دیپلماسی تغییر و بیثباتسازی سازنده؛ راهبرد کلان دولت جرج بوش در قبال خاورمیانه بزرگتر |
30 September 2005 |
||||
مقدمه: رهیافت و راهبرد کلان ایالات متحده آمریکا به نحو خاص و غرب به نحو عام در قبال خاورمیانه و جهان اسلام در قالب ”دیپلماسی تغییر و دگرگونی“ و ”بیثباتسازی سازنده“ قابل ترسیم و تحلیل میباشد. بر این اساس در تعامل با دولتهای حاکم بر منطقه به صورت تدریجی تغییراتی در ساختارها و رفتارهای دولتهای همپیمان آمریکا و غرب از یک سو و دگرگونی هنجارها، باورها و رفتارهای ملل مختلف از سوی دیگر مورد توجه و حمایت قرار میگیرد. این ”دیپلماسی تغییر و دگرگونی“ همانگونه که آیوو دلدر و جیمز گولدیگر در روزنامة واشنگتنپست در تاریخ 3 ژوئیه 2005 تصریح ساختهاند بر دو اصل استوار میباشد: 1) فریاد بلند (ایجاد جو و تبلیغات زیاد) 2) حمل چماق بزرگ (بهرهگیری از تهدید به استفاده از ابزار زور و تغییرات سختافزاری). مدل دموکراسی آمریکایی که در اظهارات و سیاستهای مقامات آمریکایی و اروپایی در قالب طرح ”مشارکت برای پیشرفت و آینده مشترک“ و ”طرح خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا“ و یا عناوین دیگر تبیین میشود، براساس ”فریاد بلند و چماق بزرگ“ شکل گرفته اما به هیچ وجه قصد سرنگونی و تغییر فوری رژیمهای دولتهای همپیمان آمریکا، به ویژه کشورهای عربی را ندارد. این بدان معناست که این ”فریاد بلند و چماق بزرگ“ عملاً علیه ملتها و ساختارهای فروملی از جمله نهادهای مدنی در این جوامع به کار گرفته خواهد شد تا امنیت و انرژی مورد نیاز دولتهای گروه - 8 به گونهای بهتر و جامعتر تأمین گردد. ایدههای اولیه اجلاس گروه- 8 در اسکاتلند در پایان مذاکرات خود درخصوص موضوعات مختلف اقدام به صدور بیانیهها و دستورالعملهای پیشنهادی متعددی نمود. سال گذشته در اجلاس گروه - 8 در سیآیلند، ایالت جورجیا در آمریکا در ژوئن 2004، مواضع کشورهای عضو گروه - 8 یعنی ایالات متحده آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، کانادا، ژاپن و آلمان در قبال منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در قالب طرح ”مشارکت برای پیشرفت و آینده مشترک“ ترسیم گردید. در نخستین سالگرد صدور و اجرای این طرح، بیانیة پایانی اجلاسیة گروه 8 که در ژوئیه 2005 در گلن ایگلز اسکاتلند برگزار شد، ضمن تأکید بر دستاوردهای یک ساله اخیر بر لزوم تسریع، تشدید و تعمیق این فرآیند صحه نهاد. مواردی که در این بیانیه قابل توجه میباشد عبارتنداز: 1) طرح ”مشارکت برای پیشرفت و آینده مشترک“ براساس ایجاد تغییر و دگرگونی در رفتارها و ساختارهای دولتها و جوامع هدف در خاورمیانه و شمال آفریقا شکل گرفته است و در آن از تغییر رژیمها و نظامهای سیاسی به گونهای بنیادین سخن به میان نیامده است. 2) این طرح کاملاً در چارچوب تعامل میان دولتهای گروه - 8، دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا و جوامع مدنی و بخش اقتصادی و بازار در این سرزمینها تعریف شده است. این طرح انجام تغییرات توسط خود دولتها در خصوص رفتارها و ساختارهای مدنی و ملی را به عنوان یک اصل مشخص نموده است. 3) حوزههای این