23 July 2008
اهمیت:
دولت بشار اسد طی 8 سال گذشته با معادلات متفاوت و گوناگونی در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی مواجه شده است. اصول سیاست خارجی سوریه طی چند دهه گذشته متأثر از فضای سیاسی ـ اجتماعی داخل کشور و فضای تنشآلود منطقه خاورمیانه شکل گرفته و دمشق همواره کوشیده است با اعمال سیاستهای زیگزاگی خود، راهی برای برونرفت از مشکلات داخلی و خارجی بیابد. رفتارهای سیاسی دولت حاکم بر سوریه طی هشت سال گذشته، بعضاً واکنشهایی منفعلانه به اعمال سیاستهای تحمیلی ایالات متحده بوده است. پس از گذشت 5 سال، سوریه هنوز سهم خود را از کارزار صحنه عراق دریافت نکرده است. این کشور، همچنان در رویای احیای نفوذ سیاسی و اقتصادی در لبنان است و در عین حال بر روابط نزدیک خود با جمهوری اسلامی پافشاری مینماید. در معادله کاملاً دگرگون شده منطقه خاورمیانه، سوریه طی چند سال گذشته بهطور آشکار و نهان تمایل خود را برای ازسرگیری مذاکرات با اسرائیل، در مورد جولان، ابراز داشته است و طی ماههای اخیر با میانجیگری ترکیه و ابراز تمایل دولت اسرائیل، دورنمای روشنتری از احتمال آغاز مذاکرات جدی بین دمشق و تلآویو به نظر میآید. این مقاله با نگاهی کوتاه به مواضع منطقهای سوریه، امکان مصالحه در مورد جولان و ملاحظات و انتظارات سوریه و اسرائیل را نسبت به تحولات منطقه، مورد بررسی قرار میدهد.
تحلیل
١- ملاحظات منطقهای سوریه
سوریه پس از درگذشت حافظ اسد در سال 2000، و به قدرت رسیدن فرزند وی بشار اسد، وارد مرحله تازهای از حیات سیاسی خود شد. حافظ اسد طی نزدیک به سه دهه با مهارت خاص خود موفق به برقراری ارتباط مناسبی با بازیگران کلیدی منطقهای و بینالمللی و حضور و نفوذ کامل سیاسی، اقتصادی و نظامی در لبنان، به عنوان حیات خلوت سوریه، شده بود.
اگرچه بشار اسد پس از به قدرت رسیدن با اتخاذ سیاستهایی در پی ایجاد اصلاحاتی در ساختار سیاسی داخلی سوریه برآمد، اما وی نیز مانند سلف خود در میان دو رکن اصلی قدرت در سوریه، یعنی حزب بعث و ارتش، خود را محصور یافت و نتوانست و یا نخواست با اتخاذ سیاستهایی متفاوت، پایگاه اصلی خود را با چالش مواجه سازد. با گذشت 8 سال از عمر حکومت بشار اسد، در شرایطی که اقتصاد سوریه در حالتی ضعیف قرار دارد و آزادیهای سیاسی و مدنی در سوریه به حداقل خود رسیده است (که انتخابات پارلمانی سال گذشته میلادی نمودی از آن است)، بشار اسد دارای محبوبیتی مناسب در میان مردم سوریه است. لفاظیهای ضداسرائیلی و ضدآمریکایی وی تا حدودی توانسته موقعیت او را در بین تودهها مستحکم نماید و نوع موضعگیریهای سوریه در باب موضوعات منطقهای، در این موقعیت بیتأثیر نبوده است.
در شرایط جدید منطقه، واشنگتن و تلآویو تضعیف هرچه بیشتر بشار اسد را برای امتیازدهی در باب موضوعات مختلف منطقهای دنبال مینمایند و هیچکدام خواهان تغییر رژیم فعلی سوریه نیستند. سوریه همچنان از تمامی اهرمها برای احیای نفوذ سیاسی خود در لبنان بهره میجوید و سعی نموده است برای برونرفت از بحرانهای متوالی و متمادی، راهحلهایی بیابد. سوریه در حالی که علاقهمند به ترمیم روابط صدمهدیده خود با جهان عرب میباشد، نشان داده است که بر استمرار روابط نزدیک خود با ایران نیز اصرار دارد.
به نظر میرسد که با توجه به شرایط داخلی سوریه و شرایط منطقه خاورمیانه، سوریه به دنبال آن است که در حل مسئله بحران لبنان و عراق، در ازای گرفتن امتیازاتی، با آمریکا و متحدانش همکاری نماید. سوریه متقاعد شده است که واشنگتن قصد براندازی دولت بشار اسد و سرنگونی رژیم بعث سوریه را ندارد. اگر نیروهای حامی سوریه در لبنان و نیروهای ضدسوری در ائتلاف حاکم 14 مارس در نهایت به فرمولی راضيکننده برای بحران لبنان دست یابند، که ماحصل آن حفظ مشتمل بر علائق سوریه در لبنان نیز باشد، سوریه سیاستهای منطقهای خود در مورد عراق، رابطه با گروههای فلسطینی و نوع برخورد با اسرائیل را مورد بازنگری قرار خواهد داد.
