08 September 2013
مقاله حاضر ابتدا به طرح ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی [1] در خاورمیانه پرداخته و درضمن آن به تاریخچه پیشنهاد اولیه ایران در خصوص ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای[2] اشاره می نماید. سپس، نگاهی به سیاستهای متضاد اسرائیل و ایران در قبال این منطقه میافکند و به دنبال آن از یک راه حل منطقهای در چهارچوب اهداف کلی خلع سلاح هستهای در جهان، برطبق پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای[3] سخن میگوید.
کنفرانس هلسینکی[4] در سال 2012 که از مدتها پیش انتظار برگزاری آن میرفت و هدف آن ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه بود، در مراحل نهائی از سوی ایالات متحده امریکا ظاهراً به دلیل هراس از اینکه به عنوان تریبونی برای حمله به اسرائیل مورد استفاده قرار گیرد، لغو شد. در این حال، سایر برگزار کنندگان اصلی کنفرانس یعنی روسیه، بریتانیا و دبیر کل سازمان ملل متحد ابراز امیدواری کرده اند که این کنفرانس در آینده نزدیک برگزار شود. تعویق در برگزاری کنفرانس هلسینکی و ابهام در مورد سرنوشت آن بیشک تبعاتی منفی در زمینه تلاشهای منطقهای و جهاتی برای خلع سلاح در پی خواهد داشت، زیرااین امر به اصل اعتماد که برای هر ابتکاری در خصوص خلع سلاح لازم است، صدمه خواهد رساند. از اینرو، این کنفرانس با توجه به پیوندی که اینک بین آن و تلاش هائی که در جهت منع اشاعه سلاحهای هستهای در چهارچوب پیمان عدم اشاعه سلاحهای هستهای به عمل می آید از اهمیت بسیار بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده است.
پیشینه تاریخی
در سال 1974، ایران طرح منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه را ارائه کرد که بعداً از پشتیبانی مصر نیز برخوردار گردید. براساس طرح مزبور، مجمع عمومی ملل متحد از سال 1980 به طور منظم قطعنامههایی به تصویب رسانده که در آنها خواستار ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه شده و بر اهمیت آن تأکید کرده است. در سال 1990، مصر این طرح را گسترش داد تا شامل کلیه انواع سلاحهای کشتار جمعی[5] یعنی شیمیایی، بیولوژیکی، هستهای و نیز وسائل پرتاب آنها شود. پنج سال بعد، در 1995 و طی کنفرانس بازنگری و گسترش ان.پی.تی، کشورهای عضو این پیمان این طرح را مورد تأیید قرار دادند و متعاقبا کنفرانس بازنگری ان.پی.تی در سال 2010 خواستار برگزاری کنفرانسی در این زمینه در سال 2012 شد.
کلیه کشورهای خاورمیانه از این اقدام مثبت استقبال کردند و قصد خود را مبنی بر شرکت در آن اعلام نمودند. اسرائیل ابتدا از اتخاذ موضعی روشن امتناع کرد، اما با نزدیک شدن زمان برگزاری کنفرانس نشانههایی مبنی بر عدم شرکت از خود بروز داد. ظاهراً، همین امر کافی بود تا ایالات متحده آمریکا به فکر لغو کنفرانس بیفتد. به این ترتیب اقدام واشینگتن نه تنها شکستی در تلاش ها برای ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در منطقه ناپایدار خاورمیانه بود، بلکه همچنین نشانگر آن بود که اینک سرنوشت ان.پی.تی بیش از هر زمان دیگری در اختیار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفته و ممکن است جهت پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی خود از آن بهره گیرند.
