تحرکات اخیر گروه فتحالاسلام در لبنان |
07 September 2007 |
||||
مقدمه درگیریهای شبه نظامیان گروه فتحالاسلام و ارتش لبنان طی چند ماه گذشته سبب بروز نگرانیهایی در مورد آغاز مجدد جنگهای داخلی در لبنان شده است. لبنان بنا به دلایل اجتماعی، سیاسی و وجود قومیتها و مذاهب مختلف همواره مستعد بروز ناآرامیهای داخلی بوده است. تقابل دو دیدگاه سیاسی طی سه سال گذشته در لبنان فراتر از معادلات معمول روزمره داخلی بوده و نشانگر اختلاف عمیق عقیدتی و سیاسی بین دو نگرش موجود در ائتلاف حاکم (دولت سینیوره) و جبهه مخالفان دولت میباشد. دو گروه سیاسی مذکور بنا به دلایلی، تاکنون از آغاز درگیریها دوری کرده و با استفاده از ابزار و شیوههای سیاسی سعی در تحت فشار قرار دادن طرف مقابل داشتهاند. اما برخوردهای سنگین یک گروه سلفی بنیادگرای سنی نزدیک به القاعده در یک اردوگاه آوارگان فلسطینی با نیروهای ارتش، لبنان را در معرض تهدید تازهای قرار داده است. مقاله حاضر با نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل و فعالیت گروه فتح الاسلام و بازبینی شرایط کنونی لبنان و نقش نیروهای خارجی تأثیرگذار در این جریان، امکان بروز جنگ داخلی در لبنان را مورد بررسی قرار میدهد. تحلیل لبنان طی سه سال گذشته روزهای پرالتهابی را تجربه کرده است و با توجه به شرایط خاص سیاسی و اجتماعی داخلی و منطقهای در انتظار شرایط حادتری به سر میبرد. مسئله تشکیل دادگاه ترور حریری و انتخاب رئیسجمهور تازه و احتمال ایجاد بنبست سیاسی در این کشور، شرایط نگرانکنندهای را طی چند ماه آینده برای لبنان رقم خواهد زد. اما در حاشیه این مجادلات سیاسی دو گروه رقیب لبنانی، تحرکات یک گروه نسبتاً ناشناخته در یک اردوگاه آوارگان فلسطینی و درگیریهای خونین شبهنظامیان وابسته به این گروه با ارتش لبنان معادله جدیدی را به معادلات پیچیده سیاسی لبنان اضافه کرد. یکی از نگرانیهای عمده موجود در خاورمیانه طی یک دهه اخیر، گسترش افکار و ایدههای بنیادگرایانهای بوده است که با فهم غلط از متون و سنن اسلامی و با تکیه بر تفاسیر و روشهای انحرافی و التقاطی، با صرفانگاری، مطلقاندیشی، تصلب و کجاندیشی در مقابل اندیشههای مخالف (موجود در جهان اسلام) قرار گرفتهاند و با اتخاذ شیوههای خشونتبار در پی ترویج اندیشههای سلفی و مبارزه با آن چیزی بودهاند که آن را «نمادهای کفر و الحاد در سرزمینهای اسلامی» میدانند. حمایت ایالات متحده و استفاده ابزاری آن از گروههای متأثر از تفکرات بنیادگرایانه در شرایط خاص و در جهت منافع خاص خود مشهود میباشد، اما پس از حوادث 11 سپتامبر 2001، آمریکا با شعار مبارزه جهانی علیه تروریسم، بنیادگرایی موجود در جهان اسلام را نخستین هدف خود قرار داد. القاعده نماد بنیادگرایی و کجفهمی در جهان اسلام میباشد که با استمرار شیوههای عملیاتی و تداوم انحراف فکری خود چهره نامناسبی از اسلام ارائه داده است. فتح الاسلام در یک نگاه شاکر العبسی رهبر فتحالاسلام گروه شبه نظامی مستقر در اردوگاه نهرالبارد در مجاورت طرابلس، شهری سنینشین در شمال لبنان، ارتباط سازمانی و لجستیکی گروه خود را با القاعده نفی میکند، اما خود را زیرمجموعهای از ایدئولوژی القاعده میداند. شاکر العبسی یک چریک آواره فلسطینی است که در 1955 در اریحا در کرانه غربی به دنیا آمد. در دوران تبعید رهبران سازمان آزادیبخش فلسطین و جنبش فتح در طی سالهای دهه 80 میلادی، برخی از نیروهای فکری فتح از این سازمان بنا به دلایلی منشعب شدند. فتحالانتفاضه گروه متشکل از شبه نظامیان فلسطینی سکولار بود که از بدنه اصلی فتح در سال 1983 جدا شد. العبسی ارتباطات خود را با گروه فتحالانتفاضه در لیبی آغاز کرد. العبسی پس از عزیمت گروه فتحالانتفاضه به سوریه به آن کشور رفت و