یکی از محورهایی که سوریه تمایل دارد از آن به عنوان برگ بازی منطقهای و در راستای منافع خود بهره گیرد، موضوع مذاکرات با اسرائیل و سرنوشت جولان است.
٢- اهمیت جولان
ارتفاعات جولان، فلاتی صخرهای در جنوب غربی سوریه است که بین مرزهای سوریه، لبنان، اردن و اسرائیل واقع شده است. اسرائیل در جنگ 6 روزه ژوئن 1967، جولان را به اشغال خود درآورد. سوریه در سال 1973، درصدد بازپسگیری جولان برآمد که موفق به انجام این کار نشد و سرانجام اسرائیل در سال 1981، ارتفاعات جولان را به خاک خود ضمیمه کرد. وضعیت توپوگرافی این ارتفاعات به گونهای است که تسلط بر جولان برای اسرائیل اهمیتی فراوان دارد. ارزش استراتژیکی جولان برای اسرائیل قابل چشمپوشی نیست. از منظر امنیتی، تسلط بر جولان این امکان را به اسرائیل میدهد که هرگونه تحرک نظامی سوریه را تحت نظر داشته باشد. این منطقه سومین منبع تأمینکننده آب اسرائیل است. جولان منبع تأمین آب برای زمینهای حاصلخیز کشاورزی در دره هولاست که در نزدیکی شهر حیفا قرار گرفته است. وجود منابع آب شیرین، باغات فراوان، تاکستانهای انبوه و مراتع گسترده برای چرای دامها، همه مؤید موقعیت ویژه جولان و اهمیت آن برای اقتصاد اسرائیل است. به دلیل این موقعیت برجسته، اسرائیل در مذاکرات 10 ساله خود با سوریه، همواره از عقبنشینی بخشی از ارتفاعات صحبت نموده است. اسرائیل 24 شهرک یهودینشین که جمعیتی در حدود 20 هزار نفر را در خود جای داده، در جولان احداث نموده است.
٣- انتظارات متقابل سوریه و اسرائیل
پس از شکست مذاکرات طرفین درسال 2000، طی چند سال اخیر، در مقاطعی اخباری در مورد دیدارهای محرمانه برخی مقامات سوری و اسرائیلی منتشر میگردید.
پس از اشغال عراق و افزایش فشارهای اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک آمریکا علیه دمشق، سوریه در مقاطعی برخی از رویکردها و مواضع منطقهای خود را تغییر داده است. اسد در اواخر سال 2004، در مصاحبهای با اشپیگل خواستار مذاکرات مستقیم با اسرائیل در مورد جولان شد. اما سلسله تغییرات سیاسی در لبنان که از اویل سال ٢٠٠٥ (با ترور حریری) آغاز و منجر به خروج نیروهای سوری از خاک لبنان پس از 29 سال گردید و متعاقب آن تغییر ترکیب پارلمان و ایجاد فضای ضدسوری در لبنان، سوریه، مواضع تندتری را علیه اسرائیل در پیش گرفت. در ژوئن 2006 (قبل از جنگ حزبالله و اسرائیل)، گروهی که خود را جبهه مردمی مقاومت برای آزادی جولان میخواند اعلام موجودیت نمود. در بیانیه این جنبش بر مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل تأکید شده بود.
جنگ حزبالله و اسرائیل و موفقیت حزبالله در ناکام گذاشتن اسرائیل، باعث تقویت جنبش مقاومت و به تبع آن دلگرمی سوریه از روند تحولات لبنان گردید. اسد در ماههای پس از جنگ مجدداً درخواست خود را برای صلح با اسرائیل مطرح نمود. در ماههای پایانی سال 2006، دمشق میزبان نشست تحریم اسرائیل با حضور 14 کشور عربی و به منظور ادامه قطع ارتباطات دیپلماتیک و سیاسی جهان عرب با اسرائیل بود.