تغییرات، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی – آموزشی تعیین شده است. 4) دولتهای مراکش، بحرین و اردن به لحاظ تلاش جهت ایجاد هماهنگی در زمینههای فوق مورد تقدیر و تمجید قرار گرفته به عنوان الگوهای عملی معرفی شدند. 5) انتخابات در افغانستان، عراق، لبنان و سرزمینهای اشغالی در فلسطین حاکی از آن است که دموکراسی و پلورالیسم با مبانی فرهنگی و ملی کشورهای منطقه در تعارض نبوده و در زمره ارزشهای جهانی قرار دارند. 6) علیرغم پیشرفتهای موجود و بهبود وضعیت حکومتداری، تأکید بر حاکمیت قانون، مبارزه با فساد، پافشاری در امر برابری زنان، لیبرالیزه کردن رسانههای جمعی کماکان مورد نیاز میباشد، اما گروه - 8 علاوه بر مراتب فوق، بر افزایش فرصتهای اقتصادی از قبیل سرمایهگذاری و اشتغال نیز تأکید میورزد. تغییر و دگرگونی پس از انتخاب مجدد جرج بوش به ریاست جمهوری در نوامبر 2004 و در آستانه تشکیل کابینه جدید، خانم رایس به عنوان کاندیدای پیشنهادی برای احراز پست وزارت امور خارجه در جلسة کمیسیون روابط خارجی مجلس سنا در خصوص برنامههای خود و دولت بوش برای 4 سال آینده به ادای شهادت پرداخت. در این جلسه که در تاریخ 18 ژانویه 2005 و حدود 7 ماه بعد از اجلاس سیآیلند جورجیا برگزار شد، خانم رایس سیاست خارجی آمریکا در دورة دوم بوش را ”دیپلماسی تغییر و دگرگونی“ عنوان نمود. این ”دیپلماسی تغییر و دگرگونی“ برای مقابله با ”تغییرات و استحاله در مقیاس جهانی“ نیازمند آن است که ابتدا در رویکردها، ابزارها و نیروی انسانی در درون بدنه دیپلماسی آمریکا تغییراتی ایجاد گردد. این تبدیل و دگرگونی در دیپلماسی آمریکا بدین معناست که دیپلماتهای آمریکایی باید فعالانه در : 1) اشاعه دموکراسی 2) مبارزه با ترور 3) کاهش فقر 4) مشارکت در محافظت از سرزمین ایالات متحده، به انجام وظیفه بپردازند. ”دیپلماسی تغییر و دگرگونی“ براساس نظر خانم رایس بر پایه سه محور استوار خواهد بود: الف – ایجاد ائتلافی از جوامع دموکراتیک به منظور دستیابی به جهانی که براساس ارزشهای مشترک دموکراتیک و حاکمیت قانون شکل گرفته است. ب – تقویت و استحکام جامعه دموکراتیک به منظور مقابله با چالشها و تهدیدات مشترکی که زمینهساز تهدید آزادی هستند. پ – اشاعه دموکراسی و آزادی در سراسر جهان خانم رایس در این جلسه تصریح نمود که ایالات متحده آمریکا و غرب آزادی و دموکراسی مردم این منطقه را به مدت 60 سال فدای ثبات و امنیت خود نموده بودند، اما اینک به این جمعبندی رسیدهاند که حمایت از استبداد دولتی در خاورمیانه بزرگترین عامل ایجاد خشم، نومیدی، افراطگرایی و تروریسم میباشد. از اینرو، اشاعه دموکراسی و آزادی در مهد استبداد مورد حمایت غرب در خاورمیانه میتواند با زمینههای بالقوه و بالفعل تروریسم و ناامنی در منطقه مقابله، و متقابلاً زمینههای حفظ ثبات، آرامش و آسایش را برای مردم منطقه، آمریکا و غرب فراهم آورد. در 16 فوریه 2005، خانم رایس، وزیر امور خارجه، به منظور ادای شهادت در کمیسیون روابط خارجی در خصوص بودجه درخواستی 6/33 میلیارد دلاری وزارت امور خارجه برای فعالیتهای دیپلماتیک، کمکهای مالی و بازسازی در مناطق مختلف جهان در سال 2006 حضور به