چکیده

آسیا در دهه های اخیر دستخوش تحولات گسترده ای شده است، تحولاتی که مناسبات بین المللی در این منطقه را باز تعریف نموده است. حاکمیت یافتن «دولت توسعه گرا» بر بخش مهمی از کشورهای این منطقه در این دوران اولاً موجبات تولید حجم گسترده ای از ثروت را فراهم آورده است و ثانیاً ارتقاء چشمگیر جایگاه بین المللی کشورهای آسیایی را باعث شده است. این ارتقاء جایگاه به ویژه در مورد چین و هند به عنوان کشورهای بزرگ آسیا، پراهمیت و شایسته توجه است. چین و هند به عنوان قدرتهای در حال ظهور، تأثیرات رو به افزایشی را بر نظم موجود بین المللی می گذارند، تأثیراتی که در صورت تداوم رشد سریع اقتصادی این کشورها و ترجمه آن به سایر وجوه قدرت، به ویژه وجه نظامی، در آینده بسیار بیش از وضعیت فعلی خواهد بود. اهمیت این تأثیرگذاری هنگامی روشنتر می گردد که توجه داشته باشیم تبعات قدرتیابی چین و هند با قدرتیابی کشورهای چون مالزی و ترکیه، بسیار متفاوت است و معطوف به سطح کلان نظام بین الملل، رابطه قدرتهای بزرگ و تغییر «نظم» در سیاست بین الملل است. آنچه روشن است آنکه این دو کشور از قابلیتهای بسیار گسترده ای برخوردارند و تاکنون سیستم سیاسی و رهبران آنها توانسته به خوبی از این قابلیتها بهره برداری نمایند. در صورت به فعل درآمدن قابلیتهای این دو کشور، اساساً استانداردهای قدرت بزرگ دستخوش دگرگونی خواهد شد. بر این مبناست که در پژوهش حاضر روند تغییر در آسیا با تکیه بر وضعیت و روابط قدرتهای آن مورد بررسی قرار گرفته است. در این جهت در ابتدا روند تغییر در این منطقه مورد بحث قرار گرفته و در مقالات بعدی به چین، هند و ژاپن به عنوان قدرتهای آسیایی و مناسبات آمریکا و پاکستان پرداخته شده است.