ه‌ای را برای اجرای بسیاری از برنامه‌ها در اختیار کشورهای عضو قرار می‌دهد.

2-2. وسعت زیاد

اگر وسعت چین، 9596960 کیلومترمربع، روسیه 17075200 کیلومتر مربع، قزاقستان 2717300، ازبکستان 444400، قرقیزستان 198500 کیلومترمربع و تاجیکستان را با 143100 کیلومتر مربع در نظر بگیریم و آنگاه وسعت ایران را که 1648000 کیلومتر مربع است، هند با 3287590 کیلومترمربع، پاکستان با 803940 کیلومتر مربع و وسعت مغولستان را که 1564116 کیلومترمربع است، برآن بیفزائیم، حدود نیمی از وسعت کره زمین در اختیار کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای خواهد بود. همان نکته‌ای که در توصیف جمعیت گفتیم، در مورد سرزمین نیز صادق است. یعنی صرف وسعت زیاد ممکن است عامل قدرت نباشد اما جغرافیای کشورهای عضو، از اهمیت استراتژیک و ژئواستراتژیک بالایی برخوردار است و قدرت مانور سازمان را در برخورد با تهدیدها، افزایش می‌دهد.

3-2. منابع غنی انرژی

کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به دو دسته مصرف‌کنندگان بالای انرژی و تولیدکنندگان بالای انرژی تقسیم می‌شود. ایران، روسیه و قزاقستان از مهم‌ترین کشورهای دارای ذخائر نفت و گاز در جهان هستند. به عنوان مثال ایران با 6‌/‌26 میلیارد مترمکعب گاز، دومین ذخیره گازی جهان محسوب می‌شود. روسیه نیز اولین ذخائر گازی جهان را در اختیار دارد. از سوی دیگر، اقتصادهای در حال رشد هند، چین و پاکستان، این کشورها را به مصرف‌کننده‌ترین بازار انرژی جهان تبدیل کرده است. این دو ویژگی، نوعی تکمیل کنندگی اقتصادی را بین اعضا به وجود می‌آورد و آنها را در تعامل اقتصادی نزدیک با یکدیگر قرار می‌دهد.

4-2. قدرت هسته‌ای

از ده کشور عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای، چهار کشور دارای قدرت هسته‌ای بالفعل هستند که شامل روسیه، چین، هند، پاکستان می‌شود و دو کشور دارای قدرت هسته‌ای بالقوه می‌باشند که شامل ایران و قزاقستان است. به عبارت دیگر، از هفت قدرت هسته‌ای جهان، چهار قدرت در قلمرو جغرافیای سیاسی سازمان همکاری شانگهای هستند و این ظرفیت بزرگی برای تأثیرگذاری این سازمان بر مسائل بین‌المللی و جهانی است.

5-2. قدرت سیاسی

هریک از کشورهای عضو و یا ناظر سازمان همکاری شانگهای به نوبه خود یک وزنه سیاسی مهم در سطح منطقه‌ای، بین‌المللی و جهانی محسوب می‌شوند. روسیه و چین دو قدرت جهانی با عضویت دائم در شورای امنیت می‌باشند. هندوستان یک قدرت منطقه‌ای است که درحال مبدل شدن به یک قدرت بزرگ است. ایران، پاکستان و قزاقستان نیز از قدرت‌های مهم منطقه‌ای محسوب می‌شوند. دو کشور ایران و پاکستان، در عین حال در جهان اسلام نیز دارای نفوذ بالایی هستند و در واقع این دو کشور دو محور اصلی جهان اسلام به شمار می‌آیند.

6-2. قدرت نظامی

جمعیت زیاد، وسعت گسترده، سطح بالای تکنولوژی نظامی متعارف، به پنج کشور مهم عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای یعنی چین، روسیه، هند، ایران و پاکستان قدرت مانور بالایی برای نقش‌آفرینی در عرصه منطقه‌ای و جهانی بخشیده است. موقعیت ژئواستراتژیک هر یک از این کشورها (ایران در خلیج‌فارس، پاکستان در دریای عمان، هندوستان در اقیانوس هند، چین در محدوده دریایی خود، روسیه در دریای سیاه، منطقه بالتیک و شرق آسیا) قدرت مانور و تأثیرگذاری سازمان همکاری شانگهای را دو چندان می‌کند.

7-2. موقعیت ژئواستراتژیک

چین مرکز ثقل محیط منطقه‌ای شرق آسیا محسوب می‌شود، هند و پاکستان محدوده جغرافیایی جنوب آسیا را در کنترل دارند، جمهوری اسلامی ایران در حوزه خزر، خلیج‌فارس، دریای عمان و خاورمیانه از تأثیرگذاری بالایی برخوردار است، روسیه در حوزه خزر، بالتیک، دریای سیاه، شرق آسیا و... دارای قدرت مانور است، و بالاخره سایر کشورهای عضو نیز به نوبه خود از اهمیت ژئواستراتژیکی بالایی برخوردارند. قرار گرفتن در این موقعیت ژئواستراتژیک باعث می‌شود سازمان همکاری شانگهای بتواند به عنوان یک سازمان بین‌المللی بر بخش وسیعی از پهنه جهان تأثیرگذار باشد.