طی ماههای گذشته و با میانجیگری نخستوزیر ترکیه، مجدداً مباحث در مورد آغاز مذاکرات بین اسرائیل و سوریه آغاز شده است. یک سال قبل و با حمله جنگندههای اسرائیل، تلآویو مدعی شد که تأسیسات هستهای سوریه را نابود ساخته است. سوریه در مواضع رسمی خود منکر وجود این تأسیسات در خاک خود شد، اما هیچگونه واکنش دیگری نسبت به این عملیات نیروی هوایی ارتش اسرائیل از خود نشان نداد. اگرچه سوریه طی چند دهه اخیر مواضع خود را در مورد حمایت از فلسطینیها، جنبش مقاومت لبنان و تقویت محور ضداسرائیلی به کار بسته است، اما با نگاهی به مواضع یک دهه اخیر دمشق میتوان استنباط نمود که هرگاه رهبری سوریه، شرایط داخلی اسرائیل را در حالت ضعیف و شکننده و موقعیت داخلی و منطقهای خود را مطلوب ارزیابی نماید، و به اصطلاح احساس کند در مذاکرات احتمالی میتواند دست برتر را داشته باشد، تمایل خود را برای ازسرگیری مذاکرات با اسرائیل آشکارتر بیان و جدیتر دنبال میکند. دولت فعلی اسرائیل، پس از جنگ تابستان 2006، از موقعیت کاملاً شکنندهای برخوردار است و در سطح کلان اسرائیل سیاستهای راهبردی خود را معطوف به خروج از سرزمینهای اشغالی و جدایی از اعراب، به منظور آنچه که خود حفظ اسرائیل به عنوان کشوری «یهودی و دموکراتیک» عنوان مینماید، نموده است. اما اسرائیل تلاش مینماید در قبال خروج احتمالی از سرزمینهای اشغالشده، حداکثر امتیازات را از مذاکرات به دست آورد.
اسرائیل به ابزارهای در اختیار دمشق کاملاً وقوف دارد. حزبالله به عنوان جریانی قدرتمند و تأثیرگذار در فضای سیاسی لبنان از متحدان نزدیک سوریه میباشد و دمشق همچنان میزبان رهبران ارشد گروههای مبارز فلسطینی میباشد. علیرغم ائتلاف و نزدیکی سوریه با جریانهای ضداسرائیلی در صحنه نبرد، سوریه روابط مطلوب و سطح بالایی با ایران دارد.
اسرائیل بر این باور است که حضور سوریه در لبنان میتوانست عاملی برای کنترل و مدیریت حزبالله باشد. از ماه می سال 2000 (خروج ارتش اسرائیل از خاک لبنان) تا آوریل 2005 (خروج نیروهای سوری از لبنان)، حزبالله تحرک جدی علیه منافع اسرائیل انجام نداد و تحرکات طرفین محدود به تبادل اسرای لبنانی و اجساد کشتهشدگان اسرائیلی میشد.
خروج سوریه از لبنان و متعاقب آن جنگ تابستان 2006 و تهدیدات مکرر دبیرکل حزب الله علیه دولت یهودی، این باور را در نزد دولتمردان اسرائیل تقویت نموده است که تحرکات حزبالله پس از خروج سوریه، واکنش دمشق و متحد آن ایران، نسبت به تحولات داخلی لبنان میباشد. ابراز تمایل سوریه نسبت به آغاز مذاکرات با میانجیگری ترکیه را از این زاویه میتوان نگاه کرد.
اولمرت و دیگر مقامات اسرائیلی بارها انتظار اصلی خود را از سوریه، جدایی دمشق از تهران عنوان کردهاند. اولمرت چند ماه قبل در مصاحبهای عنوان نمود: «اسرائیل در ازای جدایی سوریه از ایران آمادگی خروج از جولان و صلح با سوریه را دارد».
سوریه بهطور محتاطانهای تلاش مینماید که موضوع استمرار روابط نزدیک خود را با ایران، از بحث مذاکرات با اسرائیل جدا سازد. اسد چندی قبل در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه اگر اسرائیل در ازای عقبنشینی از جولان، خواهان قطع و کاهش مناسبات دمشق و تهران بشود، سوریه چه پاسخی خواهد داد؟ عنوان نمود: «اگر سوریه از اسرائیل بخواهد روابطش را با آمریکا قطع نماید، آنگاه اسرائیل چه واکنشی خواهد داشت؟».
با توجه به تحولات وسیع منطقه خاورمیانه و استمرار کشمکشهای سیاسی، درگیریهای نظامی و تداخل بیشتر حوزه منافع سوریه با آمریکا، میتوان به این موضوع دست یافت که سیاست خارجی سوریه دیگر تابعی از مناقشه اعراب و اسرائیل نیست، بلکه ناشی از تعارضات منطقهای با آمریکا در حوزههای مختلف (ایران، لبنان و عراق) است. آنچه که آمریکا و اسرائیل از سوریه میخواهند، معطوف به لزوم بازتعریف روابط دمشق با ایران و محور ایران در منطقه است.
