12 May 2008
چکیده
سرآغاز فضای امنیتی و روانی خاورمیانه با گذشت شش دهه از موجودیت رژیم اسرائیل، همچنان متأثر از تشکیل دولت اشغالگر اسرائیل است. بنیانگذاران اسرائیل و نظریه پردازان صهیونیسم با تمسک به آموزههای مجعول مذهبی، تشکیل کشور مصنوع اسرائیل را در راستای تسلط و حکمرانی قوم یهود در سرزمین موعود و در جهت تحقق وعده الهی میپنداشتند. آنها تشکیل دولت یهودی را زمان موعود، پس از قرنها سرگشتگی و آوارگی قوم یهود قلمداد مینمودند. تشکیل دولت اسرائیل از همان آغاز در بین متفکران یهودی و علمای مذهبی قوم یهود اختلاف برانگیز بود. برخی از آنان تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین را خلاف وعده الهی قلمداد مینمودند و تشکیل اسرائیل را منوط به ظهور مسیح میدانستند. اما تفکر و ایدهای که غالب گردید، در واقع همان مبانی فکری و سیاسی بود که در قالب نهضت جهانی صهیونیسم از اواخر قرن نوزدهم آغاز و با سلسله تغییر و تحولات سیاسی نیمه نخست قرن بیستم، بالاخره در 14 می 1948، در قالب تشکیل دولت اسرائیل متجلی گردید. اگرچه سرزمین تاریخی فلسطین، قرنها مأوا و جایگاه اقوام و قومیتهای فراوان و میزبان پیامبران الهی از جمله قوم یهود و حضرت موسی (ع) و پیامبران بنیاسرائیل بوده است، اما با سرکشی و نافرمانیهای مکرری که قوم یهود در قبال پیامبران قومشان داشتند و با تشتت و اختلاف عمیق عقیدتی و فکری بین یهودیان، این قوم همواره (به جز دوران پادشاهی حضرت داوود و سلیمان)، در سرگشتگی و پراکندگی به سر میبرده است. بنیان فکری و سیاسی صهیونیسم از ابتدای تولد همواره از حمایت و همراهی دولتهای غربی به ویژه انگلستان و ایالات متحده آمریکا برخوردار بوده است. تشکیل و استمرار دولت اسرائیل طی دهههای گذشته بدون حمایتهای گسترده جهان غرب میسر نبود. اشغال سرزمین فلسطین از منظر تاریخی، انسانی، هویتی و از منظر حقوق بینالملل غیر قابل پذیرش و مردود میباشد. تشکیل اسرائیل به همراه خود، آوارگی فلسطینیها و غصب سرزمین تاریخی فلسطین را به دنبال داشت. اینک با گذشت شش دهه از موجودیت اسرائیل، همچنان مناقشه فلسطینیها و اسرائیل به عنوان اساسیترین مناقشه بینالمللی و محور و کانون مناقشه جهان غرب و جهان اسلام و به مثابه زخمی کهنه همچنان پا بر جاست. پس از دههها اشغالگری و نقض مکرر حقوق فلسطینیها، نظریهپردازان صهیونیسم، سیاستمداران اسرائیلی و حامیان آنها دریافتهاند که سیاست سرکوب و حفظ سرزمینهای اشغال شده دیگر نمیتواند تضمین کننده و تأمین کننده امنیت اسرائیل باشد. سلسله تغییرات فکری و اجتماعی در داخل جامعه چند پاره اسرائیل، طی دهه اخیر مشهود بوده و بازتاب این تحولات اجتماعی در عرصه سیاسی نمودار شده است. در فضای جدید، ایدههای تجدیدنظر طلبانه به عملکرد صهیونیسم رو به تزاید است و اعتراض و انتقاد نسبت به عملکرد دولت و ارتش علیه فلسطینیها، رو به افزایش گذاشته است. تشکیل کشور فلسطین، دیگر نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان نیازی امنیتی از سوی غالب