ب ـ تأثیر عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای بر منافع ملی اعضای این سازمان

جایگاه ایران در کاهش تهدیدات و فرصت‌های سازمان همکاری شانگهای، در قالب دو مولفه قابل توضیح است:

1. تجربیات ایران

در واقع تجربیات ایران شامل مواردی می‌شود که در حال حاضر بخشی از مسائل مبتلابه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای است. مقاومت در برابر سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا، جدایی‌طلبی، تروریسم، قاچاق سلاح، قاچاق موادمخدر، مهاجرت غیرقانونی و جرایم سازمان‌یافته ازجمله مواردی است که ایران در مقابله با آنها دارای تجربیات ارزشمندی است و می‌تواند آن را در اختیار کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای قرار دهد. در ادامه نگاهی اجمالی به تجربیات ایران در قبال تهدیدات یاد شده خواهیم داشت.

1ـ1. جدایی‌طلبی

ایران مثل اغلب کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از قومیت‌های مختلف تشکیل شده است. کرد، بلوچ، ترک و عرب از جمله این قومیت‌ها به حساب می‌آیند. تمام این قومیت‌ها خود را متعلق به ایران می‌دانند و ایرانی بودن مهم‌ترین عاملی است که آنها را به هم پیوند می‌زند. با این حال و به ویژه در شرایط حاد سیاسی داخلی، قدرت‌های خارجی با بعضی از عناصر افراطی این قومیت‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و آنها را به تجزیه‌طلبی تشویق می‌کنند. پس از انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357، دولت ایران سعی کرد به ریشه‌یابی نارضایتی قومی بپردازد. در این بررسی‌ها مشخص شد که گرایش‌های جدایی‌طلبانه در قومیت‌های ایران ناشی از بحران توزیع ثروت است و نه احساس تعلق به هویت قومی خاص. پس از آن، کوشش شد توزیع عادلانه‌تری از ثروت صورت گیرد تا در پرتو یک عدالت توزیعی، قومیت‌های ایرانی بتوانند در محدوده سرزمینی ایران با حفظ حقوق و ارزش‌های بومی خود، به حیات سیاسی و اجتماعی در سطح ملی ادامه ‌دهند.

2ـ1. تروریسم بین‌المللی

جمهوری اسلامی ایران در طول حیات خود با دو نوع تروریسم دست به گریبان بوده است: یکی تروریسم داخلی و دیگری تروریسم بین‌المللی. ریشه تروریسم داخلی به ماهیت گروه‌هایی مربوط می‌شد که برای کسب سهمی از قدرت سیاسی، به راه‌های خشونت‌بار متوسل می‌شدند. این گروه‌ها عمدتاً مسلح بوده و خواهان استقرار نظام سیاسی خاصی در ایران بوده‌اند که با خواست عمومی مردم ایران متفاوت بوده است. ریشه تروریسم بین‌المللی در ایران نیز عمدتاً در تضادهایی نهفته است که نظام سیاسی ایران با نظام‌های سیاسی غربی دارد. مهم‌ترین شاخص این نوع تروریسم، سرنگونی یک فروند هواپیمای مسافری ایران توسط نیروهای آمریکایی در آب‌های خلیج‌فارس بود که تمامی یکصد و نود سرنشین آن کشته شدند. نکته مهم اینکه تروریسم داخلی و خارجی علیه ایران، اغلب از ناحیه قدرت‌های خارجی تغذیه می‌شود. جمهوری اسلامی ایران موفق شده است بسیاری از زمینه‌های داخلی تروریسم را از بین ببرد، اما توطئه‌های خارجی حامی تروریسم همچنان ادامه دارد.