ارتباطات نزدیکی با نفر دوم این گروه ابوخالد العملا برقرار کرد. در سال 2000، دولت سوریه العبسی را به اتهام قاچاق اسلحه و مهمات در مرز سوریه و اردن دستگیر و به 3 سال زندان محکوم کرد. وی پس از محکومیت خود در سال 2003 به عراق رفت و با القاعده تحت رهبری زرقاوی به همکاری پرداخت. العبسی به همراه زرقاوی در دادگاهی در اردن به جرم ترور یک دیپلمات آمریکایی به طور غیابی محکوم به اعدام شد. العبسی بعد از مدتی به سوریه بازگشت و با کمک نیروهای نزدیک به ابوخالد در فتحالانتفاضه در سال 2005 به مرکز فرماندهی این گروه در روستای هلوا در بقاع غربی (نزدیک مرز سوریه و لبنان) رفت. پس از مدتی ابوخالد به العبسی دستور داد که بقاع غربی را به مقصد اردوگاه فلسطینی در شمال لبنان ترک کند. در نوامبر 2006، کمیته امنیتی فلسطین در اردوگاه آوارگان البداوی در طرابلس 10 نفر از نزدیکان العسبی را به نیروهای اطلاعاتی لبنان تحویل داد (طبق پیمان 1969 نیروهای ارتش لبنان حق ورود به اردوگاههای آوارگان فلسطینی را ندارند). العبسی پس از دستگیری نیروهای خود بنا به دلایلی (که مبهم میباشد) اقدام به جدایی از فتح الانتفاضه و تأسیس گروه جدید فتحالاسلام کرد. در نوامبر 2006، فتحالاسلام در اردوگاه فلسطینی نهرالبارد در شمال طرابلس اعلام موجودیت کرد. گروه جدید در اعلامیهای اجرای قوانین شریعت اسلامی در اردوگاههای فلسطینی، حمایت مذهبی از آرمان فلسطین و مقابله با اسرائیل و آمریکا در سرزمینهای اسلامی را جزء اهداف اصلی گروه عنوان کرد. مدتی پس از تشکیل فتحالاسلام و قبل از آغاز درگیریهای اخیر، سیمور هرش، تحلیلگر نیویورکر، در مصاحبهای با سی.ان.ان مدعی همکاری آمریکا و عربستان برای حمایت از این گروه و برای تحت تأثیر قرار دادن حزبالله شد. او از توافقی بین دیک چنی، الیوت آبرامز، مقام عالیرتبه شورای امنیت ملی آمریکا و شاهزاده بندر بن سلطان، مشاور امنیت ملی عربستان، خبر داد که براساس آن عربستان از این گروه برای مواجهه احتمالی با حزبالله و تحت تأثیر قرار دادن تحرکات سیاسی حزبالله استفاده خواهد کرد. سیمور هرش علت تساهلی را که دولت لبنان نسبت به این گروه از خود نشان میداد، توافق فوق میدانست. وی چند هفته قبل از شروع درگیری ها نیز در مقاله ای در نیویورکر به احتمال استفاده آمریکا و عربستان از نیروهای جهادی برای در حاشیه قرار دادن حزبالله اشاره کرده بود. درگیریهای اخیر در ماه آوریل زمانی رخ داد که سارقان مسلح به بانکی در طرابلس دستبرد زدند و 125000 دلار به سرقت بردند. مقامات امنیتی لبنان گروه العبسی را مسئول این کار دانستند. متعاقب این اتفاق درگیریهای ارتش و نیروهای امنیتی با این گروه آغاز شد و صدها کشته و زخمی برجای گذاشت. شرایط در لبنان پیچیده و بغرنج به نظر میرسد. دولت لبنان و ائتلاف حاکم مدعی هستندکه سوریه از این گروه در جهت بیثباتی بیشتر در لبنان بهره میجوید. بنبست سیاسی با اصرار گروهها مبنی بر رسیدن به خواستههایشان ادامه دارد. این خشونتهای داخلی برای نخستین بار پس از درگیریهای داخلی 15 ساله (1990 ـ 1975) در لبنان به وقوع میپیوندد و بیم آن میرود که به سایر اردوگاههای فلسطینی در لبنان کشیده شود. چند هفته پس از آغاز در گیریها در اردوگاه 40هزار نفری نهر البارد، درگیریهای پراکندهای نیز در اردوگاه فلسطینی عین الحلوه در نزدیکی صیدا بین شبه نظامیان مستقر در این اردوگاه و نیروهای ارتش لبنان به وقوع پیوست. بیش از 400 هزار نفر آواره فلسطینی در لبنان زندگی میکنند. مدتی قبل الیاس مر، وزیر دفاع لبنان، اعلام کرد که ارتش، اردوگاه نهرالبارد را تحت کنترل کامل خود در آورده است و از شکست نیروهای فتحالاسلام خبر داد. با وجود اعلام پایان درگیریها توسط وزیر دفاع لبنان این اردوگاه همچنان شاهد