07 June 2008
مقدمه
روندهای سیاسی و امنیتی در سطح جهانی رابطه تنگاتنگی با امنیت در خاورمیانه دارند. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بدون موفقیت در ایجاد امنیت در منطقه خاورمیانه تحقق امنیت بینالمللی، امری ناممکن به نظر میرسد. در سطح منطقه خاورمیانه نیز عراق در سالهای اخیر به عرصه و کانون اصلی تحولات امنیتی تبدیل شده است؛ بگونهای که ایجاد امنیتی پایدار در خاورمیانه در وهله اول مستلزم پیشرفت ثبات و امنیت در عراق است. این موضوع به ویژه برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین همسایه عراق از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
ضرورت امنیتسازی در عراق
اهمیت ثبات و امنیتسازی در عراق پس از صدام و میزان تأثیرگذاری آن بر امنیت منطقه و جهان از چندین منظر قابل توجه و بررسی است:
اول اینکه عراق از منظر جامعه شناختی با بافت اجتماعی موزاییکی و شکافهای متعدد قومی و فرقهای از قابلیتهای بالایی برای انتقال تنشهای اجتماعی و ناامنیها و بیثباتیها به سراسر منطقه برخوردار است؛
دوم اینکه تحولات درونی عراق با منافع و برداشتهای طیف وسیعی از بازیگران منطقهای از جمله ایران، کشورهای عربی و ترکیه پیوند خورده است و مناقشات و درگیریهای داخلی این کشور میتواند موجب تشدید اختلافات در سطح منطقهای شود؛
سوم اینکه امنیتسازی در عراق و موفقیت یا عدم موفقیت آن با منافع و اعتبار جهانی یکی از قدرتهای جهانی یعنی ایالات متحده در ارتباط است و از این منظر امنیت عراق پیامدهای عمدهای برای سیاست و امنیت بینالمللی در پی خواهد داشت.
براین اساس، تحولات عراق به دلیل پیامدهای منطقهای و جهانی آن، شرایطی را ایجاب میکند که در آن ایجاد ثبات و امنیت در این کشور ضرورتی اساسی مینماید. ضرورتی که با فوریت و حساسیتهایی عمده همراه است و هرگونه تأخیر در آن نتایج ناگواری را به دنبال خواهد داشت. ایجاد ثبات و امنیت در عراق مستلزم همکاری و مشارکت بازیگران متعدد مؤثر در این خصوص در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و فرامنطقهای است.
عوامل تأثیرگذار داخلی بر امنیت
در میان متغیرهای تأثیرگذار بر شرایط امنیتی عراق، مؤلفههای داخلی این کشور از جمله ساختار اجتماعی، فرهنگی، سوابق و ذهنیتهای تاریخی، عوامل سیاسی و اقتصادی و نیز ساختار و توانایی نظامی و امنیتی دولت عراق تأثیرگذاری عمدهای دارند.
ساختار اجتماعی در عراق از زمان شکلگیری این کشور، مبتنی بر شکافهای متعدد قومی – فرقهای بوده است که به رغم تلاشهای رژیم بعثی برای تعریف یک هویت واحد عراقی، در زمانهای مختلف مجدداً بروز کرده است. پیدایش سیاست مبتنی بر هویتهای قومی و فرقهای به عنوان اصلیترین شیوههای تعریف خود اجتماعی و سیاسی و در نتیجه تضعیف انسجام اجتماعی از ویژگیهای عمده عراق جدید است که بر عرصه امنیت در این کشور تأثیری بنیادین دارد. سیاست جدید مبتنی بر هویت قومی – فرقهای مشکلاتی برای مدیریت جامعه عراق و امنیتسازی به وجود آورده است. اگرچه هویتهای قومی و فرقهای مشخصه مهم سیاست عراق در گذشته بودهاند، روندها و تحولات سیاسی جدید به تشدید آنها و در نتیجه به تشدید ناامنی در این کشور منجر شده است.
