استراتژی جدید آمریکا در عراق: پیامد احتمالی برای ایران |
02 February 2007 |
||||
با حمله آمریکا به عراق در سال 2003 که در قالب استراتژی مبارزه با تروریسم دولت بوش انجام شد، دولتمردان کاخ سفید امیدوار بودند در مدت کوتاهی با ایجاد ثبات نسبی در عراق و روی کار آمدن دولت این کشور بتوانند علاوه بر تحقق اهداف خود، حضور نظامی خود را نیز در عراق کاهش دهند. با این حال و با وجود چهار سال حضور نظامی آمریکا در عراق و روی کار آمدن دولت جدید، هنوز این کشور با بی ثباتی و حملات مکرر گروههای شورشی روبرو است. در واقع، وضعیت عراق با توجه به فشار داخلی به دولت بوش به خاطر هزینه های انسانی و مالی بالای آن برای آمریکا باعث شد تا انتقادهای زیادی در رابطه با عملکرد آمریکا در عراق مطرح شود. بر این اساس و به دنبال افزایش مشکلات آمریکا در عراق که به نوعی به معنای شکست استراتژی دولت بوش در این کشور تلقی می شود، کاخ سفید استراتژی جدیدی را در عراق تدوین کرده است که بوش در 10 ژانویه 2007 آن را در قالب سخنرانی برای ملت آمریکا بیان کرد. انتشار استراتژی جدید آمریکا در عراق نشان می دهد که آمریکا در نظر دارد طرحهایی را در رابطه با کل منطقه به مرحله اجرا در آورد که در نهایت به نوعی پیروزی برای توجیه فعالیتهای پر هزینه خود در عراق دست یابد. در این بین به نظر میرسد استراتژی جدید به نوعی به سیاستهای آمریکا در قبال ایران ارتباط داشته باشد. در چنین چارچوبی نوشتار حاضر این مسئله را مورد توجه قرار داده است که استراتژی جدید بوش حاوی چه محورهایی است و چه تأثیراتی برای ایران میتواند داشته باشد؟ به نظر می رسد در اوضاع حساس کنونی که پرونده هستهای ایران به مرحله بغرنجی رسیده است، رفتار ایران نمی تواند تبعات سیاستهای خاص آمریکا را نادیده انگارد. محورهای استراتژی جدید آمریکا در عراق دولت بوش با شعار مبارزه با تروریسم و گسترش سلاهای کشتار جمعی در سال 2003 با حمله به عراق این کشور را به اشغال نظامی خود در آورد. با این حال، پس از گذشت چهار سال از حضور نیروهای آمریکایی در عراق امنیت، آرامش و دموکراسی بر اساس شعارهای آمریکا در عراق برقرار نشده است. از سوی دیگر، قدرت گرفتن گروههای شیعی منتسب به ایران انتقادهای داخلی در آمریکا علیه دولت بوش را برانگیخته است. این در حالی است که آمریکا بیش از پیش از اهداف خود در عراق دور میشود، به گونه ای که بسیاری از اعضای هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه خواهان خروج نیروهای آمریکایی از عراق شدهاند. این مسئله باعث شد تا تیمی تحقیقاتی از هر دو حزب بزرگ آمریکا به سرپرستی جیمز بیکر و لی هامیلتون به نام گروه مطالعات عراق از مارس تا دسامبر 2006 وضعیت عراق و راهکارهای پیش روی آمریکا در عراق را بررسی کند. مطالعات نُه ماهه گروه مطالعات عراق موسوم به کمیسیون بیکر-هامیلتون به ویژه بر مشارکت دادن کشورهای کلیدی منطقه خاورمیانه از جمله ایران و سوریه در حل بحران عراق تأکید گذاشت. به دنبال انتشار گزارش بیکر-همیلتون که حاوی توصیه هایی پیرامون تغییر سیاستهای آمریکا در عراق بود، دولت بوش بیش از پیش تحت فشار محافل داخلی آمریکا برای ایجاد تغییرات اساسی در استراتژی خود در عراق قرار گرفت. بر این اساس، جورج بوش در سخنرانی تلویزیونی خود برای مردم آمریکا در 10 ژانویه 2007، استراتژی جدیدی را اعلام کرد که مهمترین هدف آن غلبه بر بحران امنیتی در حال گسترش عراق و ممانعت از شکست کامل آمریکا در عراق است. همچنین همزمان با اعلام تغییر استراتژی آمریکا در عراق، کاخ سفید اقدام به انتشار رئوس و نکات مهم استراتژی جدید کرد. در این بین در استراتژی جدید توجه خاصی به ایران شده، به گونه ای که در سخنرانی بوش بیش از شش بار از ایران نام برده شده