3-1. قاچاق مواد مخدر

ایران یکی از گذرگاه‌های عمده قاچاق مواد مخدر محسوب می‌شود. مرزهای طولانی ایران با افغانستان، افزایش تولید مواد مخدر در افغانستان و تداوم بی‌ثباتی‌های سیاسی در این کشور، باعث شده است تا فشارهای ناشی از قاچاق مواد مخدر بر ایران، سیر صعودی داشته باشد. وجود بیش از چهارصد میلیون مصرف‌کننده مشتقات تریاک در جهان، باندهای مافیایی قدرتمند، تکنولوژی ارتباطات، گردش مالی بیش از 15 میلیارد دلاری مواد مخدر و... مانع از آن شده است که کشورها بتوانند به طور انفرادی با پدیده شوم قاچاق مواد مخدر مقابله کنند. پدیده قاچاق مواد مخدر و مسائل پیرامونی آن سالانه 12 میلیارد دلار خسارت و هزینه به اقتصاد ایران وارد می‌کند. در ربع قرن اخیر، نیروی انتظامی ایران 20 هزار درگیری مسلحانه با قاچاقچیان مواد مخدر داشته و 25 هزار قبضه سلاح سبک و سنگین آنها را مصادره کرده است. در درگیری نیروهای مسلح ایران با قاچاقچیان مواد مخدر، تاکنون حدود 15 هزار نفر از نیروهای ایرانی کشته و یا مجروح شده‌اند. گرچه مقابله ایران با قاچاق مواد مخدر نتوانسته است آنگونه که باید و شاید از ورود این مواد به داخل ایران جلوگیری کند، اما به اعتراف مقامات سازمان ملل، ایران موفق‌ترین کشور در امر مبارزه با قاچاق مواد مخدر بوده است. ایران می‌تواند این تجربه را در اختیار سازمان همکاری شانگهای قرار دهد و با علم به این واقعیت که مقابله با پدیده‌هایی مثل قاچاق مواد مخدر از عهده انفرادی کشورها خارج است، سازمان همکاری شانگهای می‌تواند در یک همکاری جمعی، با این پدیده مقابله کند.

4-1. قاچاق سلاح

همان‌گونه که می‌دانیم قاچاق اسلحه ارتباط تنگاتنگی با مسئله مواد مخدر، تروریسم و حتی جدایی‌طلبی دارد. اسلحه کار تروریست‌ها، تجزیه‌طلب‌ها و قاچاقچیان مواد مخدر را تسهیل می‌کند. با این حال، قاچاق اسلحه، یک تجارت پرسود نیز به شمار می‌رود و در عین حال یک عامل مهم در آسیب‌پذیری نظم اجتماعی محسوب می‌شود.

  واقعیت تلخ امروز در جوامع انسانی، از جمله کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، درجات مختلفی از خشونت و رفتارهای غیرقابل کنترل را نشان می‌دهد که به شدت تحت تأثیر غرایز ناآزموده و هیجانات متغیر انسان‌ها است و بدین ترتیب وجود اسلحه، کشتن، شرارت، سرقت و... را به مراتب آسان‌تر می‌کند.

شیوع خشونت‌های خانوادگی، سرقت‌های مسلحانه، گروگانگیری، راهزنی، درگیری‌های قومی، ترور شخصیت‌ها و... بسترهای ناامنی و عدم ثبات سیاسی را در کشورها به همراه دارد. این نابهنجاری‌ها، هرگاه با انگیزه‌های تروریستی، سیاسی، تجزیه‌طلبی و مذهبی توأم شود و قدرت‌های ذینفع خارجی نیز در آن سهیم شوند، نه تنها امنیت عمومی جوامع را به خطر می‌اندازد بلکه نظام سیاسی کشورها را نیز تهدید می‌کند. به عنوان مثال در شش ماهه اول سال 1384، در استان خوزستان ایران که اکثر عرب‌های ایرانی در آنجا زندگی می‌کنند، 1603 قبضه سلاح کشف شد که اغلب از عراق و با آگاهی آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها وارد این استان شده بود. بنا به گزارش سازمان ملل، پس از اشغال خاک عراق توسط نیروهای آمریکایی، حدود 8 میلیون قبضه اسلحه به دست مردم افتاد. این تسلیحات شامل انواع طپانچه تا موشک‌های ضدتانک است. اوضاع نامطلوب عراق، عدم کنترل مناسب مرزهای ایران و عراق، تردد غیرمجاز ساکنین اطراف مرزهای ایران و عراق و... باعث شده است تا تعداد زیادی سلاح از عراق وارد ایران شود. از سویی دیگر، تداوم بحران افغانستان در فاصله سال‌های 1380 ـ 1358 و فقدان دولت مرکزی قوی در این کشور نیز باعث شد مقادیر زیادی سلاح از ناحیه این کشور وارد ایران شود. مسئله قاچاق مواد مخدر و سود سرشار حاصل از خرید و فروش سلاح، این مسئله را تشدید می‌کرد. مرزهای ایران و ترکیه نیز وضعیت مشابهی دارد.

جنگ عراق علیه ایران نیز باعث شد مقدار زیادی سلاح به دست افراد غیرمسئول بیفتد. این سلاح‌ها عمدتاً به دلیل شرایط جنگی و نیز قاچاق اسلحه در مناطق مرزی به دست این افراد افتاد. جنگ خلیج‌فارس در سال 1991، که در شکل حمله آمریکا به عراق نمایان شد و باعث مهاجرت غیرقابل کنترل ساکنان مناطق مرزی گردید، مزید علت شد تا مناطق مرزی ایران به محلی برای قاچاق سلاح تبدیل شود.

جمهوری اسلامی ایران در دو مرحله به جمع‌آوری سلاح و مهمات غیرمجاز مبادرت ورزید. در مرحله اول که از سال 1374 تا 1375 را شامل می‌شود، مجموعاً هزار قبضه سلاح غیرمجاز اعم از جنگی و غیرجنگی جمع‌آوری شد. در مرحله دوم که از سال 1379 تا 1382 را شامل می‌شود 70 هزار قبضه سلاح غیرمجاز جمع‌آوری شد. در این رابطه نزدیک به 130 هزار دارنده سلاح غیرمجاز نیز شناسایی شدند.