فرقهگرایی و قومگرایی به عنوان اصلیترین موانع امنیتسازی در عراق جدید به این دوره محدود نمیشوند و در ساختار اجتماعی واگرا در عراق از یک سو و سیاستهای فرقهای- قومی رژیم صدام از سوی دیگر ریشه دارند. کشتار و اعمال تبعیض علیه شیعیان و کردها در دوره بعث و محرومیت آنها از قدرت سیاسی و استفاده اقلیت سنی، به ویژه بعثیها از ساختار و ابزارهای سیاسی و نظامی رسمی برای تعقیب منافع و امنیت خود و سرکوب سایر گروهها از عوامل مؤثر عرصه سیاسی عراق بودند که شکافهای قومی و فرقهای را تشدید میکردند.
در دوره جدید، فقدان توافق و مصالحه سیاسی بین گروههای اجتماعی، به ویژه مقاومت اعراب سنی در برابر روند سیاسی جدید در تشدید مشکلات امنیتی عراق بسیار تأثیرگذار بوده است. اهداف و منافع متفاوت و حتی متناقض گروههای شیعی، سنی و کرد در ساختار سیاسی عراق مانعی عمده برای ایجاد نهادهای سیاسی مشروع و مصالحه سیاسی است.
علاوه بر اختلافات و تنش بین گروههای داخلی عراق، مخالفت و اقدامات خشونتآمیز گروههای افراطی سنی مرتبط با القاعده علیه دولت عراق، نیروهای آمریکایی و شهروندان عراقی، اصلیترین نقش را در آغاز و تداوم خشونتها داشته است. هر چند اقدامات و سازماندهی شورشیان متشکل از بعثیون و گروه القاعده در ابتدا پراکنده و نسبتاً ضعیف بود، به تدریج بر دامنه فعالیتهای شورشیان افزوده شد و در سال 2006 به اوج خود رسید. گسترش اقدامات خشونتآمیز شورشیان، به ویژه علیه غیرنظامیان شیعی باعث رادیکال شدن فضای داخلی عراق و افزایش خشونتهای فرقهای به خصوص بعد از انفجار سامراء در فوریه 2006 شد.
در سال 2007، مواردی چون قانون توزیع درآمدهای نفتی و تعدیل قانون بعثیزدایی منابع اختلاف در میان گروههای عراقی را تا حدودی کمتر ساختند، اما همچنان برخی از اختلافات اساسی چون فدرالیسم به قوت خود باقی است و در آینده نیز به عنوان منبع تنش باقی خواهند ماند. ظهور "شوراهای بیداری" و مبارزه آنها با القاعده در تغییر شرایط امنیتی و نیز تغییر رویکرد سنیهای عراق مؤثر بوده است، اما این شوراها خود میتوانند به منبع جدید تنش و عاملی برای تشدید مشکلات امنیتی تبدیل شوند.
در سطح داخلی، امنیتسازی در عراق نیازمند مشارکت، همراهی و تصمیم جدی گروههای قومی - فرقهای مختلف داخلی عراق از جمله گروههای شیعی، سنی و کرد است.
نادیدهانگاشتن هر یک از این گروهها و عدم توجه به منافع و دیدگاههای هر یک از آنها در روند تحولات عراق نمیتواند باعث امنیتی پایدار و کامل در عراق شود و در میان مدت و بلند مدت امنیتسازی را با موانع و چالشهایی روبرو خواهد کرد. به رغم تلاشهای مختلف برای وارد ساختن گروههای مختلف به عرصه سیاسی و انتقال رقابتها و مناقشات بین گروهی از عرصه نظامی – امنیتی به عرصه سیاسی، تداوم ناامنیها در عراق حاکی از عدم موفقیت کامل این تلاشها و دشواری و پیچیدگی تعامل سیاسی و حل معضلات امنیتی در این کشور میباشد.
هرچند در سالهای گذشته، برخورد امنیتی با گروههای سنی و شورشیان در دستور کار قرار داشت و گروههای شیعی عمدتاً با روند سیاسی همسو بودند، اما تحولات اخیر در عراق و درگیری دولت با نیروهای جیشالمهدی نشان داد که شرایط میتوانند دچار تغییر شوند. این وضعیت همچنین نشان داد که لازم است به گروههای شیعی نیز توجهی بیشتر صورت گیرد و منافع و دیدگاههای سیاسی آنها بیشتر مدنظر قرار گیرد. بیتوجهی به این گروهها میتواند در بلند مدت روند امنیتسازی در عراق را با چالشی جدی مواجه سازد.