هم رسانید. وی بار دیگر در این جلسه تصریح نمود در حال حاضر، جهان در حال تغییر میباشد و لازمه این امر آن است که دستگاه دیپلماسی آمریکا نیز متناسب با این تغییرات جهانی دچار تحول و دگرگونی گردد. در این بودجه: - 120 میلیون دلار برای طرح ”ابتکار مشارکت در خاورمیانه“ برای ایجاد اصلاحات؛ - 40 میلیون دلار برای ”بنیاد موقوفه ملی برای دموکراسی“، به منظور اشاعه دموکراسی در خاورمیانه و شمال آفریقا؛ - 180 میلیون دلار برای فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و دیپلماسی عمومی در جهان اسلام لحاظ شده بود. این در حالی است که در همین جلسه خانم رایس تصریح مینماید که 60 میلیون دلار برای حفاظت و عملیات سفارت آمریکا در کابل، 1/1 میلیارد دلار برای مبارزه با مواد مخدر در افغانستان، 150 میلیون دلار برای تشکیلات خودگردان در فلسطین اشغالی، 5/734 میلیون دلار برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر در آمریکای جنوبی و 55 میلیون دلار برای تشکیل یک دادگاه بینالمللی جرایم جنگی در دارفور سودان تقاضا شده است. در ضمن 5/1 میلیارد دلار برای تقویت تدابیر حفاظتی برای تأمین امنیت سفارتخانههای آمریکا در جهان و 690 میلیون دلار برای حفاظت از پرسنل و تأسیسات دیگر در این بودجه درخواستی لحاظ شده است. در 16 آوریل 2005، خانم رایس، وزیر امور خارجه آمریکا، در کنوانسیون سالانه ”انجمن سردبیران روزنامههای آمریکا“[14] بار دیگر از لزوم ”دیپلماسی تغییر و دگرگونی“ در دستگاه وزارت امور خارجه ایالات متحده برای مقابله با ”تغییرات جهانی“ سخن به میان آورد. وی در این راستا تأکید نمود آمریکا بر این باور است که برای مقابله با استبداد، ترور، نفرت و خشونت باید از ”قدرت آزادی انسان“ استفاده نمود و اشاعه آزادی و دموکراسی را در قالب ”راهبرد مقدم آزادی“ مورد توجه قرار داد. در 4 ژوئن 2005، خانم رایس در مصاحبه با روزنامة میامی هرالد در خصوص اجلاسیه ”سازمان کشورهای آمریکایی“ که از 5 تا 7 ژوئن 2005 در شهر فورت لادردیل ایالت فلوریدا برگزار میشد، تصریح کرد اجلاسیه مجمع عمومی سازمان کشورهای آمریکایی باید به عنوان ”نقطه عطف و لحظه تغییر و دگرگونی“ تلقی شود. خانم رایس از 17 تا 23 ژوئن 2005 ضمن دیدار از منطقه خاورمیانه با رهبران کشورهای مختلف منطقه، به ویژه مصر و عربستان سعودی ملاقات کرد. در پایان این دیدار، تحلیلگران مسائل خاورمیانه از جمله گری سیمور از ”انستیتو بینالمللی مطالعات استراتژیک“ به رفتار نامتقارن وزیر امور خارجه و دولت بوش در قبال کشورهای همپیمان آمریکا مانند اردن، مصر و عربستان از یک سو و کشورهای چالشگر مانند ایران و سوریه از سوی دیگر، اشاره و تأکید نمودند که حفظ ثبات و امنیت دولتهای دوست همچنان راهبرد کلان ایالات متحده آمریکا در منطقه است و سخنرانی خانم رایس در دانشگاه قاهره در جمع نخبگان سکولار و غیردینی در مصر و شعارهای بلند دموکراتیکسازی (فریاد بلند) و تهدید به استفاده از تمامی امکانات بالقوه و بالفعل ایالات متحده آمریکا، در حمایت از فرآیند دموکراتیکسازی (چماق بزرگ) نتوانست واقعیت دیدارهای وی با رهبران مصر، عربستان و اردن را کتمان نماید. بیثباتسازی