بیشک، تصمیم واشینگتن به لغو کنفرانس هلسینکی سبب نومیدی بسیاری از کشورها گردید. ایران درواکنش به اقدام مزبور در بیانیهای اعلام کرد: «آمریکا کنفرانس هلسینکی را به خاطر اسرائیل به گروگان گرفته است...] زیرا[آمریکاییها خواهان حمایت از توانایی نظامی هستهای اسرائیل هستند».([i])
جالب این که مجمع عمومی ملل متحد در تاریخ 4 دسامبر 2012، در اقدامی که به نظر میرسید چندان با لغو کنفرانس منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی بیارتباط نباشد، قطعنامهای را به تصویب رساند و طی آن از اسرائیل خواست تا بدون هیچ تأخیری به پیمان ان.پی.تی بپیوندد. این قطعنامه همچنین خواستار این شد تا سایتهای هستهای اسرائیل در معرض بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی[6] قرار گیرند. با این حال ، اسرائیل مانند گذشته قطعنامهای را که با رأی مثبت 174 کشور به تصویب رسیده بودرا رد کرد و آرای مزبور را مکانیکی و بیمعنا خواند !.([ii])
گسترة طرح
گرچه چهارچوب مفهومی طرح پیشنهادی ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه همچنان به قوت خود باقی است، معهذا بنظر می رسد که لازم است برخی تحولات ژئوپولیتیک برای ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی مورد توجه قرار گیرد. در اوائل دهه 1970 هنگامی که طرح اولیه شکل گرفت، نظام دو قطبی در جهان حاکم بود. در آن زمان، مسائل استراتژیک عمده مانند سلاحهای هستهای تحت کنترل شدید دو ابرقدرت یعنی ایالات متحده امریکا و اتحاد شوروی قرار داشتند. حوزة نفوذ آنها نیز بنابر نقشه ژئوپولیتیکی آن دوران تعیین میشد. با وصف فوق و هرچند که بیش از دو دهه از پایان جنگ سرد می گذرد هنوز ابهاماتی درباره شکل قطعی دورنمای ژئوپولیتیکی منطقه وجود دارد. این موضوع پس از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 و به دنبال مداخله نظامی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در افغانستان که بعدها به پاکستان نیز گسترش یافت، آشکارتر گردید. به دنبال این رویدادها، گفته شد که افغانستان و پاکستان باید وارد نقشه «خاورمیانه جدید» شوند.([iii]) این رویکرد نشان دهندة این واقعیت بود که به رغم اختلافنظر در خصوص مرزهای جدید ژئوپلیتیکی منطقه، اختلافات ا ندکی درباره تغییرات به وجود آمده و لزوم توجه به آنها وجود دارد؛ به ویژه هنگامی که به مسئله از زاویة عدم اشاعه سلاحهای کشتار جمعی نگریسته شود.
از سوی دیگر، در طرح پیشنهادی اولیه برای ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه، سلاحهای هستهای تنها نوع سلاحهای کشتار جمعی بودند که مورد توجه قرار داشتند، در حالی که در طرح جدید ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی، سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی و سیستمهای پرتاب آنها نیز گنجانده شدهاند. طبیعی است که با گسترش طرح اولیه، فرایند های مربوطه نیزپیچیدهتر و چالش برانگیزتر میشود. ظاهراً انگیزة مصر و برخی دیگر از کشورهای عرب هنگام گسترش طرح مزبور و شمول هر سه نوع سلاح کشتار جمعی در آن، دستیابی به مصالحه ای با اسرائیل در جریان روند صلح خاورمیانه در اوایل دهۀ ١٩٩٠ بوده است. زیرا این ابتکار کشورهای عرب فقظ در ارتباط با فرایند چانهزنی و امتیازدهی به اسرائیل قابل توجیه است. اسرائیل در آن زمان هنگام مطرح شدن زرادخانۀ هستهای خود به تهدیدات سلاحهای شیمیایی مصر و سوریه اشاره می نمود. هر چند که هدف اصلی اسرائیل گریز از فشارها در خصوص سلاحهای هستهای خود بود. از سوی دیگر، شمول سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی در طرح جدید عاریسازی منطقه از تسلیحات کشتار جمعی بعید بود که بتواند حاوی دستاورد عمده ای باشد، زیرا پیش از آن دو ابزار بینالمللی مهم یعنی کنوانسیون سلاحهای شیمیایی [7] و کنوانسیون سلاحهای بیولوژیکی[8] در جهت خلع سلاح و عدم اشاعه این دو نوع از تسلیحات کشتار جمعی وجود داشت. افزون بر این، قرار دادن وسائل پرتاب سلاحهای کشتار جمعی در دستور کار جدید ، دشواریهایی رابرای دستیابی به یک اجماع بینالمللی پدید میآورد، زیرا سامانههای پرتابی سلاح های کشتار حمعی بسیار متنوع بوده و انواع تسلیحات ازسامانه های پرتاب سادهدستی تا انواع بسیار پیچیده مانند انواع موشک ها، هواپیماهای جنگی یا زیردریایی ها را شامل میشوند.