در این شرایط، با وجود برخی موفقیتهای دولت مرکزی عراق و همکاری بخش قابل توجهی از گروههای عراقی در روند جدید، امنیتسازی موفقیتآمیز در عراق نیازمند تلاشهای گستردهتر سطح داخلی و همکاری و مشارکت بازیگران مؤثر منطقهای و بینالمللی است.
اهمیت امنیت عراق برای ایران
در سطح منطقهای، کشورهای مختلفی در عراق دارای منافع و نقش هستند، اما در این میان ایران مؤثرترین بازیگر منطقهای در این کشور محسوب میشود. در طول دهههای گذشته، عراق برای ایران همواره یک تهدید امنیتی به شمار میرفته است. از دیدگاه ایران، بخش عمدهای از تهدیدات معطوف به امنیت ملی آن کشور از ناحیه عراق و رژیم بعث حاکم بر آن، ناشی میشده است، اما فروپاشی رژیم صدام و شکلگیری نظام سیاسی دموکراتیک و مبتنی بر مشارکت تمامی گروههای عراق در ساختار قدرت و به ویژه راهیابی گروههای شیعی در ساختار قدرت، شرایط جدیدی را ایجاد کرده که میتواند به پایان یافتن تهدیدات امنیتی ناشی از عراق برای ایران و حتی تبدیل این کشور به شریک اقتصادی و سیاسی ایران منجر شود. این فرصت تاریخی ایران را به سوی حمایت همهجانبه از دولت جدید عراق از سال 2003 رهنمون ساخته است و به رغم عدم حمایت اغلب کشورهای منطقه از دولت عراق و فقدان مشارکت آنها در روند امنیتسازی در این کشور، ایران سطح بالایی از توان و همکاری خود را برای حمایت از دولت عراق و ایجاد ثبات وامنیت در این کشور بسیج کرده است. این نوع نگاه و عملکرد ایران در قبال عراق پس از صدام باعث شکلگیری الگوهای تعاملاتی دوستانه بین ایران و عراق و دیدگاه همکاریجویانه متقابل در عراقیها شده است. این الگوی تعاملاتی در طول سالهای گذشته به دلیل سیاست غیردوستانه سایر بازیگران منطقهای در قبال عراق تقویت شده است.
براین اساس، نهادینهسازی ساختار سیاسی کنونی در عراق و ایجاد ثبات و امنیت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از اولویت و اهمیت بالایی برخوردار است. در این راستا، ایران همواره کمکهای اقتصادی و حمایتهای سیاسی متعددی از عراق به عمل میآورد و از سوی دیگر با توجه به علائق عمیقی که در طی سه دهه گذشته با جناحهای مختلف عراق اعم از شیعه، سنی و کرد داشته، از این علائق در جهت ثباتسازی در این کشور استفاده میکند. تلاش برای رفع اختلافات گروههای عراقی از جمله راهبردهای ایران برای کمک به ایجاد ثبات و امنیت در عراق محسوب میشود.
از آنجا که وخامت شرایط امنیتی در عراق و افزایش احتمال شکست روند سیاسی – امنیتی دوره پس از صدام میتوانست بار دیگر تهدیدات امنیتی به مراتب گستردهتری برای ایران به همراه داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران علیرغم داشتن روابط مخاصمهآمیز با آمریکا و با توجه به دعوت دولت عراق، مذاکره با آمریکا را برای کمک به برقراری ثبات در عراق پذیرفت. با توجه به این مهم ایران تعامل با آمریکا در عراق را به عنوان فرصتی مهم برای بهبود شرایط امنیتی در عراق و حل و فصل معضلات و چالشهای امنیتی این کشور تلقی میکند. این احتمال وجود دارد که در صورت حسن نیت آمریکا این مذاکرات بتواند به تعامل بیشتر بین دو کشور منجر شود.