با اینکه این تلاش‌ها باعث پاکسازی کامل سلاح‌های غیرمجاز در ایران نشده است، اما جمهوری اسلامی ایران می‌تواند ادعا کند که تا حد زیادی مرزهای خود را بر روی قاچاق سلاح بسته و به امر خلع سلاح در داخل جامه عمل پوشانده است. این مهم تجربه سودمندی است که ایران می‌تواند در اختیار کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای قرار دهد.

5-1. قاچاق انسان

سازمان ملل تخمین می‌زند که قاچاق انسان پس از قاچاق سلاح و موادمخدر، سومین منبع بزرگ درآمد جنایات سازمان یافته است. مسئله این است که هیچ انسانی به اختیار خود قاچاق نمی‌شود اما سالانه بیش از یک میلیون انسان قاچاق می‌شوند که حدود سه چهارم آنها را زنان و دختران تشکیل می‌دهند. از میان این گروه بیش از دوسوم وادار به بردگی جنسی می‌شوند. قاچاقچیان، قربانیان خود را با وعده یافتن شغل به کشورهای دیگر وارد می‌کنند. پس از آن‌که این افراد را به طور غیرقانونی از مرز عبور می‌دهند، تهدید می‌کنند که آنان را به پلیس معرفی خواهند کرد. تحت این شرایط قربانیان قاچاق شده، وادار به هر کاری ازجمله خودفروشی می‌شوند و از اینجا به بعد یک تراژدی انسانی آغاز می‌شود.

در هر حال اگر بخواهیم به مهم‌ترین علت تجارت انسان اشاره کنیم، «فقر» را باید مهم‌ترین علت دانست. تقسیم جهان به دو قطب ثروتمند و فقیر باعث رواج قاچاق انسان شده است. متأسفانه حوزه جغرافیایی که امروزه سازمان همکاری شانگهای نامیده می‌شود، یکی از مهم‌ترین مراکز قاچاق انسان است. این قاچاق یا در درون این کشورها و یا از این کشورها به اروپا و حوزه خلیج‌فارس صورت می‌گیرد.

اغلب کسانی که از کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به اروپا یا کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس قاچاق می‌شوند، زنان و دخترانی هستند که در نهایت سر از خانه‌های فساد بیرون می‌آورند. اما قاچاق انسان در درون کشورهای عضو سازمان شانگهای عمدتاً به عنوان نیروی کار و یا به عنوان ابزاری برای قاچاق مواد مخدر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

آنچه به ایران مربوط می‌شود، قاچاق انسان معمولاً از افغانستان و عراق به ایران و از ایران به اروپا و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس است. افغان‌ها یا برای کار و یا به عنوان ابزاری برای قاچاق مواد مخدر به ایران قاچاق می‌شوند. در یک بررسی، روزانه به طور متوسط 150 تا 250 نفر افغانی از معابر غیررسمی و به صورت قاچاق تنها وارد استان سیستان و بلوچستان ایران می‌شوند.

تعداد افرادی که از عراق به ایران قاچاق می‌شوند (عمدتاً برای کار)، به مراتب کم‌تر است اما در هر حال آنها نیز یک معضل و شاخصی از قاچاق انسان به شمار می‌روند. تعداد نامشخصی نیز از ایران به اروپا و کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس قاچاق می‌شوند که البته آمار دقیقی از آنها در دست نیست. آنچه مهم است اینکه جمهوری اسلامی ایران قوانین سختی را برای مبارزه با قاچاق انسان وضع کرده است و در این مسیر موفقیت‌های زیادی کسب کرده است. به عنوان مثال هیچ فرد افغانی بدون مدرک معتبر حق ورود به ایران را ندارد و در صورت ورود غیرقانونی مجازات می‌شود. همین سیاست در مورد اتباع ایرانی که به خارج قاچاق می‌شوند نیز صادق است. این تدابیر خوشبختانه نتایج مثبتی داشته و این تجربه می‌تواند در اختیار اعضای سازمان همکاری شانگهای قرار گیرد.

6-1. مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا

وقوع انقلاب اسلامی در ایران پاسخی به دو مسئله بود: استبداد داخلی و استعمار خارجی. رویکرد انقلاب اسلامی به جهان خارج از مؤلفه‌های دینی و سیاسی سرچشمه می‌گرفت. از منظر سیاسی ـ ایدئولوژیک، انقلاب اسلامی ایران، نظام بین‌الملل را یک نظام ناعادلانه می‌پندارد. از دید انقلاب اسلامی ایران، در نظام بین‌الملل نوعی خشونت ساختاری نهفته است. منظور از خشونت ساختاری نوعی رابطه نابرابر توأم با سلطه و زیردستی است.

