31 August 2010
چکیده
بسیاری از تحلیلگران سیاسی، پاکستان را به دلیل بازی دوگانه این کشور مسئول بحرانهای امنیتی افغانستان میدانند. غرب، پاکستان را متهم میکند که اگرچه این کشور کمکهای آمریکا را دریافت میکند، اما همچنان مامنی مطمئن برای نیروهای طالبان فراهم آورده است. این اتهامات در گزارشهایی که به تناوب و یا اظهارات و مدارکی که آنها ارائه میکنند، قابل مشاهده است. اما تمامی این اتهامات به گذشته بر میگردد، در حالی که در سال ٢٠١٠، نشانههای بسیاری از همکاریهای جدی پاکستان وجود دارد. نشانههایی که میتواند برای غرب راضی کننده باشد.
محتوای گزارش
مقدمه
گسترده شدن موج ناامنی در افغانستان باعث شده است تا همسایگان این کشور نیز از این رهگذر بی نصیب نمانند. بنابر گزارشهایی که به تناوب منتشر میشود، پاکستان مظنون اصلی وضعیت نابسامان افغانستان اعلام شده است. غرب پاکستان را متهم به بازی دو جانبه کرده است که از یک سو کمکهای یک میلیارد دلاری آمریکا را هر ساله دریافت میکند و از سوی دیگر، مشغول کمک و تجهیز طالبان و جریان افراط در افغانستان است.
هرچند هنوز غرب گزارشهای مستدلی در مورد دخالتهای پاکستان ارائه نکرده است، اما به نظر میرسد که این کشور در سیاستهای خود در مورد افغانستان نیز منافعی را دنبال میکند. در مورد تقویت جریان افراط، پاکستان همچنان مسیر انکار را طی میکند، اما این که این کشور تلاش دارد سیاستهایی را دنبال کند که با راهبردهای غرب همسو نیست، مسالهای است که آشکارا در برخی موارد دیده میشود.
آنچه که رسانهها و مقامات بیان میکنند، حکایت از آن دارد که پاکستان بازی دوگانهای را آغاز کرده اما آیا واقعا چنین است؟ اگر این مطلب صحت داشته باشد، تاکیدات زرداری، رئیس جمهور پاکستان و سفر وی به اروپا در نشان دادن جدیت وی برای مبارزه با طالبان و از همه مهمتر دستگیری اشخاص مهمی همچون عبدالغنی برادر فرد شماره دوم طالبان در وزیرستان، چه معنایی دارد؟
بحث این گزارش آن است که هرچند پاکستان بین سالهای 2004 تا 2009، ارتباطات و نفوذی در میان طالبان داشته اما به دلایل بسیار، مدتی است که در تلاش برای مهار جریان افراط چه در داخل خاک خود و چه در کشور همسایه یعنی افغانستان است. از سوی دیگر پاکستان در تلاش است تا بحث مصالحه با طالبان را با شیوه خود پیش ببرد.
برای بررسی این منظور در ابتدا به کلیات اتهامات وارده به پاکستان که بیشتر در اسناد و گزارشات وجود دارد اشاره میشود و در ادامه ضمن بررسی ابعاد فشار و جوسازی که علیه پاکستان به راه افتاده است، به راهبردهای فعلی این کشور در برخورد با جریان افراط پرداخته میشود.
اتهامات
گزارشاتی که به تناوب ارائه میشود، همگی بر یک نکته پافشاری میکنند و آن این است که پاکستان در جریانهای افغانستان، مظنون شماره یک است. در این مورد، مقامات نظامی و سیاسی آمریکا و انگلیس نیز با استناد به این گزارشها و اسناد فاش شده علیه پاکستان موضعگیری میکنند. از مهمترین اسناد، گزارش دانشگاه LSE لندن و افشای اسناد جنگ توسط ویکیلیکس بوده است.