تأثیر راهبردهای آمریکا بر ناامنی در عراق
آمریکا در ابتدای اشغال عراق در سال 2003 رویکرد یکجانبهگرایانهای را در این کشور در پیش گرفت و سعی کرد بدون توجه به نگرانیها و منافع سایر بازیگران از مشارکت طرفهای دیگر در روند تحولات عراق جلوگیری نماید. استراتژی اولیه آمریکا در عراق ایجاد «دولت سرمشق» به منظور ایجاد تغییراتی وسیعتر در سراسر خاورمیانه بود، اما به تدریج و با افزایش ناامنیها و بیثباتیها در عراق آشکار شد که آمریکا به تنهایی و بدون کسب حمایت از سایر بازیگران منطقهای قادر نیست تا در این کشور ثبات و امنیت ایجاد کند.
آمریکا در طول پنج سال گذشته راهبردهای مختلفی را در عراق در پیش گرفته است. این راهبردها که براساس شناخت ناکافی و تصورات نادرست آمریکا از محیط سیاسی و اجتماعی عراق و منطقه قرار داشته، عمدتاً اشتباه و دارای پیامدهای خطرناک برای امنیت عراق و خاورمیانه بوده است.
از جمله پیامدهای اصلی این راهبردها وخامت شرایط امنیت انسانی در عراق است که آوارگی، مهاجرت و مرگ و میر سطح بالایی از جمعیت عراق در نتیجه ناامنیها از ابعاد قابل توجه آن میباشد. پیامد دیگر راهبردهای آمریکا گسترش تروریسم و تبدیل عراق به پایگاهی برای شکلگیری و پرورش گروههای تروریستی است. این پدیده قبل از اشغال عراق وجود نداشت و حضور و عملکرد نیروهای آمریکا در عراق در این خصوص تأثیری مستقیم داشته است.
گسترش بیثباتی در سطح خاورمیانه و کاهش اعتماد و تعامل مردم و دولتهای منطقه از پیامدهای دیگر این استراتژیها محسوب میشود. نارضایتیها درونی ناشی از طولانی شدن جنگ عراق و هزینههای انسانی و اقتصادی آن در درون آمریکا که در پیروزی دموکراتها در انتخابات کنگره و توصیههای کمیته دو حزبی بیکر – همیلتون نمودار شد و همچنین ضرورت حل و فصل فوریتر مسائل عراق در چارچوب ساختار سیاست خارجی آمریکا در سطح بینالمللی باعث شد که آمریکا رویکرد یکجانبهگرایانه خود در عراق را به ظاهر تغییر دهد. در رویکرد جدید غیر از اقدامات آمریکا در درون عراق، جلب همکاری و مشارکت بیشتر بازیگران منطقهای و به ویژه ایران در ایجاد ثبات و امنیت در عراق نیز مورد توجه آمریکا قرار گرفت.
از سوی دیگر، الزامات ساختار بینالمللی و منطقهای و روند تحولات عراق این تعامل و همکاری را ناگزیر ساخته است. ضرورت و فوریت موفقیت در پیشبرد روند سیاسی – امنیتی عراق از سوی آمریکا در چارچوب رقابت آن با سایر قدرتهای بزرگ و تأثیرگذاری این مسئله بر اعتبار جهانی آمریکا، جستجوی راههای مختلف و به ویژه تعامل با بازیگران مؤثر و به ویژه ایران را برای واشنگتن ضروری میسازد.
نکته مهمتر اینکه طرحهای آمریکا تاکنون نتوانسته شرایطی ایجاد کند که بتوان بر مبنای آن آیندهای روشن و با ثبات برای عراق متصور شد و هنوز معضلات و چالشهای سیاسی – امنیتی عمدهای در این کشور وجود دارد.
در شرایط کنونی، هر چند بحران و درگیری در عراق نسبت به گذشته تا حدی تخفیف یافته است، اما پیامدها و آثار راهبردهای اشتباه آمریکا همچنان باقی است. مهمتر اینکه هیچ طرح مشخص و قابل قبولی برای برون رفت از چالشهای کنونی ارائه نشده است و رویکرد سابق آمریکا کمابیش با ویژگیهای عمده و پیامدهای ناگوار آن برای مردم عراق و منطقه همچنان تداوم دارد.
