مرزهای تداوم و تغییر در دکترین امنیت ملی اوباما |
27 June 2011 |
||||
این مقاله با بررسی دکترین نوین امنیت ملی اوباما در پی پاسخ به سؤالاتی همچون: آیا دکترین مزبور شعار «تغییر» را پوشش میدهد؟ آیا مبانی دکترین، تماماً بر اساس «تغییر» استوار شده است و یا همسو با آن روند «تداوم» نیز در برنامههای استراتژیک اوباما جایگاهی دارد؟، میباشد. مطالب این مقاله دلالت بر این دارد که دکترین اوباما حاوی و دربرگیرنده شعار «تغییر» است و در صدد رفع چالشهای دوران بوش و در تلاش برای مشروعیتبخشی به قدرت و کسب اعتماد مجدد در نزد جهانیان است. لکن دامنه تغییر، تمامی اصول قدرت هژمونیک امریکا را دربر نمیگیرد و دارای روند «تداوم» بهمنظور بسط قدرت هژمونیک امریکا نیز میباشد. قدرت هژمونیک از یکسو بر قابلیتهای مادی و از سوی دیگر بر کسب رضایت از سوی سایر بازیگران و پیروان استوار است. توجه به هر دو وجه قدرت هژمونیک، قدرت برتر را از موضع هژمون «سلطهگــر» به هژمون «رهبــر» مبدل میسازد. اوباما برای نیل به این مهم، رویکــردهای سهگانه (چندجانبهگرایی، تأکید بر عنصر اقتصاد، ظرفیتسازیهای نوین منطقهای) را که بهنوعی در تضاد با رویکردهای امنیت ملی بوش است، در دستورکار خود قرار داده است. هرچند رویکردهای نوین وی منشاء یکسری تحولات در عرصههای منطقهای و جهانی خواهد شد، اما چالشها و ابهامهای اساسی که در دکترین اوباما قرار دارد، زمینههای شکست آن را فراهم میسازد. دانلود مقاله
|