در ادبیات انقلاب اسلامی ایران، رابطه خشونت ساختاری به معنی سلطه قدرت‌های بزرگ و در رأس آن آمریکا بر کشورهای ضعیف است. این رابطه را در ادبیات اسلامی، رابطه استکباری می‌خوانند. امروزه این اصطلاح در ادبیات روابط بین‌الملل به تلاش آمریکا برای استقرار نظام تک‌قطبی در جهان، تلاش آمریکا برای اعمال هژمونی در جهان و بالاخره سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا قابل تعمیم است.

بدین ترتیب آنچه امروزه سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا خوانده می‌شود و اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان با آن مخالفند، حدود 27 سال پیش از سوی امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران مطرح شد و مورد نکوهش قرار گرفت. بنابراین مخالفت جمهوری اسلامی ایران با آمریکا یک مخالفت احساسی نیست بلکه مخالفتی است که برپایه تعقل و منطق استوار است.

به دلیل این موضع‌گیری جمهوری اسلامی، ایران از جانب آمریکا و کشورهای غربی مورد تحریم اقتصادی و سیاسی واقع شد. در همین زمان، کشورهای غربی به ویژه آمریکا، صدام حسین را به حمله علیه ایران تحریک کردند و جنگ هشت ساله‌ای را بر ایران تحمیل نمودند. در خلال این جنگ آمریکا به طور مستقیم در کنار صدام با ایران وارد جنگ شد و هواپیماهای آمریکایی بسیاری از سکوهای نفتی ایران را بمباران کردند.

متعاقب آن، آمریکا به حمایت از گروه‌های افراطی از جمله طالبان در افغانستان پرداخت تا به اعمال فشار علیه ایران بپردازد. در طول این دوران، ایران به بهانه نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و مخالفت با روند صلح خاورمیانه تحت فشارهای سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی مضاعفی از سوی غرب قرار گرفت و اکنون نیز این تلاش‌ها و فشارها در شکل مخالفت با برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران ادامه دارد.

آنچه مسلم است اینکه ایران موفق شده است این فشارها را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد و در محافل سیاسی و بین‌المللی، به افشاگری پیرامون ماهیت عملکرد و رفتار آمریکا بپردازد. این تجربه به همراه سایرمؤلفه‌های قدرتی که ایران دارد، می‌تواند در خدمت سازمان همکاری شانگهای برای مقابله با سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا قرار گیرد.

2. امکانات ایران

علاوه بر تجربیات مثبت ایران در مقابله با تهدیدات گروه محور (تروریسم، جدایی‌طلبی، قاچاق سلاح و انسان) و علاوه بر تجربیات مثبت ایران در مقابله با تهدیدات دولت محور (سیاست یکجانبه‌گرایی آمریکا)، جمهوری اسلامی ایران دارای یکسری از امکانات و قابلیت‌های استراتژیک است که عضویت آن در سازمان همکاری شانگهای می‌تواند این قابلیت‌ها را افزایش دهد.

1-2. موقعیت ژئواستراتژیک

جمهوری اسلامی ایران از نظر موقعیت ژئواستراتژیک، در حوزه‌ای قرار دارد که بر شش سیستم تابع منطقه‌ای تأثیر می‌گذارد. این شش سیستم تابع منطقه‌ای عبارتند از: جنوب آسیا، آسیای مرکزی، حوزه دریای خزر، قفقاز، خاورمیانه و خلیج‌فارس. آنچه باعث این تاثیرگذاری می‌شود شرایط جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی است. به پیروی از نظریه سیستم‌ها، کشورهایی که در موقعیت جغرافیایی واحدی قرار دارند، به نحو اجتناب‌ناپذیری بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. متأثر از همین نظریه، کشورهایی که دارای پیوندهای تاریخی و فرهنگی مشترک هستند، دارای علائق و خصیصه‌های مشترکی هستند که آنها را در تعامل نزدیک با یکدیگر قرار می‌دهد و بالاخره مؤلفه فرهنگ نیز عامل پایدار و مهمی در توسعه و تحکیم روابط میان کشورهایی است که دارای زیربناهای فرهنگی مشترک هستند.

با توجه به توضیحات فوق، ایران با شش حوزه جغرافیایی یادشده دارای مرز مشترک می‌باشد. علاوه براین، زبان فارسی و یا ریشه‌های زبان فارسی در هر یک از حوزه‌های شش‌گانه مذکور ریشه تاریخی دارد. بخشی از سرزمین‌های حوزه‌های شش‌گانه فوق، زمانی تحت فرمانروایی حکومت‌های ایرانی بوده‌اند. دین اسلام به عنوان دین رسمی در بسیاری از کشورهای این حوزه‌ها، روابط عمیق دینی میان ایران و آن کشورها به وجود آورده است و... همه این شاخص‌ها، به صورت رسمی و غیررسمی، موجب نوعی رابطه و علاقه عاطفی و روانی میان ایران و بسیاری از کشورهای مستقر در این حوزه‌ها شده و قدرت تأثیرگذاری ایران را بر این حوزه‌ها افزایش داده است.