چندی پیش دانشگاه اقتصاد سیاسی انگلیس گزارشی را مبنی بر حمایت سازمان اطلاعات پاکستان از طالبان منتشر کرد. این گزارش ادعا کرد که طی سالیان اخیر و مخصوصاً سال گذشته ارتباطات منظم و پایداری بین دستگاه اطلاعاتی پاکستان و طالبان وجود داشته است. در این گزارش ذکر شده بود که زرداری با 50 نفر از مقامات بالای طالبان که در زندانی مخفی در پاکستان بودهاند، دیدار کرده است. هرچند این گزارش توسط مقامات عالی رتبه پاکستان به شدت رد شد اما گزارش دانشگاه انگلستان سرآغازی بر تلاش نیروهای ائتلاف در متهم و درگیر کردن این کشور در ناامنیهای رو به تزاید افغانستان بود. این گزارش با عنوان روشن مثل آفتاب در آسمان توسط مت والدمن و برای دانشگاه اقتصاد سیاسی انگلیس فراهم آمده است.
به فاصله یک ماه پس از انتشار این گزارش، مسایلی نیز در اسناد ویکیلیکس مبنی بر دست داشتن پاکستان در تربیت و تجهیز نیروهای طالبان منتشر شد. بیش از 90 هزار مدرک سری ارتش آمریکا در افغانستان از ژانویه 2004 تا دسامبر 2009 منتشر شد که شامل گزارشهای منتشر نشده از کشته شدن غیرنظامیان و نیز عملیات پنهان "بگیر یا بکش" کماندوهای آمریکایی علیه رهبران طالبان است.
عمده مطالب این اسناد حکایت از آن دارد که پاکستان به نمایندگان سازمان جاسوسی خود اجازه میداده که مستقیما با طالبان ملاقات کنند. در این اسناد به نقش پاکستان در حمایت از شورشها اشاره شده است. یکی از این اسناد نشان میدهد که در سال 2008، سازمان اطلاعات پاکستان تلاش کرده است تا کرزی را ترور کند و بمب گذاریهای انتحاری در افغانستان نیز تماماً زیر نظر آنها بوده و تلاش شده است تا به نیروهای طالبان آموزش داده شود. بیش از 180 مدرک در این زمینه نشان داده که سازمان اطلاعات پاکستان از سال 2004، مشغول تربیت نیروهای طالبانی بوده است و این کشور تبدیل به بهشت امنی برای گروههای افراطی شده است.
فشار بر پاکستان
افشای این اسناد سرآغازی بود بر آغاز فشارهای سیاسی بر پاکستان که میتوان آن را به دو حوزه عمده تقسیم کرد. فشاری که به نیروهای ائتلاف، احزاب و گروههای سیاسی داخل پاکستان و در برخی موارد، افراد حاکم در دولت وارد میشد.
ژنرال ارشد امریکایی جیمز ماتیس، اعلام کرد که نام دو گروه مهم در فهرست سیاه ایالات متحده امریکا گنجانده شده است که عبارتند از شورای کویته و شبکه حقانی؛ این دو گروه مخالف حضور قوای خارجی در افغانستان هستند. ملا عمر رهبر شورای کویته است و جلالالدین حقانی و پسرش سراجالدین، شبکه حقانی را رهبری میکنند. شورای کویته در کویته پاکستان و شبکه حقانی در وزیرستان شمالی و ولایتهای همجوار در افغانستان فعالیت دارند. این اقدام آمریکا در درج نام افراد حقانی که ارتباط نزدیکی با پاکستان دارند، به طور طبیعی مقامات پاکستانی را تحت تاثیر قرار داده است. در همین مورد پاکستان تلاشهای بسیاری برای همکاری این گروه در قدرت آینده افغانستان داشته است. از سوی دیگر، لشکر طیبه که در پاکستان نیز حضور دارد، اخیراً دوباره توسط آمریکا نشانه گرفته شده است؛ چراکه این گروه که بیشتر در کشمیر درگیر است، ارتباطات گستردهتری با طالبان یافته است. لشکر طیبه پیش از این نیز مورد توجه بود، اما گسترش ارتباطات این گروه با طالبان نکته جدیدی است که اخیراً بیشتر مورد بحث قرار میگیرد.