محور اصلی رویکرد آمریکا در عراق در پنج سال گذشته یکجانبهگرایی، انحصارطلبی و اجتناب از مشارکت دادن سایر بازیگران مؤثر منطقهای و فرامنطقهای بوده است. به رغم برخی نشانهها مبنی بر تمایل آمریکا در استفاده از سایر بازیگران در امنیتسازی در عراق، واقعیتها حاکی از آن است که علیرغم تبلیغات صورت گرفته این تمایل در عمل بسیار محدود و غیر مؤثر بوده و ارادهای جدی برای مشارکت توأم با مسئولیت و ایفای نقش سایر بازیگران در مقامات آمریکایی دیده نمیشود. این مسئله به تداوم ناکامیها منجر میشود و هرگونه موفقیت اساسی در امنیتسازی در عراق مستلزم اتخاذ رویکردی جدید است.
نقش همسایگان در امنیت عراق
اگرچه جمهوری اسلامی ایران اصلیترین بازیگر منطقهای تأثیرگذار در روند امنیتسازی در عراق محسوب میشود، اما کم توجهی به نقش سایر بازیگران منطقهای مؤثر در این حوزه از جمله کشورهای عربی همسایه عراق و ترکیه میتواند پیامدها منفی و مخربی بر شرایط امنیتی در این کشور داشته باشد.کشورهای عربی به دلیل کمرنگتر شدن نقش اقلیت سنی در ساختار سیاسی جدید عراق و مشارکت اکثریت شیعی و کرد در روند سیاسی از ابتدا سیاستها و اقداماتی را در جهت ممانعت از عدم پیشرفت روند سیاسی طراحی کردند. عدم حمایت آنها از دولت جدید عراق تاکنون واقعیت دستور کار سیاسی آنها بوده است و حتی عدم کنترل مرزی و ورود شورشیان سنی خارجی امنیت عراق را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
حمایت غیر مستقیم جامعه عرب از شورشیان سنی عراق و در نتیجه افزایش خشونتها و ناامنیها در این کشور از یک سو، به روی کار آمدن دولت با اکثریت شیعه و کرد و از سوی دیگر، به افزایش احساسات ضد آمریکایی در منطقه مربوط میشود. با وجود تلاشهای آمریکا در همراه ساختن کشورهای عربی با خود در روند سیاسی عراق و اعطای امتیازاتی هم چون وارد ساختن سنیها در ساختار سیاسی – امنیتی جدید عراق و برگزاری اجلاسهای همسایگان عراق در شرمالشیخ مصر و استانبول ترکیه در سال 2007 و اجلاس اخیر همسایگان عراق در کویت هنوز تردیدهای عمدهای در حمایت کامل، جدی و عملی کشورهای عربی از امنیتسازی در عراق وجود دارد.
ترکیه یکی دیگر از بازیگران منطقهای تأثیرگذار در عراق است که دارای نگرانیهای خاص خود در قبال تحولات این کشور است. ترکیه به ویژه نسبت به تحولات شمال عراق، روند خودمختاری کردها، وضعیت ترکمنهای عراق و فعالیت نیروهای پ.ک.ک. حساسیت دارد. ترکیه همچنین خودمختاری و افزایش قدرت کردهای عراق را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند و در تلاش است با استفاده از ابزارهای مختلف از این امر جلوگیری کند. با توجه به طرح مجدد تعیین وضعیت کرکوک و همچنین افزایش فعالیتهای پ.ک.ک. ترکیه تهدیدات و عملیاتهای نظامی خود در شمال عراق را گسترش داده است. البته برخی تفاهمها میان مثلث کردهای شمال عراق، آمریکا و مقامات ترک در روزهای اخیر نشانههایی از کاهش سطح بحران را بروز میدهد.
