10 September 2006
چین به عنوان یکی از اعضای دائمی شورای امنیت که از حق وتو برخوردار است و ضمناً در میان قدرتهای بزرگ نزدیکترین روابط را با جمهوری اسلامی ایران دارا می باشد، یکی از تأثیرگذارترین قدرتها در پرونده هسته ای ایران تلقی می گردد. شناخت و درک خاستگاه سیاستهای چین در قبال پرونده هسته ای ایران و نقشی که در این مورد می تواند ایفا کند در این برهه از هر جهت حائز اهمیت است. برای مطالعه عوامل تصمیم ساز در رویکردهای چین در قبال پرونده هسته ای ایران بررسی موارد زیر ضروری می نماید:
الف- روابط سیاسی ایران و چین
در بررسی روابط ایران و چین طی سالهای بعد از سال 2000 شاهد توسعه این روابط می باشیم. در این دوره بازدیدهای مقامات عالی رتبه دو طرف از کشورهای یکدیگر ادامه یافت. در ژوئن سال 2000 آقای خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران، از چین بازدید نمود و در جریان این سفر بیانیه مشترکی صادر گردید. در ژانویه سال 2001 نیز هو جین تائو، معاون رئیس جمهور وقت چین (رئیس جمهور فعلی چین) از ایران بازدید نمود و سال بعد در آوریل 2001، جیانگ زمین، رئیس جمهور وقت چین، از ایران بازدید به عمل آورد. گرمی روابط میان ایران و چین در این دوره مبتنی بر نگرانیهای مشترک دو کشور از تبعات تسری سیاست قدرت در صحنه بین المللی و همچنین نیاز چین به برخورداری از روابط باثبات با کشورهای اسلامی به لحاظ همجواری با آنها و به ویژه در خصوص وضعیت استان مسلمان نشین «سینگ کیانگ» در چین و در پی تلاشهایی بود که از سوی جداییطلبان استان مزبور به عمل می آمد.
در ماه جولای 2005، ایران همراه با هند و پاکستان به عضویت ناظر در سازمان همکاری شانگهای در آمد که چین عضو مهم و از بنیانگذار آن محسوب می گردد. حمایت چین از عضویت ایران به عنوان عضو ناظر در سازمان مزبور از سوی برخی ناظران بین المللی نمایانگر تلقی راهبردی چین از ایران ارزیابی میشود.
ب- روابط رو به توسعه چین با آمریکا و اروپا
روابط اقتصادی چین و آمریکا طی دهه گذشته توسعه چشمگیر و بی سابقه ای داشته است. در حال حاضر، چین بزرگترین کشور سرمایه گذار در ایالات متحده آمریکا میباشد و ضمناً به صورت یکی از صادرکنندگان عمده به آمریکا درآمده است. به طوری که در سال 2005 در تجارت 6/201 میلیارد دلاری میان این دو کشور موازنه تجاری 25 درصد به نفع چین بوده و بالغ بر 200 میلیارد دلار میگردید. البته وضع مزبور موجب بروز واکنش هایی در آمریکا گردید و کنگره آمریکا از تلاش چین برای خرید یونیکال نهمین شرکت بزرگ نفتی آمریکا جلوگیری نمود.
روابط چین با اتحادیه اروپا نیز در حال توسعه بوده است، به طوری که حجم تجارت دو طرف در سال 2003 بالغ بر 123 میلیارد دلار گردید. البته هنوز موانع قانونی وضع شد. از سوی اتحادیه اروپا در ارتباط با وقایع میدان «تین آن من» در سال 1989 در خصوص ممنوعیت صادرات تسلیحات و فنآوریهای مرتبط با آن به چین همچنان پابرجاست و چین در تلاش لغو آنها می باشد.
در عرصه سیاسی نیز چین در کنار آمریکا به عنوان یکی از شش کشور مذاکره کننده با کره شمالی برای رفع بحران هستهای این کشور فعالیت دارد و در این خصوص آمریکا به همکاری و نقش چین امیدوار است. متقابلاً چین درخصوص مسئله حساس تایوان و عناصر استقلال طلب تایوانی بر عدم حمایت آمریکا از عوامل مزبور تأکید می ورزد.