تغییرات ژئوپلیتیک
بازتاب تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، طی سه سال اخیر بر سیاستها و رویکردهای کشورهای مختلف چندان غیر منتظره نبود. برای مثال، در مصر، یعنی با نفوذترین بازیگر در جهان عرب شاهد تغییرات عمده ای در سیاست های آن کشور می باشیم. اولین نشانههای این تغییر در جریان کنفرانس بازنگری ان.پی.تی درسال 2010 رخ داد و آن هنگامی بود که مصر نقش پیشرو را در میان کشورهای عربی ایفا کرد و به آمریکا فشار وارد آورد تا لحن موجود در قطعنامه دربارة اسرائیل را بپذیرد.([iv]) اما موضع تندتر مصر هنگامی نمایان تر شد که در اعتراض به شکست تلاش های جامعة بینالمللی برای اجرای قطعنامه خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای، آن کشور مبادرت به خروج از اجلاس آوریل 2013 کمیته مقدماتی برای کنفرانس بازنگری ان.پی.تی در 2015 نمود.
از سوی دیگر، شاهد آن میباشیم که درترکیه نیزتحولاتی روی داده واینک آن کشور در صدد ایفای نقش مؤثرتری در خاورمیانه جدید میباشد. بسیاری بر این باورند که ترکیه می کوشد تا به عنوان نمونه ای برای کشورهای عربی که اینک دستخوش تغییرات انقلابی می باشند، درآید. گرایش مزبورهنگامی آشکارتر شد که ترکیه بر سر موضوع محاصرة غزه در کنار فلسطینیها ایستاد. با این حال، به نظر می رسد که هنوز تردید هائی در ترکیه در باره این نقش جدید و از جمله مسائلی مانند استقرار سلاحهای هستهای آمریکا در خاک این کشور وجود دارد. وجود سلاحها ی هسته ای امریکا در خاک ترکیه می تواند تاثیری منفی بر برنامههای انرژی هستهای آن کشور داشته باشد . اما شاید مهمتر از همه آن باشد که این امر مانعی مهم بر سر راه ترکیه ایجاد می نماید تا آن کشور بتواند در طرح خاورمیانه عاری از سلاحهای کشتار جمعی به عنوان یک شریک فعال حضور یابد.
سیاست هستهای اسرائیل
اسرائیل که عضو پیمان ان.پی.تی. نیست و بنا به گزارشات موجود حدود٦٠ تا 400 سلاح هستهای در اختیار دارد[v]، همواره این موضع را اتخاذ کرده است که دستیابی به صلح در خاورمیانه باید مقدم بر هرگونه ممنوعیتی در خصوص سلاحهای هستهای باشد. اسرائیل به منظور اینکه سرزنشی متوجه سیاستهای هستهای آن نشود، سیاست ابهام را در خصوص زرادخانه هستهای خود که آن را مخفیانه وبا همدستی غرب به دست آورده[vi] در پیش گرفته است. سیاست ابهام هستهای اسرائیل سیاستی فریبکارانه است ، زیرا جامعه بینالمللی از زرادخانه هستهای آن کشور و توانایی آن برای پرتاب سلاحهای هستهای از طریق هواپیما، موشکهای بالستیکی و موشکهای کروز مستقر در زیردریاییها که میتوانند کلیه کشورهای خاورمیانه را هدف قرار دهند، به خوبی آگاه میباشد.