اجلاس همسایگان عراق: اهداف و دستاوردها
اجلاس همسایگان عراق از جمله راهکارهای طراحی شده برای افزایش مشارکت بازیگران منطقهای در امنیتسازی در عراق بوده است. البته ابتکار اجلاس همسایگان در ابتدا با سه کشور ایران، ترکیه و سوریه در زمان حکومت صدام تشکیل شد و سپس دیگر همسایگان عرب به آن افزوده شدند. با گسترش ناآرامیها در دو سال قبل، اجلاس همسایگان در شرمالشیخ مصر به شکل گسترده و با حضور تعداد زیادی از کشورهای منطقه و خارج از منطقه تشکیل شد به طوری که همسایگان هماکنون در اقلیت میباشند. با این حال تلاشها و گفتگوهای دو اجلاس قبلی در مصر و ترکیه نتوانست انتظارات مورد نظر برای عملکرد فعالانهتر کشورهای منطقه در عراق را محقق سازد. اجلاس سوم که اخیراً در کویت برگزار شد سه هدف زیر را دنبال میکرد:
امنیت عراق و مبارزه با تروریسم
ارتقاء روابط دیپلماتیک اعراب با عراق
بازسازی و بخشیدن دیون عراق
در میان سه هدف فوقالاشاره موضوع امنیتسازی از مباحث کلیدی این اجلاس بود. نوری مالکی، نخستوزیر عراق، از کشورهای همسایه به دلیل عدم توسعه روابط خود با بغداد، نبخشیدن بدهیهای عراق و همچنین جلوگیری از ورود شبه نظامیان به خاک عراق انتقاد کرد. در اجلاس کویت علاوه بر شش کشور همسایه عراق، مصر و کشورهای عربی خلیج فارس هشت کشور بزرگ صنعتی جهان، اعضای دائم شورای امنیت و نماینده سازمان ملل به علاوه اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی حضور داشتند.
آمریکا روز قبل از تشکیل اجلاس همسایگان در کویت با تشکیل جلسهای در بحرین با حضور 6 کشور شورای همکاری خلیج فارس، مصر، اردن و عراق سعی کرد تا با مطرح کردن تهدید ناشی از افزایش نفوذ ایران در عراق، کشورهای عربی را به مشارکت در امور عراق و از سرگیری روابط دیپلماتیک با این کشور ترغیب کند. علاوه بر این، با توجه به اینکه هنوز بین 56 تا 80 میلیارد دلار از بدهیهای عراق بخشیده نشدهاند و بیش از نیمی از طلبکاران در زمره کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هستند، تلاشهایی برای بخشودگی این بدهیها و همچنین مشارکت اعراب در بازسازی عراق صورت گرفت.
هر چند در این اجلاس، امیدهای اندکی برای بازگشایی سفارتخانههای عربی و بخشودگی بدهیها مطرح شد، اما تحقق عملی حمایت اعراب از روند سیاسی و بهبود شرایط امنیتی عراق هنوز نیازمند گذشت زمان و انجام برخی تغییرات در عراق است. تلاش برای نزدیک ساختن کشورهای عربی به عراق با اهرم تهدید ایران، یکی از حربههایی است که آمریکا در سالهای اخیر به آن متوسل شده است.
اجلاس همسایگان عراق در مصر، ترکیه و کویت در راستای مشارکت دولتهای منطقه در امر امنیتسازی در عراق برگزار شد، اما افزایش تعداد شرکت کنندگان در این گونه اجلاسها به کاهش سطح اجماع و قدرت تأثیرگذاری آنها منجر شده است. انتقادات مالکی از عدم حمایت کشورهای منطقه، فقدان تلاش برای کنترلهای مرزی و نبود روابط دیپلماتیک، معضلات ناشی از عدم همکاریهای منطقهای در امنیتسازی درعراق را نشان میدهد. شرکت آمریکا در این اجلاسها و راهبردهای اعلامی این کشور هر چند در نگاه اول در جهت تشویق دولتهای منطقه به حمایت از دولت مالکی قرار دارد، اما آمریکا سعی دارد تا از این مسئله در جهت اجرای سیاستهای منطقهای خود استفاده کند. از جمله این سیاستها میتوان به طرح اتهام نقش مخرب ایران در عراق جهت نگران ساختن اعراب، تأکید بر تهدید منطقهای ایران و کمرنگ کردن تهدید اسرائیل اشاره کرد.