است. بر این اساس نکات محوری زیر در این سخنرانی و در استراتژی جدید آمریکا میتواند برای ایران حائز اهمیت باشد: - اعزام 21 هزار و 500 نیروی نظامی تازه نفس آمریکایی به عراق در قالب استقرار 17هزار و 500 نفر در پنج تیپ رزمی در بغداد و استقرار 4 هزار نفر در استان الانبار عراق. - اعزام دومین ناو هواپیمابر آمریکا به سمت خلیج فارس؛ در این رابطه، رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا در توضیح اعزام این ناو هواپیمابر تأکید کرد «این پیامی به ایران است بدین معنی که چهار سال جنگ در عراق، آمریکا را ضعیف نکرده است.» - ارسال موشکهای دفاع هوایی پاتریوت برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس. - مقابله با نفوذ ایران و سوریه در عرصه سیاسی عراق و قطع حمایتهای ایران و سوریه از گروههای تروریستی و شورشی. - تشدید عملیات آمریکا علیه عناصر ایرانی و یافتن و انهدام شبکههای تأمین کنند? آموزش و سلاحهای پیشرفته برای دشمنان آمریکا در عراق. - جلوگیری از شکست آمریکا در عراق و در نتیجه رشد اسلام گرایی افراطی و جسورتر شدن ایران در تلاش برای کسب سلاحهای هستهای. - خنثی کردن حملات علیه نیروهای آمریکایی. - کمرنگتر کردن سیاست بعثیزدایی و بازگرداندن اقلیتهای قومی و مذهبی به ویژه اعراب سنی به روند سیاسی در سطح محلی. بوش به شکل صریحتری مقابله با ایران را به عنوان مضمون اصلی استراتژی جدید آمریکا در عراق در مصاحبه خود با شبکه تلویزیونی سی بی اس آمریکا در 14 ژانویه 2007 مورد تأکید قرار داد. وی در این مصاحبه، «عراق را تنها قسمتی از یک منازعه ایدئولوژیک بزرگ در منطقه خاورمیانه دانست و تصریح کرد که عراق را باید بزرگتر از یک صحنه منازعه دانست که البته این مسئله به واکنشها و اقدامات ایران بستگی خواهد داشت». از سوی دیگر، به گفته بوش، جمهوری اسلامی ایران تهدید عمدهای برای صلح جهان است و شکست آمریکا در عراق سبب قدرت گرفتن ایران خواهد شد. وی تأکید کرد نیروهای آمریکایی در عراق با هر شهروند ایرانی در عراق که ثابت شود به شهروندان آمریکا و یا عراق آسیب وارد می آورد، برخورد خواهند کرد. به طور کلی می توان نکات محوری زیر را برای استراتژی جدید بوش در نظر گرفت: - این استراتژی، در واقع، ابتکار عملی از طرف دولت بوش به دنبال ضعف و شکست استراتژی قبلی آمریکا در عراق محسوب میشود. از سوی دیگر، تلاشی است به این منظور که کاخ سفید نشان دهد همچنان زمام امور را در دست دارد. در این رابطه، لازم به ذکر است که اعزام بیش از 21 هزار سرباز دیگر به عراق علی رغم مخالفتهای موجود در آمریکا، بعید است بتواند اهداف مورد نظر در استراتژی جدید را تأمین کند. - در این استراتژی سعی شده است تا علائم دلگرم کنندهای به متحدین مضطرب آمریکا در منطقه، به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس نشان داده شود؛ از جمله استقرار سیستمهای موشکهای ضد موشک پاتریوت یا تقویت نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس. - طرحهایی برای ایجاد اشتغال در عراق و اختصاص بودجه ای به این منظور از جمله ایجاد اشتغال در محلهها و محدوده های مجاور شهرهای بزرگ در این کشور با هدف از بین بردن زمینههای شورش در نظر گرفته شده است. - برای دولت عراق به منظور بهبود شرایط امنیتی مهلت معینی تعیین شده است و تأکید به عمل آمده است که این دولت در صورت عمل نکردن به قول و قرارهای خود حمایت آمریکا را از دست خواهد داد. - در تنظیم استراتژی جدید بخشهایی از گزارش دو حزبی بیکر-هامیلتون، به ویژه در جایی که به مسئله صلح اعراب و اسرائیل پرداخته شده، مورد توجه قرار گرفته است. هر چند که به توصیه مهم گزارش مزبور مبنی بر ضرورت تعامل آمریکا با ایران و سوریه نهتنها توجه بهعمل نیامده بلکه سیاستی