لازم به ذکر است که با وجودتمام تمهیدات مذکور ، سلاحهای هستهای تا کنون امنیت بیشتری برای اسرائیل به ارمغان نیاوردهاند و احتمال ندارد که در آینده نیز بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند. به این ترتیب، در حالی که اسرائیل صمیمانهترین روابط را با آمریکا دارد، اصرار ورزیدن برای داشتن نیروی هستهای مستقل سؤال برانگیز است و تنها میتواند نشانة غرور و تکبر به حساب آید؛ زیرا بر همگان آشکار است که اسرائیل توان هیچ گونه رویارویی نظامی جدی را بدون کمک و مداخله موثر آمریکا ندارد. این استدلال نیز که برخورداری از سلاحهای هستهای برای مقابله با نیروی بسیار پرشمارتر اعراب لازم است نیز دور از واقعیت است، زیرا در کلیه جنگهایی که در گذشته میان اسرائیل و اعراب در گرفته است، سلاحهای هستهای اسرائیل هیچ گونه نقشی ایفا ننموده اند. افزون بر این، اگر استدلال کسانی که میگویند سلاحهای هستهای نقش بازدارنده را در مقابل تهدیدات هستهای دارند، قابل پذیرش باشد، باید گفت که اسرائیل به راحتی میتواند مانند ژاپن ویا کره جنوبی با تکیه بر نزدیکترین متحد خود یعنی آمریکا درزیر چتر هستهای آن کشور قرار گیرد.
به این ترتیب ، در شرایط کنونی، سیاست هستهای اسرائیل نه تنها مانعی عمده بر سر راه ایجاد منطقه عاری از سلاح هستهای در منطقه است بلکه به طور بالقوه میتواند جنگی جدید در منطقه به راه اندازد. زیرا اسرائیل به منظور حفظ انحصار هستهای خود و ا لبته با حمایت آمریکا وارد جنگ مخفیانه وکثیفی علیه ایران شده است. اسرائیل برنامه هستهای ایران را که تماماً زیر نظر و تحت پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد، مورد هدف قرار داده است. از اینرو ، تلاش اسرائیل برای تهدید جلوه دادن ایران فقط میتواند به عنوان اقدامی برای جلوگیری از فشارهای بینالمللی در خصوص پایمال نمودن حقوق فلسطینیها و نیز دور کردن توجهات از زرادخانه هستهای خود که تهدیدی علیه خاورمیانه و مناطق دورتر میباشد، تفسیر گردد.
سیاست هستهای ایران
ایران به عنوان یکی از اعضای بنیانگذار ان.پی.تی و همچنین مبتکر طرح منطقه عاری از تسلیحات هستهای در خاورمیانه در سال 1974 ، همواره پایبندی خود را به مقررات ان.پی.تی حفظ کرده است. ایران به طور مکرر هرگونه تمایل به دستیابی به تسلیحات هستهای را تکذیب کرده است([vii])، اما در عین حال ایران همواره با استناد به ماده 4 پیمان ان.پی.تی بر حقوق خود برای تحقیق، تولید و کاربرد انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز بدون هیچ گونه تبیعضی پای فشرده است. ایران اعلام کرده است که در حال حاضر به غنیسازی در سطح 5/3 درصد و به میزان اندکی در سطح 20 درصد برای تحقیقات پزشکی و ایزوتوپهای دارویی مشغول است که از سطح 95 درصد که معمولاً برای تولید سلاحهای هستهای لازم میباشد، بسیار پائینتر است. علاوه بر این، در حالی که اسرائیل عملاً زیر چتر هستهای آمریکا قرار دارد، احتمال حمله ایران به اسرائیل حتی در صورتی که بنا به ادعای آنان به تسلیحات هسته ای دست یابد، در حد صفر میباشد.