نتیجهگیری: ضرورتهای اتخاذ رویکرد جدید
شرایط عراق نیازمند رویکردی همکاریجویانه و مبتنی بر مشارکت توأم با ایفای نقش سایر بازیگران از سوی آمریکا و استفاده از تمامی ابزارهای نفوذ است. تحولات چند سال گذشته نشان میدهد که آمریکا به تنهایی و با تداوم رویکرد قبلی خود نمیتواند امنیت پایدار در عراق ایجاد کند و این امر حتی میتواند به وخامت اوضاع امنیتی در این کشور منجر شود. اظهارات و نشانهها از داخل عراق نیز حاکی از تمایل فزاینده گروههای عراقی برای مشارکت سایر بازیگران مؤثر در امنیتسازی در این کشور است. براین اساس، مشارکت سایر کشورهای منطقه و بازیگران فرامنطقهای در امنیت عراق میتواند به بهبود شرایط و ثباتسازی منجر شود.
تعاملات ایران و آمریکا در عراق میتواند بخشی از این رویکرد جدید باشد. این تعاملات که بر پایه ضرورتهای ناشی از شرایط کنونی عراق و راهبرد ثبات محور از سوی ایران استوار میباشد فینفسه امری مثبت تلقی میشود، اما تأثیرگذاری آن در امنیتسازی در عراق مستلزم نگاهی متفاوت از سوی آمریکاست. به رغم انجام سه دور مذاکره بین ایران و آمریکا در خصوص عراق، نتایج طبق انتظارات نبوده است و آمریکا کماکان بر رویکرد انحصارطلبانه خود تأکید دارد. تأثیر بخشی عینی مذاکرات و بهبود امنیت عراق در دورههای بعدی مذاکرات احتمالی مستلزم اتخاذ رویکردی همکاریجویانه از سوی آمریکا است.
طرح اتهامات مختلف از سوی آمریکا در قبال ایران در روند برگزاری مذاکرات و رفتارهای متناقض مقامات آمریکا، سیاست مبهمی از سوی آمریکا را به تصویر میکشد که تردیدهای عمیقی را در اراده آمریکا برای مشارکت دادن بازیگران مؤثر ایجاد میکند. این در حالی است که در خصوص قدرت نرم ایران در محیط پیرامونی خود و به ویژه عراق چندان تردیدی وجود ندارد. همسویی این قدرت نرم با قدرت سخت آمریکا میتواند برای ایجاد صلح وامنیت در عراق بسیار کارساز باشد و برعکس تقابل این دو قدرت با یکدیگر میتواند پیامدهای منفی برای عراق و منطقه داشته باشد.
نکته عمدهای که باید آمریکا در مذاکرات احتمالی آینده با ایران در بغداد مدنظر داشته باشد، این است که مذاکرات باید در مسیری مشخص و در جهت کسب دستاوردهای ملموس برای امنیتسازی در عراق و همچنین توجه به نگرانیهای امنیتی مشروع ایران در قبال تحولات عراق به پیش رود.
از سوی دیگر، درک این نکته برای مقامات آمریکایی نیز مهم است که پیشبرد مذاکرات مستلزم سطحی از اعتمادسازی متقابل است که با توجه به سیاستها و اقدامات آمریکا در قبال ایران که با اتهام مداخلهگری و ایجاد ناامنی همراه است، چنین چیزی امکانپذیر نیست. موضوع مهم دیگر انتقال مسئولیتها، اختیارات و کمکهای نظامی – امنیتی بیشتر به دولت مرکزی عراق از سوی مقامات آمریکا و ترغیب سایر بازیگران منطقهای از جمله کشورهای عربی به حمایت سیاسی و امنیتی از دولت عراق است.
قدرتهای اروپایی و اتحادیه اروپا که دارای منافع امنیتی و اقتصادی راهبردی در منطقه خاورمیانه میباشند، مسلماً میتوانند در تحقق سناریوی فوق مؤثر باشند. کشورهای اروپایی با توجه به اتحاد و روابط نزدیکی که با آمریکا دارند، باید از ظهور افکار تقابل جویانه و انحصارگرایانه که متأسفانه در قشری از سیاستمداران آمریکا وجود دارد جلوگیری کنند و از سوی دیگر در ارتباط با ایران به اقداماتی برای اعاد? اعتماد این کشور که در پی سیاستهای اروپا در قبال برنامه هستهای ایران لطمه دیده دست بزنند