اما تلاشهای آمریکا صرفاً به گروههای سیاسی در پاکستان محدود نمیشود بلکه آنها برخی افراد سیاسی داخل حاکمیت پاکستان را نیز تحت فشار قرار دادهاند. ژنرال اشفق کیانی، فرمانده ارتش پاکستان، از جمله مهمترین افرادی است که در این مورد بیشتر مورد توجه میباشد. در این زمینه آمریکا 75 هزار سند در مورد کمک ارتش این کشور به رهبری کیانی به طالبان ارائه کرده است. واشنگتن اعلام کرده که 500 میلیون دلار از کمکهای بشردوستانه که بخشی از کمک 7.5 میلیارد دلاری است که قرار است در یک بسته 5 ساله برای پاکستان در نظر گرفته شود، در صورتی تداوم خواهد داشت که افرادی مانند کیانی رویکردی مشخصتر در مورد رفتار با طالبان از خود بروز دهند. شخص دیگری که مورد توجه و سوء ظن شدید است، ژنرال پاشا، رئیس ISI است که بسیاری معتقدند این شخص در کمک به نیروهای طالبان و تربیت آنها و از همه مهمتر در جریان ترور کرزی در سال 2008، نقش مهمی داشته است.
راهبردهای پاکستان
واقعیت آن است که تمامی این ادعاها با برخی از اسناد غیر قابل انکار، مغایرت دارد؛ اسنادی که زمان نزدیکتری یعنی سال 2010 را شامل میشود. همین مساله میتواند سرآغازی بر تردید در این مورد باشد که شاید رویکرد پاکستان در حال تغییر به سوی همکاری بیشتر در افغانستان است. البته همکاریای که به نظر با غرب و رویکردهای آنها در بسیاری از موارد در تعارض و تضاد قرار دارد.
ژنرال کیانی، رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان در 26 مه سال 2010، به دعوت ژنرال استنلی مک کریستال، فرمانده وقت نیروهای بینالمللی در افغانستان، به کابل سفر کرد تا برای بررسی وضعیت امنیتی و چگونگی دستیابی به هماهنگیهای بیشتر به توافقاتی دست پیدا کنند که این امر در نوع خود بسیار جالب بود. حتی در سفری دیگر و در 9 آگوست همین سال نیز وی با کرزی و ژنرال پترائوس در کابل دیدار داشت. طی این دیدار در مورد موضوعات مطرح شده در اجلاس کمیسیون مشترک افغانستان، پاکستان و ناتو که در کابل برگزار شد، تبادل نظرهایی صورت گرفت. البته این مذاکرات، نگرانی شدید هندیها را در بر داشت؛ تا آنجا که هالبروک، سفیر آمریکا مجبور شد برای رفع این نگرانیها به هند سفر کند.
در اقدامی بسیار مهم توسط سازمان اطلاعات پاکستان، نفر شماره دوم القاعده یعنی "عبدل غنی برادر" در شهری در کراچی دستگیر شد که این دستگیری در همکاری با سازمان اطلاعات آمریکا بود. از این حرکت به عنوان گامی جدید در جهت سیاست خارجی جدید پاکستان، نام برده میشود. البته بعضی اشاره میکنند که چون ژنرال شجاع پاشا در آن زمان در پاکستان نبوده وی دستگیر شده است. به هر حال آن چه که مهم بود، دستگیری شخصی با این جایگاه و آن هم در هماهنگی کامل با دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس میباشد.
از سوی دیگر، مقامات پاکستانی نیز دیدارهای خود را با افراد افراطی طالبان محدود کردهاند و تنها با برخی از افراد معتدلی که خواهان مصالحه هستند، دیدار میکنند. آخرین کسی که درخواست دیدار با زرداری را کرده بود، احمد رشید، نویسنده طالبانی است. اساساً طالبان به دلیل سیاستهای تهاجمی زرداری در از بین بردن پناهگاههای طالبان در مرز افغانستان و پاکستان، با وی مشکل دارند. طلعت مسعود از مفسرین نظامی بازنشسته معتقد است که در حال حاضر زرداری بهشدت از طالبان فاصله گرفته است.
