استراتژی آمریکا در قبال جهان اسلام (شماره 20) |
12 April 2009 |
||||
چکیده فهم و تبیین استراتژی ایالات متحده امریکا در قبال اسلام و مسلمانان نیازمند شناخت مختصات جهان اسلام از منظر سیاستمداران و صاحبنظران امریکایی از یکسو و تعیین میزان اهمیت آن در بستر امنیت و منافع ایالات متحده از سوی دیگر است. اینکه تا چه اندازه منابع منفعتی امریکا در حوزه کشورهای اسلامی قرار گرفته است و تا چه میزان تفکرات و اقدامات گروههای متنوع اسلامی منشأ فرصت و یا تهدید را برای امنیت امریکا فراهم میکنند، منعکسکنندة اولویت این مقوله در چگونگی تعریف سیاست خارجی ایالات متحده میباشد. بر این اساس، نحلههای فکری متفاوتی در سطوح گوناگون امریکا شکل یافته است. گروهی با معرفی اسلام بهعنوان کلیتی ثابت و مشی متصلب و ضدغربی، اساساً آن را خطری برای امنیت و بقای امریکا تعریف کرده و با تجویز رویکردی سلبی، مواجهه قهری با اسلام را ضرورتی اجتنابناپذیر و چالش اصلی قرن حاضر میدانند. طیفی دیگر با تشخیص جریانات متنوع و تقسیمبندی گروههای اسلامی، اتخاذ موضعی واحد در قبال آنها را اشتباهی فاحش قلمداد میکنند و بر لزوم اتخاذ سیاستهای متفاوت در برابر هریک از آنها تأکید میورزند. هرچند بلافاصله پس از رخداد 11 سپتامبر، نگرش تقابلگرایانه در برابر اسلام، با حضور دولت نومحافظهکار بوش بر مسند قدرت، مجال تحرک و اعمال نفوذ بیشتر در صحنه عمل را بهدست آورد، اما شیوة عملکرد دولت در حمله به افغانستان و سپس عراق، منجر به افزایش انتقادات داخلی و خارجی شد؛ به نحوی که گروهی از صاحبنظران غربی روابط بینالملل این رویکرد را مخرب و ناکارآمد دانسته و در سطحی کلانتر چگونگی نگرش امریکا به اسلام و مسلمانان را محل تردید قرار دادند. با وجود آنکه افراطگرایی اسلامی از منظر سیاستمداران امریکایی همچنان بهعنوان یکی از عمده منابع تهدید برای ایالات متحده باقی مانده است، آنچه از جانب دولت بوش با نام «مبارزه با تروریسم» بهویژه در خاورمیانه صورت گرفته، بعضاً استراتژی منحرفکننده لقب یافته است. اقداماتی که نهتنها قادر به تحقق اهداف اعلامی اولیه نشد بلکه شعاع تحرک و مأمن تروریستها را نیز گسترش داد. با توجه به شرایط کنونی عراق و استیصال امریکا در برقراری ثبات و یا ترسیم فرجامی مطلوب، گروهی تغییر استراتژی امریکا را ضرورت زمان میدانند. استراتژیای که در تبیین آن لازم است رویکرد جدیدی نسبت به اسلام و کشورهای اسلامی اتخاذ شود. مجموعة پژوهشی حاضر بر آن است تا از زوایای مختلف با مطالعه ریشهها و عوامل مؤثر در شکلدهی استراتژی امریکا در قبال جهان اسلام و بررسی سیاستهایی که تاکنون در بعد نظری و عملی قوامیافته است، فضای معرفتی و شناختی در این خصوص را شفاف سازد. مقالة نخست پژوهشنامه با عنوان «بنیادهای استراتژی امنیت ملی ایالات متحده»، مبانی شکلگیری راهبرد امنیت ملی امریکا قبل و پس از قدرتیابی گروههای مختلف اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد. در این راستا تأثیر ظهور و اقدامات گروههای اسلامی رادیکال بر امنیت ملی