ج- نیاز چین به انرژی
اقتصاد رو به رشد چین، این کشور را در مقام دومین مصرف کننده نفت جهان پس از ایالات متحده آمریکا قرار داده است. چین که از سال 2003 به جرگه کشورهای عمده وارد کننده نفت پیوسته است، در سال 2004 برای تأمین نیازهای خود به 40 درصد نفت وارداتی متکی گردید. چین بر اساس آمار منتشر شده از سوی «آژانس اطلاعات انرژی» به تنهایی در فاصله سالهای
2004 تا 2001 یک سوم از تقاضای جهان برای نفت را به خود اختصاص داده است. به این ترتیب، نفت وارداتی بیش از پیش برای تداوم گردش اقتصادی چین اهمیت می یابد. با این حال، ذخایر استراتژیک نفت چین فقط تکافوی 30 روز مصرف آن کشور را می نماید. این امر آسیب پذیری چین را نسبت به هرگونه تحریم اقتصادی ایران که موجب اختلال در صدور نفت ایران و به طور وسیع تر جریان نفت از منطقه خلیج فارس شود، به خوبی نشان می دهد. از اینرو تأمین ثبات در منطقه خلیج فارس برای تداوم عرضه انرژی به چین بسیار جدی است. در حال حاضر، چین حدود 6/13 درصد واردات نفت خود را از ایران تأمین مینماید. چین در برنامهای بلندمدت نیز طرحهایی را برای همکاریهای گسترده با ایران جهت واردات گاز و همچنین فعالیت در زمینه اکتشاف، استخراج، خطوط لوله و پتروشیمی در دستور کار دارد.
در اواسط فوریه 2006 در حالی که برنامه هسته ای ایران در مرکز توجه بین المللی قرار داشت، ایران و چین به انعقاد موافقتنامهای در زمینه انرژی پرداختند که به حدود 100 میلیارد دلار بالغ می شود. بر اساس قراردادهای مزبور شرکت دولتی نفت و شیمیایی چین به بهره برداری از میدان نفت یادآوران می پردازد. 51 درصد سهام این میدان متعلق به این شرکت چینی خواهد بود و چین از سال 2009 بمدت 25 سال، سالانه ده میلیون تن گاز مایع از ایران خریداری خواهد نمود. به این ترتیب شدت یافتن بحران کنونی در مورد برنامه هستهای ایران در صورت تبدیل به یک مناقشه منافع اقتصادی چین را نه تنها در ایران بلکه در کل منطقه خلیج فارس میتواند دچار مخاطره سازد.
ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ
چین به عنوان یکی از اعضای دائمی شورای امنیت و یکی از قدرتهای اتمی جهان از حدود سه دهه قبل تبدیل به یک ابر قدرت اقتصادی در جهان را از اهداف راهبردی اصلی خود قرار داده است. چین در جهت نیل به هدف مذکور سیاستهای خاصی را اتخاذ نموده است که شامل ایجاد ثبات و برقراری روابط با قدرتهای بزرگ دیگر و همچنین توسعه روابط صلح آمیز با کشورهای همسایه و کشورهای مناطق همجوار مانند ایران می باشد. سیاست مزبور در عین حال می تواند اهداف چین را برای دسترسی لازم و کافی به منابع طبیعی به ویژه انرژی برای تأمین نیازهای رشد اقتصادی آن کشور فراهم نماید. در خصوص پرونده هستهای ایران، مواضع چین به عنوان یک قدرت بزرگ در ارتباط با سیاست عدم اشاعه تسلیحات هستهای (ان.پی.تی)، جایگاه آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد حائز اهمیت میباشد.
سیاست چین در قبال پرونده هستهای ایران تا حد قابل ملاحظه ای از دیدگاههای این کشور در خصوص ضرورت احترام به استقلال و حق حاکمیت کشورها نشئت میگیرد. چین که خود سابقه تاریخی مداخله قدرتهای خارجی را در امور داخلی خویش از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی به خاطر دارد هنوز به این مسئله حساسیت نشان می دهد. بنابراین، چنین به نظر می رسد که چین مادام که ایران به مفاد «ان.پی.تی» وفادار بماند از حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای حمایت خواهد نمود. در عین حال چین براساس مواضع اصولی خویش در تقویت نهادهای بینالمللی و سیاستهای چندجانبه از نظرات آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد اینکه ایران باید قبل از آنکه به فعالیت در زمینه چرخه سوخت بپردازد باید سوابق فعالیتهای هستهای خویش را روشن سازد، حمایت می کند. همچنین چین با برخی نگرانی های موجود در غرب در مورد خطر انتقال فن آوری هسته ای از سوی ایران به سایر کشورهای اسلامی اشتراک نظر دارد.