زد و خوردهای پراکنده بین نیروهای ارتش و مبارزان مستقر در آن میباشد. با توجه به شرایط خاص لبنان و موقعیت آوارگان فلسطینی و عدم دستگیری العبسی رهبر گروه، احتمال آن میرود که در آینده شاهد بروز چنین تحرکاتی از جانب نیروهای نزدیک به فتحالاسلام در سایر اردوگاههای فلسطینی در لبنان باشیم. نتیجهگیری: با توجه به شرایط لبنان و تحولات ناشی از تحرکات این گروه میتوان به چند مسئله اشاره کرد: 1- فتحالاسلام گروه سنی سلفی بنیادگرایی است که از ریشههای فکری القاعده الهام میگیرد. العبسی در مصاحبههای اخیر خود بارها اذعان داشته است که به این مکتب فکری تعلق دارد. القاعده در پاسخ به حملات ارتش لبنان علیه این گروه به دولت لبنان هشدار داده است. (دولت لبنان پس از آغاز درگیریها کمکهای نظامی از آمریکا دریافت کرد). با توجه به تحولات عراق و افغانستان به نظر نمیرسد فرماندهی القاعده در شرایط حاضر با پشتیبانی مالی و لجستیکی سعی در تقویت فتحالاسلام داشته باشد. تداوم درگیریها و تضعیف دولت لبنان به سود گروههای مخالف دولت (جنبش شیعی و بخشی از بدنه مسیحی لبنان) میباشد که هیچگونه اشتراکات فکری با القاعده ندارند. 2- سوریه متهم ردیف اول این غائله از نظر دولت لبنان است. این درگیریها مدت زمان کوتاهی پس از درخواست دولت لبنان از شورای امنیت برای تشکیل دادگاه بینالمللی محاکمه عاملان ترور حریری (تحت فصل هفتم منشور) رخ داد. سوریه اگرچه از تضعیف دولت سینیوره سود میجوید، اما با توجه به ریشه های فکری فتحالاسلام و تقابل فکری این گروه با مؤتلفین شیعی سوریه در لبنان، امکان سرایت درگیریهای اردوگاههای فلسطینی به داخل سوریه و نیز تعمیم ناآرامیهای احتمالی لبنان به خاک سوریه، دمشق در چنین مقطعی نمیتواند از این گروه حمایت کند. اگرچه سوریه برای تحت تأثیر قرار دادن فضای سیاسی لبنان در جهت جلوگیری از تشکیل دادگاه ترور حریری و انتخاب رئیسجمهور تازه از تمامی ابزارهای خود استفاده میکند، اما به نظر نمیرسد فتحالاسلام ابزار مناسبی برای تقویت اهرمهای سوریه در لبنان باشد. 3- گزارشهای منسوب به سیمور هرش همواره با سؤالات و ابهاماتی مواجه شده است، اما نکته قابل تأمل در این گزارش خواست مشترک دولت کنونی لبنان، عربستان و ایالات متحده برای در حاشیه قرار دادن حزبالله و جنبش شیعی امل در لبنان، تقویت دولت سینیوره و انتخاب یک مارونی طرفدار غرب برای ریاست جمهوری آینده لبنان و تشکیل دادگاه ترور حریری است. اگرچه فتح الاسلام فاقد پتانسیل رویارویی نظامی با حزبالله در برخوردهای احتمالی است، اما در جبهه مخالف تفکرات جنبش مقاومت قرار میگیرد (العبسی همواره بر سنی بودن گروه خود تأکید میکند). 4- جامعه لبنان بنا به دلایل متعدد، از تفکرات بنیادگرایانه و سلفی رویگردان است و فتحالاسلام نمیتواند در بدنه جامعه نفوذ کند، اما این هراس وجود دارد که تحرکات این گروه و برخورد تند ارتش و دولت به سایر اردوگاههای فلسطینی در لبنان تعمیم پیدا کند. 5- القاعده و حامیانش مبارزه خود را ادامه خواهند داد. سیاستهای غلط آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه، نقض مکرر و دائمی حقوق فلسطینیها، تنشهای قومی و مذهبی روزافزون و دولتهای تحت فشار و ضعیف، مسیر را برای ادامه حضور و نقشآفرینی بنیادگرایی سلفی هموار ساخته است. شاخههای فکری القاعده در منطقه رو به رشد است. اگرچه برای تضعیف و تقویت دولت و ائتلاف حاکم در لبنان و یا از سوی دیگر تضعیف و یا محوریت حزبالله و نیروهای مخالف، نیروهای داخلی و خارجی تأثیرگذار در لبنان، به دنبال ابزارها و فرصتهایی میباشند تا بازی و معادله را به سود خود رقم بزنند، اما به نظر نمیرسد فتح الاسلام ابزار و اهرم قابل استفاده ای باشد. فتحالاسلام در لبنان تنها مانده است.
|