امریکا و به دنبال آن شیوة سیاستگذاری ایالات متحده در این خصوص، مورد مطالعه قرار میگیرد. در این نوشتار ضمن بررسی مبانی و اصول رسمی تعریف شده در ترسیم استراتژی امنیت ملی امریکا، روندهای در حال شکلگیری، متأثر از حوادث 11 سپتامبر و مجموعه اقدامات گروههای تندروی اسلامی نیز در جهتدهی این استراتژی تبیین میشود. پژوهش دوم با عنوان «رویکرد امریکا به اسلام پس از 11 سپتامبر»، به شناسایی ریشههای ایدئولوژیک، در نوع نگاه ایالات متحده به اسلام میپردازد. مطالعه بازیگری و نقشآفرینی طیف «راست مسیحی» یا انجیلیها در ساخت سیاست خارجی امریکا بهویژه دولت نومحافظهکار جورج بوش از جمله محورهای اصلی این بحث میباشد. سومین مقاله با عنوان «اسلام و الزامات سیاست خارجی امریکا» به بررسی موج دوم دیدگاهها و جهتگیریها پس از موضعگیریهای عموماً سلبی و تهاجمی اولیة سیاستمداران امریکایی، بلافاصله پس از رخداد 11 سپتامبر میپردازد. گرایشاتی که با گذشت زمان و فروکش کردن شوک و واکنشهای شدید اولیهای که قائل به وجود پیوندهای ناگسستنی میان تروریسم، خشونت و اسلام بودند، درصدد برآمدند تا با نمایش چهرة واقعی اسلام، ضرورت تغییر نگرش و سیاست خارجی ایالات متحده را در این مقوله نشان دهند. «تنگناهای هویتی مسلمانان در امریکا و اروپا» چهارمین بخش مجموعه مقالات پژوهشی حاضر را تشکیل میدهد. مطالعه وضعیت جمعیت مسلمان در اروپا و امریکا و چگونگی مواجهه دولتها با این اقلیت رو به رشد، از دریچهای تطبیقی ـ مقایسهای، هدف اصلی مقاله یادشده میباشد. بررسی وضعیت هویتی مسلمانان در اروپا و امریکا و شناخت محدودیتهای سیاسی و اجتماعی در فرایند ادغامپذیری آنها در این جوامع، از جمله محورهای اصلی این پژوهش میباشد. «استراتژی امریکا در قبال جهان تشیع»، بهعنوان پنجمین مقاله این پژوهشنامه به مطالعة موردی عراق میپردازد. قدرتیابی شیعیان منطقه، شکلگیری هلال شیعی و تغییر موازنة قدرت منطقهای به نفع ایران پس از جنگ عراق، از جمله مباحث مطرح در این نوشتار است. چگونگی تقسیمبندی شیعیان منطقه از منظر دولتمردان ایالات متحده و شیوة اتخاذ موضع و رویکرد در قبال هریک از آنها نیز یکی از محورهای اصلی بحث را شکل میدهد. مقالة ششم با عنوان «بررسی بنیانهای نومحافظهکاری در امریکا» با هدف شناخت تفکرات نومحافظهکاران در طراحی سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده تهیه شده است. در این راستا مبانی فکری، عقاید و آرمانهای این طیف ریشهیابی میشود و در نهایت در قالب دولت جورج بوش و اقدامات آن بهویژه در حوزة سیاست خارجی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. آخرین بخش به ترجمه مقاله «جهان بدون اسلام» اختصاص دارد. این نوشتار به روش «تاریخ مجازی»، با فرض حذف اسلام از تاریخ، به ریشهیابی منازعات دنیای امروز میپردازد. از آنجا که بسیاری بهویژه در غرب، اسلام را بهعنوان عامل کشمکشها و اقدامات تروریستی قرن حاضر معرفی میکنند، نویسنده قصد دارد با حذف فرضی این پارامتر، میزان سهم و اهمیت آن را مورد سنجش قرار دهد.
|