بسیاری از کارشناسان که شاهد افزایش فشارها بر برنامه هستهای صلحآمیز ایران هستند و در همان حال میبینند که اسرائیل که از اعضای پیمان ان.پی.تی نیست، از چک سفید برای دستیابی به سلاح هستهای و افزایش ذخایر آن برخوردار میباشد، از این وضعیت متعجب شدهاند که چرا ایران از حق خود برای خروج از ان.پی.تی استفاده نمیکند. آنان در این خصوص به ماده 10این پیمان استناد کرده و می گویند درطی مدتی که ایران و یا کشور های دیگر منطقه به عضویت ان.پی.تی در آمده اند، اسرائیل به زرادخانه هسته ای بزرگی دست یافته و اینک به تهدید آنان با این تسلیحات می پردازد.
خلع سلاح هستهای
بدیهی است که نخستین گام ضروری در جهت ایجاد یک منطقه عاری از سلاح هستهای از میان بردن سلاحهای موجود در آن منطقه میباشد. اغلب کشورها و نهادهای پژوهشی غربی در راستای راضی نگاه داشتن اسرائیل از پرداختن به این موضوع مهم یعنی تسلیحات هستهای اسرائیل اجتناب می ورزند. از سوی دیگر، تسلیحات هستهای موجود در ترکیه به عنوان بخشی از سیاست تسلیحات هستهای ناتونیز موضوع مورد مناقشه برانگیز دیگری برای ایجاد منطقه عاری از تسلیحات به شمار می رود که لازم است در جای خود به آن نیز پرداخته شود.
پرسش مشروعی که اغلب توسط کشورهای فاقد تسلیحات هستهای عضو ان.پی.تی مطرح میشود به تعهد کشورهای دارنده سلاح هستهای عضو ان.پی.تی برای خلع سلاح جامع و همجنین احترام به حقوق کشورهای فاقد تسلیحات هستهای جهت زندگی در صلح و عدم تهدید آنان با سلاحهای هستهای مربوط میشود. به عبارت دیگر، کشور های فاقد تسلیحات هسته ای می گویند که چرا کشورهای دارنده سلاح های هستهای حاضر نیستند که به کشورهای فاقد سلاح هستهای تضمینهای امنیتی لازم را بدهند که آنان را مورد تهدید هسته ای قرار نخواهند داد؟ افزون بر این، باید به این نکته توجه داشت که هرگونه تلاشی در جهت خلع سلاح از جمله ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه نمیتواند در خلاء صورت گیرد و لازم است در چهارچوب یک طرح جامع خلع سلاح هستهای در جهان مطرح شود.
جای تأسف بسیار است که پس از گذشت قریب به 23 سال پس از پایان جنگ سرد، هنوز شاهد همان گفتمان دوران جهان دو قطبی در خصوص تسلیحات هستهای میباشیم. آنچه موجب ابهام نزد مردم خاورمیانه و سایر نقاط جهان میباشد این است که چرا کشورهای دارنده سلاح هستهای به آنچه که خود موعظه میکنند، عمل نمیکنند. برای مثال ، چرا هیچ گونه طرح و برنامهریزی جدی برای ایجاد یک اروپای عاری از سلاحهای کشتار جمعی وجود ندارد. نباید فراموش کرد که بیشترین انباشت سلاحهای هستهای در اروپا قرار دارد و اهداف متعددی رادر این قاره مورد هدف قرار داده اند. خطر هنگامی بیشتر آشکار میشود که به یاد آوریم که دو جنگ ویرانگر در تاریخ بشریت در اروپا در گرفته است. تحت این شرایط ، چنانچه کشورهای دارنده تسلیحات هستهای از خلع سلاح جامع هستهای در جهان همچنان طفره روند و بدتر اینکه کماکان[viii] بر مدرنیزه کردن و کاربرد این سلاحها به منظور تهدید کشورهای دیگر اصرار ورزند، امید چندانی به تحقق منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه نمی توان داشت. همچنین و در حالی که سلاحهای هستهای اسرائیلی در منطقه وجود دارد و اسرائیل از پیوستن به ان.پی.تی یا متعهد ساختن خویش به خلع سلاح هستهای امتناع میورزد، تصور پیشرفت در مذاکرات ایجاد منطقه عاری از سلاح هستهای بسیار دشوار خواهد بود.