تا قبل از جنگ 33 روزه، اسرائیل فوریترین اولویت در اندیشه سیاست خارجی سوریه قلمداد میشد. اما میتوان گفت با سلسله تحولات داخلی در لبنان، فلسطین و نیز تغییر در رویکردهای امنیتی اسرائیل و کاهش اهمیت نقش جغرافیا (سرزمین) در سیاستهای کلان امنیتی تلآویو، در شرایط فعلی، جولان از اولویت و فوریت اول در سیاست خارجی اسرائیل برخوردار نیست. در چنین شرایطی، مشخصه سیاست خارجی سوریه اولویت رویکرد سیاسی بر رویکرد امنیتی است. اگر مسئله جولان را اساسیترین موضوع و مسئله محوری در مناسبات اسرائیل و سوریه بدانیم، به نظر میرسد تغییری در نگاه سوریه در این زمینه ایجاد شده است. در گذشته بازگشت ارتفاعات جولان هدف اولیه و غایی دیپلماسی سوریه بود، اما اینک به نظر میرسد مذاکره و چانهزنی پیرامون جولان، به ابزار سیاست خارجی سوریه بدل شده است. رهبری دمشق به این باور رسیده است که شرایط منطقهای و شرایط داخلی اسرائیل از سال 2000 (شکست مذاکرات طرفین) تا به امروز، به کلی دگرگون شده است و فضا برای دیپلماسی سوریه وسیعتر از گذشته شده است.
٤- روابط با ایران
تا پیش از تحولات گسترده سالهای اخیر، سوریه برای ایران به عنوان عرصهای در جهت تعامل، چالش و مبارزه با قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای مطرح بوده است و دمشق برای ایران اهمیت فینفسه و خودبهخودی نداشته و بیشتر اهمیت کارکردی و اجرایی داشته است. آنچه که دلیل اصلی اصرار سوریه مبنیبر حفظ و ارتقاء روابطش با ایران شده است، فهم متقابلی است که سوریه از ایران پیدا کرده است و با توجه به معادلات جدید منطقه، دمشق حفظ روابط محکم با ایران را ابزاری برای تعامل و چانهزنی بیشتر در صحنه عراق، لبنان و فلسطین میبیند. سوریه در شرایط جدید منطقه دچار غربتی استراتژیک در روابط خود با جهان عرب شده است. نگرش اعراب به سوریه کاملاً محافظهکارانه و محتاطانه است. دولتهای عرب به مانند آمریکا و اسرائیل نه بهدنبال سقوط بشار اسد هستند (به دلیل نبود جایگزین مناسب و احتمال روی کار آمدن دولتی رادیکال) و نه بهدنبال تقویت آن میباشند.
در چنین فضایی، حفظ و تقویت مناسبات با تهران، برای رهبری سوریه، گزینهای الزامآور شده است.
نتیجهگیری
با توجه به شرایط منطقه و موضعگیریهای نوسانی دولت سوریه در موضوع مذاکره با اسرائیل، به نظر میرسد مذاکرات آتی سوریه و اسرائیل در مورد جولان، مذاکراتی ناکام خواهد بود. با توجه به ساختار ژئوپولیتیکی منطقه و اهمیت استراتژیکی جولان برای اسرائیل و نیز ادامه حضور نظامی حزبالله در مرزهای شمالی اسرائیل، از دست دادن جولان میتواند تبعات امنیتی برای اسرائیل درپی داشته باشد. صلح احتمالی بین سوریه و اسرائیل وابسته به متغیرهای گوناگونی است که الزاماً در اختیار کامل دولت سوریه و یا خواست دولت اسرائیل نمیباشد. خروج از جولان و صلح احتمالی سوریه و اسرائیل، به آیندهای دوردست تعلق دارد. درصورت اتفاق این رخداد، توازن قدرت جریانهای متعارض در منطقه کاملاً دگرگون خواهد شد. همانگونه که تأکید شد، جولان تبدیل به ابزاری برای معامله و چانهزنی سوریه شده است. هرگونه تغییر اساسی در این سناریو منوط به تغییرات بنیادین سیاسی در سوریه و به تبع آن تغییر سیاستهای کلان در سطوح امنیتی و سیاست خارجی سوریه است.
به فرض تغییرات سیاسی در آمریکا (انتخاب رئیسجمهوری دموکرات) و ادامه محوریت نیروهای چپ و میانهرو در اسرائیل (پس از انتخابات سال آینده پارلمان)، نمیتوان آینده نزدیک یا میانمدتی را برای آغاز روابط بین سوریه و اسرائیل متصور بود. سوریه اگرچه از طرح صلح عربی حمایت نموده است، اما با توجه به پیچیدگیهای مناقشه فلسطینیها و اسرائیل و ادامه اشغال جولان، به خوبی واقف است که در شرایط فعلی میتواند از جولان به عنوان برگ بازی استفاده نماید. جولان از عرصه بازی سرنوشت سوریه خارج و به برگ بازی دمشق تبدیل شده است.