22 December 2012
دیباچه
نوشتة حاضر با تکیه بر رهیافتی تاریخی نظری، به سود سیاست خارجی دولت نوین و توسعه استدلال میکند و این باور را مطرح میسازد که دولت نوین یا دولت در دنیای مدرن، در ذات خود توسعهگراست؛ چه بخواهد از راه کسب قدرت (قدرت تعیینکنندگی در منطقه یا جهان) به توسعه برسد یا به عکس بخواهد از راه توسعه به قدرت دست یابد. مقاله حاضر بر نبود امکان تحقق دومی اشاره دارد و اینکه رسیدن به توسعه از راه دستیافت قدرت، چون اندیشهای مرکزی در سیاست خارجی، راهی ناگزیر و تنها راه پیشروی دولت، در شرایط پس از استعمار است. در انتها، تنها مسیر توسعۀ ایرانی، درک و سپس آزادسازی ظرفیتهای تاریخی دولت در ایران قلمداد میشود و این یعنی روی گرداندن از نظریۀ توسعه و مسیرهای تجربه شدۀ آن.
منبع: کتاب سیاست خارجی توسعه گرا، مرداد ١٣٨٧