نتیجهگیری
پس از کوششهای فراوان ولی ناکام در طی دهههای گذشته برای ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای در خاورمیانه، اینک کنفرانس هلسینکی به نماد تعهد کشورهای دارنده تسلیحات هستهای به ان.پی.تی تبدیل شده است. از اینرو، ایران به همراه سایر کشورهای منطقه در انتظار تشکیل این کنفرانس می باشند.([ix]) در تهران این باور وجود دارد که برگزاری یک اجلاس موفق در خصوص ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی فرصتی خواهد بود تا کلیه ابهامات قدرتهای غربی در خصوص برنامه هستهای آن برطرف گردد. در حال حاضر این اجرای این طرح یکی از اولویتهای سیاست خارجی ایران محسوب میشود زیرا اکنون این کشور رئیس جنبش عدم تعهد میباشد و در گذشته جنبش عدم تعهد که دارای 120 عضو میباشد حمایت خود را از ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه اعلام کرده است. به این ترتیب، حمایت وسیعی که در جامعه بینالمللی برای ایجاد منطقه عاری از سلاحهای کشتار جمعی وجود دارد ، خود میتواند مشوق برگزاری هر چه سریعتر کنفرانس هلسینکی تلقی گردد.
[1] - Weapons of Mass Destruction Free Zone.
[2] - Nuclear Weapons – Free Zone.
[3]- Non – Proliferation Treaty.
[4] - Helsinki Conference.
[5] - Weapons of Mass Destruction.
[6] - International Atomic Energy Agency.
[7] - Chemical Weapons Convention.
[8] - Biological Weapons Convention.
[i]- Reuters, November, 2012.
[ii] - http://www.jpost.com/Diplomacy-and-political/Jlem-rejects-UN-call-to-open-nuke-program-to-prbe
[iii] - اصطلاح «خاورمیانه بزرگ» ابتدا توسط وزیر خارجه پیشین آمریکا، کاندالیزا رایس در سال 2006 ابداع شد.
[iv] - عبارت مندرج قطعنامه به قرار زیر است: «کنفرانس بار دیگر بر اهمیت الحاق اسرائیل به پیمان و قرار دادن کلیه تأسیسات هستهای این کشور تحت مقررات آژانس تأکید میکند».
[v] The International Institute for Strategic Studies, Nuclear Programs in the Middle East. In the Shadow of Iran, London, 2008, p. 132
[vi] - Seymour Hersh, [The Samson Option (Random House, 1991)] details the Israel's nuclear weapons and how
[vii] - به رغم جار و جنجالهای برخی رسانههای غربی، ایران مراقب بوده است تا از هر اقدامی که موجب توهم تولید سلاح هستهای شود، اجتناب نماید. هانس بلیکس، مدیر کل سابق آژانس بینالمللی انژری اتمی (از 1981 تا 1997) چنین اظهار داشته است که «ایران تاکنون ان.پی.تی را نقض نکرده است و در حال حاضر شواهدی مبنی بر اینکه ایران در حال تولید سلاح هستهای است، وجود ندارد. رک: http://antiwar.com/blog/2013/ob/un-official-hans-blix-iran-unke-threat-is-overhyped/
[ix] - محمود احمدینژاد رئس جمهوری ایران در بیانات خود در کنفرانس سازمان ملل در مورد بازنگری ان.پی.تی در سال 2010 بار دیگر بر اهمیت منطقه عاری از سلاح هستهای در خاورمیانه تأکید کرد. رک: