18 August 2006
حوادث اخیر لبنان از جوانب مختلف قابل بررسی و ارزیابی است. درگیریهای حزبا... و ارتش اسرائیل در شرایطی اتفاق افتاد که تا پیش از وقوع، انتظار آن نمیرفت. جنبش مقاومت اسلامی حزبا... که در دو سال اخیر با مقتضیاتی تازه در فضای سیاسی لبنان مواجه بود، سعی مینمود با اهتمام بیشتر به رویکردهای اجتماعی و مشارکت در فرآیندهای سیاسی، نفوذ و جایگاه خود را به عنوان یک نیروی سیاسی مؤثر حفظ نماید و توانسته بود به خوبی بر نیروهای چالشگر داخلی خود فائق آید. پس از درگیریهای اخیر که به انهدام بخش وسیعی از زیرساختهای لبنان و کشته شدن صدها غیرنظامی لبنانی و در عین حال موفقیت حزبا... در شکست هیمنه نظامی اسرائیل انجامید، مسلماً حزبا... با شرایط متفاوتی از قبل در لبنان مواجه است. دستاورد حزبا... از درگیریهای اخیر چه خواهد بود؟ آیا آمریکا واسرائیل و مخالفان داخلی حزبا... به آرزوی دیرینه خود، یعنی خلع سلاح حزبا... و به حاشیه راندن این جنبش خواهند رسید؟ با توجه به کارنامه درخشان مقاومت، موقعیت سیاسی حزبا... پس از تحولات اخیر و تصویب قطعنامه 1701 چگونه خواهد بود و آیا باید در انتظار دور تازهای از جدالهای داخلی پرتنش در لبنان بود؟
1- حزبا... در یک نگاه
حزبا... در سال 1982 در واکنش به حمله نظامی اسرائیل به لبنان تشکیل گردید. حزبا... که اینک پس از گذشت 24 سال از تأسیس به یک نیروی نظامی – سیاسی قدرتمند، مهم و تأثیرگذار در لبنان تبدیل شده، نمایندگی بخش بزرگی از جامعه شیعی لبنان را بر عهده دارد که یک سوم از جمعیت 7/3 میلیونی این کشور را تشکیل میدهند. شعارهای حزبا... مبنی برنابودی اسرائیل در ابتدای شکلگیری آن و حمایتهای جمهوری اسلامی از حزبا... طی دو دهه اخیر سبب گردیده است که مخالفان جمهوری اسلامی حزبا... را عامل و اهرمی در دست ایران برای پیشبرد برنامههای منطقهای خود قلمداد کنند.
جنبش حزبا... در ماه مه 2000 و با خروج ارتش اسرائیل از جنوب لبنان پس از آنکه ثابت کرد که توان ضربه زدن به اسرائیل به عنوان یک نیروی مردمی را دارد، به نمادی از مقاومت تبدیل گردید. ارتش اسرائیل ابتدا برای مقابله با مبارزان فلسطینی و سپس به مدت 18 سال به بهانه نگرانیهای امنیتی از جانب حزبا...، جنوب لبنان را در اشغال خود داشت. پیروزی حزبا... در اخراج اسرائیل از لبنان، به سرمایهای مهم برای این جنبش تبدیل شد؛ سرمایهای که مخالفان داخلی و خارجی حزبا... نیز بدان وقوف کامل دارند. حزبا... از بدو تأسیس تاکنون در دو جبهه داخلی (ملی) و منطقهای فعال بوده است. حزبا... اینک به بخشی از زندگی سیاسی مردم لبنان تبدیل شده است. این جنبش علاوه بر اینکه به عنوان یک جنبش مقاومت ملی بر ضد اسرائیل مورد تمجید قرار دارد، همواره کوشیده است در عرصههای مختلف اجتماعی و رفاهی تصویر مطلوبی از خود به کل جامعه لبنان نشان دهد. حزبا... با دقت و ظرافت کوشیده است در عین حالی که خود را به برنامهها و شانتاژهای روزمره سیاسی آلوده نکند به عنوان یک نیروی سیاسی فعال در عرصه لبنان عرض اندام کند. حزبا... در انتخابات ماه مه سال گذشته میلادی موفق به کسب 14 کرسی نمایندگی در پارلمان لبنان گردید. و در کابینه فواد سینیوره دو وزیر منتسب به حزبا... حضور دارند. حزبا... با دیگر گروههای همسو همچون جنبش امل در تعامل نزدیک میباشد و به عنوان یک حزب سیاسی فعال نقش آفرینی میکند.
از سوی دیگر، حزبا... در منطقه خاورمیانه و در کل جهان اسلام به عنوان نیرویی شناخته میشود که توان ضربه زدن به اسرائیل و منافع غرب را دارد و در عین حال نحوه امتیازگیری از دشمن را به خوبی میداند. (تبادل 400 زندانی لبنانی با اجساد چند سرباز اسرائیلی در دو سال گذشته، نمودی بارز از توان بالای مذاکراتی حزبا... بود) حزبا... چنین نشان داده است که مهارت خاصی در برقراری پیوند میان دو برنامه و رویکرد ملی و منطقهای دارد. از این روست که امروزه حزبا... به یک عامل کلیدی برای ثبات و آرامش سیاسی در لبنان تبدیل شده است. مسئلهای که سبب گردیده است مخالفان حزبا... در داخل و خارج در خصوص فشار وارد کردن و مواجهه با این جنبش احتیاط پیشه کنند.
پس میتوان گفت که مخالفت با حزبا... و تلاش برای خلع سلاح جنبش مقاومت به یک اولویت برای مخالفان آن تبدیل شده است. آنها برای تضعیف اعتبار حزبا... با تبلیغات منفی همواره این جنبش را عاملی در دست سوریه و ایران برای پیشبرد برنامههای خود و استفاده از آن به عنوان یک برگ برنده در بازی با غرب قلمداد میکنند.
2- موقعیت حزبا...در فضای سیاسی لبنان
فضای نیمه آرام سیاسی در لبنان در سپتامبر 2004 با تصمیم پارلمان لبنان مبنی بر تمدید یک دوره سه ساله دیگر برای ریاست جمهوری امیل لحود بار دیگر ملتهب گردید. مخالفان لحود تصمیم پارلمان لبنان را تحت فشار و هدایت سوریه میدانستند. پس از این تصمیم پارلمان، شورای امنیت با صدور قطعنامه 1559 که توسط فرانسه و آمریکا پیشنهاد شده بود، خواستار خروج نیروهای خارجی (سوری) از لبنان و احترام به حق حاکمیت لبنان و نیز خلع سلاح گروههای شبه نظامی گردید. در چنین شرایطی، حزبا... لبنان که از حامیان ابقای لحود در پست ریاست جمهوری و ادامه نفوذ سیاسی و حضور نظامی سوریه در لبنان بود با شرایط تازهای مواجه گردید.
چند ماه پس از این تحولات، رفیق حریری نخست وزیر سابق لبنان که آشکارا از تمدید دوره ریاست جمهوری لحود و تداوم حضور نظامی سوریه انتقاد مینمود، ترور شد. به دنبال حذف حریری که وزنهای تأثیرگذار در لبنان محسوب میگردید و جامعه لبنان احیای موقعیت اقتصادی خود را مدیون تلاشهای او میدانست، دامنه اعتراضات گروههای مخالف لبنانی علیه ادامه حضور نظامی سوریه و لزوم خلع سلاح گروههای شبه نظامی در لبنان گسترده گردید. جنبش مخالفان لحود و سوریه (که به جنبش 14 مارس موسوم شد) با حمایتهای آشکار ایالات متحده و دول اروپایی در پی آن بود که سوریه را وادار به خروج از لبنان و لحود را مجبور به استعفا نماید.خواست اولیه جنبش مخالفان (بخشی از جامعه مسیحیان، دروزیها، جنبش المستقبل به رهبری سعد حریری و ...) با خروج نیروهای سوری پس از 29 سال در آوریل 2005 محقق گردید. اندکی پس از خروج نیروهای سوری، انتخابات پارلمانی در لبنان بر گزار گردید که برای اولین بار نیروهای ضد سوری در آن اکثریت یافتند. ائتلاف سعد حریری - جنبلاط (که به محور مخالفت با سوریه تبدیل شده بودند) اکثریت را به دست آوردند و ائتلاف حزبا... و جنبش امل، به رغم فشارهای وارده با کسب 35 کرسی (14 کرسی حزبا... و 21 کرسی امل) موقعیت سیاسی خود را بهبود بخشید.
با آرایش سیاسی جدید و ورود دو عضو حزبا... به کابینه لبنان برای اولین بار و نیز تقویت روابط این جنبش با میشل عون و گروه المستقبل، حزبا... با درایت و هوشمندی توانست از بار فشارهای سیاسی بر خود بکاهد و انتظارات آمریکا و اسرائیل را از جریان 14 مارس با شکست مواجه سازد.
حزبا... در چنین فضایی از سوی مخالفان داخلی خود تحت فشار آشکاری قرار نداشت و به نظر میرسید که مخالفان لحود نیز ادامه ریاست جمهوری او را در یک سال پایانی پذیرفته بودند. حزبا... در چنین شرایطی و با توجه به شرایط داخلی اسرائیل و اشراف به نقاط ضعف تلآویو و همزمان با شدت گرفتن تهاجمات ارتش اسرائیل به نوار غزه، پس از به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی، شرایط را برای تسویه حساب با اسرائیل مهیا دید. حزبا... چند سال پیش و با وساطت آلمان به مبادله اسرا با اسرائیل پرداخته بود و در ازای تحویل اجساد کشته شدگان اسرائیلی و چند نظامی اسیر اسرائیلی موفق به آزادی اسرای خود از زندانهای اسرائیل شده بود. در آخرین مبادله اسرا که به آزادی شیخ عبدالکریم قاسم (نفر دوم حزبا...) انجامید، اسرائیل به تعهد خود مبنی بر آزادی اسرای دیگر به بهانه در اختیار داشتن رون آراد خلبان اسرائیلی توسط حزبا...، عمل نکرد و یکی از مبارزان لبنانی به نام سمیر قنطار را که مورد نظر حزبا... بود از زندان آزاد ننمود. تحرکات حزبا... چند هفته قبل از عملیات 12 ژوئیه افزایش یافته بود و مقامات اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل نیز از احتمال حمله حزبا... به پایگاههای نظامی در مرز بین لبنان و اسرائیل و به اسارت گرفتن چند سرباز از طریق نیروهای پاسبان صلح سازمان ملل مطلع شده بودند. این در حالی بود که حزبا... و برخی دیگر از مسئولین لبنانی نیز دو ماه قبل از جنگ به طرح اسرائیل برای حمله به لبنان پرداخته بودند. رفتار اسرائیل و آمریکا در یک ماه گذشته حکایت از آمادگی قبلی آنها برای این تهاجم داشت. با انجام عملیات موفقیتآمیز حزبا... که به کشته و زخمی شدن چند نظامی اسرائیلی و به اسارت گرفتن 2 سرباز اسرائیلی منجر شد، تهاجم گسترده اسرائیل به لبنان آغاز گردید.
همزمانی حمله حزبا... به پایگاه نظامی اسرائیل با تهاجم سنگین اسرائیل به نوار غزه (یک سال پس از خروج از غزه) میتوانست ارتش اسرائیل را در دو جبهه درگیر سازد. واکنش سخت اسرائیل به عملیات حزبا... که حتی از سوی برخی از حامیان غربی اسرائیل، نامتناسب توصیف گردید تا حدودی نیز به جدیت نشان دادن اهودالمرت و امیر پرتز نخستوزیر و وزیر دفاع اسرائیل برمیگردد که برخلاف اسلاف خود هیچ کدام سابقه نظامی مشخصی ندارند و از احتمال واکنش بنیادگرایان و تندروها دست راستی در اسرائیل نگران میباشند. المرت که فاقد یک چهره بینالمللی معتبر است به دنبال آن بود که با واکنش سخت نظامی علاوه بر غلبه بر حزبا... در یک زمان کوتاه، برای خود و کادیما مشروعیت داخلی کسب کند. حمله به لبنان برخلاف حمله به غزه، در ابتدا با حمایت افکار عمومی اسرائیل همراه بود.
استراتژی اسرائیل که از حمایت کامل آمریکا نیز برخوردار است و در سالهای اخیر دنبال شده است در پی آن است که اسرائیل به عنوان کشوری ”یهودی و دموکراتیک“ حفظ شود. دولت یهود به دنبال آن است که از سرزمینهای اشغالی فلسطینیها خارج شود، دیوار حائل را به منظور جداسازی از فلسطینیها ادامه دهد و شهرکهای پر جمعیت یهودینشین نزدیک خط سبز (مرز ژوئن 1997) را به اسرائیل منضم کند و خلاصه آنکه مرزهای جدیدی برای اسرائیل ترسیم کند.
با توجه به این استراتژی جدید امنیتی و رویکرد نوین سیاسی، اسرائیل لازم میدید که با دو نیروی چالشگر اصلی امنیت خود تسویه حساب نماید. اسرائیل که در فلسطین، حماس را در رأس کار میدید و در لبنان نفوذ و تأثیرگذاری حزبا...، عدم موفقیت مخالفان و عدم کارایی قطعنامه 1559 در خلع سلاح حزبا... را مشاهده مینمود، از دو عملیات اخیر حماس و حزبا... به عنوان فرصتی برای تضعیف هر چه بیشتر این دو جنبش بهره گرفت.
3- گزینههای پیشروی حزبا...
مقاومت یک جانبه حزبا... لبنان و عدم کارآیی ارتش و دولت لبنان در تهاجم اخیر اسرائیل به لبنان، موقعیت حزبا... را تقویت نموده است. علیرغم مواضع ابتدایی برخی سیاستمداران لبنانی مانند جنبلاط که جنگ حزبا... و لبنان را جنگ بین ایران، سوریه و اسرائیل خواند، دیگر نیروهای سیاسی لبنانی از مقاومت دفاع نمودند. حمایت از حزبا... در مقطع جنگ را نمیتوان به پس از آن مقطع نیز تعمیم داد. نخستوزیر لبنان ودیگر گروههایی که تا پیش از این حوادث به نوعی مخالف مسلح بودن حزبا... بودند از استقرار نیروهای چند ملیتی صلحبان در مرز بین اسرائیل و لبنان حمایت نمودهاند، اگر چه آشکارا سخنی از لزوم خلع سلاح حزبا... بر زبان جاری نمیکنند. اخیراً دولت سینیوره با ارائه طرحی هفت مادهای که مورد قبول تمامی اعضای کابینه (حتی دو عضو حزبا...) نیز قرار گرفت پیشنهاد داد که 15 هزار نیروی ارتش لبنان در مناطق جنوب لبنان مستقر شوند. این پیشنهاد سینیوره که در قطعنامه 1701 شورای امنیت نیز به آن اشاره شد به نوعی پاسخ به دغدغههای آمریکا و اسرائیل است که معتقدند پس از خروج ارتش اسرائیل از نواحی اشغال شده جنوب لبنان، خلاء قدرت در آن مناطق ایجاد میشود. حضور نیروهای ارتش لبنان مورد تأیید دبیر کل حزبا... نیز قرار گرفت.
قطعنامه 1701 شورای امنیت خواستار پایان درگیریها از سوی حزبا... و ارتش اسرائیل، عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان و استقرار نیروهای ارتش لبنان و نیروهای پاسبان صلح سازمان ملل در منطقه شده است. بنابراین قطعنامه شمار نیروهای صلحبان سازمان ملل باید حداکثر تا 15 هزار نفر افزایش یابد. شورای امنیت همچنین از طرح هفت مادهای سینوره نخست وزیر لبنان استقبال کرده است که بنا برآن، حاکمیت دولت لبنان از طریق ارتش آن بر سراسر خاک این کشور تسری مییابد به گونهای که هیچ گروه مسلحی خارج از نظارت دولت لبنان نباشد و هیچ مرجعی خارج از این دولت در کشور دست به تصمیمگیری نزند. در قطعنامه 1701، بار دیگر بر پیمان طائف و قطعنامههای 1559 و 1680 شورا مبنی بر خلع سلاح کلیه گروهها در لبنان تأکید شده است. شورای امنیت در قطعنامه خود از دولت لبنان خواسته است مرزهای خود را کنترل کند تا بدون اجازه دولت سلاح یا تجهیزات نظامی وارد این کشور نشود. برای ارزیابی شرایط حزبا... پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت و برقراری آتش بس احتمالی، بررسی چند سناریو قابل تأمل و توجه است.
1- حزبا... به هدف خود مبنی بر تبادل اسرا و خروج اسرائیل از مناطق اشغالی لبنان نائل شود. در این صورت حزبا... میتواند این نکته را به جامعه لبنان و مخالفان داخلی و منطقهایاش القا کند که در برابر زیادهخواهیهای ”دشمن صهیونیستی“، بهترین اقدام عملیات نظامی است و مسلح بودن خود را توجیه نماید.
2- با فشار جامعه بینالمللی اسرائیل به قطعنامه شورای امنیت تمکین کند و نیروهای چند ملیتی در مرز (بین خط آبی و دریاچه لیطانی) مستقر شوند. با توجه به تمایل دولت لبنان، خواست جامعه جهانی و تمایل اسرائیل به حضور نیروهای چند ملیتی در مرز و عملی شدن پیشنهاد نخستوزیر لبنان مبنی بر استقرار نیروهای ارتش در جنوب، حوزه مانور و عملیات حزبا... در جنوب محدود میشود. هدف اصلی از استقرار این نیروها ممانعت از عملیات آتی حزبا... بر ضد موانع اسرائیلی است. در این صورت و باوجود تبادل اسرا، اسرائیل، دولت لبنان، اتحادیه عرب و کشورهای غربی تا حدودی به خواست خود خواهند رسید.
3- اسرائیل و آمریکا خواستار عقبنشینی حزبا... و برچیدن پایگاههای نظامی حزبا... از جنوب لبنان گردند و به این هدف خود نائل شوند. در این صورت حزبا... در مقایسه با قبل از جنگ حوزه عملیاتی خود را از دست میدهد ولی از نظر اعتبار تواناییهای نظامی و اعتبار سیاسی و موقعیت در افکار عمومی مسلمانان جهان جایگاه بالایی را به دست آورده است.
4- اسرائیل و آمریکا به کمتر از خلع سلاح حزبا... راضی نشوند و جامعه بینالمللی دولت لبنان را برای اجرای بند دوم قطعنامه 1559 تحت فشار قرار دهد. با توجه به شرایط فعلی به نظر نمیرسد که نه دولت لبنان و نه هیچ گروه داخلی دیگری توان انجام چنین کاری را داشته باشند. فشار دولت لبنان و گروههای مخالف داخلی بر حزبا... میتواند آغازگر تنشهای فرقهای در لبنان گردد.
5- حزبا... در یک فرآیند بلند مدت موافقت خود را با ادغام در ارتش ملی لبنان اعلام نماید.
شیخ نعیم قاسم معاون دبیر کل حزبا... سال گذشته در مصاحبهای با فاینشنال تایمز از آمادگی حزبا... برای زمین گذاشتن سلاح در صورت تحقق برخی شرایط سخن راند؛ مسئلهای که قبلاً حزبا... هیچ گاه آن را عنوان نکرده بود. شرط حزبا... خروج اسرائیل از مزارع شبعاست. البته نعیم قاسم در این مصاحبه متذکر شد که حزبا... میتواند در آینده، به عنوان یک نیروی ذخیره در همکاری با ارتش لبنان به فعالیت خود ادامه دهد. این گزینه را پس از عدم مخالفت حزبا... با حضور نیروهای ارتش لبنان در جنوب کشور میتوان مهمترین گزینه مور7د نظر حزبا... دانست.
نتیجهگیری:
با در نظر گرفتن هر کدام از موارد پنجگانه فوق به نظر میرسد که:
الف – اسرائیل و آمریکا به هدف نهایی خود مبنی بر خلع سلاح کامل حزبا... نائل نخواهند آمد.
ب – حزبا... پس از پایان درگیریها، با توجه به تحولات دوران جنگ راهبرد جدیدی برای خود تعریف مینماید که بتواند متناسب با شرایط داخل لبنان و بندهای قطعنامه و فشارهای خارجی، جایگاه خود را ارتقاء بخشد.
ج – اسرائیل و آمریکا اگر چه به هدف اصلی خود یعنی خلع سلاح حزبا... نائل نمیشوند، اما با استقرار نیروهای چند ملیتی در مرز بین اسرائیل و لبنان و حضور ارتش لبنان در جنوب و ایجاد محدودیت برای حوزه فعالیت حزبا... از توان عملیاتی جنبش مقاومت تا حدود زیادی کاسته خواهد شد. حزبا... اگر چه موافقت خود را با حضور نیروهای ارتش اعلام نموده است اما مخالف حضور نیروهای چند ملیتی در مرز با ظرفیت 15 هزار نیرو میباشد همچنین در مورد مزارع شبعا نیز قطعنامه موضوع را به گزارش و ارائه طرح دبیر کل موکول کرده است که نمیتواند خوشایند حزبا... باشد. با این وجود به نظر میرسد حزبا... در چنین مقطعی به هیچ وجه خواهان مواجهه و رویارویی با دولت لبنان نیست و موضعی سخت در مخالفت با استقرار نیروهای چند ملیتی نخواهد گرفت.
د – با توجه به ضعف و ناکار آمدی ارتش لبنان، احتمال آن میرود که حزبا... بادرک شرایط جدید، ترجیح دهد که سلاح خود را با هماهنگی دولت ودر قالب ارتش ملی لبنان حفظ نماید و مخالفان خلع سلاح خود را در حالتی انفعالی قرار دهد. سابقه درخشان مقاومت و موفقیت نظامی حزبا... در نبردهای اخیر به سرمایهای ارزشمند برای حزبا... تبدیل شده است.
هـ - احتمال آغاز تنشهای داخلی در لبنان ضعیف است، اگر چه بخشی از افکار عمومی لبنان علت نابودی زیرساختهای لبنان را تحرکات حزبا... میدانند.
و – حزبا... پس از پایان درگیریها به نمادی از مقاومت و پایداری در جهان عرب تبدیل شده است. این جنبش میتواند به افکار عمومی و دولتهای منطقه و در کل، جهان عرب و اسلام این نکته را القا کند که توانسته است ابهت نظامی اسرائیل را در هم بشکند و اسرائیل را در ناامنی و ترس فرو برد. این سرمایه مطمئناً در رویکردها و نقشآفرینی آتی حزبا... در فضای سیاسی و اجتماعی لبنان مؤثر خواهد بود.