2-2. موقعیت ژئوکالچر

همه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به نوعی تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بوده‌اند. در بسیاری از مناطق چین، هنوز افرادی با شکل و شمایل ایرانی زندگی می‌کنند. در کشورهای آسیای مرکزی نیز زبان و ادبیات فارسی رونق خاص خود را دارد. اما وقتی از ژئوکالچر سخن می‌گوئیم، فقط قرابت‌های زبانی مدنظر نیست بلکه حوزه دین را نیز شامل می‌شود.

امروز حدود 57 کشور اسلامی در جهان وجود دارد. مسلمانان بیش از یک میلیارد نفر از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. کشورهای اسلامی برای بسیج توانایی‌های خود، در سازمانی به نام سازمان کنفرانس اسلامی جمع شده‌اند و خوشبختانه اکثر کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای نیز عضوی از این سازمان هستند.

اگرچه هریک از کشورهای اسلامی که در سازمان کنفرانس اسلامی جمع شده‌اند دارای قابلیت‌ها و تأثیرگذاری‌های خاص خود می‌باشند، اما شکی نیست کشورهایی که از جمعیت زیاد، وسعت زیاد و مؤلفه‌های قدرت بیشتری برخوردارند، تأثیرگذاری بیشتری دارند. جمهوری اسلامی ایران علاوه بر مؤلفه‌های قدرت مادی، به دلیل رویکردهای ایدئولوژیک خود، در میان کشورهای اسلامی و جهان اسلام جایگاه بالایی پیدا کرده است. با عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، این قابلیت‌ها می‌تواند در اختیار اهداف این سازمان منطقه‌ای قرار گیرد.

3-2. موقعیت ژئوپولیتیک

ذخایر نفت و گاز ایران، به این کشور موقعیتی ممتاز در تعامل با جهان خارج بخشیده است. سه کشور چین، هند و پاکستان، چه در حال حاضر و چه در آینده از مصرف‌کنندگان اصلی انرژی ایران هستند و خواهند بود. بدین ترتیب قبل از اینکه ایران به عضویت سازمان همکاری شانگهای درآید روابط گسترده‌ای در حوزه انرژی میان این کشورها و دیگر اعضای سازمان همکاری شانگهای وجود داشته است. ایران در عین حال می‌تواند به صورت گذرگاهی برای انتقال نفت کشورهای منطقه به آب‌های آزاد خلیج‌فارس عمل کند. در بعضی موارد، به صورت سوآپ، این عمل اتفاق افتاده است.

صرف‌نظر از این مسائل، ایران عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) است و بدین طریق، اعضای این سازمان، متأثر از ایران، به سازمان همکاری شانگهای متصل می‌شوند. به عبارت دیگر، اعضای سازمان همکاری شانگهای می‌توانند به واسطه ایران، از قابلیت‌های فوق‌العاده مهم اوپک در تعامل با جهان خارج استفاده کنند.

اما نفت و گاز (انرژی) فقط بخشی از قابلیت‌های ژئوپولیتیک ایران است. جمهوری اسلامی ایران به دلیل سواحل طولانی در خلیج فارس، قادر است تحولات این حوزه از جمله نقل و انتقال انرژی منطقه را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. تنگه هرمز یک تنگه باریک در دهانه خلیج‌فارس است که ایران بر آن کنترل موثری دارد. با توجه به اینکه بخش مهمی از انرژی جهان از منطقه خلیج‌فارس تأمین می‌شود و نظر به اینکه ایران بر گلوگاه عبور این انرژی به جهان خارج مسلط است، موقعیت ژئوپولیتیکی ایران اهمیتی فوق‌العاده می‌یابد. براین اساس، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای به نوعی به معنی بسط قلمرو جغرافیایی و موقعیت استراتژیکی سازمان همکاری شانگهای تا آب‌های گرم خلیج‌فارس است.

4-2. موقعیت ژئواکونومیک

اقتصاد ایران، یک اقتصاد در حال رشد است. رشد اقتصادی 8 درصدی ایران، چشم‌انداز اقتصادی روشنی برای این کشور ترسیم می‌کند. اعضای سازمان همکاری شانگهای به ویژه چین، روسیه و هند، از شرکای تجاری مهم ایران به شمار می‌روند. ایران نه تنها از نظر بازار مصرف، بلکه از نظر صدور انرژی نیز برای سازمان همکاری شانگهای مهم است.

مهم‌تر از این، ایران یک دالان ارتباطی بین اعضای سازمان شانگهای و دنیای خارج است. امروزه بسیاری از ارتباطات تجاری خارجی، از طریق ایران به آسیای مرکزی برقرار می‌شود. از این منظر، ایران یک پل ارتباطی مهم و استراتژیک بین آسیای مرکزی و جهان خارج است. هرچه وابستگی متقابل اقتصادی در سطح جهان افزایش می‌یابد و هرچه جهانی شدن اقتصاد بیشتر جنبه عملی به خود می‌گیرد، نقش ترانزیتی ایران برای کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای اهمیت بیشتری می‌یابد.