گذشته از اقدامات عملی و رو به جلویی که پاکستان در سال 2010 برداشته است، اظهارات مقامات پاکستانی و آمریکایی نشان دهنده این است که راهحلهای امیدوار کنندهای در حال شکلگیری است. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا بر این باور است که پاکستان متعهد به برچیدن پایگاههای تروریستی و مقابله با آنها شده است. وی اشاره کرده که پاکستان متعهد شده است تا در وزیرستان جنوبی و سوات امنیت را برقرار سازد. از سوی دیگر نیز جو بایدن اعلام داشته که اسناد افشا شده توسط ویکیلیکس، همگی برای سال 2004 تا 2009 است و در حال حاضر پاکستان رفتار خود را در این زمینه تغییر داده است.
از سویی آصف علی زرداری، رئیس جمهور پاکستان نیز پس از سفر به لندن که برای تفهیم راهبردهای پاکستان در صحنه افغانستان بود، اظهار داشت که آماده است با طالبان پای میز مذاکره بنشیند. او اعلام کرد که دولت وی هیچگاه دروازههای مذاکره را به روی طالبان کشورش نبسته است. از سویی زرداری معتقد است که حکومت پاکستان به اندازه کافی قوی است که بتواند طالبان را مهار کند. این مساله اشاره به توافق گذشته دولت پاکستان با طالبان دارد. سال گذشته حکومت پاکستان در سوات قراردادی را با طالبان امضا کرد که بر اساس آن مسئولیت منطقه به گروهی از طالبان واگذار شد؛ اما طالبان در آن منطقه باقی نماندند، آنها به توسعه مناطق پرداختند و مناطق دیگری را تصرف نمودند و در آن وقت بود که عملیات نظامی علیه آنها آغاز شد.
در اظهاراتی دیگر و برای نشان دادن جدیت پاکستان، زرداری بیان داشته است که سابقه روابط سازمان اطلاعاتی پاکستان با گروههای افراطی به 30 سال قبل بر میگردد، یعنی زمانی که ژنرال ضیاءالحق، رئیس جمهور سابق پاکستان، گروههای جهادی را آموزش میداد تا علیه شوروی سابق در افغانستان بجنگند. زرداری بر این باور است که وی نسبت به ژنرال پرویز مشرف، رئیس جمهور سابق پاکستان، برای مهار جریان افراط قدرتمندتر عمل کرده است.
اما به رغم نشانههایی که در زمینه همکاری احتمالی پاکستان برای مهار جریان افراط وجود دارد، اختلافات اساسی نیز در حال شکلگیری است. نمونه بارز این گروهها، حقانی است. در 17 ژوئن 2010، سازمان اطلاعات پاکستان به کرزی وعده داده بود که جلالالدین حقانی را که در وزیرستان شمالی ساکن است، مجاب به پذیرش روند مصالحه با دولت افغانستان میکند. همین امر زمینهای شد که مقامات پاکستان از جمله رئیس ارتش و رئیس سازمان اطلاعاتی در 27 ژوئن 2010، با کرزی دیدار و گفتگو کنند. واقعیت آن است که تلاش پاکستان در مجاب کردن کرزی به مصالحه با حقانی، تلاش این کشور در قبولاندن دیدگاههای خود در زمینه مصالحه با افراد مورد تایید پاکستان است. دیدگاهی که غرب با آن موافق نیست. البته کرزی یک روز پیش از برگزاری کنفرانس کابل، با برخی از افراد حقانی در مورد مصالحه دیدار داشت که این دیدار نیز با هماهنگیهای پاکستان بود.
نتیجه
هرچند نشانههایی از همکاری سازمان اطلاعاتی پاکستان با طالبان، بیشتر بین سالهای 2004 تا 2009، افشا شده و متناسب با آن فشارهای گستردهای بر دولت زرداری پدید آمد، اما به همان میزان نیز میتوان مستنداتی را پیدا کرد که پاکستان عمیقاً در تلاش است تا جریانات افراطی را مهار کند. البته این که تا چه میزان وفاق و همدلی بین سازمان اطلاعاتی پاکستان و دولت وجود دارد و این که تا چه حد چنین اقداماتی مفید بوده است، همه بستگی به روند تعاملات در آینده دارد.
اما آن چه بیش از همه خودنمایی میکند، فشار مضاعف غرب بر پاکستان، در جهت حل و فصل معضل افغانستان است. غرب بر این باور است که همکاری پاکستان در صحنه افغانستان الزامی است و این کشور خواستهایی دارد که با تفکرات آنها سازگاری ندارد.