04 November 2010
مقدمه
گرچه از ابتدای پیدایش انسان بر روی کره خاکی، تهیه و مصرف انرژی دغدغه همیشگی او بوده، اما در سالهای اخیر موضوع امنیت انرژی اهمیت قابل توجهی یافته است. زمانی انسان بهطور انفرادی در تلاش بهمنظور جمعآوری چوب برای گرمکردن خود بود و زمانی شهرهایی را برای کاوش در عمق معادن جهت یافتن ذغال سنگ بنا نمود. اکنون کشورهایی بر اساس تولید و صدور نفتوگاز تأسیس شدهاند. برخی از بنگاههای فعال در زمینههای انرژیهای تجدیدپذیر همچون خورشید، باد، امواج و بیولوژیک از گردش مالی فوقالعادهای برخوردارند؛ بااینحال، درحالحاضر، همچنان 63 درصد از کل انرژی مصرفی بشری از نفت و گاز طبیعی تأمین میشود.
مسائل مربوط به انرژی را میتوان به چنددسته تقسیم نمود:
1. فناوریهای انرژی: انرژی همواره در طبیعت وجود داشته است، اما بشر از زمانیکه دانش چگونگی استفاده از آن را آموخت، توانایی کشف و استفاده از انرژیها را بدست آورد. هماکنون تکنولوژیهای متعددی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر و پایانپذیر وجود دارد. هر روزه مرزهای دانش برای استفاده از انرژیهای نو و بهینه، و استفاده نمودن از انرژیهای مختلف گسترش مییابد.
2. اقتصاد انرژی: آنچه که تا قرن نوزدهم بیشتر در اقتصاد مورد بحث قرار میگرفت، زمین و مستغلات بود. اما به تدریج و پس از انقلاب صنعتی در اروپا، منابع طبیعی و بهخصوص انرژی مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت. در قرن بیستم و بهخصوص پس از جنگ جهانی دوم، برنامهریزان متوجه شدند هرگونه رشد اقتصادی لاجرم با دسترس بودن منابع طبیعی ملازمه دارد. در اکثر سالهای قرن بیستم، کسی به فکر این منابع محدود و پایانپذیر نبود. اما اکنون بدون آنکه به عامل کاهش و پایانپذیری منابع طبیعی فکر کنیم، نمیتوانیم تجزیه و تحلیل صحیح از اقتصاد کلان انرژی داشته باشیم.
3. مدیریت انرژی: گرچه در دو قرن اخیر راههایی برای استفاده بهتر و پیدا نمودن منابع جدید انرژی با استعانت از فناوری پیشرفته پیدا شده است، اما همیشه پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به ذخایری که تاکنون کشف نشده، از لحاظ زمانی پس از دورههایی بوده است که نگرانی در مورد کمبود انرژی وجود داشته است. بهرهوری یکی از محرکهای اصلی برای توسعه تکنولوژیهای مربوط به انرژیهای جایگزین منابع پایانپذیر است که این خود باعث افزایش قیمت برخی از منابع اصلی انرژی همچون نفت و گاز میشود.
4. سیاستگذاری انرژی: در سالهای اخیر، سیاستگذاری انرژی بهلحاظ افزایش نقش انرژی و محیط زیست در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. گرچه در گذشته نیز پس از شوک نفتی 1973 ـ که در آن کشورهای عرب تولیدکننده نفت خام، شیرهای نفت را بر روی جهان غرب بستند ـ همواره نگرانی در کشورهای توسعه یافته و در سالهای اخیر در کشورهای درحال توسعه مانند چین و هند وجود داشته است. اطمینان یافتن از برخورداری از عرضه مطمئن و پایدار انرژی و همچنین بازار تقاضای همراه با کشش و رشد مناسب از دغدغههای اصلی هر کشور برای توسعه همه جانبه است. این امر بدون سیاستگذاری انرژی در سطح بنگاههای صنعتی، شوراها و شهرداریهای محلی، دولتهای ملی و سطح بینالمللی امکان پذیر نیست.
5. حقوق انرژی: حقوق انرژی، ارتباط مابین دارنده ذخایر انرژی بهخصوص نفت، گاز طبیعی و ذغال سنگ با بنگاههای توسعهگر و مصرفکنندگان در چهارچوب حقوق انرژی تعریف میشود. اکثر تولیدکنندگان عمده انرژی، دولتها و شرکتهای ملی نفت و گاز کشورهای عرضهکننده هستند. اکثر مصرفکنندگان و یا توزیعکنندگان نیز بنگاههای چندملیتی خصوصی میباشند. بنابراین ارتباط مابین این دو دسته از بنگاهها و شرکتها از موضوعات بسیار مهم و ظریف است. بهعنوان مثال، اگر تولیدکننده نفت خام کشوری اسلامی باشد و شرکت مسئول توسعه، اکتشاف و استخراج یک شرکت بینالمللی باشد، قرارداد مابین این دو طرف باید چنان نوشته شود که اصول حقوق بینالملل در آن لحاظ گردد تا منافع شرکت خارجی در حد معقول حفظ شود. همچنین حقوق مربوط به قانون اساسی آن کشور اسلامی نیز باید در نظر گرفته شود تا مالکیت مخزن نفت و درآمدهای ناشی از آن به دولت بازگردد. ضمن آنکه شریعت اسلامی و حدود آن مورد توجه قرار گرفته تا نظر مردم یا نمایندگان آنها ملحوظ شود. این درحالی است که امور حقوقی انرژی و بهخصوص قراردادها کمتر مورد توجه کارشناسان و تصمیمگیران قرار میگیرد و به همین دلیل، در صورت بروز اختلاف مابین دو طرف، عموماً طرف ایرانی دچار ضرر و زیان میشود.
