11 July 2002
اهمیت :
برگزاری لویی جرگه اضطراری و به دنبال آن انتخاب حامد کرزای به عنوان رئیس دولت انتقالی، انتخاب اعضای کابینه و آغاز به کار این دولت، گام دومی در جهت برقراری ثبات وامنیت در افغانستان به حساب می آید. شناخت روند شکل گیری گام اول ، چگونگی تشکیل دولت انتقالی و چالش های پیش روی این دولت از اهمیت خاصی برای منافع ملی کشور برخوردار است.
تحلیل :
تشکیل دولت موقت : گام اول برقراری امنیت و ثبات
تشکیل دولت موقت بیش از هر چیز نتیجه فراهم شدن هماهنگی وتعادل در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی بوده است.
الف – سطح داخلی : بیش از دو دهه جنگ و بی ثباتی در افغانستان و تقویت مفاهیمی همچون جنگ سالاری ، تمامیت خواهی، قانون گریزی، قبیله گرایی، استفاده از زور و … منجر به از بین رفتن زیرساخت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور افغانستان و آواره شدن افغان ها در کشورهای مختلف و در یک جمله تبدیل این کشور به یک خرابه واقعی گردیده است. چنین وضعیتی از یکسو مردم خسته و ناامید افغانستان را برای پذیرش دولتی متشکل از گروه های مختلف که قادر به برقراری نظم و امنیت و تأمین خواسته های آنها باشد، آماده کرد و از سوی دیگر فرماندهان خسته از جنگ مداوم را به سوی پذیرش چنین دولتی سوق داد.
ب – سطح منطقه ای : وجود گروه قومی طالبان و تهدیدات ناشی از سیاست های این گروه برای منافع ملی کشورهای اطراف افغانستان، سبب گردید که این کشورها به این نتیجه برسند که وجود چنین حکومت غیر مردمی وغیر متمدن به انحاء مختلف منافع آنها را تهدید می کند. به همین لحاظ نوعی رضایت و هماهنگی برای سرنگونی طالبان وتشکیل دولتی فراگیر برای اولین بار در سطح کشورهای منطقه به وجود آمد. در این ارتباط نقش ایران در استفاده از نفوذ خود در ائتلاف شمال و سرنگونی طالبان حائز اهمیت فراوان است.
ج – در سطح بین المللی : همزمان با وقوع حوادث سپتامبر و بروز شکل جدیدی از تروریسم جهانی در قالب تروریسم القاعده ای، جامعه جهانی به این حقیقت واقف گردید که عدم توجه به نقطه ای از جهان و پر نکردن خلاء قدرت در افغانستان در طول دهه گذشته، منجر به شکل گیری و گسترش فعالیت های تروریستی از این منطقه گردیده، به نحوی که امنیت جهانی را به خطر انداخته است. به همین دلیل، ارادة قوی بین المللی برای طالبان بوجود آمد.
تشکیل دولت انتقالی : گام دوم در برقراری امنیت
الف – روند انتخاب دولت انتقالی
1- تعیین ریاست دولت انتقالی : علی رغم اختلاف اولیه در مورد تعیین ریاست دولت انتقالی، سرانجام لویی جرگه اضطراری با 1295 رأی موافق، حامد کرزای را به عنوان ریاست دولت انتقالی تا برگزاری انتخابات دمکراتیک در سال 2004 انتخاب کرد. او مأموریت دارد که در طول 18 ماه آینده قانون اساسی را تدوین و برای تصویب به رفراندوم عمومی بگذارد و زمینه برگزاری لویی جرگه اصلی این کشور را فراهم نماید. انتخاب کرزای بیش از هر چیز نتیجه حمایت گروه های داخلی، به خصوص ائتلاف شمال وهمچنین قدرت های منطقه ای و بین المللی بوده است. در این چارچوب، حمایت برهان الدین ربانی از کرزای و انصراف از نامزدی تصدی رهبری دولت آینده به نفع کرزای، گام مهمی در جهت تثبیت صلح و امنیت در افغانستان بوده است. در طول روند انتخابات لویی جرگه، نامزدی ظاهرشاه با چالش جدی قدرت های منطقه ای و همچنین آمریکا روبرو گردید. از دیدگاه آمریکا عدم قدرت تصمیم گیری ظاهرشاه در آینده سبب می شود که اطرافیان او صاحب نفوذ در صحنه سیاسی شوند و همین امر چندگانگی قدرت در این کشور را به وجود آورد. از سوی دیگر انتخاب ظاهر شاه تعادل قدرت در سطح داخلی را بر هم می ریخت و هدف اصلی آمریکا که دسترسی به صلح و ثبات در افغانستان در مرحله اول است را با چالش جدی روبرو می ساخت.