برنامه هسته ای ایران و کره شمالی
اغلب پرونده هستهای ایران با برنامه هستهای کره شمالی مورد مقایسه قرار میگیرد. چین که بطور مستقیم و در مذاکرات شش جانبه در مسئله هستهای کره شمالی مشارکت دارد در عمل نشان داده است که در مقام گزینش میان منافع حاصل از روابط دوجانبه و یا تحکیم معاهده «ان.پی.تی» به تقویت معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای گرایش بیشتری دارد. در تعمیم گرایش مذکور به پرونده هسته ای ایران، گفته میشود که چین مایل نیست که اشاعه تسلیحات در خاورمیانه روی دهد و لذا گزینش «ان.پی.تی» را به مزایای روابط دوجانبه با ایران ترجیح خواهد داد.
چین در مورد مسئله هسته ای کره شمالی با طرح مسئله در شورای امنیت مخالف است، زیرا اعمال تحریم را مخل ثبات منطقهای تلقی میکند. بر اساس استدلال مزبور چین بدواً با طرح پرونده هستهای ایران در شورای امنیت مخالفت میورزید، لیکن در پی رأی موافق خود برای ارجاع پرونده ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام داشت که چین معتقد است آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنها مرجع رسیدگی به این موضوع است و دخالت شورای امنیت در این قضیه تنها به منظور کمک به آژانس میباشد و به منظور در اختیار گرفتن این پرونده نیست. معهذا در پی صدور قطعنامه شورای امنیت که با رأی مثبت چین در مورد مهلت یک ماهه به ایران برای توقف فعالیتهای غنی سازی در 31 ژوئیه 2006 به تصویب رسید، سخنگوی وزارت خارجه چین اعلام داشت که «ما امیدواریم قطعنامه در جهت تلاشهای جاری دیپلماتیک در مورد موضوع هستهای ایران باشد.» به این ترتیب علیرغم وجود جنبههای مشترک در قضیه هستهای ایران و کره شمالی از دیدگاه چین تفاوتهایی به شرح زیر وجود دارد:
1- کره شمالی به طور آشکار و قانونی پس از خروج از «ان.پی.تی» به تعقیب برنامههای هستهای خویش پرداخته است. در حالی که ایران به «ان.پی.تی» متعهد است و در آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز عضویت دارد.
2- چین نقش میزبان را در مذاکرات شش جانبه هسته ای با کره شمالی ایفا میکند و از این طریق سعی دارد ضمن حفظ بی طرفی ثبات را در منطقه همجوار خود تأمین نماید. در مورد ایران این سه کشور اروپایی هستند که نقش اصلی را در مذاکرات هسته ای ایران ایفا می کنند و توجه و علاقمندی چین حداقل تا این مرحله محدود به تأمین منابع انرژی خود از طریق ممانعت از برقراری تحریمهای اقتصادی علیه ایران بوده است.
نتیجه گیری:
چنین به نظر می رسد که در سیاست چین در قبال پرونده هسته ای ایران سه دسته ملاحظات اساسی وجود دارند که مقامهای آن کشور بر اساس آن به تصمیم گیری می پردازند:
- چین به روابط بلندمدت خویش با ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای مشرف بر خلیج فارس و دریای خزر و همچنین به عنوان منبعی مهم برای تأمین انرژی خویش در آینده ارج مینهد.
- چین در تعامل گسترده تجاری و بازرگانی با آمریکا و اروپاست و نمیخواهد که در مسیر رسیدگی به پرونده هستهای ایران به روابط مزبور که در جهت پیشبرد اهداف راهبردی آن کشور برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت اقتصادی میباشد لطمهای وارد شود.
- چین در موضعگیریهای خود در قبال پرونده هستهای ایران سعی مینماید تا ضمن پشتیبانی از اصول پیمان منع اشاعه تسلیحات هستهای وجهه آن کشور به عنوان یک قدرت مسئول و در حال ظهور دچار خدشه نگردد. بر این اساس، چین در موضعگیریهای خود در رابطه با بررسی پرونده هستهای ایران بر حل مسالمتآمیز این مسئله تاکید دارد. زانگ یسویی، معاون وزیر امور خارجه چین در نشست وزرای خارجه اعضا دائم شورای امنیت درباره پرونده هستهای ایران در جولای 2006 تأکید کرد که چین با گسترش سلاحهای هستهای مخالف است و در عین حال بهترین راه حل برای بحران هستهای ایران را دستیابی به یک راه حل صلحآمیز از طریق مذاکرات دیپلماتیک می داند.