6. امنیت انرژی: امنیت انرژی، عموماً دسترسی مقدار کافی و قابل اطمینان از عرضه انرژی برای راضی نمودن متقاضی تعریف میگردد. بهصورت خلاصه، میتوان گفت که امنیت انرژی سه مفهوم اساسی زنجیره تحولات انرژی در جهان امروزی را دربرمیگیرد: قیمت، تداوم و محیط زیست. فراز و نشیب در قیمت نفت خام باعث تغییرات شگرف در اقتصاد جهانی، بودجه هر خانواده، هزینههای هر کارخانه و بیثباتی، آسیبپذیری و یا شکوفایی کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده میگردد. هر متقاضی دریافت انرژی برای آنکه امکان برنامهریزی برای آینده را داشته باشد، لاجرم به جریان مداوم و درازمدت انرژی میاندیشد. همچنین در تلاش برای یافتن روشهای با بازدهی بیشتر و مصرف کمتر است تا گامی در جهت حفظ محیط طبیعی و بقای بشر در آینده بردارد.
با این همه، واقعیت نشان میدهد که در شناخت و فهم دانشهای مرتبط با انرژی، انسان کمتر موفق بوده است؛ بهطوریکه اگرچه در زمینه فناوری، پیشرفتهای چشمگیری داشته است، بدون شک در بخشهای مربوط به سیاستگذاری، امنیت و حقوق انرژی انسان بهشدت فقیر است.
در زمینه امنیت انرژی نیز عدم آشنایی و سوءتفاهم به مقدار زیاد وجود دارد. در کشورهای مصرفکننده، عمدتاً امنیت انرژی را معادل استقلال انرژی از واردات از کشورهای دیگر تلقی مینمایند و امنیت انرژی، معادل امنیت عرضه با تکیه بر تولید داخلی معنا میشود.
امنیت انرژی به عرضه مداوم و مطمئن با قیمتهای معقول در حاملهای انرژی بازگشته و سعی مینماید تهدیدات ژئوپلیتیکی، اقتصادی، تکنیکی، زیست محیطی و روانی ناظر بر بازارهای انرژی را کاهش دهد. امنیت انرژی از دیدگاه مصرفکنندگان به معنای آن است که اولاً، دسترسی آسان و بدون احتمال خطر به منابع نفت و گاز جهانی وجود داشته باشد. ثانیاً، این منابع بهصورت منطقی دارای تنوع و گوناگونی از لحاظ منطقه جغرافیایی منابع و همچنین مسیرهای انتقال باشند و ثالثاً، جریان نفتوگاز عموماً از نقاطی تأمین شوند که ثبات و عدم تغییر در حکومتهای آنان درازمدت و طولانی باشد.
امنیت انرژی از جمله مواردی است که مستقیماً با دولتها در واحدهای سیاسی سروکار دارد. گرچه بنگاههای بزرگ بینالمللی نفت و گاز نیز در این زمینه نگرانیهای خاص خود را دارند، اما انرژی و تامین آن از جمله دغدغههای همیشگی حکومتها و دولتهاست. پایداری سیستمهای مربوط به حاملهای انرژی از جمله شبکه برق هر کشور از نگرانیهای اصلی هر حکومتی است. برخی کشورها مانند فرانسه بر رهایی از دام انرژیهای پایانپذیر به تولید برق هستهای روی آوردهاند. انرژی از جمله مواردی است که برونیها و تبعات بسیار دارد. به همین دلیل، توجیه مداخله دولت در این بازار بسادگی امکانپذیر است.
بهعلاوه، مانند هر کالای اقتصادی دیگر، منابع انرژی کمیاباند و در حال کمیابتر شدن در طول زمان میباشند. بهخصوص منابع انرژی پایانپذیر همچون نفت و گاز و ذغال سنگ که به نظر میرسد ذخایر آن بدون هیچگونه تردیدی رو به افول است. این خود باعث رقابت در بازار و بالا رفتن قیمتهای اینگونه انرژیها میشود.
و نهایتاً آنکه موضوع ژئوپلتیک در منابع نفت و گاز دارای اهمیت فراوانی است. در حالیکه مراکز عمده مصرف این دو ماده در گذشته عمدتاً غرب صنعتی و درحال حاضر، کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی و شرق آسیا هستند، ذخایر عمده نفت خام جهانی در خاورمیانه و بهخصوص در عربستان سعودی، ایران، عراق و کویت متمرکز است. دوقطبی بودن موضوع تولید و مصرف گاز روشنتر است. دو کشور روسیه و ایران به تنهایی 40 درصد ذخایر ثابت شده گاز جهان را در اختیار دارند؛ درحالیکه جمع کثیری از کشورها برای استفاده از انرژیِ با پیامدهای کمتر زیست محیطی، به گاز طبیعی روی آوردهاند.
منبع: کتاب مجموعه مقالات همایش ملی نفت و سیاست خارجی آبان ١٣٨٩
Download