2- انتخاب هیئت دولت انتقالی : همزمان با انتخاب حامد کرزای ، وی اعلام کرد که اعضای کابینه دولت انتقالی را شخصاً انتخاب خواهد کرد. هر چند این تصمیم برخلاف توافقات بن است که در آن لویی جرگه اضطراری به عنوان مرجع صلاحیت دار برای تعیین کابینه دولت انتقالی انتخاب شده بود، اما به هر حال کرزای تحت حمایت کشورهای خارجی و همچنین نیروهای داخلی، اعضای کابینه خود را اعلام کرد. ترکیب اعضای کابینه نشان دهندة تلاش کرزای برای ایجاد تعادل قدرت و رضایت در سطوح زیر می باشد:
اول – راضی نگهداشتن تمامی گروه ها (به خصوص پشتون ها) و حفظ تعادل در میان اقوام مختلف افغانستان ؛
دوم – راضی نگهداشتن قدرت های تأثیرگذار منطقه ای، از جمله ایران؛
سوم – رضایت جامعة بین المللی و در رأس آن ایالات متحده.
3- مقایسه کابینه انتقالی و دولت موقت : در ترکیب تازه اعضای کابینه دو تغییر عمده صورت گرفته است؛ اول اینکه پست وزارت کشور از دست تاجیک ها خارج و به پشتون ها سپرده شده است. هر چند میزان تسلط تاجیک ها در این زمینه کاهش یافته، اما دو وزارتخانه حساس و کلیدی دفاع و خارجه که نقشی بسیار مهم در کابینه انتقالی ایفا می کنند، همچنان در اختیار تاجیک ها قرار دارد. دوم، ایجاد سه پست جدید برای معاونان رئیس جمهور و پست مشاور امنیت ملی است. از میان این معاونان، چهرة کلیدی ژنرال فهیم است که ضمن حفظ مقام خود در وزارت دفاع به عنوان معاون کرزای انتخاب گردیده و همچنین یونس قانونی (وزیر کشور سابق) به عنوان وزیر آموزش و پرورش برگزیده شده است. .
ب – چالش های پیش روی دولت انتقالی
مهمترین چالش های پیش روی دولت انتقالی در طی 18 ماه آینده عبارتنداز :
1- مبارزه با فعالیت و سازماندهی مجدد نیروهای بحران ساز همچون بقایای طالبان و نیروهای القاعده؛
2- عدم تمایل برخی از مراکز قدرت داخلی در پذیرش دولت انتقالی ؛
3- چالش های ناشی از گذار از مرحله قبیله ای و عشیره ای به مرحله دولت ملی ؛
4- چالش های ناشی از برقراری امنیت و تداوم صلح در سرتاسر افغانستان؛
5- تداوم حفظ تعادل بین خواسته های داخلی و رضایت قدرت های منطقه ای و بین المللی ؛
6- چگونگی حل تناقض حمایت از گروه های مسلح افغانی و حمایت از حقوق مردم افغانستان؛
7- تلاش در جهت خلع سلاح عمومی و تشکیل ارتش ملی؛
8- عدم دسترسی کامل دولت انتقالی به امکانات و منابع مالی برای پیشبرد و روند بازسازی افغانستان.
نتیجه گیری :
1- تأسیس دولت انتقالی و فراگیر دومین قدم بزرگ برای تأمین صلح، ایجاد دولت با ثبات و حرکت به سوی مردم سالاری در افغانستان است؛
2- تداوم ثبات وامنیت در افغانستان به تداوم حمایت جامعه بین المللی، خواست وارادة گروه های قومی و مردمی و رضایت کشورهای منطقه بستگی دارد. از میان سطوح فوق، تداوم نقش حمایت جامعه بین المللی حائز اهمیت فراوانی است؛
3- منافع ملی ایران، در حمایت از دولت انتقالی و تثبیت ترکیب فعلی آن است. چنین ترکیبی منافع تمامی گروه ها را حفظ می کند و مشروعیت لازم را برای دولت انتقالی فراهم می سازد. بدین ترتیب تا حدودی زمینه های بالقوه تنش و بی ثباتی را که همواره در افغانستان وجود دارد، کاهش می دهد.
4- برای ایران، وجود حکومت مرکزی مستقل و با ثبات که توانایی برقراری نظم و امنیت در سرتاسر افغانستان را داشته باشد، از اولویت برخوردار است. در واقع وجود هرگونه بی ثباتی می تواند به انحاء مختلف منافع ملی کشور را در زمینه هایی همچون، گسترش قاچاق مواد مخدر، آدم ربایی در طول مرزها، افزایش مهاجرین، دخالت قدرت های خارجی و … تهدید کند. وجود افغانستانی آباد و با ثبات گذشته از کم کردن هزینه های تحمیلی ناشی از نگرانی های امنیتی، مرکز مناسبی نیز برای رشد و گسترش سرمایه های ایرانی و فراهم آوردن فرصت های اقتصادی و فرهنگی به حساب می آید.
5- علیرغم اهمیت ثبات داخلی افغانستان برای ایران این نکته که آمریکا ممکن است از به وجود آمدن ثبات در افغانستان برای ادامه سیاست مبارزه با تروریسم و تسری آن به مناطق دیگر بهره برداری نماید، نباید مورد تغافل قرار گیرد.