افکار عمومی و سیاستمداران اسرائیلی نگریسته میشود. اگر چه همچنان راهحل تشکیل دو دولت، از سوی برخی از افراطیون راستگرا در اسرائیل و جنبش شهرکنشینان غیرقابل پذیرش است و آنها همچنان اتوپیای صهیونیسم را در تداوم تسلط دولت اسرائیل بر سرزمینهای اشغالی جستوجو میکنند؛ با توجه به واقعیات صحنه و تغییرات اشاره شده، خروج از سرزمینهای اشغالی و توجه به تشکیل دولت فلسطینی، به دولتمردان و سیاستمداران اسرائیلی تحمیل شده است. اسرائیل تلاش میکند خود مرزهای کشور فلسطین را براساس اخذ امتیازات حداکثری و دادن حقوق حداقلی به فلسطینیها مشخص کند. آنچه مسلم است، تا زمانی که مسائل اصلی مناقشه، یعنی مسئله آوارگان، مرزهای کشور مستقل فلسطینی و سرنوشت بیتالمقدس مشخص نگردد و اسرائیل به سیاستهای نژادپرستانه و اشغالگرایانه خود ادامه دهد و حقوق فلسطینیها استیفا نشود، انتظار دستاورد مشخصی از مذاکرات و توافقات احتمالی، انتظاری دور از ذهن است. رژیم اسرائیل با توجه به سلسله تغییرات داخلی و تحولات گسترده در سطح منطقه خاورمیانه، سیاستها و راهبردهای امنیتی و سیاسی خود را به گونهای دیگر در حال طراحی نمودن است. عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی کرانه غربی و تعریف مرز، تلاش برای پذیرش و جذب در محیط پیرامونی، حفظ برتری نظامی، اقتصادی و فنآوری در سطح منطقه و استمرار جلب حمایت آمریکا و اروپا، از مهمترین راهبردهای امنیتی اسرائیل در طی سالهای آتی خواهد بود. این سیاستهای راهبردی از حمایت افکار عمومی داخل اسرائیل نیز برخوردار است. اسرائیل با توجه به واقعیتهای اجتماعی و برهم خوردن توازن جمعیتی بین اعراب و یهودیان طی چند دهه گذشته، و با هراس از به اقلیت افتادن جمعیت یهودیان، حفظ اسرائیل را به عنوان «کشوری یهودی و دموکراتیک»، در اولویت نخست خود قرار داده است. حاکمیت اسرائیل، امروزه خود را با سه خواست و مطالبه متناقض از جانب سه طیف اصلی درونی مواجه میبیند. دستهای که معتقدند بقا و حیات اسرائیل بستگی به تداوم خروج اسرائیل از اراضی فلسطینیها و پیشبرد دکترین «زمین در برابر صلح» و در نهایت تشکیل دولت مستقل فلسطینی دارد (طیف چپ و میانه در اسرائیل)، عدهای دیگر، که تهدید اولیه اسرائیل را خطر تروریسم و کشورهایی میدانند که درصدد مسلح شدن به سلاح اتمی برای نابودی اسرائیل هستند و تهدیدهای استراتژیک دراز مدت را عامل اصلی تهدید امنیت اسرائیل میدانند. گروه سوم، که همچنان متعصب و متعهد به آموزههای مذهبی هستند و در برابر هرگونه عقبنشینی فکری و سرزمینی مقاومت میکنند و آن را خیانت به آرمانهای صهیونیسم میدانند. با توجه به تغییرات گسترده داخلی در اسرائیل و در سطح منطقه خاورمیانه، نیاز به بازبینی و واکاوی این تحولات در رژیم اسرائیل ضروری به نظر میرسد. پژوهشنامه حاضر تلاش نموده است با دیدی کارشناسانه و عمیق، تحولات داخلی جامعه اسرائیل را مورد توجه قرار دهد. در بخش اول این پژوهشنامه چالشهای پیشروی دولت اسرائیل در عرصههای فکری، اجتماعی و سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است. تغییرات فکری و چالشهای مذهبی، تغییرات و تحولات اجتماعی و تغییرات گسترده در عرصه سیاسی اسرائیل در این بخش مورد توجه واقع شده است. در بخش دوم، بحران هویت صهیونیستی و گذر به هویت پساصهیونیستی مورد بحث قرار گرفته شده است. در این بحث به مسائل مطرح در طبقه روشنفکر اسرائیل و ایده پسا صهیونیسم پرداخته شده است. در بخش سوم، با بررسی مداخله سیاسی ارتش در طی دهه های گذشته، دخالت نظامیان در چارچوب استراتژی امنیت ملی اسرائیل مورد توجه قرار گرفته است. در بخش دیگر، تشکیل دولت فلسطینی در تفکر امنیتی اسرائیل و موضوعات و دیدگاههای متفاوت موجود در جامعه اسرائیل در مورد تشکیل کشور مستقل فلسطینی مورد بحث قرار گرفته است. در بخش پنجم تأثیرات و پیامدهای جنگ 33 روزه بین حزبا... و ارتش اسرائیل بر ساختار حکومت اسرائیل مورد توجه واقع شده است و تأثیرات کوتاه مدت و دراز مدت ناکامی اسرائیل بررسی شده است. در بخش ششم با نگاهی به روابط و مناسبات اسرائیل با برخی از کشورهای پیرامونی و مهم، اهداف تلآویو از توسعه روابط با کشورهای مذکور مورد بحث قرار گرفته است و در قسمت پایانی، دیدگاه افکار عمومی در اسرائیل نسبت به مقوله امنیت ملی مورد ملاحظه و کاوش قرار گرفته است. بیتردید سیاستها و عملکرد اسرائیل در خاورمیانه در شش دهه گذشته پیآمدهای زیادی به همراه داشته است و در آینده نیز این رژیم با توجه به حمایتهای گسترده کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا در تحولات این منطقه نقش خواهد داشت. در این راستا نکته مهم این است که دولت اسرائیل از همه امکانات و ابزارهای خود علیه جمهوری اسلامی ایران بهره میبرد، به همین جهت شناخت این رژیم و آگاهی از سیاستها و راهبردهای آن بسیار ضروری میباشد. این پژوهشنامه تلاش نموده است تا نگاهی دیگر از اسرائیل به مخاطب ارائه دهد. در امتداد این نگاه میتوان پایههای لرزان صهیونیسم را در داخل اسرائیل مشاهده نمود. در خاتمه از کلیه همکاران و پژوهشگران محترم به خاطر تألیف مقالات با ارزش و از جناب آقای محمود دهقانی، پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک، به جهت اهتمام در جمعآوری و تنظیم این پژوهشنامه صمیمانه سپاسگزاری میکنم و از دیگر همکارانی که در ویراستاری و تایپ این مجموعه زحمت کشیدهاند، تشکر و قدردانی مینمایم. فهرست ? سرآغاز/ دکتر محمود واعظی/ ? چالشها و بحرانهای درونی اسرائیل/ محمود دهقانی/ ? بحران هویت صهیونیستی و گذار به هویت پسا صهیونیستی/ دکتر رحمن قهرمانپور/ ? مداخله سیاسی ارتش در چارچوب استراتژی امنیت ملی اسرائیل/ دکتر سعیده لطفیان/ ? تشکیل دولت فلسطینی در تفکر امنیتی اسرائیل: گذشته تا حال/ شلومو بروم/ ترجمه و تلخیص جواد حیراننیا/ ? ساختار حکومتی اسرائیل در آینه جنگ 33 روزه/ سلمان رضوی/ ? مناسبات خارجی اسرائیل/ گروه مطالعات خاورمیانه و خلیج فارس/ ? افکار عمومی اسرائیل در خصوص امنیت ملی 2007 – 2005/ یهودابن مایر، دافنا شاکد/ ترجمه محسن خزائی/