ج ـ تأثیر عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای بر منافع ملی ایران

همان‌گونه که گفته شد عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، تأثیرات متقابلی بر منافع ملی ایران خواهد داشت. در این بخش کوشش می‌شود این تأثیرات در شکل چالش‌ها و فرصت‌های عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای مورد بررسی قرار گیرد.

1. فرصت‌ها

رویکرد ضدیکجانبه‌گرایی سازمان همکاری شانگهای، یک اتحاد طبیعی را میان ایران و دیگر اعضای این سازمان به وجود می‌آورد. با این حال باید توجه داشت که ضدیت سازمان همکاری شانگهای با یکجانبه‌گرایی آمریکا اغلب در مواردی کاربرد بیشتری دارد که منافع جمعی و انفرادی اعضاء در میان باشد. از این منظر، جمهوری اسلامی ایران در صورتی‌که عضو رسمی سازمان شود، می‌تواند از مزایای سیاست ضد یکجانبه‌گرایی شانگهای بهره‌مند شود، در غیر این صورت ممکن است خود قربانی مصلحت‌طلبی سایر اعضا شود.

رویکرد ضد تجزیه‌طلبی سازمان همکاری شانگهای نیز یک فرصت مهم برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود؛ چراکه ایران از ناحیه برخی اقلیت‌های قومی با چالش تجزیه‌طلبی مواجه است. این چالش‌ها به ویژه زمانی که ایران در معرض فشارهای خارجی قرار گیرد، ممکن است نمود و بروز بیشتری پیدا کند. صرف موضعگیری سازمان همکاری شانگهای برضد جدایی‌طلبی، می‌تواند یک رویه حقوقی برای جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با گرایش‌های تجزیه‌طلبانه باشد. با این حال اگر جمهوری اسلامی ایران به عضویت سازمان همکاری شانگهای درآید، مکانیسم حقوقی و جمعی بهتری برای مقابله با این چالش فراهم خواهد شد.

رویکرد همکاری‌های اقتصادی منطقه‌ای سازمان همکاری شانگهای نیز یک فرصت مهم برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. در پرتو این همکاری‌ها یک فضای منطقه‌ای مهم برای تعامل اقتصادی جمهوری اسلامی ایران شکل می‌گیرد که احتمالاً بیش از سایر اعضا برای جمهوری اسلامی ایران سودمند خواهد بود؛ چراکه در آن صورت، ایران به محور اصلی ترانزیت کالا و... تبدیل خواهد شد.

همکاری اعضای شانگهای در مورد قاچاق سلاح، قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر نیز یک فرصت مهم برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود؛ چرا که ایران به ویژه از ناحیه افغانستان و حتی بعضی ازکشورهای آسیای مرکزی با این مشکل مواجه است و همکاری جمعی می‌تواند برخورد ایران را با این معضلات تسهیل کند. رویکرد سازمان شانگهای در زمینه برابری حاکمیت‌ها، احترام به استقلال و تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، تعریف حقوق بشر با توجه به ویژگی‌های تاریخی هر کشور، حق کشورها در انتخاب نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود، تماماً در جهت منافع ملی ایران بوده و از این منظر سنخیت زیادی بین سیاست‌های ایران و اعضای سازمان همکاری شانگهای وجود دارد.

به رسمیت شناختن سازمان ملل به عنوان تنها مرجع قانونی رسیدگی به صلح و امنیت در روابط بین‌الملل، و مخالفت با استفاده از زور یا تهدید به زور از دیگر فرصت‌‌هایی است که از قبل همکاری با سازمان همکاری شانگهای، عاید جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. سیاست سازمان شانگهای درمورد عاری شدن منطقه آسیای مرکزی از سلاح‌های هسته‌ای و تبدیل شدن آن به منطقه صلح، تلاش مشترک برای حفظ امنیت منطقه، تلاش برای حل اختلافات به صورت مسالمت‌آمیز نیز دقیقاً در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.

در مجموع از آنجا که سازمان همکاری شانگهای به تدریج به یک سازمان بین‌المللی مهم تبدیل می‌شود و دو قدرت اتمی (در صورت عضویت هند و پاکستان، چهار قدرت اتمی‌) در آن عضویت دارند، می‌تواند ضریب امنیت جمهوری اسلامی ایران را ارتقاء دهد. شکی نیست که در مقابل، جمهوری اسلامی ایران باید از یک سری حساسیت‌های غیرضروری مثل نگرانی از برخی جریان‌های اسلامگرا در آسیای مرکزی، به نفع منافع حیاتی خود صرف‌نظر کند. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که سازمان همکاری شانگهای تماماً برای جمهوری اسلامی ایران فرصت نیست. اهداف این سازمان بعضاً چالش‌هایی را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم می‌کند که عبارتند از تعریف این سازمان از تروریسم، برداشت این سازمان از حل اختلافات مرزی و ادراک این سازمان از رژیم‌های امنیتی بین‌المللی.