رابرت ساتلاف رئیس مهمترین مرکز مطالعات صهیونیستی در آمریکا یعنی ”انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک“ که اصطلاحاً ”وینپ“ (مخفف حروف اول انگلیسی نام مؤسسه میباشد) در مقالهای که در آوریل 2005 تحت عنوان ”سیاست دموکراسی: چگونه تغییر و دگرگونی در خاورمیانه را تشویق نماییم“ منتشر ساخت، از عبارت ”بیثباتسازی سازنده“ به عنوان راهبرد جدید دولت بوش در خاورمیانه یاد نمود. ساتلاف در تطبیق این راهبرد جدید در لبنان به 6 محور اصلی اشاره مینماید: 1) نظارت بر انتخابات 2) خلع سلاح حزبا... 3) راه به دمشق 4) دینامیسم و تحولات منطقهای 5) منحصر به فرد بودن شرایط لبنان و عدم امکان تعمیم آن به حوزههای دیگر 6) تبلیغ عناصر دموکرات و نه فقط دموکراسی ساتلاف در این بند تصریح مینماید که حوادث لبنان تأثیر چندانی بر فرآیند دموکراتیکسازی در کشورهایی همچون عراق، عربستان مصر و مانند آن نخواهد داشت. راهبرد کلان دموکراتیکسازی در این منطقه باید در قالب تبلیغ عناصر دموکرات و سکولار لیبرالهای طرفدار غرب تجلی یابد و درا ین راستا از هیچ گونه کمک سیاسی، معنوی، مالی و غیره نباید پرهیز نمود. در این راستا، ساتلاف تأکید دارد که دولت ایالات متحده آمریکا نباید با گروههای اسلامگرای معتدل و میانهرو به هیچ وجه تعامل و گفتگو نماید، زیرا که بدین وسیله به آنها مشروعیت خواهد بخشید. در عین حال، گرایشهای دیگر در میان نومحافظهکاران صهیونیست بر این باورند که بهرهبرداری از توانمندیهای گروههای معتدل مسلمان، به ویژه شیعیان در عراق، کاملاً در جهت منافع ملی ایالات متحده میباشد. رائول مارک گرخت، کارشناس مسائل ایران، شیعه و خاورمیانه در سازمان سیا که با نام مستعار و گذرنامه جعلی به ایران مسافرت و تحت نام ادوارد شرلی کتابی را با عنوان ”سفر به سرزمین دشمن“ به چاپ رسانید و هم اینک در مؤسسه نومحافظهکار ”آمریکن اینترپرایز“ مسئول مطالعه پیرامون ایران و شیعیان عراق میباشد، از هواداران این دیدگاه به شمار میآید. نتیجهگیری: قرن 21 عصر تغییر و دگرگونی در نظام بینالملل لقب گرفته است. با توجه به تغییرات جهانی که در حوزة بازی، بازیگران و صحنه، در روابط، سیاست و امنیت بینالملل حادث شده است، دستگاه دیپلماسی ایالات متحده آمریکا در دورةدوم جرج بوش گفتمان ”دیپلماسی تغییر و دگرگونی“ و یا ”بیثباتسازی سازنده“ را، به منظور جهت دادن به این تغییرات، مورد بهرهگیری و توجه قرار داده است. ایجاد تغییر در رفتارها و ساختارهای دولتهای همپیمان به منظور جلوگیری از تغییر رژیمهای آنها توسط ملتهایشان اینک مهمترین اصل در راهبرد کلان امنیت ملی و سیاست خارجی دولت ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا تلقی میشود. اما این خواست به منظور جهت دادن به تغییرات پیشرو، در عین حال با چالشها و موانع جدی روبرو میباشد که میتواند به این امر به طور جدی خلل وارد آورد. تغییر و دگرگونی در جهان و مشخصاً در خاورمیانه و جهان اسلام امری اجتنابناپذیر میباشد. اما توان ایالات متحده آمریکا برای جهت دادن به این تغییرات به طور جدی مورد تردید کارشناسان و سیاستگذاران مسائل بینالمللی قرار گرفته است.
|