14 July 2010
چکيده
منطقه قفقاز، دولتهاي قفقاز جنوبي (ارمنستان،آذربايجان،گرجستان) و منطقه فدرالي قفقاز شمالي متعلق به روسيه را که شامل چچن جنگ زده هم هست، در بر ميگيرد. در دوران پسا شوروي، این منطقه به يکي از ناپايدارترين و بيثباتترين مناطق در سياست جهاني تبديل شده است. ساختارهاي دولتي شکننده، يک سري از منازعات تجزيهطلبانه حل نشده و فقر گسترده، نارضايتي مردمي و بي ثباتي سیاسی را به وجود آورده است. منطقه يک خط گسل اصلي را بين تمدنهاي مسيحي و اسلامي و رقابتهاي ديرين، پوشش ميدهد که همراه با رشد راديکاليزم اسلامي، منبع اصطکاک شده است. با وجود این چالشهاي ماندگار، ذخائر نفتي حوزه درياي خزر هم درگيري رقابتي قدرتهاي بزرگ اصلي را برانگيخته است. ايالات متحده و فدراسيون روسيه، سياستهاي منطقهاي قاطعي را در قفقاز دنبال ميکنند. در حال حاضر هم واشينگتن و هم مسکو تمايل دارند تا منافعشان را به روشي تعريف کنند که متضمن وجه منازعهآميز روابطشان در منطقه باشد. مسئله دسترسي به ذخائر نفت و گاز طبيعي درياي خزر، نقش روسيه در فضاي ژئوپولوتيک اتحاد شوروي سابق، نقش نظامي غرب در مناطق بي ثبات در امتداد سمت جنوبي فدراسيون روسيه و استراتژيهاي تعقيب يک جنگ عليه تروريزم در درون آسيا همگي توان بالقوه براي تبديل شدن به موضوع جدي اختلاف را دارند. اما به کارگيري يک «بازي بزرگ» با جمع جبري صفر در چنين منطقه شکنندهاي، در زمره بهترين منافع بازيگران اصلي داخلي و مردم منطقه نيست. همچنين این امر فعاليتهايي را که میتوانست براي بازتعريف رابطه آمريکا ـ روسيه بعد از جنگ سرد به کار گرفته شود، به طور دقيق منعکس نميکند. واشينگتن و مسکو بايد در جستجوي يک «مصالحه موقت» باشند که نقش منطقهاي خود را در يک چارچوب گستردهتر دوباره طرحريزي کند تا به آنها اجازه دهد تا در حوزه منافع مشترک همکاري دو جانبه سودمند و نيز رقابت سالم داشته باشند.
کليدواژهها: اوراسيا، قفقاز جنوبي، فدراسيون روسيه، ايالات متحده آمريکا، همکاري منطقهاي.
منبع: پژوهشنامه سیاست و امنیت در قفقاز، تیر ١٣٨٩