2. چالش‌ها

اگرچه جمهوری اسلامی ایران با تروریسم در هر شکلی از آن مخالف است، اما تعریفی که اعضای شانگهای از تروریسم و افراط‌گرایی مذهبی ارائه می‌دهند، عمدتاً گروه‌های اسلامی فعال در این کشورها را شامل می‌شود. اگر جمهوری اسلامی ایران تعریف مورد نظر سازمان همکاری شانگهای را بپذیرد، در آن صورت باید در سرکوب نهضت‌های اسلامی با این کشورها همکاری کند که این مهم شأن و منزلت ایران را به عنوان ام‌القرای جهان اسلام تقلیل می‌دهد.

یکی دیگر از مکانیسم‌های مهم شانگهای، حل اختلافات مرزی است. ایران با بعضی از اعضای سازمان همکاری شانگهای، در حوزه خزر مشکلات مرزی دریایی دارد (نحوه تقسیم دریا). حال اگر مکانیسم شانگهای باعث شود اختلافات موجود به گونه‌ای حل شود که منافع ملی ایران در حدی که مورد انتظار تهران است، تأمین شود، حل این اختلافات براساس مکانیسم شانگهای سودمند خواهد بود. در غیر این صورت ممکن است، ایران در وضعیتی قرار گیرد که ناچار شود از بخشی از منافع خود به نفع مکانیسم شانگهای صرف‌نظر کند.

احترام به رژیم‌های امنیتی بین‌المللی، به ویژه پیمان منع تکثیر سلاح‌های هسته‌ای نیز شمشیری دولبه برای جمهوری اسلامی ایران است. اگر سازمان همکاری شانگهای به بهره‌مندی ایران از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز در قالب معاهده منع گسترش سلاح های هسته‌ای (ان. پی. تی) رضایت دهد و بر موضع خود استوار باشد، عضویت ایران و رعایت مقررات سازمان برای ایران سودمند خواهد بود. اما اگر منظور سازمان شانگهای از ان. پی. تی همان برداشتی باشد که غربی‌ها دارند، این سازمان می‌تواند به مانع مضاعفی برای ایران در دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای مبدل شود.

نتیجه‌گیری

با توجه به آنچه گفته شد، سازمان همکاری شانگهای در طول عمر کوتاه مدت خود، یک سازمان منطقه‌ای موفق ارزیابی می‌شود. ظرفیت‌های این سازمان در حدی است که می‌تواند توسعه افقی و عمودی داشته باشد. بدین معنی که هم می‌تواند به توسعه روابط با سایر کشورها و سازمان‌ها بپردازد و اعضای جدیدی جذب کند و هم می تواند شرح وظایف گسترده‌تری برای خود تعریف کرده و به آن جامه عمل بپوشاند.

برای جمهوری اسلامی ایران که با بعضی تهدیدات منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه است، عضویت رسمی در سازمان همکاری شانگهای می‌تواند یک فرصت استثنایی را در اختیار آن قرار دهد. از سوی دیگر، با توجه به نقش برجسته جمهوری اسلامی ایران در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی، به طور قطع اعضای سازمان همکاری شانگهای بسیار راغب خواهند بود که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان عضو رسمی پذیرا باشند.

در صورت عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهای، ظرفیت این کشور برای تعامل بهتر با جهان خارج افزایش می‌یابد و قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران در برخورد با چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، سیر صعودی پیدا می‌کند. این چنین جهت‌گیری در واقع باعث می‌شود تا «سیاست نگاه به شرق» جمهوری اسلامی ایران نیز به واقعیت نزدیک‌تر شود. شکی نیست که سیاست نگاه به شرق نباید به معنی قهر با غرب در نظر گرفته شود، بلکه سیاست نگاه به شرق باید به گونه‌ای تعریف شود که براساس آن جمهوری اسلامی ایران ضمن بهره‌مندی از ظرفیت‌های شرق، از آن به عنوان عاملی در جهت ارتقای قدرت چانه‌زنی خود با غرب استفاده کند. در هرحال و با توجه به ارزیابی کلی که از سازمان همکاری شانگهای و ظرفیت‌های آن وجود دارد، عضویت رسمی در این سازمان باید به دستور کاری برای دیپلماسی تبدیل شود. تحقق چنین امری هم به سود منافع ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و هم کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای قادر خواهند شد که در پرتو عضویت رسمی جمهوری اسلامی ایران در آن سازمان، از مزایای این عضویت در راستایی منافع ملی خود بهره جویند.

منبع: پژوهشنامه سازمان همکاری شانگهای؛ اهداف، عملکردها و چشم اندازها، مرداد ١٣٩٠