کاملاً مخالف با آناتخاذ شده است. - استراتژی حاضر هر چند با افزایش نیروهای آمریکایی نشان دهنده حضور گستردهتر آمریکا در عراق میباشد، اما هدف نهایی آن زمینهسازی برای کاهش نیروهای آمریکایی پس از نوامبر 2007 است. زمینههای شکلگیری استراتژی جدید یکی از مهمترین دلایل ارائه استراتژی جدید آمریکا در عراق، همانا عدم موفقیت و در واقع شکست استراتژی قبلی است. سیاستهای قبلی آمریکا نه تنها در تأمین امنیت و برقراری ثبات موثر نبودهاند بلکه به گسترش فعالیتهای شورشیان در عراق نیز منتهی شدهاند، به نحوی که سال 2006 به لحاظ حملات تروریستی بدترین سال در مدت حضور آمریکا در عراق بود. از سوی دیگر، نتایج انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا که به نوعی رفراندوم در مورد سیاستهای دولت بوش تبدیل شده بود نشان داد که نارضایتی های داخلی به خاطر سیاستهای بوش و تلفات هر روزه سربازان آمریکایی در عراق به شدت افزایش یافته است، به گونهای که رهبری هر دو مجلس سنا و نمایندگان آمریکا به دست دموکراتها افتاد. همچنین انتشار گزارش بیکر-همیلتون که سیاستهای آمریکا در عراق را ناکارامد ارزیابی می کند و راه کارهایی ارائه میکند، دولت بوش را واداشت تا به ارائه یک استراتژی جدید بپردازد. دولت بوش در منطقه خاورمیانه و به ویژه در ارتباط با ایران با معضلی اساسی روبرو است، بدین معنا که در اثر فشار اسرائیل و لابی صهیونیستها ناچار به اتخاذ سیاستی موثرتر برای متوقف ساختن برنامه هسته ای ایران از یک سو و تلاش برای احیای روند صلح میان اعراب و اسرائیل از سوی دیگر، میباشد. در واقع، استراتژی کنونی بوش پیش زمینه هایی نیز داشته است؛ از جمله اقدام آمریکا در حمله به کنسولگری ایران در اربیل آشکارا در راستای سیاست جدید انجام شد. سیاست جدید بوش بر این نکته تأکید دارد که ایران مواد و تجهیزات لازم را برای گروههای شورشی در حمله به سربازان آمریکایی فراهم می کند. بر همین اساس دولت بوش اعلام کرده است شبکههای حمایت از گروههای تروریستی در عراق را نابود می کند. واکنشها به استراتژی جدید آمریکا محافل رسمی: به دنبال اعلام استراتژی جدید دولت بوش در عراق، تحلیلهای مختلفی عمدتاً از سوی محافل رسمی و غیر رسمی داخل آمریکا ارائه شد که هر کدام با توجه به گرایشهای سیاسی در آن کشور از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. در این رابطه، نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان و هنری رید، رهبر اکثریت سنای آمریکا نیز در بیانیه ای مشترک با افزایش شمار نظامیان آمریکا در عراق مخالفت کردند و خواهان پایان درگیری نظامی آمریکا در عراق شدند. آنها در این بیانیه خواستند تا بوش برنامه ای را برای کاهش تدریجی سربازان آمریکایی در عراق ظرف مدت چهار تا شش ماه ارائه کند. از سوی دیگر، رهبران دموکرات کنگره به کاخ سفید هشدار دادند که برای اتخاذ هر گونه تصمیمی برای حمله به ایران ابتدا باید نظر مساعد قانون گذاران آمریکایی جلب شود. هنری رید در این رابطه گفت رئیس جمهور این اختیار را ندارد که برای حمله نظامی به ایران به تنهایی تصمیمگیری کند. همچنین سناتور جان راکفلر از حزب دموکرات تأکید دارد که دولت بوش در حالی بر ضد ایران موضعگیری می کند که آژانسهای اطلاعاتی آمریکا اطلاعات اندکی از انگیزههای داخلی ایران و یا مقاصد این کشور در منطقه خاورمیانه دارند. به عقیده وی، سیاستگذاران دولت بوش هیچ شناختی از ایران ندارند. از سوی دیگر، چند تن از سناتورهای آمریکایی به دولت بوش نسبت به حمله به ایران هشدار داده اند. از جمله سناتور چاک هگل به استراتژی موازی نیکسون در کشاندن جنگ آمریکا با ویتنام به کامبوج اشاره کرد و تأکید کرد دولت بوش نباید تصور کند که می تواند از همین شیوه برای حمله به ایران استفاده کند. همچنین سناتور جوزف بایدن با اشاره به توجیه برخی محافل مبنی بر اینکه دولت بوش برای حمله به ایران نیازی به مصوبه کنگره ندارد و می تواند بر اساس مصوبه سال 2002 در مورد مبارزه جهانی با تروریسم اقدام کند، به دولت بوش هشدار داد و چنین توجیهاتی را مردود دانست. ایران و سوریه یعنی دو کشوری که حامیان اصلی گروههای تروریستی و شورشی در عراق در سخنرانی بوش قلمداد شدهاند، در واکنش به این سخنرانی تأکید کردند استراتژی جدید آمریکا به افزایش درگیریها و خشونتها منجر خواهد شد. از جمله محمد علی حسینی، سخنگوی وزارت خارجه ایران اعلام کرد که اعزام 21 هزار سرباز آمریکایی دیگر به عراق نشان دهنده استمرار اشغال این کشور است که نه تنها مشکل عراق را حل نمی کند بلکه به گسترش ناامنی و تنش در این کشور خواهد انجامید. در این رابطه همچنین آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در سخنانی گفت آمریکا در رسیدن به اهداف خود در منطقه ناکام بوده و برای سرپوش گذاشتن بر روی این ناکامی به دنبال ماجراجویی جدیدی است و ایران باید در مقابل هوشیار باشد. آقای لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز اظهارات و استراتژی اخیر بوش در خصوص عراق را نوعی «فرار به جلو» دانست و گفت: «این اظهارات نشان می دهد که آمریکایی ها نمی خواهند اشتباهات گذشته را بپذیرند، اما ماهیت این مسئله نشان می دهد که اشتباهات خود را پذیرفته اند، کما آنکه این موضوع در برخی الفاظ قابل مشاهده است.» همچنین فاروق الشرع، معاون رئیس جمهور سوریه در این رابطه تأکید کرد: «استراتژی جدید آمریکا را نباید گامی مثبت برای حل مسئله عراق تلقی کرد بلکه این استراتژی ریختن نفت بر آتش است.» نوری المالکی، نخست وزیر عراق از استراتژی جدید آمریکا در عراق حمایت کرد و نیز کشورهای عرب منطقه از این استراتژی استقبال کردند. وزرای خارجه شش کشور حوزه خلیج فارس، مصر و اردن با صدور بیانیهای ضمن ابراز نگرانی از احتمال گسترش منازعه عراق به دیگر نقاط منطقه خلیج فارس، استراتژی جدید بوش را راهکار مناسبی برای برقراری ثبات و امنیت در عراق ذکر کردند. در این رابطه، برخی از کشورهای منطقه مانند عربستان نگران خروج ناگهانی سربازان آمریکایی از عراق هستند و معتقدند در این صورت شیعیان کاملاً بر عراق مسلط خواهند شد. محافل غیر رسمی: علاوه بر محافل رسمی، نظرات کارشناسان برجسته بین المللی نیز در ارتباط با استراتژی جدید بوش باید مد نظر قرار گیرد. از جمله زبگنیو برژینسکی که از چهرههای سرشناس در عرصه دیپلماسی آمریکا به شمار می رود، استراتژی جدید آمریکا را تلاش نومیدانه کاخ سفید برای فرافکنی مشکلات خود دانسته است. به عقیده وی، آمریکا میخواهد بار شکست خود در عراق را بر دوش ایران و سوریه بیندازد. برژینسکی تأکید دارد با وجود مخالفت افکار عمومی آمریکا و حتی بسیاری از اعضای کنگره این کشور با حمله به ایران، در شرایط فعلی این احتمال وجود دارد که در صورت عدم دستیابی آمریکا به اهداف خود در عراق، دامنه جنگ گستردهتر شود، با این توجیه که ایران برای آمریکا در منطقه دردسرآفرین شده است. همچنین ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا تصمیم جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، برای افزایش نیروهای نظامی این کشور در عراق را راه کاری نامناسب برای حل مشکلات آمریکا در عراق دانست. وی تأکید کرد عدم حمایت رئیس جمهور آمریکا از گزارش گروه مطالعات عراق مبنی بر مذاکره با ایران و سوریه اشتباهی آشکار است. به عقیده وی موضع قدرتمند ایران در منطقه و کم بودن اهرمهای نفوذ آمریکا از جمله عوامل عدم پذیرش استراتژی دیپلماتیک از سوی جرج بوش است. برخی کارشناسان نیز معتقدند سیاست آمریکا در قبال ایران از تأکید صرف بر مقاصد تسلیحاتی در برنامه هسته ای به تأکید بر رفتار چالشزای ایران در سراسر منطقه خاورمیانه تسری پیدا کرده است. در واقع، سیاست جدید بوش تأکید دارد که ایران نقش بی ثبات کنندهای در منطقه دارد و به این خاطر تهدید مهمی علیه منافع و امنیت کشورهای سنی منطقه محسوب میشود. کنت کاتزمن از کارشناسان برجسته مسائل عراق و ایران معتقد است که اتحادی از آمریکا، اسرائیل و کشورهای سنی منطقه خاورمیانه علیه ایران در حال شکلگیری است. به گفته وی، اتحاد جدید بر اساس منافع مشترکی است که عربستان سعودی و دیگر حکومتهای عرب حوزه خلیج فارس و اسرائیل در برخورد با ایران به عنوان دشمن مشترک دارا هستند. از سوی دیگر، برخی از شخصیتهای آمریکایی از چند ماه قبل ضرورت اتخاذ استراتژی جدیدی از سوی دولت بوش را متذکر میشدند. در این خصوص مقاله رابرت کاگان و ویلیام کریستول از نظریه پردازان نو محافظه کار آمریکا جالب توجه است. نامبردگان طی مقالهای که در اوائل دسامبر 2006 منتشر شد و در آن توصیههایی مطرح شده بود که اینک در استراتژی جدید بوش مد نظر قرار گرفته است، با اشاره به گزارش بیکر- هامیلتون تأکید کرده بودند که مهمترین هدف آمریکا در استراتژی جدید خود باید واگذاری مسئولیت تأمین امنیت عراق به خود عراقیها باشد. بر این اساس آمریکا تنها باید نقش تعلیم و مشاوره نیروهای عراقی را ایفا کند و به جای اینکه خود مستقیماً با شورش ها و دیگر مشکلات امنیتی عراق مقابله کند، این مسئولیت را به عراقی ها واگذار کند. از سوی دیگر آنان بر خلاف گزارش بیکر- هامیلتون بر عدم ضرورت مذاکره با ایران و سوریه در زمینه مسائل عراق تأکید کرده اند. به عقیده نامبردگان، کاهش نیروهای آمریکایی در عراق که از جمله دیگر توصیه های گزارش مذکور بود نیز به شرایط و وضعیت عراق بستگی دارد و نمی توان به طور قطع از آن صحبت کرد. تریتا پارسی، یکی دیگر از کارشناسان آمریکایی ایرانی تبار با تحلیل استراتژی جدید بوش در مورد عراق، هدف استراتژی مزبور را بیشتر متوجه ایران و نه عراق میداند. وی معتقد است بوش نه تنها به توصیههای گزارش بیکر-هامیلتون توجهی نکرده است بلکه موضعی کاملاً مخالف آن اتخاذ کرده است. پارسی تأکید دارد مقامهای آمریکایی به کرات اظهاراتی کردهاند که نشان از احتمال حمله به ایران دارد، از جمله در استراتژی جدید بوش به تقویت موضع دفاعی کشورهای منطقه حوزه خلیج فارس و استقرار موشکهای ضد موشک پاتریوت اشاره شده است. به گفته وی چنین اقداماتی نمیتواند به ناامنی و افزایش درگیری ها در عراق مرتبط باشد، زیرا که هیچ کدام از گروههای شورشی در عراق به موشکهای بالستیک مسلح نیستند، بلکه چنین اقداماتی تنها میتواند در برابر ایران معنا پیدا کند. با این حال، وی معتقد است حمله به ایران در چارچوب استراتژی آمریکا برای مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی همچون مورد عراق احتمال موفقیت زیادی نخواهد داشت. به طورکلی اغلب کارشناسان معتقدند با توجه به مشکلات موجود در عراق بعید است آمریکا بتواند تعهدات جدید خود را تا نوامبر 2007 به انجام برساند. از این رو، برخی معتقدند که بخش مهمی از استراتژی جدید نامشخص و تحقق آن عملی نیست. پیامدهای استراتژی جدید آمریکا برای ایران افزایش قابل ملاحظه نفوذ منطقه ای ایران در پی سقوط رژیم بعث در عراق موجبات نگرانی عمیق دولت بوش و سایر رقبای جمهوری اسلامی ایران را فراهم کرده است. با وخیمتر شدن اوضاع در عراق و ضرورت بازنگری در استراتژی گذشته آمریکا، فرصت مناسبی برای دولت بوش به وجود آمد تا با ایراد اتهام دخالت ایران در شورشها و نا آرامیهای عراق تلاش کند تا بار شکستهای خود را متوجه ایران سازد و با گشودن جبهه دیگری علیه ایران خود را از انتقادات روز افزون رهایی بخشد.
|